#صد_سال_تنهایی
نویسنده : گابریل گارسیا مارکز
خلاصه :
داستان در یکی از شبه جزایر کارائیب و به طور کلی در کشور های آمریکای جنوبی آغاز میشود. این کتاب داستان زندگی 6 نسل از خانواده ای را نقل میکند که در دهکده ماکاندرو زندگی میکنند .
داستان از صحنه اعدام سرهنگ اوئرلیانو بوئندیا آغاز میشود که رو به روی جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشته اش را مرور میکند . سرهنگ به کودکیاش میرود ، زمانی که در سراسر ده، فقط 20 خانه خشتی بود.
ماجرای پدید آمدن دهکده ماکاندرو این گونه است: وقتی خوزه آرکاردیو بوئندیا و اورسلا با هم ازدواج میکنند، زن جوان که میدانست حاصل ازدواج خاله اش با پسر دایی خوزه، بچه ای با دم تمساح بود، از بچه دار شدن میترسید. اهالی ده خوزه را بابت این مسئله مورد تمسخر قرار می دادند. خوزه که از این مسئله عذاب میکشید، یکی از دوستانش را که خروس باز بود، برای دوئل دعوت میکند.
به دنبال این دوئل، خوزه دوستش را میکشد و پس از آن وی خود را لایق طرد شدن میداند و به این ترتیب با اورسلا ، همسرش و تعدادی دیگر از زوج های ده که از بچه دار شدن میترسیدند، مهاجرت کردند.
پس از 14 ماه ، اورسلا و خوزه صاحب فرزندی می شوند که هیبت تمساح نداشت ....
بعد از چندین ماه آوارگی، یک شب خوزه در خواب میبیند که در همان مکان، شهر بزرگ و زیبایی با دیوار های آئینهای بر پا کردهاند ...واین گونه آن دسته افرادی که به دنبال عذاب وجدان از محل زندگیشان بیرون آمده بودند، ده زیبای ماکاندرو را بنا کردند.
ورود کولیها، هر سال باعث آشفته شدن وضع مردم ده میشد. اهالی ده در آرامش و به دور از اختراعات و اکتشافات جدید، با کمترین امکاناتشان زندگی میکردند، اما کولیها با آمدنشان، سیلی از ابزار و اطلاعات جدید به ده میآوردندو .....
تعداد صفحات : 179
مکتب: #رئالیسم
ژانر #تاریخی
دانلود:
نویسنده : گابریل گارسیا مارکز
خلاصه :
داستان در یکی از شبه جزایر کارائیب و به طور کلی در کشور های آمریکای جنوبی آغاز میشود. این کتاب داستان زندگی 6 نسل از خانواده ای را نقل میکند که در دهکده ماکاندرو زندگی میکنند .
داستان از صحنه اعدام سرهنگ اوئرلیانو بوئندیا آغاز میشود که رو به روی جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشته اش را مرور میکند . سرهنگ به کودکیاش میرود ، زمانی که در سراسر ده، فقط 20 خانه خشتی بود.
ماجرای پدید آمدن دهکده ماکاندرو این گونه است: وقتی خوزه آرکاردیو بوئندیا و اورسلا با هم ازدواج میکنند، زن جوان که میدانست حاصل ازدواج خاله اش با پسر دایی خوزه، بچه ای با دم تمساح بود، از بچه دار شدن میترسید. اهالی ده خوزه را بابت این مسئله مورد تمسخر قرار می دادند. خوزه که از این مسئله عذاب میکشید، یکی از دوستانش را که خروس باز بود، برای دوئل دعوت میکند.
به دنبال این دوئل، خوزه دوستش را میکشد و پس از آن وی خود را لایق طرد شدن میداند و به این ترتیب با اورسلا ، همسرش و تعدادی دیگر از زوج های ده که از بچه دار شدن میترسیدند، مهاجرت کردند.
پس از 14 ماه ، اورسلا و خوزه صاحب فرزندی می شوند که هیبت تمساح نداشت ....
بعد از چندین ماه آوارگی، یک شب خوزه در خواب میبیند که در همان مکان، شهر بزرگ و زیبایی با دیوار های آئینهای بر پا کردهاند ...واین گونه آن دسته افرادی که به دنبال عذاب وجدان از محل زندگیشان بیرون آمده بودند، ده زیبای ماکاندرو را بنا کردند.
ورود کولیها، هر سال باعث آشفته شدن وضع مردم ده میشد. اهالی ده در آرامش و به دور از اختراعات و اکتشافات جدید، با کمترین امکاناتشان زندگی میکردند، اما کولیها با آمدنشان، سیلی از ابزار و اطلاعات جدید به ده میآوردندو .....
تعداد صفحات : 179
مکتب: #رئالیسم
ژانر #تاریخی
دانلود:
دانلود رمان و کتاب های جدید