دلنوشته کاربران تلخــــ🌙ـــــون | Shirin Saadati کاربر انجمن نگاه دانلود

[Shirin Saadati]

آنقدر سایه ی غم بر من چیره شده که ؛
کلمات امیدوار کننده ، تماماَ مضحک اند...!

 

[Shirin Saadati]

شاید تناسخ واقعا اتفاق بیوفته؛
اما جواب این همه فکر و خیال، و غصه ی تو این بدن رو کی میده؟ :)

 

[Shirin Saadati]

گاهی وقتها آن چیزی که فکر میکنی ممکن است با اتفاق افتادنش حالت را بهتر کند، خیال ها و تنهایی های بیشتری برایت به وجود می آورد..

 

[Shirin Saadati]

لبخندِ شیرین میزنم
تا قلب در آتشم را نبینی
آری...
من در عسل سوخته ام..! :)

 

[Shirin Saadati]

همه گِرده گردوی خدادادی اند و ما
گِرده تراشیده ی سنگ
و همه حسنش همان پوسیده نشدنمان است
که چه ببارد
چه بِوَزد
چه آتش بگیرد
ما همانیم که همانیم!

 

[Shirin Saadati]

میتونم تنهایی رو تا مغز استخوانم حس کنم!

 

[Shirin Saadati]

الان یه مدتیه که دوتا چیز برام به نظر دور می رسند:

آروم و منطقی بودن !

 

[Shirin Saadati]

بیا و به خودت قول بده؛
دیگه بابت هر چیز کوچیکی که ناراحت و عصبیت میکنه، به حرف نیای!
قول بده بابت هر کار و رفتاری که دیگران انجام میدن و ناراحتت میکنه، تا مرز خفگی گریه نکنی!
قول بده خوددار باشی
قول بده پنهان کار باشی
اشکال نداره، یکم بریز تو خودت!
قول بده
قولِ واقعی
حساس نباش
دلنازک نباش
محکم باش
از الان به بعد
اونقدر آروم باش که نه خودتو اذیت کنی، نه دیگران رو...
یادت نره!
تو میتونی
باید بتونی؛
وگرنه ممکنه هیچوقت خوب نشی...!

 

[Shirin Saadati]

یه جوری دلم گرفته که؛
تو خونه ی خودمم احساس غربت میکنم!

 

[Shirin Saadati]

میدونی..
تصوراتم بهم ریخت؛
شبیه به یک ضربه ی سنگین، درست وسط ذوقم !