- عضویت
- 2016/08/30
- ارسالی ها
- 1,555
- امتیاز واکنش
- 29,224
- امتیاز
- 806
بازدید از موزه چگوارا
این قسمتی از سفرنامه یه خانم هست . ایشون به کوبا سفر کردن و من ، این قسمت از نوشته هاشونو که مربوط به بازدید از موزه ارنستو چگوارا هست رو برداشتم .
ممنون ازشون بابت نوشتن این مطالب واقعا تاثیر گذار . و یه عذرخواهی بابت کپی بی اجازه .
اینجا دیگر آخر سفر است.به یادماندنی ترین - زیبا ترین و غم انگیز ترین بخش این سفر پرماجرا.سفر به کوبا و فرهنگ غنی آمریکای لاتین در اینجا و در همین نقطه قرار است به پایان رسد. درست کنار قبر فرمانده آمده ایم تا با بدرود به او از کوبا خداحافظی کنیم.
اینجا را موزه "چه گوارا " می نامند.جایی در Santa Clara که با اتوبوسی از وارادرو می شود به آن رسید.
سه ساعتی را در راه بودیم و سر از اینجا درآوردیم فقط برای دیدن این موزه و ادای احترام به روح بزرگ "چه"....
این نماد عظیم در سی امین سالگرد زد و خورد ایالت santa Clara برای انقلاب کوبا ساخته شد و نام موزه چه گوارا را به خود گرفت.
موزه ای از خاطرات فرمانده - اشیای شخصی او- و مجسمه بزرگ برنزی از پیکره او که بر سر در این بنا ایستاده است.
درست زیر پای مجسمه موزه ای قرار دارد که تمام اشیای شخصی چه گوارا در آن گرد آمده است و متاسفانه اجازه عکاسی از آنها داده نمی شود.
من تمام این عکسها را از اینترنت دانلود کرده ام تا شما هم در جریان باشید که چشمهای من در ان موزه چه! دید و چه! لمس کرد.
داخل موزه سرگذشت این پزشک آرژانتینی و چگونگی پیوستن او به نیروهای انقلاب کوبا به تفصیل با عکس و پوستر و فیلم در معرض دید عموم قرار گرفته است..
عکسهای گاه نایابی از چه گوارا که تا به امروز در هیچ مجموعه ای آنها را ندیده بودم.
عکسهایی از همسر و فرزندان چه گوارا که ساکن مکزیک بودند و بیشتر عمر خود را در حسرت دیدن او به سر می بردند.
نامه هایی که بین چه گوارا با همسرش ردو بدل شد و هدیه و اشیای یادگاری از چه گوارا که توسط همسر و فرزندانش به این موزه هدیه شده است.
بسیاری از وسایل شخصی او در اینجا دیده میشود.منجمله:تپانچه-یونیفرم-پیپ-کوله پشتی-ساعت مچی-کلاه بره-تلفن-بیسیم-رادیو و البته دوربین نیکونی که هیچ وقت از او جدا نمی شد....
بخشی از موی سر چه گوارا نیز در این موزه زیر شیشه نگهداشته می شود...
درون این موزه حال ما به شدت دگرگون می شود.وقتی موسیقی معروف "بدرود فرمانده" با آن ترانه و آهنگ بی نظیر مدام در گوش ما نواخته می گردد و صحنه های زندگی چه گوارا
از مقابل چشم ما میگذرد. اما از همه این ها که بگذریم عمق این موزه حکایت دیگری دارد.
چه گوارا همان طور که می دانید مدتی بعد از پیروزی انقلاب کوبا به بولیوی می رود به دنیال اینکه این انقلاب را به سایر کشورهای آمریکای لاتین صادر کند.
در آنجا توسط نیروهای بولیوی و به همکاری CIA در عمق جنگلهای بولیوی گرفتار می شود.تمام یارانش کشته شده و خود نیز اسیر می گردد.
و در آخر بعد از شکنجه فراوان توسط یک سرباز جزء کشته می شود زیرا هیچ افسر بلند مرتبه ای جرات کشتن او را نداشت.
چگوارا به همراه 38 تن از یارانش در تکه زمینی در یکی از فرودگاه های بولیوی مخفیانه به خاک سپرده می شود.
سالها زمان می گذرد و کسی درست نمی داند قبر او کجاست تا اینکه راز قبر او کم کم فاش می گردد.
سی سال بعد از زمان مرگ او دولت بولیوی تصمیم می گیرد جنازه او را به کوبا برگرداند...
خاکها کنار زده می شود.جنازه چه گوارا و 38 تن از چریکهای از جان گذشته اش از زیر خاک بیرون کشیده می گردند.
جنازه که نه تنها بقایای استخوانی از کالبد انها...در دسامبر 1998 تابوتهای مردان انقلاب به کوبا باز می گردد.
مردم! تمام مردم-پیر و جوان و کودک و زن و مرد به استقبال فرمانده عزیزشان میایند....
حتی مردمی از دیگر کشورهای دنیا نیز در این استقبال بزرگ شرکت می کنند تا ثابت کنند چه پس از 30 سال هنوز زنده است.
زنده در قلب تمام مردم آزادی خواه دنیا.
فضایی غارماند را زیر این موزه می سازند و باقی مانده اجساد این مبارزان انقلابی را به دانجا منتقل می کنند. قبر چه گوارا اینجاست.
جایی تاریک که با نور صدها مشعل همیشه روشن فروزان گشته است. در کنار گل سرخی که همیشه تازه و سرزنده می درخشد و ده ها و ده ها شمع که چون ستازه هایی آسمان
این مقبره را نورباران می کنند. اینجا هم بسیار غم انگیز است و هم بسیار تفکر برانگیز.جایی که مردمی از سراسر دنیا به دیدنش میایند برای احترام به مردی که از خود به خاطر مردم گذشت.
سفر من به پایان رسیده است.کوبا اما برای من هیچ وقت تمام نمی شود.
کوبا و همه آن قصه های دور ودراز و فرهنگ خالص آمریکای لاتینش...کوبا و همه آن مهربانی مردمان نازنینش-کوبا و همه آن انقلاب بزرگ و مردان مبارزش.
کوبا و رهبر شکست ناپذیرش و البته کوبا و
رفیق ارنستو چه گوارا
این قسمتی از سفرنامه یه خانم هست . ایشون به کوبا سفر کردن و من ، این قسمت از نوشته هاشونو که مربوط به بازدید از موزه ارنستو چگوارا هست رو برداشتم .
ممنون ازشون بابت نوشتن این مطالب واقعا تاثیر گذار . و یه عذرخواهی بابت کپی بی اجازه .
اینجا دیگر آخر سفر است.به یادماندنی ترین - زیبا ترین و غم انگیز ترین بخش این سفر پرماجرا.سفر به کوبا و فرهنگ غنی آمریکای لاتین در اینجا و در همین نقطه قرار است به پایان رسد. درست کنار قبر فرمانده آمده ایم تا با بدرود به او از کوبا خداحافظی کنیم.
اینجا را موزه "چه گوارا " می نامند.جایی در Santa Clara که با اتوبوسی از وارادرو می شود به آن رسید.
سه ساعتی را در راه بودیم و سر از اینجا درآوردیم فقط برای دیدن این موزه و ادای احترام به روح بزرگ "چه"....
این نماد عظیم در سی امین سالگرد زد و خورد ایالت santa Clara برای انقلاب کوبا ساخته شد و نام موزه چه گوارا را به خود گرفت.
موزه ای از خاطرات فرمانده - اشیای شخصی او- و مجسمه بزرگ برنزی از پیکره او که بر سر در این بنا ایستاده است.
درست زیر پای مجسمه موزه ای قرار دارد که تمام اشیای شخصی چه گوارا در آن گرد آمده است و متاسفانه اجازه عکاسی از آنها داده نمی شود.
من تمام این عکسها را از اینترنت دانلود کرده ام تا شما هم در جریان باشید که چشمهای من در ان موزه چه! دید و چه! لمس کرد.
داخل موزه سرگذشت این پزشک آرژانتینی و چگونگی پیوستن او به نیروهای انقلاب کوبا به تفصیل با عکس و پوستر و فیلم در معرض دید عموم قرار گرفته است..
عکسهای گاه نایابی از چه گوارا که تا به امروز در هیچ مجموعه ای آنها را ندیده بودم.
عکسهایی از همسر و فرزندان چه گوارا که ساکن مکزیک بودند و بیشتر عمر خود را در حسرت دیدن او به سر می بردند.
نامه هایی که بین چه گوارا با همسرش ردو بدل شد و هدیه و اشیای یادگاری از چه گوارا که توسط همسر و فرزندانش به این موزه هدیه شده است.
بسیاری از وسایل شخصی او در اینجا دیده میشود.منجمله:تپانچه-یونیفرم-پیپ-کوله پشتی-ساعت مچی-کلاه بره-تلفن-بیسیم-رادیو و البته دوربین نیکونی که هیچ وقت از او جدا نمی شد....
بخشی از موی سر چه گوارا نیز در این موزه زیر شیشه نگهداشته می شود...
درون این موزه حال ما به شدت دگرگون می شود.وقتی موسیقی معروف "بدرود فرمانده" با آن ترانه و آهنگ بی نظیر مدام در گوش ما نواخته می گردد و صحنه های زندگی چه گوارا
از مقابل چشم ما میگذرد. اما از همه این ها که بگذریم عمق این موزه حکایت دیگری دارد.
چه گوارا همان طور که می دانید مدتی بعد از پیروزی انقلاب کوبا به بولیوی می رود به دنیال اینکه این انقلاب را به سایر کشورهای آمریکای لاتین صادر کند.
در آنجا توسط نیروهای بولیوی و به همکاری CIA در عمق جنگلهای بولیوی گرفتار می شود.تمام یارانش کشته شده و خود نیز اسیر می گردد.
و در آخر بعد از شکنجه فراوان توسط یک سرباز جزء کشته می شود زیرا هیچ افسر بلند مرتبه ای جرات کشتن او را نداشت.
چگوارا به همراه 38 تن از یارانش در تکه زمینی در یکی از فرودگاه های بولیوی مخفیانه به خاک سپرده می شود.
سالها زمان می گذرد و کسی درست نمی داند قبر او کجاست تا اینکه راز قبر او کم کم فاش می گردد.
سی سال بعد از زمان مرگ او دولت بولیوی تصمیم می گیرد جنازه او را به کوبا برگرداند...
خاکها کنار زده می شود.جنازه چه گوارا و 38 تن از چریکهای از جان گذشته اش از زیر خاک بیرون کشیده می گردند.
جنازه که نه تنها بقایای استخوانی از کالبد انها...در دسامبر 1998 تابوتهای مردان انقلاب به کوبا باز می گردد.
مردم! تمام مردم-پیر و جوان و کودک و زن و مرد به استقبال فرمانده عزیزشان میایند....
حتی مردمی از دیگر کشورهای دنیا نیز در این استقبال بزرگ شرکت می کنند تا ثابت کنند چه پس از 30 سال هنوز زنده است.
زنده در قلب تمام مردم آزادی خواه دنیا.
فضایی غارماند را زیر این موزه می سازند و باقی مانده اجساد این مبارزان انقلابی را به دانجا منتقل می کنند. قبر چه گوارا اینجاست.
جایی تاریک که با نور صدها مشعل همیشه روشن فروزان گشته است. در کنار گل سرخی که همیشه تازه و سرزنده می درخشد و ده ها و ده ها شمع که چون ستازه هایی آسمان
این مقبره را نورباران می کنند. اینجا هم بسیار غم انگیز است و هم بسیار تفکر برانگیز.جایی که مردمی از سراسر دنیا به دیدنش میایند برای احترام به مردی که از خود به خاطر مردم گذشت.
سفر من به پایان رسیده است.کوبا اما برای من هیچ وقت تمام نمی شود.
کوبا و همه آن قصه های دور ودراز و فرهنگ خالص آمریکای لاتینش...کوبا و همه آن مهربانی مردمان نازنینش-کوبا و همه آن انقلاب بزرگ و مردان مبارزش.
کوبا و رهبر شکست ناپذیرش و البته کوبا و
رفیق ارنستو چه گوارا