Elka Shine
مدیر بازنشسته
- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
حزب عربی
حزب عربی نخستین حزبی بود که در عهد بنی امیه پیدا شد . عقیده ی این دسته این بود که جنس عرب بر تمام ملل و اقوام روی زمین فضیلت و برتری دارد . طرفداران این مسلک ، غالبا اشراف عرب و بادیه نشینان بودند . این دسته برای تایید عقاید خود دلایل ذیل را اقامه می کردند 1 :
1.اعراب در جاهلیت به استقلال زندگی می کردند و با اینکه میان دو امپراتوری با عظمت ایران و روم قرار داشتند و این دو امپراتوری دارای قدرتی فراوان بودند و پیوسته در صدد تسخیر کشورها و دست اندازی به شهرهای دور و نزدیک بر می آمدند ، نتوانستند استقلال عرب را از میان ببرند؛ بلکه نسبت به عرب تملق گفته ، آن ها را به کمک خویش دعوت می کردند، چنانکه ایرانیان بنی لخم و رومیان، بنی غسان را به امداد طلبیدند و به آن ها مال ومنال فراوان بخشیدند ؛ برای اینکه از غارت و دست اندازی اعراب شبه جزیره به کشورهای خود جلوگیری کنند .2
کسانی که به این عقیده قائل بودند ، نمی خواستند باور کنند که عدم اعتنای ایران و روم به تصرف ممالک عرب ، از بیم شجاعت و جلادت عرب نبود ، بلکه اراضی خشک و بی آب و علف جزیره العرب را که منبع ثروت و برکت نبود ، شایسته ی این نمی دانستند که سپاه منظم خود را بدانجا بفرستند و متحمل مخارج هنگفت و از دست دادن جان و مال بسیار شوند .
2. اعراب بعد از اسلام نه تنها استقلال خود را حفظ کردند ، بلکه استقلال و عظمت ایران را در هم شکستند و ایرانیان را مطیع و منقاد خود کردند . سپاهیان روم را نیز بپراکندند و کشور آن ها را متصرف شدند . اگر در عرب ، لیاقت ذاتی و کفایت فطری نبود ، هرگز چنین فرمانروایی و سیادت جهانی نصیب او نمی شد .
طرفداران این عقیده ، فضیلت اسلام را به حساب عرب می گذارند ، در صورتی که همه جا باید جنبه اسلام را از عرب جدا کرد . وانگهی این گونه جهانگیری ها و کشورگشایی ها ، کم و بیش در بعضی اوقات نصیب ملل دیگر هم شده است . پس این دلیل ، موجب فضیلت ذاتی عرب بر سایر ملل نمی باشد.
3. اعراب دارای صفات و اخلاقی بودند که به آن ها مزیت و برتری داده بود : مهمان دوست و سخی و با حمیت بودند . کسی که بیش از یک شتر دارایی نداشت آن شتر را برای پذیرایی مهمان می کشت . عرب همیشه عنان اسب خود را به دست گرفته ، هر فریاد یا استغثه ای میشنید به حمایت و یاری صاحب صدا می شتافت . وفای به عهد و انجام پیمان و میثاق ، از صفات بر جسته عرب بود . عرب خداوند سخن و صاحب بیان شیرین و کلامی بلیغ و معانی دقیق و لطیف بود. 3
4. دین اسلام در میان قوم عرب ظاهر گردید و پیغمبر اسلام از عرب بود و بواسطه ی قیام عرب به دعوت اسلام ، و بر اثر فداکاری این قوم ، آئین پاک اسلام رواج یافت . به همین واسطه ، قوم عرب را بر عموم ملل اسلام منتی است که با هیچ چیز برابر نتوان کرد . هیچ کس قادر بر ادای حق آن نیست ، زیرا اعراب ، دیگر اقوام مسلمان را از کفر بیرون آورده و به توحید راهنمایی کردند. 4.
این در حالیست که دین مبین اسلام معیارهای ارزشی و نوع زندگی قبیله ای را که عامل تفرقه و تشتت است نپذیرفته و کوشید تا ایمان و تقوی را به جای انگیزه های جاهلی در قلوب مردم جایگزین کند . پیامبر به گونه ای افراد قبایل را متحد کرد که ابوسفیان و قتی به آنان نگاه می کرد تعجب می کرد که چگونه قبایل متشتت از یک نفر متابعت می کنند .5 .
برگرفته از
تاریخ تحولات سیـاس*ـی ،اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام از سال 40 تا 227. ه.ق / دکتر محمدامیر شیخ نوری
آبشخور و پی نوشت :
1.ممنحن؛نهضت شعوبیه؛جنبش ملی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عباسی ، ص 189
2.این ادعا از نظر تاریخی درست نیست ، به خاطر اینکه دولت هایی بوده اند نیمه متمدن و نیمه مستقل و هریک تابع و دست نشانده ی یکی از دولت های بزرگ مجاور بوده اند : لخمی ها تابع ایران ، غسانی ها تابع روم شرقی . در جنگ های میان ایران و روم ، لخمی ها و غسانی ها خداوندگاران خود را یاری می دادند و در رکاب آن ها به جنگ می رفتند و از جوائز و حمایت آن ها بهره می بردند . در مواقع صلح و متارکه ی خداوندگاران ، این ها خود به کشورگشایی در بادیه یا به تاخت وتاز بر یکدیگر مشغول بوده اند.
3. ممتحن ، نعضت شعوبیه،ص190
4. ممتحن، نهضت شعوبیه ، ص 191
5.جعفریان؛تاریخ سیـاس*ـی اسلام ،ج1 ،ص63
حزب عربی نخستین حزبی بود که در عهد بنی امیه پیدا شد . عقیده ی این دسته این بود که جنس عرب بر تمام ملل و اقوام روی زمین فضیلت و برتری دارد . طرفداران این مسلک ، غالبا اشراف عرب و بادیه نشینان بودند . این دسته برای تایید عقاید خود دلایل ذیل را اقامه می کردند 1 :
1.اعراب در جاهلیت به استقلال زندگی می کردند و با اینکه میان دو امپراتوری با عظمت ایران و روم قرار داشتند و این دو امپراتوری دارای قدرتی فراوان بودند و پیوسته در صدد تسخیر کشورها و دست اندازی به شهرهای دور و نزدیک بر می آمدند ، نتوانستند استقلال عرب را از میان ببرند؛ بلکه نسبت به عرب تملق گفته ، آن ها را به کمک خویش دعوت می کردند، چنانکه ایرانیان بنی لخم و رومیان، بنی غسان را به امداد طلبیدند و به آن ها مال ومنال فراوان بخشیدند ؛ برای اینکه از غارت و دست اندازی اعراب شبه جزیره به کشورهای خود جلوگیری کنند .2
کسانی که به این عقیده قائل بودند ، نمی خواستند باور کنند که عدم اعتنای ایران و روم به تصرف ممالک عرب ، از بیم شجاعت و جلادت عرب نبود ، بلکه اراضی خشک و بی آب و علف جزیره العرب را که منبع ثروت و برکت نبود ، شایسته ی این نمی دانستند که سپاه منظم خود را بدانجا بفرستند و متحمل مخارج هنگفت و از دست دادن جان و مال بسیار شوند .
2. اعراب بعد از اسلام نه تنها استقلال خود را حفظ کردند ، بلکه استقلال و عظمت ایران را در هم شکستند و ایرانیان را مطیع و منقاد خود کردند . سپاهیان روم را نیز بپراکندند و کشور آن ها را متصرف شدند . اگر در عرب ، لیاقت ذاتی و کفایت فطری نبود ، هرگز چنین فرمانروایی و سیادت جهانی نصیب او نمی شد .
طرفداران این عقیده ، فضیلت اسلام را به حساب عرب می گذارند ، در صورتی که همه جا باید جنبه اسلام را از عرب جدا کرد . وانگهی این گونه جهانگیری ها و کشورگشایی ها ، کم و بیش در بعضی اوقات نصیب ملل دیگر هم شده است . پس این دلیل ، موجب فضیلت ذاتی عرب بر سایر ملل نمی باشد.
3. اعراب دارای صفات و اخلاقی بودند که به آن ها مزیت و برتری داده بود : مهمان دوست و سخی و با حمیت بودند . کسی که بیش از یک شتر دارایی نداشت آن شتر را برای پذیرایی مهمان می کشت . عرب همیشه عنان اسب خود را به دست گرفته ، هر فریاد یا استغثه ای میشنید به حمایت و یاری صاحب صدا می شتافت . وفای به عهد و انجام پیمان و میثاق ، از صفات بر جسته عرب بود . عرب خداوند سخن و صاحب بیان شیرین و کلامی بلیغ و معانی دقیق و لطیف بود. 3
4. دین اسلام در میان قوم عرب ظاهر گردید و پیغمبر اسلام از عرب بود و بواسطه ی قیام عرب به دعوت اسلام ، و بر اثر فداکاری این قوم ، آئین پاک اسلام رواج یافت . به همین واسطه ، قوم عرب را بر عموم ملل اسلام منتی است که با هیچ چیز برابر نتوان کرد . هیچ کس قادر بر ادای حق آن نیست ، زیرا اعراب ، دیگر اقوام مسلمان را از کفر بیرون آورده و به توحید راهنمایی کردند. 4.
این در حالیست که دین مبین اسلام معیارهای ارزشی و نوع زندگی قبیله ای را که عامل تفرقه و تشتت است نپذیرفته و کوشید تا ایمان و تقوی را به جای انگیزه های جاهلی در قلوب مردم جایگزین کند . پیامبر به گونه ای افراد قبایل را متحد کرد که ابوسفیان و قتی به آنان نگاه می کرد تعجب می کرد که چگونه قبایل متشتت از یک نفر متابعت می کنند .5 .
برگرفته از
تاریخ تحولات سیـاس*ـی ،اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام از سال 40 تا 227. ه.ق / دکتر محمدامیر شیخ نوری
آبشخور و پی نوشت :
1.ممنحن؛نهضت شعوبیه؛جنبش ملی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عباسی ، ص 189
2.این ادعا از نظر تاریخی درست نیست ، به خاطر اینکه دولت هایی بوده اند نیمه متمدن و نیمه مستقل و هریک تابع و دست نشانده ی یکی از دولت های بزرگ مجاور بوده اند : لخمی ها تابع ایران ، غسانی ها تابع روم شرقی . در جنگ های میان ایران و روم ، لخمی ها و غسانی ها خداوندگاران خود را یاری می دادند و در رکاب آن ها به جنگ می رفتند و از جوائز و حمایت آن ها بهره می بردند . در مواقع صلح و متارکه ی خداوندگاران ، این ها خود به کشورگشایی در بادیه یا به تاخت وتاز بر یکدیگر مشغول بوده اند.
3. ممتحن ، نعضت شعوبیه،ص190
4. ممتحن، نهضت شعوبیه ، ص 191
5.جعفریان؛تاریخ سیـاس*ـی اسلام ،ج1 ،ص63
