تئاتر تماشاگرشریک؛تماشاگربازیگر

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 76
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
نقد نمایش «پرواز عمود کبوتر دریائی ...» به کارگردانی سیما شیبانی

تماشاگرشریک؛تماشاگربازیگر

[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
132005_1288922324_320_213.jpg
[/BCOLOR]​
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
مسعود موسوی: مشارکت دادن تماشاگران در یک اجرا ویا به اصطلاح تماشاگر شریک از گذشته های خیلی دور در بین روشهای مورد نظر تعداد بیشماری از کارگردانان تاتری قرار داشته و به اشکال مختلفی از این شیوه استفاده و بهره برداری شده است.
[/BCOLOR]

اما این استفاده از تماشاگر به عنوان رکنی اصلی در پیشبرد جریان نمایشی ،همیشه ان چیزی نبوده که به کمک کارگردان برای موفقیت بیشتر وی بیاید، بلکه گاهی به دلیل عدم اگاهی کارگردان، این شیوه تماشاگر شریک و تماشاگر بازیگر نه تنها نکنه مثبتی برای یک اجرا به حساب نیامده بلکه موجب شده که تماشاگر نقش واقعی خود به عنوان کسی که متن برای وی نوشته شده و بایستی ان را درک کرده و به ان بیندیشد را از یاد بـرده ، در حیطه اجرائی با متن درگیر شده و با دست خالی محتوائی، سالن اجرا را ترک گفته است.
شاید به عنوان یک نمونه موفق از تماشاگر شریک بتوان به نمایش "اتودی بر اشعار لنکستون هیوز "اشاره کرد که در گذشته های خیلی دور در سالن چهارسوی تئاتر شهر به اجرا درامد و موفقیت خوبی را در این زمینه برای کارگردان رقم زد.
در این نمایش تماشاگران از بدو قرار گرفتن بر پله های ورودی سالن چهارسو در محوطه تئاتر شهر، با فردی روبرو میشدند که فقط با دریافت مبلغی پول انهم بدون هیچ دلیل و منطقی، حاضر بود راه را برای عبور تماشاگران از پله های ورودی سالن چهارسو باز بگذارد ، فردی که علیرغم گذشتن 10 دقیقه از زمان اغاز اجرا حاضر نبود از خواسته خود کوتاه بیاید و سرانجام این تماشاگران بودند که پس از اعتراضات زیاد پول درخواستی اجباری و بی دلیل وی را پرداخته و تک تک وارد پله های ورودی سالن چهار سو میشدند.
اما حرکت تماشاگران پس از چند ثانیه مجدد متوقف میشد و انها در راهرو ورودی و در مسیرپله ها ی سالن چهارسو با سفید پوستی روبرو میشدند که در حال شلاق زدن یک سیاه پوست بود و بالطبع عبور یکایک تماشاگران از کنار این صحنه با تحمل یک ضربه نمایشی شلاق همراه میشد و در ادامه فاجعه نهایی در سالن انتظار چهارسو شکل میگرفت که درگیری بسیار شدیدی بین بیش از سی نفر سفید پوست و سیاه پوست در جریان بود که اصولا مسیر ی را برای عبور تماشاگران از سالن انتظار و رویت نمایش برای تماشاگر باقی نمی گذاشت مگر اینکه وی وارد اجرا شده و در جهت حمایت از یک طرف از گروههای درگیر عمل کرده و به اصطلاح نقش خود را ایفا نماید.
در نمونه نسبتا موفق دیگر، در اجرائی از نمایش در انتظار گودو در سالن نمایش قشقائی نیز تماشاگران در ابتدا موظف بودند که تغییر لباس داده و با لباسهائی کاملا سفید در سالن نمایش حضور یابند لباسهائی که همرنگ شخصیت های اصلی نمایش در انتظار گودو بود و و زمانهای انتظار شخصیت های نمایشی را برای امدن گودو به شکلی کشدار و اغراق شده همانند خود انان تحمل نمایند و به این شکل پیامهای کارگردان از انتخاب این متن و نگاه وی به این اثر جهانی و مفاهیم انتظار به تماشاگر داخلی انتقال پیدا میکرد.
با این مقدمه تقریبا طولانی به سراغ نمایش "پرواز عمود کبوتر دریائی بر فراز آبهای سرد و معتدل اقیانوس اطلس" می رویم که چندی است که اجرای آن با کارگردانی سیما شیبانی در جایگاه کارگردان در سالن قشقائی آغاز شده است.
این کارگردان جوان و خوش فکر در مصاحبه های خود پیرامون این اجرا و البته بر اساس شناسنامه کاری خود ،پرهیز و دوری خود را از نمایش هایی که تماشاگر فقط و فقط شاهد اجرا و نه شریک در اجرا بوده عنوان کرده و تلاش داشته و دارد تا تماشاگر را به شکل جدی و تاثیرگذار در اجراهای خود دخیل کرده در مقابل قصه و بازیگر به تعامل وادار نماید.
تماشاگران اجرای ""پرواز عمود ......"در وهله اول و به محض ورود به سالن انتظار، به صورت غیر قایبل پیش بینی تبدیل به افرادی میشوند که برای گرفتن اجازه ورود و مهاجرت به یک کشور بیگانه حضور یافته و منتظر انجام مصاحبه میباشند.
کار خلاقانه کارگردان در این زمینه چاپ پاسپورت هایی نمادین با نامهای تعدادی از نقشهای مکمل این نمایش و توزیع انها بین تماشاگران است تا انها بتوانند در کنار شخصیتهای اصلی نمایش داستان را پیش بـرده و به پایان برسانند.
بر اساس همین تفکر و شیوه اجرائی کارگردان، بالطبع تماشاگر به شکل کلاسیک و همیشگی خود، بر روی صندلیهای سالن قشقایی به تماشای نمایش ننشسته، همراه با بازیگران بر روی صحنه حضور یافته و پروسه اجرائی نمایش را همراهی میکند.
در نگاهی کلی به این نمایش میتوان به کارگردان ونویسنده این اثر بخاطر انتخاب شیوه اجرائی و موضوعی که تقریبا با ان سنخیت دارد نمره قابل قبولی داد.
این موفقیت نسبی کار زمانی می تواند مهم ارزیابی شود که بر این نکته واقف باشیم که گروه اجرائی بسیارجوان بوده و با ریسک پذیری بالائی به استفاره ازاین شیوه اجرائی مبادرت کرده اند که در صورت رفع نواقص و کاستی ها وآسیب شناسی این شیوه در اثاراجرائی خود، میتوانند گامهای بعدی را محکم تر و علمی تر بردارند.
دوری از کلیشه های رائج در برخورد یک اثر نمایشی با تماشاگر، استفاده از تئوری فضای خالی و تئاتر ازمایشگاهی و پرداختن به موضوع مهاجرت ورفتن به یک کشور بیگانه به عنوان یکی از معضلات مهم جوامع انسانی در قرن بیست و یکم و بالاخره انتخاب نوع بازی بازیگران در چارچوب تئاتری مستند گونه و واقع گرایانه از نکات مثبت این اجرا هستند که امتیازهای زیادی را برای این نمایش و گروه اجرائیش کسب می کند ، اما توجه به مسائلی چند میتوانست ضریب موفقیت این اجرا را بالاتر بـرده و دستاوردهای بیشتری را نصیب گروه اجرائی کند.
در وهله اول انتخاب عنوان"پرواز عمود کبوتر دریائی دودی بر فراز آبهای سرد و معتدل اقیانوس اطلس "برای اجرائی که قرار است به راحت ترین شکل، تماشاگر را وارد داستان نمایشی کرده و در فضائی به دور از هر گونه صحنه ارائی تجملی و فاخر و نمادین در قالب بازیهای رئالیستی پیش ببرد بسیار نامناسب نشان داده و یک دوگانگی در زمینه ارتباط "ساده "مخاطب با اثر اجرائی از یک سو ودرگیر کردن او را با عنوان" پیچیده " نمایش ،از سوی دیگر به وجود می اورد.
عنوانی که توسط تماشاگر درک نشده و کارگردان مجبور شود در لحظات پایانی نمایش در قالب کلمات ، نمادها و نشاندادن اسلاید ها دلیل انتخاب این نام را برای نمایش خود توضیح داده و مشخص کند.
مشکل دوم تاکید براین نکته است که انتخاب شیوه اجرائی تماشاگر شریک اصولا دلیل نمیشود که تماشاگران این نمایش که در میان انها بانوان ،افراد میانسال و کودک هم ممکن است وجود داشته باشند مجبور شوند مدتی بیش از یک ساعت بر روی زمین در بدترین شکل ممکن نشسته و با کمردرد و گرفتگی عضلانی و خواب رفتن دست و پا اجرا را به پایان برسانند به گو نه ای که در حین اجرای نمایش بارها و بارها شاهد کلافگی و نا ارامی تماشاگران هستیم و این مسئله ، صدمات جدی را به هدف ارتباط تماشاگر با اجرا میزند هدفی که کارگردان با انتخاب این شیوه اجرائی بر روی ان تاکید بسیارزیادی هم داشته است و بدیهی است که کارگردان میتوانست در این زمینه با خلاقیت بیشتری عمل کند.
سومین مسئله بحث زیباشناسانه میزانسنی در این اثر نمایشی میباشد که هیچگو نه توجهی به این مسئله نشده است انتخاب یک شیوه اجرائی رئالیستی واستفاده و توسل به بازیگرانی اشنا با این شیوه اجرائی ، هرگز دلیل موجهی نخواهد بود که در اجرا شاهد حتی یک تابلوی زیباشناسانه حرکتی و میزانسنی نباشیم و از ان بهره نبریم، مقوله ای که حتی در هنگام گرفتن یک عکس خانوادگی نیز بر روی ان تاکید داشته و تلاش میکنیم با ارایش و چیدمان منطقی و درست اشخاص حاضر ،عکس زیباترو جذابتری را بگیریم .
و بالاخره اینکه متن نیز در بخشائی کاملا شعاری شده و خاصیت و اصالت واقعی خود را از دست میدهد که متاسفانه کارگردان در رفع این نقیصه هم تلاشی نکرده و تغییراتی ایجاد نکرده بود.
از جمله این موارد میتوان به عدم ریشه یابی دلایل مهاجرت افراد از یک کشور اشاره کرد که در این اجرا به شکل جدی به ان پرداخته نشده بود و دوم اینکه نمیتوان به تمامی مهاجرت ها از کلیه کشورها و منجمله ایران فقط و فقط با دیدگاهی منفی نگاه کرد.
حضور تعداد زیادی از پزشکان ،دانشمندان و فرهیختگان ایرانی بر مسند بسیاری از پستهای علمی و طراز اول دنیا شاید در نگاه اول به معنای مهاجرت تفسیر بشود اما از بعد دیگرمهاجرتی بوده که سربلندی و سرافرازی ملت ایران را در پی داشته است.
مشکل دیگر هم تحول غیر قابل قبول و باور شخصیتهای اصلی نمایش است که از تحصیل در خارج از کشوربا تمامی علاقه ، به هر دلیل منطقی و غیر منطقی چشم پوشیده و به وطن باز میگردند اما انقدر این تحول عمیق بوده است که با نیروهایی که در کشورهای همسایه علیه متجاوزین و تروریست ها میجنگند هم دردی کرده ، و میخواهد در این زمینه عمل کند. تحولی که دلایل مستند و قابل قبولی برای ان در نمایش وجود نداشته و به تماشاگران ارائه نمیشود.
بد نیست یاداوری کنیم تماشاگر بازیگر و تماشاگر شریک صرفا در حضور فیزیکی تماشاگر در اجراها و بازی در کنار بازیگران خلاصه نمیشود. تماشاگر میتواند بر روی صندلی خود نشسته باشد اما اجرا به گونه ای درست و حساب شده جلو برود که وی در تمامی زمینه های حسی حرکتی و مفهومی کاملا با بازیگر همزادپنداری کرده ، خود را در تصمیم گیریهای وی دخیل دانسته ی ، اظهار نظر درونی کند و سپس همانند وی تحول پیدا کرده و عمل نماید.
 
بالا