دلم آرامشِ وارونه میخواهد
يك خیالی تنگ،
شاید يك خوابِ عميق
کنارِ آرامشي از جنس آغـ*ـوشِ مادر
و کمی آن طرف تر
امنيت دستانِ پدر...
مثل كودكانه هايم،
شاید شبیه هفت سنگ،
یا مثالِ سنگ کاغذ قیچیِ رفیقِ بچگی هایَم
اگر کمی
دائمي باشد و ناب،
یا اگر بیشتر خیالی باشد
امّا....
هميشگي...!
به رویَم نمی آورم ، این خوب نبودنهایَم را....
دلم میخواهد فرو بروم در همه یِ سالهای کودکی هایَم و غَرق شوم در همه یِ سادگی هایَش،
همینقدر محال...
همانقدر بی تکرار....
يك خیالی تنگ،
شاید يك خوابِ عميق
کنارِ آرامشي از جنس آغـ*ـوشِ مادر
و کمی آن طرف تر
امنيت دستانِ پدر...
مثل كودكانه هايم،
شاید شبیه هفت سنگ،
یا مثالِ سنگ کاغذ قیچیِ رفیقِ بچگی هایَم
اگر کمی
دائمي باشد و ناب،
یا اگر بیشتر خیالی باشد
امّا....
هميشگي...!
به رویَم نمی آورم ، این خوب نبودنهایَم را....
دلم میخواهد فرو بروم در همه یِ سالهای کودکی هایَم و غَرق شوم در همه یِ سادگی هایَش،
همینقدر محال...
همانقدر بی تکرار....