نمایش دانستیهای درباره نمایش نامه نوشتن

  • شروع کننده موضوع نارینه
  • بازدیدها 251
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

نارینه

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/10/29
ارسالی ها
3,432
امتیاز واکنش
39,880
امتیاز
975
محل سکونت
کوهستان سرد
شخصیت



عامل مهمی که درنمایشنامه نویسی باید مورد توجه قرار گیرد، انتخاب صحیح و درست شخصیتهاست زیرا هرماجرایی که در نمایشنامه اتفاق میافتد رابطۀ مستقیمی با شخصیتهای اصلی دارد. ماجراهنگامی رخ میدهد که شخصیتها هر کدام هدفی داشته باشند و برای رسیدن به آن به ستیزپردازند. بعد از انتخاب صحیح اشخاص، نوبت به شخصیت پردازی میرسد. باید بدانید کهچگونه شخصیتهای خود را معرفی کنید. برای این منظور بعد از مشخص کردن اشخاص اصلی، باید عوامل تشکیل دهندۀ زندگی آنها را بررسی کنید. مسئله دیگر اینکه بایندگیشخصیتهای مورد نظر خود را به دو بخش تقسیم کنید:





الف - زندگی گذشتۀ شخصیتها که از ابتدای تولد آغاز میشود و تا شروع نمایشنامه ادامهمییابد شخصیت پردازی نیز مبتنی بر همین زندگی انجام میشود.ب - قسمت دوم زندگی، مربوط است به دقایقی که در روی صحنه میگذرد. این قسمتزندگی از شروع تا پایان نمایشنامه به طول میانجامد. شما باید در طول این قسمت، نه تنها زندگی فعلی شخصیتها را نمایش دهید، بلکه گذشتۀ آنها را هم به نمایش بگذارید. باید این دو قسمت به صورت منطقی و درست به هم ارتباط یابد.برای مطالعه و شناخت شخصیتهای نمایشنامه باید به پنج عامل زیر توجه کنید:۱

-1 مطالعۀ اشخاص از جنبۀ فیزیکی وظاهری

اولین گام در شناخت شخصیت بررسی و مطالعه فیزیکی وظاهری آنهاست. آیا شخصیت نمایشنامه مرد است یا زن؟ چند سال دارد؟ آیا نقص عضوی همدارد؟ زشت است یا زیبا؟ قد او کوتاه است یا بلند؟ چاق است یا لاغر؟ چگونه لباسمیپوشد؟ خوش لباس است یا ژنده پوش؟ لازم به ذکر است که اگر یکی از اشخاص نمایشنامهدارای نقص عضو باشد باید در گذشته او نظر بیندازید و ببینید آیا ادرزادی بوده یابر اثر حادثه بوجود آمده است.

۲ - مطالعه اشخاص از جنبۀخانوادگی

روابط خانواده با یکدیگر، نقش بسیار حساسی درنحوۀ تربیت اشخاص دارد. بنابراین اولین و مهمترین عاملی که باید در شخصبت پردازی بهآن توجه کرد محیط خانوادۀ اشخاص نمایشنامه است. هر خانوادهای فرهنگ بخصوصی دارد کهرفتار آن خانواده، مبتنی بر آن است. در یک خانواده ممکن است پدری همواره بر ایناعتقاد باشد که باید به کودک اختیار داد و از او مسئولیت خواست. در خانوادۀ دیگریممکن است پدر بر این نظر باشد که باید بچه را محدود کرد و به او اختیاری نداد. آیافرزندان این دو خانواده با خصوصیات مشابهی وارد اجتماع خواهند شد؟ اولی در اجتماعاحساس مسئولیت خواهد کرد و همواره قدرت ابتکار از خود نشان خواهد داد و دومی هیچگونه احساس مسئولیتی نخواهد کرد و در تصمیم گیریها ضعیف و ناتوان خواهدبود.

۳ - مطالعه اشخاص از جنبۀ اجتماعی

بررسی موقعیت شخصیتهای نمایشنامه در اجتماع و اعمال و رفتار آنها در ارتباطبا محیط خارج از خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است. ارتباط محیط خانوادگی بااجتماع بسیار نزدیک و مستقیم است. ریشۀ تمام خوشرفتاریها و کج رفتاریهای افراد رادر جامعه، باید در خانوادههایشان جستجو کرد. در واقع مطالعۀ این بخش، شناختنپایگاه و موقعیت اجتماعی، شغل، تحصیلات و روابط افرادی است که در نمایشنامه وجوددارد.
۴ - مطالعه اشخاص از جنبۀ روحی وروانی
شناخت روحی و روانی اشخاص بی تردید نتیجۀ اطلاعاتیاست که از طریق سه عامل یاد شدۀ « فیزیکی » ، « خانوادگی » و « اجتماعی » به دستمیآید. شرایط فیزیکی، خانوادگی و اجتماعی میتواند تأثیر زیادی بر روحیۀ یک فردبگذارد. در این مرحله شما باید اطلاعات جمع بندی شده را جلوی خود بگذارید و با توجهبه آنها، شرایط روحی شخصیتهای نمایشنامۀ خود را پیدا کنید. همچنین باید ببینید کهآیا شخصیت نمایشنامه شما نسبت به چیزی حساسیت دارد یا نه؟ شناخت استعداد شخصیت همدرخور اهمیت است.
- ۵ مطالعه اشخاص از جنبۀاعتقادی
بررسی شخصیت از این جنبه میتواند در عین سادگیبسیارمهمباشد. هنگامی که نوعی اعتقاد مذهبی یا غیر مذهبی را به شخصیتهای اصلینمایشنامه خود نسبت میدهید، نحوۀ عملکرد آنها را در مقابل سختیها، نارواییها،اشخاص دیگر و موانع را به تصویر در میآورید.نکته قابلتوجه اینست که شما برای شناخت شخصیتهای دیگر هم باید پنج مرحلۀ یاد شده را طی کنیدتا اطلاعات خود را از کلیه شخصیتها کامل نمایید. چنانچه دقت کنید پیدایش انگیزهبرای حرکت شخصیتهای نمایشنامه در یکی از پنج مورد نهفته است. انگیزه در واقع نیروی محرکهای است که شخصیتها را از حالت سکون خارج میکند و به حرکت وامیدارد.
نحوۀمعرفی شخصیتها

معرفی و ارائه شخصیتها در داستان و رمان نسبت به نمایشنامه بسیار ساده تر انجام میگیرد. چون نویسنده داستان میتواند باتوصیف و بیان حالات درونی شخصیتها، آنها را به خواننده معرفی کند اما در نمایشنامه معرفی شخصیتها به دو طریق انجام میگیرد.:


۱. طریقه مستقیم: در نمایشنامه باید درون شخصیتها را با اعمالی که انجام میدهند و یا حرفهایشان نشان داد. تماشاگر تا حرکتی را روی صحنه نمایش از شخصیتی نبیند نمیتواند راجع به آن قضاوت کند. البته میتوان حالت روحی شخصیتی از نمایش را از زبان شخصیتهای دیگر نیز شنید ولی کافی نیست. تماشاگر علاقمند است که حادثهای را ببیند یا بشنود. گاهی اوقات شما میتوانید برای نمایش دادن گوشهای از درون شخصیتها، آنها را با یک حادثه یا اتفاق روبرو سازید یا آنها را در موقعیت انتخاب قرار دهید.
۲. طریقه غیر مستقیم: در این روش، معرفی شخصیتهای نمایشنامه توسط شخصیتهای دیگر انجام میشود بدین معنا که میتوان حالات روحی شخصیتهای اصلی نمایشنامه را از زبان و یا واکنشهای شخصیتهای دیگر معرفی کرد. بنابراین میتوانید حتی قبل از ورود هر کدام از شخصیتهای اصلی در نمایشنامه، با نشان دادن واکنشهای سایر شخصیتها، اطلاعات مقدماتی از آن شخصیت به خواننده بدهید. استفاده از این روش یکی ازمعمولیترین روشهای معرفی شخصیت است. ولی نباید نویسنده تنها به این روش اکتفا کند،بلکه باید آنچه را که تماشاگر دربارۀ شخصیتی از اشخاص دیگر میشنود در اعمال وگفتار آن شخص نیز ببیند یا بشنود. یا اگر اطلاعات نادرست است باید در صحنۀ بعد هویتاشخاصی که تهمت زده اند یا دروغ گفتهاند مشخص شود.انتخابصحیح شخصیتهای اصلی

نکته بسیار مهمی که باید در هنگام انتخاب شخصیتهای نمایشنامه رعایت شود، این که هیچ وقت از آدمهای مشابه استفاده نکنید. زیرا بین اشخاص مشابه نمیتوان درگیری ایجاد کرد. باید شخصیتها در تضادباشند. تا اینجا متوجه شدیم که برای شخصیت پردازی، باید شخصی را انتخاب کنیم که درشرایط آشفته ای باشد. اما نکات دیگری را نیز باید در نظر داشت؛ از جمله ایستا نبودن شخصیتهای اصلی، هماهنگی و ترکیب صحیح آنها، گفتگو و حرکت در نمایش.ایستا نبودن شخصیتها

جهان هر لحظه در حال تغییر وتحول است و چون انسان هم جزء کوچکی از این جهان است همواره در حال تغییر و دگرگونیاست. بنابراین نمایش آدمها بر روی صحنه نمایش، الزاماً باید توأم با تغییر ودگرگونی باشد. منطقی نیست که در پایان نمایشنامه شخصیت اصلی خود را همان طور نشاندهید که در ابتدا او را معرفی کردهاید. هر حادثه یا برخوردی برای انسان، به منزله یک تجربه است و در او به نحوی دگرگونی پدید میآورد. به تعبیری نمایش یعنی برخوردانسانها. پس میتوان نتیجه گرفت که نمایش، صحنۀ نشان دادن دگرگونیانسانهاست.به طور کلی میتوان گفت که شخصیت بر دو نوع است.الف- شخصیت ایستا: به شخصیتی میگویند که در او هیچگونه تحول یا دگرگونی صورت نمیگیرد. یعنی اگر از ابتدای نمایش با آدمی خجول وگوشه گیر هستید در پایان نیز او را به همان صورت میبینید. چنین شخصیتی بههیچ عنوان مناسب نمایشنامه نیست. در عالم واقع نیز به همین صورتاست.ب – شخصیت متغیر یا پویا: شخصیتی است که هرلحظه درحال تغییر و تحول باشد و به عبارت دیگر، حوادث و برخوردها در زندگی او تأثیربگذارند. چنین شخصیتی مناسب نمایشنامه است. اگر شخصیت اصلی شما در ابتدا آدمی مغرورو جاه طلب است باید در پایان به نوعی در او تغییر و دگرگونی حاصل آید یا سرش به سنگبخورد و آدمی متواضع شود یا سزای غرور خود را ببیند و خود را از همه پنهان کند و یاحتی غرور باعث مرگش بشود.تحول یا دگرگونی
با آنکه تحول در نمایش یک شرط اساسی است، اما باید به صورت منطقی و به گونهای انجام گیرد که برای تماشاگر مورد قبول باشد. برای دگرگون شدن رابـ ـطه دوستی به نفرت یا برعکس اصراری نیست که حتماً مراحل بخصوصی پشت سر گذاشته شود. زیرا طبع بشر متنوع است و هر آن ممکن است حالت خاصی به خود گیرد. لذا نویسنده برای هر تغییریباید علتی بیاورد تا اعمال شخصیت غیر منطقی جلوه نکند. اگر نویسندهای نتواند حتیبرای بدیهی ترین عملی که روی صحنه نمایش اتفاق میافتد، دلیلی بیاورد، در پایانتماشاگر دچار ابهام خواهد شد. علتی که موجب برخورد میشود، موانعی است که بر سر راهشخصیت اصلی نمایشنامه قرار میگیرد. تحول و دگرگونی هم بر اثر برخورد بوجودمیآید.هماهنگی و ترکیب صحیح شخصیتهاگفته شد که نمایش تشکیل شده است از برخوردی که منجر به دگرگونی و تغییرمیشود. اما باید دید که آیا برخورد، تنها و به خودی خود وجود دارد؟ به طور یقینخیر، چون آدمی تا با نیرویی مخالف جهت خود روبرو نشود برخوردی برایش پیش نخواهدآمد. اگر شما دو نفر همفکر را در یک جهت تا پایان نمایش نشان دهید حرکت آنها ماننددو خط موازی است که بسیار خسته کننده و یکنواخت خواهد بود. مگرهنگامی که بین آن دونفر برخوردی پیش بیاید و بخواهند به مقابله با یکدیگر بپردازند. در آن صورت ایندرگیری در جایی پایان میپذیرد و یکی از طرفین پیروز خواهد شد. همچنین بهتر است شمادر نمایشنامه خود طوری شخصیتها را در مقابل هم قرار دهید که هیچ امکانی برای جداییاز یکدیگر نداشته باشند یعنی مسئله مشترکی بین آن دوایجاد کنید که مجبور باشندهمواره در مقابل هم بایستند حال هر چه این مسئله حیاتی تر و مهم تر باشد درگیری وستیز آنها هم جذابتر خواهد بود.بنابراین انتخاب شخصیتهایاصلی اهمیت زیادی دارد. شخصیتها ضمن داشتن تضاد با هم باید دارای قدرتی مشابه باشندو بر سر یک مسئله مشترک به ستیز پردازند، در این صورت است که بین آنها هماهنگیایجاد میشود. شرط این هماهنگی این است که اشخاص متضاد در تصمیمگیری مردد نباشند وهیچ یک از آنها هم در صدد صلح و آشتی با دیگری برنیاید. باید آنچه در توان دارند،در راه رسیدن به مقصود خود به کار برند.دیالوگ( گفتگو)دیالوگ به معنی لغوی آن « گفتگو » است. درنمایشنامه یعنی بحث و جدل. در واقع به حرفهایی میگویند که بین دو نفر رد و بدلمیشود. اما مراد ما از دیالوگ در نمایشنامه بحث و جدلی است که در انتها منجر بهکشف حقایق میشود.گفتگو از ترکیب کلماتی که با نظم خاصیدر کنار هم قرار میگیرند و مفهوم مشخصی میدهند، ساخته میشود و بدین خاطر شناختکلمات اهمیت به سزایی دارد. هر کلمه بار عاطفی مخصوص به خود را دارا ست. « بنگر » ، « ببین » و « نگاه کن » هر سه یک معنی میدهند ولی آیا هر سه یک بار عاطفی دارند؟چرا شما هنگامی که با دوستان خود حرف میزنید بیشتر از کلمات ببین و یا نگاه کناستفاده میکنید و کلمه « بنگر» را به کار نمیبرید؟ علت آن دو چیز میتواند باشدیا آن کلمه مربوط به قرون گذشته است و ترکیب آن با کلمات جدید هماهنگی ندارد و یافاقد بار عاطفی است. در نتیجه هر کلمه دارای دو معنی است یکی معنی ظاهری مانند حرف بزن، ببین، … که هر کدام معنای عملی را برای ما مشخص میکند و دیگری معنای باطنی که حالتی عاطفی و احساسی در شنونده ایجاد میکند. بدین معنا که شخص شنونده غیر ازاینکه معنای ظاهری کلمه را درک میکند در او نوعی حس دوستی، دشمنی، توهین، احترام و … نسبت به گوینده به وجود میآید.بنابراین کلمات رامیتوان به سه گروه تقسیم کرد:

۱- عالی وفاخر: کلماتی هستند که در گفتگوهای روزانه از آن استفاده نمیشود و چون بسیار رسمی است و جزو صنعت زبان محسوب میشود، فاقد بار عاطفی است. هنگام بیان این کلمه ها هیچ گونه احساسی در شنونده ایجاد نمیشود. بلکه توجه او به ظاهر کلمات که خیلی ادیبانه و رسمی است جلب میشود.
۲- کلمات پست و سخیف: کلماتی هستند که معنی باطنی آنها حالت توهین، خشم و یا شوخی دارد.
۳- کلمات ساده و روزمره: این دسته از کلمات که به طور معمول هر روز از آن استفاده میکنید، دارای معنی باطنی دوستی، احترام، صمیمیت، خشم، ترحم و… است اما نه به حالت توهین و خطابه.
لحن:
استفاده از کلمات متناسب با شخصیت هر فرد در نمایشنامه اهمیت بسیار دارد. یک حادثه را در نظر بگیریدبعد به خاطر بیاورید که چگونه شخصیتها با هم سخن میگفتند یکی زیرک و یکی عصبانی،دیگری با ادب و یا بی ادب. آنها چگونه با هم برخورد کرده اند؟ بیشتر لحن آنها را درهنگام ادای کلمات به یاد آورید. یک کلمه را میتوان با چند لحن گفت که هر کدام معنیخاصی بدهد.لحن، قدری در بیان کلمات مهم است که میتواندمعنی عبارتی را معکوس کند.در هنگام نوشتن نمایشنامه، برایطبیعی و زندهتر شدن گفتگوها، خود را به جای هر کدام از اشخاص بازی بگذارید ومتناسب با شخصیت آنها گفتارشان را تکرار کنید.مهمترین منبعی که یک نمایشنامه نویس میتواند برای کار خود از آن بهره بگیرد توجه به گفتارروزانه مردم است چنانچه دقت کنید هر کسی آرزوها، ناراحتیها و سلیقه ها و … خود رابا کلمات خاصی بیان میکند اینها همه نشان دهندۀ پایگاه اجتماعی هر فرداست.
 
  • پیشنهادات
  • نارینه

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/29
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    39,880
    امتیاز
    975
    محل سکونت
    کوهستان سرد
    نمایشنامه‏‌نویسی گام به‏‌گام؛ راهنمای عملی برای نمایشنامه‏‌نویسان جوان(1)
    ایده‏‌ها از کجا شکل می‏‌گیرند؟
    تصور کنید شما ‌نمايش‌نامه‌نویس هستید و هیچ چیزی شورانگیزتر از این نیست که در تئاتری تاریک بنشینی و اجرایی را تماشا کنی که متن آن توسط شما نوشته شده است و به ‏صورت زنده، روی صحنه اجرا می‏شود. رسیدن به این حد از موفقیت کار زیادی می‏‌برد و اگر شما تابه‏‌حال هیچ ‌نمايش‌نامه‌‏ای ننوشته باشید، این کار می‏تواند تاحدودی ترسناک به‌‏نظر بیاید.

    *گردآوری و تألیف: حسین فدایی‏‌حسین
    بخش اول

    مقدمه
    تصور کنید شما نمایشنامه‏‌نویس هستید و هیچ چیزی شورانگیزتر از این نیست که در تئاتری تاریک بنشینی و اجرایی را تماشا کنی که متن آن توسط شما نوشته شده است و به‌‏صورت زنده، روی صحنه اجرا می‏‌شود. رسیدن به این حد از موفقیت کار زیادی می‏‌برد و اگر شما تابه‏‌حال هیچ نمایشنامه‌‏ای ننوشته باشید، این کار می‏تواند تاحدودی ترسناک به‏‌نظر بیاید. چطور باید شروع کرد؟ روش‏‌های شروع آن، به‏‌طور مختصر در این سلسله از مطالب آورده شده است. این مطالب طوری طراحی شده که راهنمایی‏‌های لازم برای نوشتن خط به‏‌خط یک نمایشنامه‌‏ی جدید، ارائه گردد، چه شما فردی مبتدی باشید و یا قبلاً نمایشنامه نوشته باشید و بخواهید نکته‌‏های بیشتری در این زمینه کسب کنید.
    آیا برای شروع آماده هستید؟ پرده‏‌ی‏ نخست، صحنه‏‌ی اول... چراغ‏‌ها روشن.

    1◄ شروع کنید
    در ابتدای کار شما ممکن است از خود بپرسید:
    از کجا باید شروع کرد؟

    ممکن است شما داستان‏‌های طولانی و بلندی برای گفتن داشته باشید، داستان‏‌هایی پر از احساسات دشوار و پرحرارت. زمانی‏ک‌ه شما بزرگ می‏‌شوید، اغلب اتفاقات زیادی برای شما می‏‌افتد و شما مایل هستید که درباره این اتفاقات صحبت کنید. مشکل این است (حداقل برای بیشتر ما) که تعریف کردن این رویدادها و نوشتن آن‏ها به‏‌صورت نمایشنامه، مشکل بوده و نمی‏توانیم ایده‌‏هایمان را به‏‌طور کامل به‌روی کاغذ بیاوریم. نگران نباشید، با کارِ سخت، شما می‏توانید به این مشکل غلبه کنید. فقط باید از تکه‏‌های کوچک شروع کنید.
    هیچ دلیلی وجود ندارد که شما نوشتن یک «هملت» دیگر را امتحان کنید؛ کسی هم از شما چنین انتظاری ندارد. شما باید قادر باشید متنی را که می ‏نویسید، تمام کنید. نیمه‌کاره گذاشتنِ نوشته برای هر نویسنده‏ای در هر شرایطی عیب بزرگی است؛ اما چنین کاری مخصوصاً برای نویسنده‏‌های تازه‌‏کار و جوان مشکل‏‌تر است، چرا که شما وقتی شروع به نوشتن می‏‌کنید، برای تمام کردن کار، تمهیدات و تجارب زیادی دراختیار ندارید. بسیار خب، پس قرار نیست شما «هملت» بنویسید. اما چه باید بکنید؟

    یکی از روش‏‌های مؤثر برای شروع نمایشنامه‌‏نویسی، نوشتن نمایش10 دقیقه‌‏ای است که نوشتن هر صفحه‏‌ای تقریباً چند دقیقه بیشتر طول نمی‏‌کشد و کل آن 10 صفحه هم نمی‌‏شود. این نوع نمایشنامه هم مقدمه، اوج و پایان دارد اما تمامی رویدادها خیلی سریع اتفاق می‌‏افتند. ممکن است فکر کنید ارزش نمایش10 دقیقه‏‌ای کمتر از نمایش بلند است. این‏‌طور نیست. نمایش‏ه‌ای 10 دقیقه‏‌ای می‏‌توانند قوی، مهیج و شگفت‏‌انگیز باشند. از همه مهم‏تر این‏که تمام کردن آن‏ها ساده‌‏تر است و شانس شما برای تولید این نوع کار، بیشتر از نمایشنامه‌‏های بلند خواهد بود. و بعد از تمامی این صحبت‏‌ها، ما نمایشنامه را نمی‏نویسیم که در کشوی میز یا هارد کامپیوتر نگه داریم. ما می‏نویسیم که آن‏ها به‏صورت نمایش تولید شوند و بر روی مردم تأثیر بگذارند. یک‏‌بار که شما نمایشی 10 دقیقه‌‏ای نوشتید، جرأت پیدا کرده و می‏توانید یک نمایش تک صحنه‏‌ای با مدت طولانی‌تر بنویسید و عاقبت راه خود را برای نوشتن نمایشنامه بلند باز کنید. اما این مطلب به این معنی نیست که یکی نسبت به دیگری برتری دارد. هرکدام فرم هنری خاص خود را دارند.

    داشتن یک ایده و پرسیدن «چه می‏ شود اگر؟» اولین قدم برای وارد شدن به دنیای نمایشنامه‏‌نویسی است. اکنون باید پرسید چه کسی یا کسانی در جهانِ ایده‏‌ی شما زندگی می ‏کنند؟ به این ترتیب اکنون زمان به‏‌وجود آوردن چند شخصیت فرارسیده است.

    ایده‏‌ها از کجا شکل می‏‌گیرند؟
    قبل از این‏که شما بتوانید نمایشی بنویسید، به چیزی برای نوشتن درباره آن نیاز دارید: شما نیازمند ایده هستید. ایده‌‏ها از هرجایی نشأت می‏گیرند. در ادامه به ایده‏‌هایی برای شروع اشاره شده است که می‏تواند برای شما راهگشا باشد:

    یک خط دیالوگ یا مکالمه‏‌ای که زیاد شنیده‌‏اید. امکان دارد شما چندین واژه در ذهن خود داشته باشید یا شاید یک‏نفر در حیاط مدرسه و محیط کار چیزی گفته که توجه شما را به‏‌خود جلب کرده باشد. از خود بپرسید چه کسی آن‌‏را گفت؟ چرا؟

    یک عنوان. بعضی اوقات عنوان، زودتر از اصل نمایشنامه به ذهن می‏‌آید. می‏توانید به یک عنوان جذاب برای یک نمایشنامه فکر کنید. عنوانی که اگر در یک پوستر نمایش مشاهده کنید، شما را به دیدن آن ترغیب کند. برای مثال «آخرین انسان روی زمین» یا «روزی که خروس نتوانست بخواند».

    یک شخصیت. شخصیت، کسی است که یا خود شما آن‏را خلق کرده‌‏اید یا کسی است که شما آن‏را دیده‏‌اید یا درباره‏‌اش خوانده‏‌اید. احتمالاً این کار مهم‏ترین و معمول‏ترین بخش نمایشنامه‏‌نویسی است. این شخص چه‏‌کسی است؟ چه می‌‏خواهد؟ چه شخص دیگری در دنیای او وجود دارد؟

    یک رویداد تاریخی. اغلب نمایش‏‌ها به رویداد‏هایی مرتبط هستند که در تاریخ اتفاق افتاده است. اجباری نیست که از یک رویداد مهم گرفته شده باشد. بعضی اوقات جالب‏ترین نمایش‏‌ها، از رویدادهایی اخذ شده‏‌اند که افراد خیلی کمی درباره‏‌ی آن اطلاعات دارند.

    یک مکان. گاهی یک مکان به ذهن شما می‏رسد، جایی مثل یک مطب یا کلاس یا زمین بازی. حتی می‏تواند این مکان جای خاصی مثل «اتاق رخت‏کن یک باشگاه ورزشی» باشد. از خود بپرسید چه نوع شخصیت‏‌هایی می‏توانند در این مکان‏ها باشند؟ آن‏ها ممکن است در آن‏جا چه کارهایی انجام دهند؟

    روزنامه‏‌ها و مجلات. گزارش‏‌های خبری مهم‏ترین الهامات برای نویسنده هستند. آن‌‏ها همانند یک تصویر عمل می‏ کنند. نیازی نیست که شما داستان اصلی را داشته باشید یا از شخصیت‏‌های واقعی آن استفاده کنید. احتمالاً یک تصویر و چند جمله درباره‌‏ی فیلِ گم‏شده در یک باغ‏‌وحش یا عکسی از یک جشن تولد، برای ایجاد ایده در ذهن شما، کافیست.

    از دیگر منابع الهام می‏توان به نقاشی‏‌ها، موسیقی، گفتار و سخنان مشهور و عناوین (کتاب‏ها، آوازها، اشعار و غیره) یا موضوعات (برای مثال، دوستی، کمک به دیگران و...) اشاره کرد. در این مسیر احتمالات بی‏‌شماری وجود دارند.

    روش دیگری تحت عنوان «اقتباس» هم وجود دارد، و این زمانی است که یک نمایشنامه‌‏نویس از منبع دیگری مثل یک کتاب استفاده کرده و آن‏را به نمایشنامه تبدیل می‏کند.

    یک منبع دیگر برای الهام گرفتن در نمایشنامه‏‌نویسی، که باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد «موضوع» (یا «دلیل») است. شما مطمئناً می‏خواهید نمایشنامه‏‌ای بنویسید که سطح آگاهی افراد را بالا بـرده و ذهن آن‏ها را درباره موضوعات مهم زندگی تغییر دهد. اما مشکل این‏ست که وقتی شروع به نوشتن یک «موضوع» می‏کنید، آن موضوع لزوماً منجر به یک نمایش نمی‏شود؛ چراکه ممکن است آن موضوع بیش از این‏که یک نمایش باشد، یک نصیحت باشد. این چیز خوبی نیست.

    ترکیب نوشته با کمدی نیز مؤثر است (اگرچه نوشتن کمدی و اتفاقات خنده‏‌دار، کار راحتی نیست). پس، اگر شما قرار است درباره‏ی یک «موضوع» بنویسید، باید مطمئن شوید که درمورد شخصیت‏‌ها می‏نویسید و درواقع «موضوعِ» شما در دل داستانِ شخصیت‏های شما مطرح می‏شود. بهترین موضوعات بدون درنظر گرفتن شخصیت‏ها و داستان آنان، به‏شکل مناسب قابل طرح نیست.

    تمرین1: 20 ایده برای نوشتن
    این تمرین بسیار ساده است. هر ایده‌‏ای، منشأ و مبنایی برای یک نمایش است. کار شما طرح 20 ایده برای نوشتن یک نمایش است. برای الهام گرفتن، از نمونه‌‏های بالا (یا ازذهن خودتان) استفاده کنید. برای نوشتن درباره آن موضوعات و ایده‌‏ها نگران نباشید، الان فقط ایده‏‌ها را جمع کنید تا بعداً از آن‏ها برای نوشتن استفاده نمایید.

    درباره آن‏‌چه که می‏دانید و نمی‏دانید، بنویسید
    اکثر نویسنده‌‏های باتجربه گفته‏‌اند که درباره آن‏‌چه «می‏دانید» بنویسید. این گفته از نظر سطحی و ظاهری، نصیحت خوبی به‌‏نظر می‏‌آید. به‏‌هرحال شما نمی‏توانید درباره‌‏ی آن‏‌چه که «نمی‏دانید» بنویسید. این موضوع خیلی حساسی است. مشکل این‏ست که شما به‌‏عنوان یک نویسنده‌‏ی جوان، تجربیات محدودی دارید. شما ممکن است تجربه‏‌ی ازدواج و طلاق، پرداخت اجاره یا رهن، یا تهیه و پخت غذا نداشته باشید. احتمالاً شما به جاهای زیادی سفر نکرده‌‏اید. خب، آیا این به آن معنی است ‏که شما اجازه ندارید درباره این موضوعات و مسائل نمایشنامه بنویسید؟ آیا شما محدود به نوشتن درباره‏ی جوانان، نوجوانان و تجربیات محدود خودتان هستید؟ چرا باید فقط درباره‌‏ی چیزهایی بنویسید که می‏دانید، آیا چیزهایی که نمی‏دانید جالب‏تر نیستند؟ درحالی‏که اگر شما مجبور باشید درباره‌‏ی چیزهایی که نمی‏دانید بنویسید، طبیعتاً درمورد آن‏ها تحقیق و جستجو می‏کنید و آن‏ها را یاد می‏گیرید، بنابراین می‏توانید درباره‌‏شان، صادقانه بنویسید.
    برای مثال، اغلب ما هرگز فضانوردی را تجربه نکردیم، اما اکثر ما تکالیفمان را در این رابـ ـطه درست انجام می‏دهیم. ما می‏توانیم شخصیت‏ یک فضانورد را خلق کنیم، و درباره‏‌ی چیزهایی مشابه با آن بنویسیم.

    تمرین2: تحقیق
    شخصیتی را با شغلی انتخاب کنید که با آن آشنا نیستید. سه مورد از جزئیات زندگی کاری آن شخصیت‏ را بنویسید. برای به‌‏دست آوردن اطلاعات، مطالعه کنید، یا گزارشی از افراد مشغول به آن کار بگیرید. البته از تلویزیون و فیلم به‏‌عنوان منبع اطلاعات استفاده نکنید. برای مثال، اگر تصمیم گرفتید که نقش یک معلم را انتخاب کنید، ممکن است شما متوجه شوید که او دو هفته یک‏بار، دومین و چهارمین جمعه ماه را به کنار دریا می‌‏رود. مطلع شوید که او هر روز ساعت 7 صبح در کلاسش، جلسات فوق‏‌العاده و کمکی برگزار می‏‌کند. یک دستگاه لپ‌تاپ از طرف مدرسه در اختیار او قرار گرفته، اما اجازه‌‏ی ذخیره‏‌ی هیچ فایل شخصی را در آن ندارد. این‏‌ها بخشی از جزئیات بی‏شماری هستند که شما می‏توانید به‏‌دست بیاورید...

    من یک ایده دارم: حالا چی؟
    حالا که یک ایده دارید، زمان نوشتن نمایشنامه است، به‏‌عبارت دیگر، حالا شما می‏خواهید راجع به ایده‏‌ی شخصی خودتان بنویسید. باید مدام از خود بپرسید: «چه می‏‌شود اگر...؟»

    برای مثال، بگذارید تصور کنیم موضوعی که می‏خواهیم از آن الهام بگیریم یک «ساعت مچی» است. چه می‌‏شود اگر این ساعت متعلق به پسری باشد که فکر می‏کند، آن تنها چیزی است که می‏تواند برایش خوش‏‌شانسی بیاورد؟ چه می‏شود اگر شخص دیگری آن‏را به‏‌دست بیاورد؟ چه می‏‌شود اگر به آن دسترسی پیدا نکند؟ با کمک گرفتن از ایده‌‏ی ساعت مچی، یک نمایشنامه شکل می‌گیرد.

    یا چه می‏‌شود اگر نمایش ما با جمله‌‏ی «من که هنوز صبحانه نخورده‏‌ام» شروع شود؟ تصور کنید چه می‏‌شود اگر این جمله توسط یک دختر هنگام پختن شیرینی گفته بشود؟ چه می‏‌شود اگر این جمله هنگام تدریس یک معلم درکلاس گفته شود؟ چه می‌‏شود اگر هنگام ماهیگیری کنار یک رودخانه توسط مرد ماهیگیر گفته شود؟ قطعاً می‏توانید با استفاده از همین یک دیالوگ، یک کمدی بنویسید.

    تمرین3: چه می‏‌شود اگر؟
    یکی از ایده‌‏هایی را که در تمرین 20 ایده انتخاب کرده‌‏اید، درنظر بگیرید. زمان آن رسیده است که بپرسید: «چه می‌‏شود اگر؟» پنج مورد دلخواه خود را انتخاب کنید. می‏توانید برای هرکدام از آن‏ها سه یا چهار جمله‏‌ای که در قسمت بالا گفته شد، را بنویسید. احتمالاً شما یکی از مواردی را که بیشتر دوست دارید می‏توانید انتخاب کرده و از آن برای نوشتن نمایشنامه استفاده کنید.

    داشتن یک ایده و پرسیدن «چه می‏‌شود اگر؟» اولین قدم برای وارد شدن به دنیای نمایشنامه‏‌نویسی است. اکنون باید پرسید چه کسی یا کسانی در جهانِ ایده‏‌ی شما زندگی می‏کنند؟ به این ترتیب اکنون زمان به‌‏وجود آوردن چند شخصیت فرارسیده است.
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    153
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    160
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    523
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    163
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    142
    بالا