جالب و دانستنی رویداد‌های شگفت انگیزی که فقط یک بار اتفاق افتادند

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 203
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
رویداد‌های شگفت انگیزی که فقط یک بار اتفاق افتادند
وقتی از دقیق‌تر به دنیای اطرافتان نگاه می‌کنید، چیز‌های جدید، جالب و گاهی اوقات شگفت انگیز زیادی در آن پیدا می‌کنید. باور کنید یا نه، اتفاقاتی وجود دارند که فقط یک بار در عمر اتفاق می‌افتند و تا سال‌ها بعد ما را شگفت زده می‌کنند. یکی از این موارد شیوع خنده در سال ۱۹۶۲ بود، زمانی که هزاران نفر همزمان می‌خندیدند و نمی‌توانستند خنده خود را کنترل کنند. در این مطلب نمونه‌های از این اتفاقات جالب را برایتان جمع آوری کرده ایم.

«تیموتی براون» ایدز را شکست داد

یک شهروند آمریکایی به نام تیموتی ری براون، اولین کسی بود که ایدز را شکست داد. براون در سال ۲۰۰۷ تحت عمل پیوند سلول بنیادی قرار گرفت. اهدا کننده جهش ژنتیکی نادری داشت که او را در برابر ویروس ایدز مقاوم می‌کرد. سه سال بعد از عمل، دیگر ویروسی در بافت‌ها و سلول‌های خون براون یافت نمی‌شد.

1639225_419.jpg



آبشار نیاگارا در سال ۱۹۶۹ خشک شد

در سال ۱۹۶۹ دولت آمریکا و کانادا اقداماتی در جهت جلوگیری از فرسایش آبشار نیاگارا انجام دادند. آن‌ها در ژوئن ۱۹۶۹، آبشار نیاگارا را به یک کریدور مصنوعی هدایت کردند تا یک سد ساخته و دامنه‌های بالای آن را تقویت کنند. البته اتفاق اصلی خشک کردن آبشار بود. هزاران گردشگر آبشار نیاگارای خشک را با چشمان خود دیدند.

1639226_763.jpg



شیوع خنده در تانزانیا در سال ۱۹۶۲

این تنها نمونه هیستری جمعی در تاریخ جهان نیست، اما تنها موردی ست که ثبت شده است. شیوع خنده در ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ آغاز شد، زمانی که سه دختر دانش آموز به طور غیرقابل کنترلی شروع به خندیدن کردند. مدرسه بسته شد، اما این خنده وحشتناک شایع شد. این پدیده ۱۸ ماه طول کشید، ۱۴ مدرسه بسته شد و بیش از هزار نفر دچار شدند. برخی دانشمندان معتقدند که چنین اتفاقی نتیجه قوانین بسیار محدود و معلمان بوده است. شیوع خنده نوعی اعتراض در میان بچه‌ها به نظر می‌رسید.

1639348_747.jpg



حادثه دریاچه نیوس

در ۲۱ آگوست ۱۹۶۸ دریاچه نیوس به یک قاتل بزرگ تبدیل شد. مقدار زیادی کربن دی اکسید در هوا منتشر و مه مسمومی همه جا را گرفت. در نتیجه ۱۷۰۰ نفر به علاوه حیوانات و پرندگان جان خود را از دست دادند. این گاز تا فاصله ۲۷ کیلومتری گسترش یافت و هیچ موجود زنده‌ای از آن جان سالم به در نبرد. دانشمندان دلیل این اتفاق را خروج مقدار زیادی گاز از کف دریاچه یا از آتشفشان‌های زیر آب می‌دانستند. امروزه دریاچه و گازهایش به طور مرتب زهکشی می‌شوند.

1639259_825.jpg



ناپدید شدن هنگ نورفولک

در آگوست ۱۹۱۵ هنگ نورفولک به روستای آنافارتا در ترکیه حمله کرد. سربازان در مسیرشان وارد یک ابر مه آلود عجیب شدند و وقتی از آن خارج شدند ۲۶۷ نفر ناپدید شده بودند. در سال ۱۹۱۸ بعد از شکست ترکیه، دولت انگلستان خواستار آن شد که اعضای هنگ به خانه برگردند. اما این سربازان نه تنها آزاد نبودند بلکه در میدان جنگ هم دیده نشدند. کسانی که شاهد این پدیده بودند می‌گویند شکل این ابر عجیب با وجود باد، هیچ تغییری نکرده است. برخی از آن‌ها هم تعدادی از این ابر‌ها را بعد از ورود هنگ نورفولک به این منطقه عجیب دیدند.

1639227_691.jpg



رد پای شیطان در دوون

این حادثه در فوریه ۱۸۵۵ در دوون اتفاق افتاد. در این مکان بود که چند ردپای عجیب روی برف ظاهر شد. این ردپا‌ها شبیه نعل اسب بودند، اما فقط روی دودکش‌ها و بام‌های خانه‌های اطراف دیده می‌شدند. شهروندان ادعا کردند که هیچ صدایی نشنیده اند از جمله صدای راه رفتن روی بام. با این حال، هیچ دانشمند ماهری فرصت دیدن این پدیده را نداشت، چون برف آب می‌شد و ردپا‌ها از بین می‌رفت. برخی اعتقاد دارد این ردپا‌ها متعلق به یک جانور جهنده است، چون گونه شناخته شده‌ای از موش وجود دارد که تا ارتفاع زیادی می‌پرد و ردپای نعلی دارد. اما برخی هم به داستان ترسناکی اعتقاد دارند و آن‌ها را متعلق به شیطان می‌دانند.

1639228_358.jpg



دختری که گروه خونش عوض شد

دمی لی برنان، دختر استرالیایی ۹ ساله‌ای است که گروه خونش عوض شد. این تغییر بعد از اهدای کبد از سوی یک اهداکننده مرد اتفاق افتاد. چند ماه بعد از این عمل پزشکان از تغییر Rh خون او از منفی به مثبت متعجب شدند. دلیل این تغییر احتمالا جایگزین شدن سلول‌های بنیادی کبد اهدا کننده با سلول‌های دختر بوده است و این به دلیل سیستم ایمنی ضعیف دختر بوده که تحت تاثیر ویروس خونش قرار گرفته است.

1639229_340.jpg



مورد ماسک‌های سربی

این پدیده در ۲۰ آگوست ۱۹۶۶ اتفاق افتاد. مانوئل پرییرا داس کروز ۳۲ ساله و میگل خوزه ویانا ۳۴ ساله به طرز اسرارآمیزی در کنار تپه ویتنام مرده پیدا شدند. هر دو مرد لباس رسمی پوشیده و ماسک‌های سربی بر چهره داشتند. هیچ نشانی از مرگ بر اثر خشونت هم وجود نداشت. همچنن یک بطری آب، یک دستمال و یک یادداشت کوتاه هم همراه آن‌ها بود که روی آن کلمات «سرب، محافظت، منتظر سیگنال باش، ماسک» به چشم می‌خورد. تصور می‌شود کل عبارت این طور خوانده شود: «با ماسک سربی از صورتت محافظت کن و منتظر سیگنال باش.». در نتایج کالبدشکافی هیچ اثر از تابش، مسمومیت یا سایر عوامل کشنده پیدا نشد. بستگانشان ادعا کردند که هر دو مرد به عالم فراطبیعی و تحقیقات غیرعلمی علاقه داشتند. همچنین آن‌ها عضو یک انجمن سری بودند. این انجمن سری سعی داشت با موجودات فضایی ارتباط برقرار کند، که احتمالا دقیقا چیزی است که دو دوست در لحظه مرگشان انجام می‌دادند.

1639230_445.jpg



یادداشت‌های ریکی مک کورمیک

ریکی مک کورمیک مرد آمریکایی ۴۱ ساله‌ای بود که جسدش در سال ۱۹۹۹ در یک مزرعه ذرت در ۲۵ متری خانه اش پیدا شد. این عجیب بود، چون ریکی اتومبیل نداشت و در مزرعه ذرت هم کاری نداشت. اگرچه علت مرگ او مشخص نشد، اما پلیس به یادداشت‌هایی که در جیب او بود علاقمند شد. این یادداشت‌ها نامه‌های ناخوانایی بودند که به نظر نوعی کدنویسی می‌آمدند. این یادداشت‌ها هنوز رمزگشایی نشدند بنابراین اف‌بی‌آی از همه مردم دعوت می‌کند معنای آن‌ را کشف کنند. قفط باید انگلیسی را خوب بلد باشید.

1639231_714.jpg



دن کوپر

دن کوپر یکی از مشهورترین مجرمان دنیاست. در سال ۱۹۷۱ او یک بوئینگ ۷۲۷ را دزدید و ۲۰۰ هزار دلار برای آن درخواست کرد. کوپر یادداشتی به مهماندار داد که گفته بود یک بمب دارد و آماده است آن را فعال کند. او تقاضای ۲۰۰ هزار دلار و دو جفت چتر نجات کرد. این عجیب‌ترین درخواست بود، چون آن‌ها نمی‌دانستند چرا چهار چتر نجات می‌خواهد. آیا همدست داشت؟ کوپر از هواپیما بیرون پرید و دیگر هرگز دیده نشد. اف‌‎بی‌آی گمان می‌کند که پرش زمانی انجام شده که هواپیما در منطقه طوفانی بوده به همین دلیل هیچکس او را ندیده است. به هر حال کوپر ناپدید شد و هرگز پیدا نشد.

1639232_924.jpg



توستر اسرارآمیز ادگار آلن پو

«توستر پو» لقبی فرد اسرارآمیزی است که هر سال در روز تولد این نویسنده از سر قبرش می‌رفت. این مرد هر سال صبح زود، با لباس مشکی و عصا به دست، در حالی که صورتش را با شال گردن پوشانده بود، در قبرستان ظاهر می‌شد. این غریبه یک نان تست، سه شاخه گل رز و یک بطری نوشیدنی به همراه می‌آورد. این غریبه در سال ۲۰۱۰ بعد از ۵۰ سال برای اولین بار دیگر دیده نشد. یک فرضیه این است که او باید تا دویستمین سال تولد نویسنده این کار را می‌کرده است.

1639233_565.jpg



زندانی با ماسک آهنی

مردی با ماسک آهنی یک زندانی مرموز است که چند بار در قرن شانزدهم از یک زندان به زندان دیگر انتقال داده شد. دلیل مشهور شدن این ماجرا این است که ولتر در رمان «عصر لوئی چهاردهم» آن را نوشته است.‌ یک فرضیه این بود که زندانی برادر دوقلوی شاه است. به همین دلیل مجبور بود ماسک مخملی روی چهره بگذارد. طی سال‌ها شایعات او را مردی با ماسک آهنی نامیدند. فرضیه دیگر این است که پیتر کبیر زیر این ماسک بوده و به جای او فرد مشابهش به روسیه بازگشته و بر این کشور حکومت کرده است.

1639234_962.jpg
 

برخی موضوعات مشابه

بالا