دلنوشته کاربران زخم خاطرات| zeinab_jokal کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع zeinab_jokal
  • بازدیدها 1,726
  • پاسخ ها 71
  • تاریخ شروع

zeinab_jokal

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/06/17
ارسالی ها
964
امتیاز واکنش
12,422
امتیاز
714
سن
23
محل سکونت
پاریس کوچولو♥اوپاتان♥
مصلن نصف شب بهش پی ام بدم:
- هيچى!
اونم با تعجب جواب بده :
+ چى هيچی؟
منم تا صب صد تا جواب بدم بش:
- هیچی نيس که جاى خنده هاتو واسم بگيره :) - هيچى نيس که مث تو خوشحالم کنه :) - هيچى نميتونه مث تو بهم ارزش زندگیو بفهمونه :) - هيچى نيس که مث تو بهم عآرامش بده :) - هيچى نيس که باش احساس خوشبختی کنم :) - هيچى شب و روزمو مث تو برام شيرين نميکنه :) - هيچى نميخوام ناراحتت کنه :)
- هيچى اَرزش اون اشکاتو نداره :)
- هيچى نيس که باعث شه دوست نداشته باشم :)
- هيچى نيس که منو از تو دور کنه :)
- هيچى نيس که از تو واسم مهم تر باشه :)
- هيچى غير از تو ، عشقم نيس... :) -هيچى... :)

مژگان 20171223_003357.jpg
 
  • پیشنهادات
  • zeinab_jokal

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/17
    ارسالی ها
    964
    امتیاز واکنش
    12,422
    امتیاز
    714
    سن
    23
    محل سکونت
    پاریس کوچولو♥اوپاتان♥
    ترس از دست دادنش نميذاشت ازش گله اي كنم
    حتي از نبودنش
    از قهراي طولانيش
    نميتونستم بگم چرا دوسم نداري
    چرا فقط وانمود میکنی
    چرا مثلن قربون صدقم نمیری..
    چرا اولویتت نیستم..
    چرا حسای قشنگ نمیسازی برام..
    چرا هیجان نمیاری تو رابطمون..
    چرا باهام مثل بقیه ادمای زندگیت برخورد میکنی..
    چرا وقت گذروندن با من برات جذاب نیست..
    چرا حسرت تو دلم دارم حتی وقتی دارمت..
    چرا بهت مطمئن نیستم..
    چرا ته دلم همش ترس رفتنت هست..
    چرا چرا چرا باید فکر کنم دوسم نداری..
    چرا حتی واسه یه لحظه باید فکرای احمقانه بیاد تو سرم..
    چرا باید با حسرت به عاشقای دیگه نگاه کنم..
    چرا هرکی هرچی تعریف میکنه بگم ما چرا اینجوری نیستیم..
    چرا دلت برام تنگ نمیشه..
    چرا چرا چرا دوسم نداری..
    چرا ذوق نداری..
    چرا وقتی دلم میگیره جرأت نمیکنم بهت بگم..
    چرا باهام بدی..
    چرا غرور داری..
    چرا کاری نمیکنی ذوق کنم...
    چرا خودم خودمو اروم میکنم..
    چرا باهام حرف نمیزنی..
    ...من چیم تو زندگیت...
    چرا باید فکر کنم دوسم نداری چرا چرا چرا..

    تصاویر دخت_1492829002377681.jpeg
     

    zeinab_jokal

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/17
    ارسالی ها
    964
    امتیاز واکنش
    12,422
    امتیاز
    714
    سن
    23
    محل سکونت
    پاریس کوچولو♥اوپاتان♥
    میگن چرا انقدر غمگین می نویسی؟!...
    افسرده میشیم...
    ببخشید! !...
    حق باشماست...
    چندخطی مینویسم....
    بخند.... :)
    ساده بودم...
    خیلی ساده...
    به همه محبت کردم...بی محبتی هارا زود فراموش کردم...
    اماسادگی ام رانشانه گرفتند...
    و زمینم زدند... بخند :)
    اولین باربود که عاشق شدم...
    از هستی ام مایه گذاشتم. ..
    به حدمرگ می پرستیدمش....
    فکر میکردم از عشق سیراب شود می ماند...!!
    اما ازمن سیر شد و رفت...
    خنده دار است...
    بخند :)
    از غرورم گذشتم...
    التماس کردم...
    التماس برای نرفتنش...التماس برای بودنش...
    التماس برای بادیگری نرفتنش...
    اما خندید و رفت...
    بخند :) کنارم بود...
    باتمام وجود حس کرده بودم که مرا نمیخواهد...
    از نگاهش...از نگرفتن دستانم....
    از سرم شلوغ است های دروغی اش...
    از زود شب بخیر گفتن ها و آنلاين بودنش....
    از جانم نگفتن هایش....
    آخ که این آخری جانم را میگرفت...
    دنیابر سرم آوار میشد وقتی صدایش میزدم و نمیگفت جانم....
    اینها خنده دار است...
    بخند :) تنهایم گذاشت...
    رفت به خاطر اندامی زیباتر...
    جیبی پولدارتر
    اما میدانم هیچ محبتی راپررنگ ترازمحبت من پیدانخواهد کرد...
    رفت و مرا فروخت...
    بخند

    IMG_20171229_162950.jpg
     

    zeinab_jokal

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/17
    ارسالی ها
    964
    امتیاز واکنش
    12,422
    امتیاز
    714
    سن
    23
    محل سکونت
    پاریس کوچولو♥اوپاتان♥

    دُختـَـری که تورو با تمومه بَد اَخلـاقےهاتُ بے حوصلگےهات دوستداره
    وَقتے خَسته باشے فدای خَستِگےهات میشه
    دُختـَـری که وَقتے بِهِش زَنگ میزَنے با تَمومِ عِشق میگه جونـِـ دِلَم
    وَقتی بِهِش اِس ندی و زَنگ نَزَنے هَمَش نِگَرانه حالِته
    دُختـَـری که مَرگِ خودِشو قَسَم میده تا تو لَب بـِـ سیگارُ مَشروب نَزَنـے بِخاطِرِ خودت
    دُختـَـری که وَقتے تُو خیابون راه میره کُلے پِسَر بِهِش تیکه میندازَنُ دُنبالِشَن اَما اون،
    اون لَحظه فَقَط بـِ عِشقِ تو فِکر میکنه
    دُختـَـری که وَقتـے بِهِش میگے این کارو بُکُن حَتے اگه نَتونه،وَلے بازَم بِهِت میگه چَشم تا رو حَرفِت حَرف نَزَنه
    دُختـَـری که هِزار بار سَرِش داد زدی وَلی هَربار فَقَط ساکِت بودُ حَرفے نَزَد تا حُرمَتِ بِینِتون شِکَسته نَشه
    دُختـَـری که عِشقِتو هَمِه جایِ دُنیا فَریاد زَد تا هَمه بِدونَن چِقَد دوست داره...
    اینجور دُختَرا پاکےِ عِشقِشون بـِـ دُنیا مےاَرزه♥️
    بایَد مَرد باشے تا اِحساسِشو بِفَهمے..
    تا قَدرِ دوستداشتَنِشُنو بِدونے =)

    عکس پروفای_21433522_1501469563224887_5037865852158869504_n.jpg
     
    آخرین ویرایش:

    zeinab_jokal

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/17
    ارسالی ها
    964
    امتیاز واکنش
    12,422
    امتیاز
    714
    سن
    23
    محل سکونت
    پاریس کوچولو♥اوپاتان♥
    تو بچگے عاشق بادکنک بودم:)
    محال بود واسه خریدنش پا زمین نکوبم
    اولین بادکنکے ک داشتم،همون روز اول تو دستام گرفتم و محکم بغلش کردم
    ولے ترکید...
    فهمیدم همون اول نباید خیلے دوست داشتنم رو نشون بدم
    نباید خیلے محکم بغلش کنم
    طاقتش رو نداره
    میترکهـ...
    بادکنک بعدے رو بیش از حد بزرگش کردم
    ظرفیتش رو نداشت
    اونم ترکید...
    فهمیدم نباید چیزی رو که دوس دارم،بیش از حد بزرگش کنم✨
    بادکنک بعدے رو ک خریدم
    حواسم بود،ن دوس داشتنم رو زیاد نشون دادم،ن بیش از حد بزرگش کردم
    ولے اونم برام نموند...
    بردمش پیش دوستام و تو یه چشم به هم زدن صاحبش شدن
    بادکنک بعدی رو خیلے اتفاقی از دست دادم
    وسط روزاے خوبمون،وقتے همه چی خوب پیش میرفت☺️
    افتاد روے بخاری و تموم...
    رفتم یه بادکنک دیگه خریدم☹️
    همونجا بهش گفتم:تو آخرین بادکنکے هستے که دوسش دارم❣
    رفتم خونه و اونو توے کمد گذاشتم
    نه بغلش کردم نه زیاد بزرگش کردم نه ب کسے نشونش دادم
    اینطورے دیگه هیچ خطرے تهدیدش نمیکرد
    یه دوست داشتن یواشکے:)
    یه‌ دوست داشتن بدون روزاے خوب:)
    هر چندوقت یه بار میرفتم سراغش تا مطمئن شم هنوز هس
    یه روز...
    وقتے رفتم سراغش،دیدم ک خیلے کوچیک شده
    همونجا بود ک فهمیدم دوست داشتن رو باید یاد گرفت:)♡
    بدست آوردن کسے ک دوسش دارے تازه اول راهه:)♡
    من بادکنکاے زیادی داشتم ولے دوست داشتن رو هیچوقت یاد نگرفتم

    IMG_20180104_164802.jpg
     

    zeinab_jokal

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/17
    ارسالی ها
    964
    امتیاز واکنش
    12,422
    امتیاز
    714
    سن
    23
    محل سکونت
    پاریس کوچولو♥اوپاتان♥
    اگِه بهت میگه دوست دارم :)
    اگه میگه دلَم تنگ شده ،
    اگه مُهمی براش اگه روت حَساسه !!
    اگه هنوز واست ناراحت میشه ...
    اگه براش مهمی هنوز ،
    اگه برات وقت میزارِه باز ...
    اگه بغلت میکنه اگه میبوستِت :)
    تو رو خدا ،
    ببین دارم بهت میگم تورو خدا
    قدر این لحظه هارو بدون !!
    یه روز حاضری کله عمرتو بدی ...
    تا یه روز از این روزا برگرده ،
    نگو قول داده نمیره ...
    نگو مُطمعنم عوض نمیشه :)
    نگو همیشه دوسم داره !!
    اینا حرفایه هَموناییه که رَفتن ،
    عوَض شدنُ دیگه زده شُدن ...
    پس تورو خدا قدر بِدون

    تصاویر زنی_1380405904297754016.jpg
     

    zeinab_jokal

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/17
    ارسالی ها
    964
    امتیاز واکنش
    12,422
    امتیاز
    714
    سن
    23
    محل سکونت
    پاریس کوچولو♥اوپاتان♥

    ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﻪ:♡♡
    √ ﺭﮊﺕ ﭘﺮﻧﮕﻪ،
    ﻭﻗﺘﯽ،
    √ ﺷﺎﻟﺘﻮ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﺟﻠﻮ،♥♥
    ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﻪ:
    √ ﯾﻘﺖ ﺑﺎﺯﻩ ﮔﺮﺩﻧﺖ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ،♡♡
    ﻧﮕﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﮔﯿﺮ ﻣﯿﺪﻩ ...❣
    ﺑﺪﻭﻥ ↜ﻭﺍﺳﺶ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﯼ،↝ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﻒ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺭﯾﺨﺘﻪ ...
    مرد اونیه که وقتی باهاش ♡قهر♡کنی و میگی:♥
    ☜ دیگه نمیخوام صداتو بشنوم ☞
    یه ساعت بعد بهت اس بده و بگه:‌‌♡♡♡
    میشه تلفنتو جواب بدی؟؟❣❣
    قول میدم حرف نزنم،
    ♥فقط میخوام صدای نفساتو گوش کنم❣♥
    ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﺍﯾﯽ ﻫﺴﺘﻦ،
    ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ♡♡♡
    ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﺗﺄﯾﯿﺪ ﮐﻨﻦ
    ﻫﻤﻮﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﻗﺮﺍﺭ،
    ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ،♥♥♥
    ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮑﺸﻦ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺖ
    ﻭ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﻢ ﺭﻧﮓ ﮐﻦ ﺍﻭﻥ ﺭﮊتو
    ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻗﻬﺮﯼ sms ﻣﯿﺪﻥ ﻣﯿﮕﻦ:♡♡♡
    ﮐﺠﺎﯾﯽ ؟
    ﺑﺎﻫﺎت ﻗﻬﺮ ﻫﺴﺘﻢ❣
    ﻭﻟﯽ ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻡ ﺑﺮﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ...♥♥♥
    همونایی که از نگات،
    از سکوتت،
    میفهمن حرفاتو❣
    حدس میزنن♡♡♡
    همونایی که،
    از سکوتت دیوونه میشن
    هرجورشده به حرف میارنت♥♥♥
    میخندوننت❣
    ﻫﻤﻮﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﯿﺸﻦ
    ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻨﻮ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪﺵ ♡♡♡
    ﻣﯿﺎﻥ ♥ﻣﻨﺖ ﮐﺸﯽ❣♥
    ﻫﻤﻮﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯽ:
    ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﻨﻢ
    ﻣﯿﮕﻦ ﺑﯿﺨﻭﻭﺩ
    ﻫﻤﻮﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ،
    ﯾﻬﻮ ♥ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﻨﻮ ﻗﺎﻃﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﻮ ♥
    شیر فهمت میکنن،
    √ از بودنشون
    √ از خواستنشون √ از عشقشون
    اگه یکی از اینا رو دارین قدرشو بدونین
    اینا مردن...♡♡

    تصاویر زنی_10531458508020570157.jpg
     

    zeinab_jokal

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/17
    ارسالی ها
    964
    امتیاز واکنش
    12,422
    امتیاز
    714
    سن
    23
    محل سکونت
    پاریس کوچولو♥اوپاتان♥
    چند روزه که مُدام انگشتام رو،روی کیبورد گوشی بالا و پایین میکنم و شروع میکنم به نوشتن، از اون پی ام های بالا بلند که تو بَدت میاد و همیشه منو به خاطر فرستادنش مسخره میکنی،نوشتم و نوشتم.........
    اما لحظه ای که میخواستم ارسال کنم، همه اشو پاک میکردم و منصرف میشدم از فرستادن،بعدش به خودم میگفتم خُب که چی؟؟ هم خودش میدونه داره چه رفتاری میکنه هم من دیگه من چی رو یادآوری کنم و سرزنش کنم و آب در هاوَن بکوبم؟؟ روزی چندبار شماره ات رو میگرفتم و قطع میکردم....
    آخرشم شماره اتو پاک کردم که مبادا وسوسه بشم و شیطون رو مخم راه بره که تماس بگیرم و شروع کنم به غُر زدنهای بی وقفه... به خودم گفتم احمق جان ی کم غرورت و شخصیتت رو حفظ کن یعنی چی که نمیتونی جلوی خودت رو بگیری و با ی تصمیم اشتباه و بالا رفتن هورمون های مسخره علاقه.... همه چیز رو بهم بریزی هم اعصاب خودت رو خط خطی کنی هم اونو....مگه قول نداده بودی؟بعد نشستم تمام رفتارای این مدت تو رو مثل پازل کنارهم گذاشتم و به این نتیجه رسیدم که دختر دیگه چقدر باید واضح تر از این باهات رفتار کنه که بفهمی نمیخواد باشه،امروزمگه میشه آدم یکماه وقت نداشته باشه و سرش شلوغ باشه حالا این وقت میتونه از پنج دقیقه باشه تا صد دقیقه ، آدمی که وقت نداره و آدمی که نمیخواد واست وقت بزاره تفاوتش از زمین تا آسمونه،آدمی که دنیای مجازی و آدماش خیلی مهم تر از وقت گذاشتن برای تو....
    به خودم گفتم دختر خانم شمایی که داره باهات مثل ی آدم دم دستی رفتار میشه و در انتهای لیست اولویت این آدم قرار داری و احساساتت و نیازهات مهم نیست چی رو میخوای یادآوری کنی بهش؟؟
    من دختر باسیاستی نیستم و سیاست تو رابـ ـطه ام جایی نداره و عشـ*ـوه گری و دلبری و زبون بازی هم بلد نیستم که همه اینا ته اش این شد که با اخلاق من حال نکردی اما میتونستیم درستش کنیم، تو نخواستی....
    گاهی رفتن برای رسیدن نیست،گاهی باید رفت تا دیگری بی دلهره بماند.... ?َِِِّّّّ

    IMG_20180104_170147.jpg
     

    zeinab_jokal

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/17
    ارسالی ها
    964
    امتیاز واکنش
    12,422
    امتیاز
    714
    سن
    23
    محل سکونت
    پاریس کوچولو♥اوپاتان♥
    یه روز یکی بهم گفت هیچوقت بعد از ساعت 2 شب تصمیم نگیر، فقط بخواب....
    پرسیدم چرا؟
    گفت که به نظر من یه هورمونی بعد ساعت 2 تو بدنت ترشح میشه که باعث میشه یه تصمیمی بگیری یا یه کاری بکنی که هیچوقت ساعت 7 صبح نمیکنی، بهت جیـ*ـگر میده تا دیوونه بازی دربیاری، کاری که میکنه اینه که بهت جرعت اینو میده که به یه نفر بگی چقدر دوستش داری یا چقدر دلت براش تنگ شده..
    با خودم گفتم پس من هر شب قبل از ساعت 2 میخوابم که هیچوقت درگیر این هورمون نشم...
    سالها از اون روز گذشت، ساعت 1:45 شب بود، توی تختم بودم و داشتم بهش فکر میکردم..
    دیوونه وار عاشقش بودم و میدونستم که حسم متقابل نیست.
    برای بقای دوستیم 1 سال پیش خودم این راز رو نگه داشتم...
    همینطور که داشتم فک میکردم و آهنگ گوش میدادم دیدم ساعت شده 2:15 شب...
    داشتم فک میکردم چجوری 30 دقیقه اینقدر سریع گذشت که یهو دیدم بهم تکست داد.
    گوشیمو برداشتم دیدم میگه که "حالم خوب نیست"
    گفتم چرا؟ چی شده؟
    گفت "دلم شکسته" و شروع کرد تعریف کردن که چجوری یه دختری رو دوست داشته و چجوری اون دختره دلشو شکسته.
    همون بود که حس کردم اون هورمون تو بدنم جاری شده...
    تو جوابش یه متن بلند بالا نوشتم...
    چیزایی نوشتم که الان نگا میکنم، باورم نمیشه اینا رو من نوشتم.
    نوشتم که چقدر دوستش دارم و تو جوابم گفت
    "خودت میدونی که، من عاشق یه نفر دیگم"
    اینو که گفت به خودم اومدم...
    یاد اون بنده خدا افتادم که گفت بعد ساعت 2 هیچ تصمیمی نگیر.
    گریه کردم...
    براش نوشتم ببخشید، خیلی وقت بود توی دلم بود، بالاخره یه روزی باید میفهمیدی.
    ازش خواهش کردم که دوستیشو ازم نگیره.
    هیچی نگفت...
    یه هفته گذشت و هر دوتامون جوری رفتار کردیم انگار هیچ اتفاقی نیفتاده...
    ولی بعده به هفته،
    کم کم احساس کردم که دیگه داره کمتر باهام صحبت میکنه،
    یه هفته دیگه گذشت...
    دیگه حتی سلام هم نمیکرد.
    فقط یه نگاه میکرد بهم و منم توی چشاش غرق میشدم.
    هر از گاهی هم بهش نگا میکردم، همینطور که میخندید بهم نگا میکرده
    الان هم به جای رسیده که حتی جواب تکست هم نمیده...
    از یه طرف خیلی ناراحت بودم که از دستش دادم.
    از طرف خیلی خوشحال بودم که بالاخره حرف دلمو زدم.
    یه چیزی هم یاد گرفتم...
    بعد از ساعت 2 شب... هورمونی توی بدنت ترشح نمیشه بلکه قلبت شروع میکنه به صحبت کردن...
    از اون موقع هروقت میخوام تصمیمی رو از ته قلبم بگیرم...
    ساعت 2 شب اینکار رو میکنم...

    GBWA-20171225131320.jpg
     

    zeinab_jokal

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/17
    ارسالی ها
    964
    امتیاز واکنش
    12,422
    امتیاز
    714
    سن
    23
    محل سکونت
    پاریس کوچولو♥اوپاتان♥
    میدونی فرق منو تو چی بود؟!
    من وقتی داشتم بهت پي ام میدادم هر ۵ ثانیه گوشیمو چک میکردم ببینم جواب دادی یا نه
    ولی تو هر ۵ دیقه یادت میومد که عِه داشتم پي ام ميدادم!
    من وقتی داشتم باهات چت ميكردم جوابِ هیچکسو نميدادم حتی صمیمی ترین دوستم!
    شده یه ساعتم پی امشو سین نکرده باشم چون داشتم با تو چت میکردم!
    اولویت جواب دادن به پیامام اول تو بودي
    ولی تو، وقتی داشتي باهام چت ميكردي دیر جواب میدادي، بقيه مهم ترن خب!
    اولویت اولت نبودم
    میدونی؟ بت پیام که میدادم آف میشدي ميرفتي یه دور اینستا میچرخیدي خسته که شدی میومدي جواب منو ميدادي و باز آف میشدي!
    من حتی موقع غذا خوردنم یه دستم به قاشق بود یه دستم به گوشی!
    ولی تو میگفتي من برم غذا خدافظ!
    بعد ۳ ساعت پیدات ميشد و میگفتي خوابیدم بعدش
    ولی نمیدونستي من ۳ ساعت منتظر بودم که غذا خوردنت تموم شه.. ؛ بگذريم سرت شلوغه
    میبینی؟
    چقد فرق هست بین من و تو

    تصویر سیگا_1483184610_8337.jpg
     
    بالا