روح پزشکی و انرژی درمانی

  • شروع کننده موضوع nadia.seif
  • بازدیدها 273
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

nadia.seif

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/01/01
ارسالی ها
331
امتیاز واکنش
1,229
امتیاز
401
محل سکونت
یزد
روح پزشکی و انرژی درمانی

قلمرو روح و روح باوری
قلمرو روح یادگاری از حکمت باستان است که ریشه در این باور کهن داشته. در این حکمت اعتقاد بر این بوده است که «در هر چیزی روحی سکونت دارد» و آن را جوهر حیات و حرکت می‌دانند که متصل به عالم غیب است. افلاطون حکیم در نظریه‌ی مُثُل، آن را چنین تعریف می‌کند: «ما انسان‌ها درون غاری هستیم و تنها سایه‌هایی از واقعیت‌هایی که خارج از غار وجود دارند و بر روی دیواره غار منعکس می‌شوند را می‌توانیم ببینیم. هر آنچه ما می‌بینیم اصلِ آن چیز نیست.» از رهیافت همین اندیشه است که «ماوراءالطبیعه» به‌عنوان مرتبه‌ای از عالم هستی که ورای طبیعت و جهان مادی و محسوس در نظر گرفته می‌شود به وجود می‌آید و از پی آن معارف جادویی و باطنی برای اتصال سالک به عالم اسرار جلوه‌گر می‌شوند.

انرژی و نیروی حیات
باور بر این است که جوهر و حیات ماده در گرو نیرویی نامرئی ست که از روح جهان بر ارواح اشیاء صادر و بر مخلوقات و محسوسات جاری می‌شود لذا هر چیزی با خود بخشی از روح و نیروی مبدأ را حمل می‌کند که اساس ادراک و هوشمندی است؛ این نیروی بی‌نهایت را انرژی کیهانی می‌نامند که به لحاظ درجه ی کیفیت و ارتعاش در سطوح مختلفی طبقه‌بندی‌شده و در عالم منتشر است. از انواع این انرژی‌ها: انرژی عناصر (آب، باد، خاک، آتش.) انرژی کهن‌الگوها (ایزدان والهه ها) ،انرژی صوت، انرژی میان‌سیاره‌ای، انرژی اترهای تاریکی، انرژی شفا و درمانگری روح می‌توان نام برد.

در انسان بخشی از این انرژی بی‌کران به شکل‌های مختلف ارتعاش پیدا می‌کند و تحت نام «حوزه انرژی تابان» تجلی‌یافته و به شکل هاله‌ای بیضی به دور کالبد فیزیکی ما قرارگرفته که با همه ی میدان‌های انرژی موجود در نظام طبیعت در تعامل است.

در نزد فرهنگ‌های باستانی ملل مختلف از این انرژی کیهانی بانام‌هایی نظیر: پرانا (حکمت ودایی، هندو) کی (سنت ژاپنی) چی (فلسفهٔ چین) پنوما (حکمت یونان) و نیروی حیات(ایران باستان کتیبه‌های یافت شده در شوش شهر باستانی و تخت جمشید) یاد شده است همچنین از ابتدای پیدایش ادیان باستان، رد هاله‌ی تابان و نورانی را در اطراف خدایان و الهه‌ها، مقدسین و پیامبران (بودا، مسیح، مانی) می‌توان گرفت و به اهمیت بالاترین درجه روحی و مقدس انرژی تابان پی برد. همچنین در دین باستانی ایران از فره ایزدی به‌عنوان هاله‌ای درخشان که موهبتی از فروغ ایزدی ست یاد می‌گردد. این مقدمه‌ای دیرینه شناسانه بود برای ورود به مبحث انرژی‌درمانی و پزشکی روح.

☘ روح پزشکی
گفتیم که هر ماده‌ای انرژی ست و ماده تجلی روح است از این رو انرژی و روح همچون جهان‌های موازی متصل به جهان مادی به‌حساب می‌آیند و هر مشکلی در جهان مادی در اثر عدم ارتباط و اختلال و نقصان در روح و انرژی یا باطن رفیع و خود برتر است. این دیدگاه شاکله‌ی اصلی پزشکان روح و انرژی درمانگران از گذشته تا کنون بوده که شامل ساحران، شمن ها، احضارگران روح و شفادهندگان می‌شود که با تسخیرکنندگان (شیاطین)، انرژی خواران (خون‌آشام‌های روح) و اخلال گران طبیعت پیکاری همیشگی دارند. عقاید، رسوم و مناسک مختلفی در رابـ ـطه با درمان‌های روحی مطرح‌شده که برای آشنایی بیشتر مروری بر این شیوه‌های درمانی کهن می‌کنیم:

در نزد بابلیان، بیماری کیفری ست که پس از گـ ـناه کردن مریض برای وی پیش می‌آید و شیاطین به جنگ با او برمی‌خیزند، به همین جهت پایه‌ی معالجه بر خواندن اوراد، عزایم و سحر استوار بود. در قبایل کنگو معتقدند وقتی کسی بیمار است، روح اش از بدن خارج‌شده و در بیرون سرگردان است. در این وقت به جادوگر روی می‌آورند تا روح گریزان را با برگزاری مراسمی به تن بیمار باز آورد. در جنوب ایران نیز درمانگران روح به اهل هوا مشهورند که از قدیم در بندرعباس، قشم، میناب و بوشهر ساکن‌اند آن‌ها معتقدند دسته‌ای از جنیان موسوم به بادها، قوای مرموز و اثیری هستند که همه‌جا سایه افکنده‌اند و مسلط بر نوع بشر و باعث بیماری‌های لاعلاج می‌باشند ضمن مراسمی (شبیه مراسم جن‌گیری) همراه با آواز و نواختن طبل و دف، بیمار را به حالت خلسه بـرده و باد را از جسم بیمار خارج می‌کنند. مشابه این قبیل مراسم‌ها در بیشتر سنت‌های باستانی و شمنی نیز دیده می‌شود. و بر این باور استوار است که «فساد و تباهی تن آدمی ریشه در نیروهای ناپیدا و روان‌های ناپاک» دارد که باعث تیرگی و ایجاد حفره‌هایی در هاله‌ی انرژی انسان می‌گردد. پیش‌تر نیز از حوزه‌ی انرژی تابان به‌عنوان محل تبادل و ذخیره و گردش انرژی (ذهنی، عاطفی، روانی، فیزیکی و روحی) نام بـرده شد. در اثر آلودگی‌های ذهنی و روانی و عاطفی، این هاله سمی شده و اندام‌های آن‌که به‌واقع همان چاکراهای درون بدن می‌باشند مسموم و مسدود می‌گردند و سبب اختلال در سیستم ایمنی بدن و سیستم عصبی مرکزی می‌شوند و بدن با کمبود منابع انرژی حیات مواجه می‌گردد.
 
  • پیشنهادات
  • nadia.seif

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/01
    ارسالی ها
    331
    امتیاز واکنش
    1,229
    امتیاز
    401
    محل سکونت
    یزد
    نفسانیات، آنچه همیشه و همه جا در کمین ماست

    آنچه به عنوان نفسانیات شناخته شده اند از ابتدای آفرینش بشر با او بوده و تا زمانی که در این کالبد جسمانی به زندگی ادامه می دهد همواره همراه او خواهد بود. انسان همیشه در طول زندگی اش با این نفسانیات دست و پنجه نرم می کند و در گیر و بند آنهاست. برخی باور دارند که وجود این نفسانیات در حد تعادل برای سلامت و بقای انسان لازم است، در عین حال بزرگترین دست مایه های ذهن برای پایین نگهداشتن آگاهی آدمی و وابسته کردن او به این دنیای مادی می باشند و در صورتی که از کنترل و تعادل خارج شوند به بیماری تبدیل می گردند. شناخت این نفسانیات ذهنی، آگاهی از وجودشان در درون خود و کارکردن بروی آنها نقش بسیار موثری در کنترل و حفظ تعادل آنها ایفا می کند، به طوری که در تمامی ادیان و مکاتب عرفانی به عنوان اولین و مهمترین گام در جهت رشد انسانیت و آگاهی بشر توصیه شده اند.

    ☘ در پست بعدی به اختصار این پنج دسته اصلی معرفی خواهد شد. توجه کنید که بسیاری از عادات ناپسند و رفتارهای بیمارگونه در زیر مجموعه پنج نفسانیت اصلی قرار می گیرند.

    خواهــش نـفس
    خشم
    طمع
    وابستکی
    خودستائی

    ☘ خواهــش نـفس:
    از خصوصیات بارز خواهــش نـفس این است که بعد از اینکه انسان نیروی حیاتی خود را در منجلاب زیاده خواهی ها تلف کرد، او را از همه ارزش ها ساقط کرده و قربانی این نفسانیت به درجه حیوانی نزول میکند.
    رهاشدن از بند خواهــش نـفس هنگامی میسر میشود که بتوان از پوچی و عاقبت پرداختن به آنها آگاه شد که برخی از افراد بطور ذاتی از آن آگاهند. همچنین مناعت طبع، توجه به ارزش های حقیقی انسانی و باورهای معنوی در کنترل این نفسانیت بسیار موثرند.

    ☘ خشم :
    عملکرد خشم بر انگیختن نزاع، ایجاد سردرگمی در ذهن و سلب کردن توجه و تمرکز می باشد و نمی گذارد ذهن از هوش و خردمندی به درستی استفاده کند.

    خشم، صلح را بر هم میزند، عشق را خنثی میکند، تخم نفرت میکارد و افراد، گروهها و ملتها را با یکدیگر دشمن میکند.

    خشم، اصالت و شرافت را از درون فرد می زداید و اگرچه نیروی انهدام گر آن بسوی دیگران هدف گیری می شود، ولی بیش از هرکس مخرب وجود و روان خود فرد می باشد.

    خشم یکی از خدمتکاران بزرگ قدرت منفی در کیهان است و تا روزی که بر آدمی تسلط دارد امکان پیشرفت در طریق معنوی برای فرد بسیار کم خواهد بود و معمولا سالهای سال در زندگی فرد رد پایی از رنج ها و دل شکستگی های جان فرسا باقی میگذارد .

    برای کنترل خشم و زیر مجموعه هایش بیش از هر چیزی باید به تقویت عشق و محبت در درون خود پرداخت و این بینش بیمار گونه که همه چیز و همه کس در دنیا علیه ماست و از ما جداست را با بینش انسانیت گرایی، نوع دوستی و وحدت وجود جایگزین نمود. از نتایج تقویت این بینش این است که توانایی بخشش و گذشت، صبر و بردباری و مدارا در وجودمان تقویت خواهد شد و در کنترل خشم موفق تر عمل خواهیم کرد.

    ☘ طمع :
    فردی که فقط به فکر طلب مال و مقام دنیا می باشد به تدریج سنگدل می شود و حتی چهره اش نمودی از انجماد قلب و تمایلی بی رحمانه و بی پایان برای اندوختن مادیات بخود می گیرد.

    کار طمع وابسته کردن تفکر انسان به اشیاء مادی و سّد کردن گرایش او به سوی ارزش های بالاتر است و مانند کیسه ای ته باز است که هیچ گاه پر نخواهد شد.

    تنها راه دور ماندن از حرص و طمع، تقویت بینش قناعت و رضایت حاصله از آن است. با مشاهده انسان های حریص و تجربه این نفسانیت به خوبی بر هر انسان عاقلی هویدا می شود که رضایتی به دنبال پیروی از طمع نخواهد بود و آنچه می ماند گرسنگی مداوم و سیری ناپذیر از برای دارایی های دنیاست. باید این حقیقت را پذیرفت که خوشبختی و رضایت در دل انسان است و در هیچ چیز و هیچ کجا نمی توان یافت.

    ☘ وابستگی:
    وابستگی واژه ای است جهت بیان معنای دلبستگی موهوم و شیفتگی آنچه در دنیاست که پنهانی ترین و فریبنده ترین نفسانیات می باشد. پیش از اینکه فرد از حضورش آگاه شود به روی او می خزد و همیشه در ظاهر نجابت و اصالت، لباس عقل سلیم و احترام به ارزشهای سنتی را برتن دارد.

    هدف حقیقی وابستگی، غرق کردن ذهن در تصوراتی است که وقت او را چنان اشغال کنند تا دیگر فرصتی برای پرداختن به حقیقت و امور معنوی دست نداده و هرگز آزادی حقیقی را نیابند .

    مخالف وابستگی، رهایی ست و کلید دور ماندن از آن پیشبرد نوعی از زندگی ست که کمترین میزان وابستگی ها در آن باشد.

    ☘ خودستائی:
    خود پرستی یا نفس پرستی نفسانیتی ست که بیش از اندازه رشد کرده و به بزرگنمائی بیمار گونه “من” تبدیل شده است.

    فرد خودستا بر این عقیده استوار است که بهترین ها از آن او هستند. ظاهر بهتر، رفتار بهتر و حتی درک بهتر نسبت به دیگران. این صفت مانع بزرگی در مسیر رشد درونی، شخصیتی و اجتماعی تلقی می شود و چنین فردی همیشه در زندگی اش در فکر نمایش برتری های خود است و بس.

    فرض بزرگ او این است:
    «حق با من است و هرکس با من مخالف است در اشتباه است. پس برای دفاع از حقم باید مخالفین را نابود سازم»

    هر کسی کوشش کند طرز فکر فرد خود پرست را تغییر دهد با دفاع گزنده و تلخ وی روبرو می شود، او به سرعت رنجیده می گردد و فورآ در جبهه دفاع از خود قرار می گیرد. او برسر یک برگ خشک جنگ و جدال برپا می کند تا از حقوق خود ساخته خویش دفاع کند، او هرگز به فکر حقوق یک انسان دیگر نیست. او هیچ ضعفی را در خودش نمی بیند ولی هرگز دست از انگشت گذاشتن روی خطاهای دیگران بر نمی دارد.

    برخی از افراد خودستا پس از آنکه بارها بقول معروف با کله زمین می خورند به خودشان می آیند و از جایگاه رفیعی که برای خود ساخته بودند فاصله می گیرند. ولی بطور کل، تعادل این نفسانیت با قبول وجود آن در خود و با آگاهی و شناخت هر چه بیشتر از خود واقعی آغاز و میسر می گردد.

    در انتها توصیه می شود تا هر چه بیشتر به شناخت این نفسانیات و نحوه ی عمکلرد آن ها در درون خود پرداخته و سپس به طرق مختلف در اصلاح آن ها کوشا باشید تا بتوانید موانع موجود در مسیر رشد معنوی و انسانی خود را از میان برداشته و گامهای بعدی را با استحکام بیشتری بردارید.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا