روزگاری که بـهانه های بسیـار برای گریـستن داریـم !

  • شروع کننده موضوع gazal
  • بازدیدها 183
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

gazal

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/21
ارسالی ها
564
امتیاز واکنش
230
امتیاز
0

روزگاری که بـهانه های بسیـار برای گریـستن داریـم !

در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم
شرم خندیدن، به تمسخر هم میهنان را بر خود نپسندیم.
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی، این عادت زشت را به یک ضدارزش تبدیل کنیم.
رخشان بنی اعتماد


یک روز یه ترکه

اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان... ؛

Please, ورود or عضویت to view URLs content!


خیلی شجاع بود، خیلی نترس... ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.


یه روز یه رشتیه...

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

Please, ورود or عضویت to view URLs content!


برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.


یه روز یه لره...

اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛

Please, ورود or عضویت to view URLs content!


ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد، از شدت عمل احتراز می کرد.


یه روز یه قزوینی...

به نام علامه دهخدا ؛

Please, ورود or عضویت to view URLs content!


از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد.


یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی ...

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم! و اینجوری شادیم!

این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی است.

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه
آنقدر این ایمیل را بفرستیم و
بخوانیم تا عادتهای قجری در خندیدن به
هر هموطن(آنكه در دیده ما جا دارد) در ما بمیرد
و با هم یكی باشیم
مثل همیشه،
مثل زمانهای سختی و مثل زمانهای جشن و افتخار

 

برخی موضوعات مشابه

بالا