- عضویت
- 2018/10/30
- ارسالی ها
- 4,471
- امتیاز واکنش
- 17,947
- امتیاز
- 979
سلام به هر کسی که داره این متنو میخونه من اینجا نمیخوام دلنوشه بزارم و حتی نمیخوام از خودمم چیزی بزارم اینجا در واقع میخوام متن یا شعر یا انشا و ... از دوستا و همکلاسیهام بزارم امیدوارم خوشتون بیاد
راستی ارسال ازاده هرکسی میتونه پست بزاره ولی به شرط اینکه متن یا انشا کار خودش دوستاش یا اشناهاش باشهHapydancsmil
و اینکه لطفا اسپم ندید و قوانین این تالار رو هم رعایت کنید ممنونم
ارامش سرما:
هوا مه الود است ؛ درختان قندیل بسته را مینگرم و جیب لباسم را میشکافم . در خلسه زمستان فرو میروم و به این فصل بیباک
می اندیشم . فصلی که به تسخیر طبیعت در امده ، سرد تر از ان سوی بالشتم ، عـریـان از هرچه هست ولی بازهم دوستش دارم !
با هر بازدم غرق در ابهام زمستان میشوم . اندک توجی به لرزش دستانم نمیکنم زیرا شکر گذاری در این کلیسای یخ زده واجب
است.
اثر : فاطمه آروین
راستی ارسال ازاده هرکسی میتونه پست بزاره ولی به شرط اینکه متن یا انشا کار خودش دوستاش یا اشناهاش باشهHapydancsmil
و اینکه لطفا اسپم ندید و قوانین این تالار رو هم رعایت کنید ممنونم
ارامش سرما:
هوا مه الود است ؛ درختان قندیل بسته را مینگرم و جیب لباسم را میشکافم . در خلسه زمستان فرو میروم و به این فصل بیباک
می اندیشم . فصلی که به تسخیر طبیعت در امده ، سرد تر از ان سوی بالشتم ، عـریـان از هرچه هست ولی بازهم دوستش دارم !
با هر بازدم غرق در ابهام زمستان میشوم . اندک توجی به لرزش دستانم نمیکنم زیرا شکر گذاری در این کلیسای یخ زده واجب
است.
اثر : فاطمه آروین
آخرین ویرایش: