تشکیلات اجتماعی دوره بنی امیه

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 128
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
تشکیلات اجتماعی دوره بنی امیه

خلافت موروثی بنی امیه در حقیقت یک دولت عربی محسوب می شد و هیچ با خلافت معنوی و انتخابی خلفای راشدین شباهت نداشت . بنی امیه به امور راجع به دیانت چندان علاقه ای نشان نمی دادند و بعضی از آن ها حتی به رعایت ظواهر اسلام نیز اعتنایی نمی کردند . 1
غارت و ربودن دسترنج مردم و و ویرانگری ، هدف اصلی دولت بنی امیه از اسلام گستری بود . تبهکارترین این غارتگران و خونخوارترین این کارگزاران به قول همه تاریخ نگاران یکی حجاج بن یوسف و دیگری یزید بن مهلب و همچنین قتیبه است . 2

ستم حجاج به جایی می رسد که وقتی عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بن قیس بر حجاج قیام کرد ، به دیدار پارساایان و قاریان کوفه رفت و به آنان گفت : ای مردم مگر این ستمگر یعنی حجاج و آنچه را با مردم انجام می دهد نمی بینید؟ آیا حاضر نیستید در راه خدا به خشم آیید ، مگر نمی بینید که سنت پیامبر از میان رفته و احکام خدا معطل مانده و منکر علنی شده و همه را فرو گرفته است؟ برای خدا به خشم آیید و همراه من خروج کنید که سکوت برای شما روا نیست .3

به نوشته مسعودی حجاج به سال نود و پنجم در پنجاه و چهار سالگی در واسط عراق مرد. مدت بیست سال بر مردم حکومت کرده بود و کسانی را که گردن زده بود جز آن ها که در سپاه ها و جنگ های وی کشته شده بودند ، یکصد و بیست هزار کس را به شمار آورده اند.4 از آن جمله سعید بن جبیر یار عبدالله ابن عباس بود . وی سیاه بود وحجاج به سال نود وچهارم او را به سبب اینکه با محمد بن اشعث خروج کرده بود ، بکشت. کمیل بن زیاد نخعی از بنی صهبان ، یار علی بن ابی طالب نیز از جمله مقتولان وی بود . وقتی حجاج مرد ، پنجاه هزار مرد و سی هزار زن در محبس او بودند ، محبس او سقف نداشت و چیزی نبود که محبوسان را از گرما و سرما محفوظ دارد و آب آلوده به خاکستر به آن ها می دادند .5

مسلمانان این امر را می دیدند و با خود می گفتند که دستگاه اموی نه یک خلافت ، بلکه یک سلطنت است که نسبت به روح خداسالاری روزگاران گذشته اسلام خــ ـیانـت می ورزد ، او(دستگاه اموی) بر خلاف تمایلات آزاد منشی جامعه ی عربی و نظام جاری در دوران خلفای راشدین ، به صورت یک حکومت استبدادی درآمده و در سازمان دولت ، رنگ بیگانه پیدا کرده است.
سیمای دیگری از نظام اموی اختصاص دادن مزایا به اعراب بود ، به استناد این امر که اعراب قوی هستند که خدا آنان را انتخاب کرده و پیغمبری از میان ایشان برگزیده است تا اوامر او را به زبان عربی به همگان تبلیغ کند ؛ بی جهت نبوده است که ولهاوزن کتاب خود را در باره عصر امویان به نام امپراتوری عربی و سقوط آن نامیده است .6

از آنچه گذشت می توان به خوبی استنباط نمود که مظالم بی حد و حصر امویان نسبت به مسلمانان غیر عرب به ویژه ایرانیان آزاده ، سبب قیام آن ستمدیدگان شد ؛ و چون با رفتار بعضی از خلفای بنی امیه ، ایرانی باهوش متوجه بی عدالتی ها و عدم مساوات در دستگاه حکومت غاصب گردید ، بر آن شد که ریشه ی این فساد و تعصب و برتری جویی را از بیخ و بن برکند و دمار از روزگار نابکاران اموی به در آورد و اریکه ی فرمانروایی مردم دون طبع طمع کاری را که در خلافت ، اساس موروثی بنیان نهادند ، بر سر آن واژگون سازد . لذا ایرانی دیگر تبعیض را تحمل نکرد و اجازه نداد که جنایتکاران بنی امیه همچنان برمرکب مراد سوار و به یکه تازی مشغول باشند . نه توجه وتعمق به آیات قرآنی (آیه 13 سوره حجرات و آیات دیگر همچون آیه 10 همان سوره) که به صراحت مساوات را در میان همه مسلمانان دستور می فرمود ونیز با شنیدن سخنان دلنشین پیشوای اسلام که همه افراد بشر را در هر نژاد و رنگ و حکومت یکسان و برابر تلقی می کرد ، ایرانی به خود آمده ، چهره کریه فرمانروایان ستمگر و برتری جوی را مد نظر قرار داده ، در اصحاء آن مصمم شد . 7

از زمان دولت بنی امیه به بعد از لحاظ محاسن و مثالب اقوام و ملل عالم ، سه مسلک و عقیده ی مهم در میان مسلمانان پدید آمد ، که می توان آن ها را به احزاب سه گانه تعبیر کرد . هر یک از این احزاب ، درباره برتری ملتی بر سایر ملل یا مساوات اقوام و ملل با یکدیگر دارای آراء و عقاید مخصوص بود . این سه مسلک عبارتند از :8

1.تفضیل عرب بر تمام ملل و اقوام عالم یا حزب عربی .
2.مساوات و برابری ملل عالم با یکدیگر یا حزب مساوات.
3.برتری عجم بر عرب و تحقیر جنس عرب یا حزب شعوبی.

ظهور سه مسلک فوق از حیث تقدم و تاخر تاریخی به ترتیبی است که بیان شد ، یعنی نخست حزب عربی با عقیده ی تفضیل عرب بر سایر ملل به وجود آمد و سبب آن بود که عرب در عهد بنی امیه به اندازه ای مغرور شد که فضایل همه ملل و طوایف دیگر را نادیده گرفت و خود را از نظر نژاد از سایر اقوام عالم ممتاز شمرد. در مقابل این عقیده ی افراطی ، عقیده تفریطی دیگری وجود داشت که عرب ، پست ترین ملل عالم است . پیروان این عقیده با دلایلی که اقامه می کردند ، عرب را وحشی ترین اقوام روی زمین معرفی می کردند و او را شایسته ی ریاست و حکومت نمی دانستند . حد وسط مابین این دو مسلک افراطی و تفریطی ، این عقیده بود که همه اقوام و ملل عالم با یکدیگر برابرند ، و ملتی را بر ملت دیگر فضیلتی نیست . پیروان این دسته را اهل تسویه می گفتند.

این مسائل از آنجا ناشی شد که پس از رحلت رسول اکرم (ص) و سپری شدن روزگار خلفای راشدین ، نوبت به خلفای بنی امیه و آل مروان رسید و و تغییرات زیادی در اساس دین مبین اسلام پیدا شد . مساوات و برابری ، تقوی و پرهیزگاری که از مقررات این دین است ، در نتیجه عصبیت عربی و خودخواهی بنی امیه ، به کلی از میان رفت و جای خود را به ظلم و ستم و شکنجه و آزار و تحقیر و توهین و بالاخره هزاران اعمال ناروا و ناپسند به ملل مخصوصا غیر عرب (موالی) داد .9

برگرفته از تاریخ تحولات سیـاس*ـی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام از سال 40 تا 227 ه .ق / دکتر محمدامیر شیخ نوری

آبشخور
1.زرین کوب ؛ تاریخ ایران بعد از اسلام ، ص352
2.انصاف پور ؛ روند نهضت های ملی و اسلامی در ایران ،ص107
3.دینوری؛ص 360
4.مسعودی ؛ج 2 ؛ص169
5. مسعودی ؛ التنبیه و الاشراف ، ص 297
6.هولت ولمبتون؛ دولت و حکومت در اسلام ، ص124-125
7. عسگر حقوقی ؛تاریخ اندیشه های سیـاس*ـی در ایران واسلام ،ص228.
8.ممتحن؛ نهضت شعوبیه ؛ جنبش ملی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عباسی ، ص 188
9. ممتحن؛ نهضت شعوبیه ؛ جنبش ملی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عباسی ، ص 187
 

برخی موضوعات مشابه

بالا