طنز خاطرات مرد زود باور

  • شروع کننده موضوع M..H
  • بازدیدها 350
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

M..H

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/01/17
ارسالی ها
65
امتیاز واکنش
34
امتیاز
0
438892_vFQkVVK5.jpg
داشتم با ماشینم می رفتم سر کار که موبایلم زنگ خورد،گفتم بفرمایید.الووووو.....​

فقط فوت کرد!:​

گفتم اگه مزاحمی یه فوت کن اگه می خوای با من دوست بشی دو تا فوت کن،​
دو تا فوت کرد...​

گفتم اگه زشتی یه فوت کن،اگه خوشگلی دو تا فوت کن،دو تا فوت کرد...​

گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت کن اگه هستی دو تا فوت کن،دو تا فوت کرد...​

گفتم من فردا میخوام برم رستوران شاندیز،اگه ساعت 12 نمیتونی بیای یه فوت کن،​
اگه میتونی بیای دو تا فوت کن.دوباره دو تا فوت کرد...​

با خوشحالی گوشی رو قطع کردم.فردا صبحش حسابی به خودم رسیدم،​
بهترین لباسامو پوشیدم و با ادکلن دوش گرفتم،تو پوست خودم نمی گنجیدم،​
فکرم همش تو قرار امروز بود.​

داشتم از خونه در میومدم که زنم صدام کرد و گفت:ظهر ناهار میای خونه؟​

اگه نمیای یه فوت کن،اگه میای دو تا فوت کن!!!!!!!!!!!
13.gif

 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
8
بازدیدها
921
پاسخ ها
0
بازدیدها
117
پاسخ ها
0
بازدیدها
379
بالا