همۀ کسانی که در عرصۀ ادبیات فعالیت می کنند، احساساتِ خود را در قالبهای مختلفی؛ از دلنوشته، تا شعر و ذاستانِ کوتاه عرضه می کنند. بنده هم بعنوانِ عضوِ کوچکی از این مجموعۀ بزرگ، در گیر و گذار از دورانِ مختلفِ عمر؛ گاهی دجارِ حسی خاص می شدم که برای رمان شدن کوچک بود، ولی حرفی برای بازگفتن داشت و باید حیات می یافت. پس کاری دیگر می طلبید و زایشی متفاوت. پس داستانِ کوتاهی یا شعری می شد که تصمیم گرفتم در این دفتر گرد آورم. امید که دوستان استقبال کنند و لطفِ خود را دریغ ننمایند، تا کلبۀ کوچکِ ما گرم شود و هوایی پُر از صفا و صمیمیت احاطه مان کند.
لازم بذکر است که دوستی عزیز، همراه و همکارم شده و مرا به حضورِ دائمی و سبزِ خود مفتخر ساخته است. m.94 که با داستان های زیبایش رونقی باشکوه به دفترمان می بخشد. امیدوارم که این مجموعه موردِ پسندتان بشود و از خواندنش لـ*ـذت ببرید و نظراتِ خود را باز گوئید. دوست کوچکتان
لازم بذکر است که دوستی عزیز، همراه و همکارم شده و مرا به حضورِ دائمی و سبزِ خود مفتخر ساخته است. m.94 که با داستان های زیبایش رونقی باشکوه به دفترمان می بخشد. امیدوارم که این مجموعه موردِ پسندتان بشود و از خواندنش لـ*ـذت ببرید و نظراتِ خود را باز گوئید. دوست کوچکتان
آخرین ویرایش: