خوشبختانه دیانا آنقدر زنده نماند که شاهد شکم دریده شدن پسرش باشد زیرا در جریان حمله زامبی ها به الکساندریا، مورد گزش آن ها قرار گرفت. ماه ها بعد اسپنسر مادرش را در جنگل دید در حالی که به زامبی تبدیل شده بود و او را کشت. قبل از مرگش، دیانا، رهبری الکساندریا را به ریک سپرده بود و در نهایت این تصمیم به دیگری پسرش با ریک و کشته شدن او منجر شد.
پل «مسیح» روویا (تام پین)
مرگ مسیح یکی از بزرگ ترین مرگ های سریال The Walking Dead بعد از کشته شدن گلن بود زیرا شخصیتی بسیار مهربان داشت و به همین دلیل خیلی زود جایگاه یکی از شخصیت های محبوب سریال را یافت. به همین دلیل زخمی شدن او به طور ناگهانی توسط یکی از نجوا کنندگان در فصل نهم سریال برای بسیاری شوکه کننده بود. آرون که بهترین دوست او بود، در نهایت برای اینکه از تبدیل شدنش به زامبی جلوگیری کند، به زندگی مسیح پایان داد.
برای انید مدت زمان زیادی طول کشید تا عضوی از گروه ریک باشد زیرا او تنها بازمانده خانواده اش بوده و همین موضوع باعث آزار او شده بود. انید در نهایت رابـ ـطه ای بسیار نزدیک را با کارل تشکیل داده و به یکی از اعضای باارزش گروه تبدیل شد. اگر چه مرگ کارل او را به شدت افسرده ساخت اما بعد از شکست نیگان شروع به مصرف دارو کرده، از صدیق یاد گرفته و رابـ ـطه جدیدی را با یکی از نجات دهندگان سابق به نام آلدن شکل داده بود. اما انید نیز در کنار تارا یکی از قربانیان آلفا بود که گردن زده شد.
صدیق (اوی نش)
صدیق به عنوان یکی دیگر از شخصیت های محبوب سریال The Walking Dead که در فصول پایانی سریال کشته شد، بعد از اینکه توسط کارل پیدا شد به پزشک الکساندریا تبدیل شد. در طول مسیر آوردن او به الکساندریا بود که کارل توسط زامبی ها گزیده شده و به زندگی خود پایان داد. اما صدیق تمام تلاش خود را کرد تا مرگ کارل بی ارزش نشود و در ادامه نیز از رابـ ـطه اش با رزیتا صاحب بچه شد. هنگامی که در هیل تاپ کار می کرد و به دلیل مشاهده قتل عام صورت گرفته توسط آلفا و تنها بازمانده آن ماجرا بودن، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بود، دیگر پزشک گروه که دانته نام داشت به او خــ ـیانـت کرده و توسط او که در واقع جاسوس نجوا کنندگان بود کشته شد. در ادامه گابریل انتقام او را گرفته و دانته را کشت.
آلفا (سامانتا مورتون)
مرگ آلفا یکی از خوشایندترین مرگ های سریال The Walking Dead بود زیرا او تعداد زیادی از اعضای گروه ریک را سلاخی کرده بود. این اتفاق اما مدت زمان زیادی طول کشید تا رخ دهد. نیگان تنها کسی بود که توانست اعتماد آلفا را جلب کرده و در نهایت سر او را از تنش جدا کرد. نیگان در نهایت سر بریده آلفا را نزد کارول برد تا انتقام پسر او را گرفته باشد. در طول مسیر به نظر می رسید که رابـ ـطه عاطفی نزدیکی بین نیگان و آلفا شکل گرفته است و نیگان نیز بعد از کشتن آلفا حس چندان خوبی نداشت اما این کار بخشی از فرآیند تغییر شخصیت نیگان بود.