روح پزشکی و انرژی درمانی
قلمرو روح و روح باوری
قلمرو روح یادگاری از حکمت باستان است که ریشه در این باور کهن داشته. در این حکمت اعتقاد بر این بوده است که «در هر چیزی روحی سکونت دارد» و آن را جوهر حیات و حرکت میدانند که متصل به عالم غیب است. افلاطون حکیم در نظریهی مُثُل، آن را چنین تعریف میکند: «ما انسانها درون غاری هستیم و تنها سایههایی از واقعیتهایی که خارج از غار وجود دارند و بر روی دیواره غار منعکس میشوند را میتوانیم ببینیم. هر آنچه ما میبینیم اصلِ آن چیز نیست.» از رهیافت همین اندیشه است که «ماوراءالطبیعه» بهعنوان مرتبهای از عالم هستی که ورای طبیعت و جهان مادی و محسوس در نظر گرفته میشود به وجود میآید و از پی آن معارف جادویی و باطنی برای اتصال سالک به عالم اسرار جلوهگر میشوند.
انرژی و نیروی حیات
باور بر این است که جوهر و حیات ماده در گرو نیرویی نامرئی ست که از روح جهان بر ارواح اشیاء صادر و بر مخلوقات و محسوسات جاری میشود لذا هر چیزی با خود بخشی از روح و نیروی مبدأ را حمل میکند که اساس ادراک و هوشمندی است؛ این نیروی بینهایت را انرژی کیهانی مینامند که به لحاظ درجه ی کیفیت و ارتعاش در سطوح مختلفی طبقهبندیشده و در عالم منتشر است. از انواع این انرژیها: انرژی عناصر (آب، باد، خاک، آتش.) انرژی کهنالگوها (ایزدان والهه ها) ،انرژی صوت، انرژی میانسیارهای، انرژی اترهای تاریکی، انرژی شفا و درمانگری روح میتوان نام برد.
در انسان بخشی از این انرژی بیکران به شکلهای مختلف ارتعاش پیدا میکند و تحت نام «حوزه انرژی تابان» تجلییافته و به شکل هالهای بیضی به دور کالبد فیزیکی ما قرارگرفته که با همه ی میدانهای انرژی موجود در نظام طبیعت در تعامل است.
در نزد فرهنگهای باستانی ملل مختلف از این انرژی کیهانی بانامهایی نظیر: پرانا (حکمت ودایی، هندو) کی (سنت ژاپنی) چی (فلسفهٔ چین) پنوما (حکمت یونان) و نیروی حیات(ایران باستان کتیبههای یافت شده در شوش شهر باستانی و تخت جمشید) یاد شده است همچنین از ابتدای پیدایش ادیان باستان، رد هالهی تابان و نورانی را در اطراف خدایان و الههها، مقدسین و پیامبران (بودا، مسیح، مانی) میتوان گرفت و به اهمیت بالاترین درجه روحی و مقدس انرژی تابان پی برد. همچنین در دین باستانی ایران از فره ایزدی بهعنوان هالهای درخشان که موهبتی از فروغ ایزدی ست یاد میگردد. این مقدمهای دیرینه شناسانه بود برای ورود به مبحث انرژیدرمانی و پزشکی روح.
☘ روح پزشکی
گفتیم که هر مادهای انرژی ست و ماده تجلی روح است از این رو انرژی و روح همچون جهانهای موازی متصل به جهان مادی بهحساب میآیند و هر مشکلی در جهان مادی در اثر عدم ارتباط و اختلال و نقصان در روح و انرژی یا باطن رفیع و خود برتر است. این دیدگاه شاکلهی اصلی پزشکان روح و انرژی درمانگران از گذشته تا کنون بوده که شامل ساحران، شمن ها، احضارگران روح و شفادهندگان میشود که با تسخیرکنندگان (شیاطین)، انرژی خواران (خونآشامهای روح) و اخلال گران طبیعت پیکاری همیشگی دارند. عقاید، رسوم و مناسک مختلفی در رابـ ـطه با درمانهای روحی مطرحشده که برای آشنایی بیشتر مروری بر این شیوههای درمانی کهن میکنیم:
در نزد بابلیان، بیماری کیفری ست که پس از گـ ـناه کردن مریض برای وی پیش میآید و شیاطین به جنگ با او برمیخیزند، به همین جهت پایهی معالجه بر خواندن اوراد، عزایم و سحر استوار بود. در قبایل کنگو معتقدند وقتی کسی بیمار است، روح اش از بدن خارجشده و در بیرون سرگردان است. در این وقت به جادوگر روی میآورند تا روح گریزان را با برگزاری مراسمی به تن بیمار باز آورد. در جنوب ایران نیز درمانگران روح به اهل هوا مشهورند که از قدیم در بندرعباس، قشم، میناب و بوشهر ساکناند آنها معتقدند دستهای از جنیان موسوم به بادها، قوای مرموز و اثیری هستند که همهجا سایه افکندهاند و مسلط بر نوع بشر و باعث بیماریهای لاعلاج میباشند ضمن مراسمی (شبیه مراسم جنگیری) همراه با آواز و نواختن طبل و دف، بیمار را به حالت خلسه بـرده و باد را از جسم بیمار خارج میکنند. مشابه این قبیل مراسمها در بیشتر سنتهای باستانی و شمنی نیز دیده میشود. و بر این باور استوار است که «فساد و تباهی تن آدمی ریشه در نیروهای ناپیدا و روانهای ناپاک» دارد که باعث تیرگی و ایجاد حفرههایی در هالهی انرژی انسان میگردد. پیشتر نیز از حوزهی انرژی تابان بهعنوان محل تبادل و ذخیره و گردش انرژی (ذهنی، عاطفی، روانی، فیزیکی و روحی) نام بـرده شد. در اثر آلودگیهای ذهنی و روانی و عاطفی، این هاله سمی شده و اندامهای آنکه بهواقع همان چاکراهای درون بدن میباشند مسموم و مسدود میگردند و سبب اختلال در سیستم ایمنی بدن و سیستم عصبی مرکزی میشوند و بدن با کمبود منابع انرژی حیات مواجه میگردد.
قلمرو روح و روح باوری
قلمرو روح یادگاری از حکمت باستان است که ریشه در این باور کهن داشته. در این حکمت اعتقاد بر این بوده است که «در هر چیزی روحی سکونت دارد» و آن را جوهر حیات و حرکت میدانند که متصل به عالم غیب است. افلاطون حکیم در نظریهی مُثُل، آن را چنین تعریف میکند: «ما انسانها درون غاری هستیم و تنها سایههایی از واقعیتهایی که خارج از غار وجود دارند و بر روی دیواره غار منعکس میشوند را میتوانیم ببینیم. هر آنچه ما میبینیم اصلِ آن چیز نیست.» از رهیافت همین اندیشه است که «ماوراءالطبیعه» بهعنوان مرتبهای از عالم هستی که ورای طبیعت و جهان مادی و محسوس در نظر گرفته میشود به وجود میآید و از پی آن معارف جادویی و باطنی برای اتصال سالک به عالم اسرار جلوهگر میشوند.
انرژی و نیروی حیات
باور بر این است که جوهر و حیات ماده در گرو نیرویی نامرئی ست که از روح جهان بر ارواح اشیاء صادر و بر مخلوقات و محسوسات جاری میشود لذا هر چیزی با خود بخشی از روح و نیروی مبدأ را حمل میکند که اساس ادراک و هوشمندی است؛ این نیروی بینهایت را انرژی کیهانی مینامند که به لحاظ درجه ی کیفیت و ارتعاش در سطوح مختلفی طبقهبندیشده و در عالم منتشر است. از انواع این انرژیها: انرژی عناصر (آب، باد، خاک، آتش.) انرژی کهنالگوها (ایزدان والهه ها) ،انرژی صوت، انرژی میانسیارهای، انرژی اترهای تاریکی، انرژی شفا و درمانگری روح میتوان نام برد.
در انسان بخشی از این انرژی بیکران به شکلهای مختلف ارتعاش پیدا میکند و تحت نام «حوزه انرژی تابان» تجلییافته و به شکل هالهای بیضی به دور کالبد فیزیکی ما قرارگرفته که با همه ی میدانهای انرژی موجود در نظام طبیعت در تعامل است.
در نزد فرهنگهای باستانی ملل مختلف از این انرژی کیهانی بانامهایی نظیر: پرانا (حکمت ودایی، هندو) کی (سنت ژاپنی) چی (فلسفهٔ چین) پنوما (حکمت یونان) و نیروی حیات(ایران باستان کتیبههای یافت شده در شوش شهر باستانی و تخت جمشید) یاد شده است همچنین از ابتدای پیدایش ادیان باستان، رد هالهی تابان و نورانی را در اطراف خدایان و الههها، مقدسین و پیامبران (بودا، مسیح، مانی) میتوان گرفت و به اهمیت بالاترین درجه روحی و مقدس انرژی تابان پی برد. همچنین در دین باستانی ایران از فره ایزدی بهعنوان هالهای درخشان که موهبتی از فروغ ایزدی ست یاد میگردد. این مقدمهای دیرینه شناسانه بود برای ورود به مبحث انرژیدرمانی و پزشکی روح.
☘ روح پزشکی
گفتیم که هر مادهای انرژی ست و ماده تجلی روح است از این رو انرژی و روح همچون جهانهای موازی متصل به جهان مادی بهحساب میآیند و هر مشکلی در جهان مادی در اثر عدم ارتباط و اختلال و نقصان در روح و انرژی یا باطن رفیع و خود برتر است. این دیدگاه شاکلهی اصلی پزشکان روح و انرژی درمانگران از گذشته تا کنون بوده که شامل ساحران، شمن ها، احضارگران روح و شفادهندگان میشود که با تسخیرکنندگان (شیاطین)، انرژی خواران (خونآشامهای روح) و اخلال گران طبیعت پیکاری همیشگی دارند. عقاید، رسوم و مناسک مختلفی در رابـ ـطه با درمانهای روحی مطرحشده که برای آشنایی بیشتر مروری بر این شیوههای درمانی کهن میکنیم:
در نزد بابلیان، بیماری کیفری ست که پس از گـ ـناه کردن مریض برای وی پیش میآید و شیاطین به جنگ با او برمیخیزند، به همین جهت پایهی معالجه بر خواندن اوراد، عزایم و سحر استوار بود. در قبایل کنگو معتقدند وقتی کسی بیمار است، روح اش از بدن خارجشده و در بیرون سرگردان است. در این وقت به جادوگر روی میآورند تا روح گریزان را با برگزاری مراسمی به تن بیمار باز آورد. در جنوب ایران نیز درمانگران روح به اهل هوا مشهورند که از قدیم در بندرعباس، قشم، میناب و بوشهر ساکناند آنها معتقدند دستهای از جنیان موسوم به بادها، قوای مرموز و اثیری هستند که همهجا سایه افکندهاند و مسلط بر نوع بشر و باعث بیماریهای لاعلاج میباشند ضمن مراسمی (شبیه مراسم جنگیری) همراه با آواز و نواختن طبل و دف، بیمار را به حالت خلسه بـرده و باد را از جسم بیمار خارج میکنند. مشابه این قبیل مراسمها در بیشتر سنتهای باستانی و شمنی نیز دیده میشود. و بر این باور استوار است که «فساد و تباهی تن آدمی ریشه در نیروهای ناپیدا و روانهای ناپاک» دارد که باعث تیرگی و ایجاد حفرههایی در هالهی انرژی انسان میگردد. پیشتر نیز از حوزهی انرژی تابان بهعنوان محل تبادل و ذخیره و گردش انرژی (ذهنی، عاطفی، روانی، فیزیکی و روحی) نام بـرده شد. در اثر آلودگیهای ذهنی و روانی و عاطفی، این هاله سمی شده و اندامهای آنکه بهواقع همان چاکراهای درون بدن میباشند مسموم و مسدود میگردند و سبب اختلال در سیستم ایمنی بدن و سیستم عصبی مرکزی میشوند و بدن با کمبود منابع انرژی حیات مواجه میگردد.