زنان تاثیر گذار تاریخ ایران

آے ام بݪآ●_●

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/01/15
ارسالی ها
1,240
امتیاز واکنش
11,565
امتیاز
706
سن
22
محل سکونت
قم ڪــانتـــرے
تابه حال نام های نا اشنای بی بی خانم استر ابادی یا بی بی پاشا و یا زنان بزرگی که روزگاری با دلاوری های خود جان ده ها نفر را نجات داده اند را شنیده ای؟
چه مظلوم زنانی که در لابه لای برگ های کتاب قطور تاریخ گمشده اند و کسی نمی‌داند که چه کسی درمقابل سختی ها و مشقت های فراوان ایستاد تا دختران سرزمین من درس بخوانند،و یا چه کسی در هنگام حمله ی عثمانی ها تپانچه به دست گرفت و با فریادی غیرتمندانه ،غیرت به باد رفته مردان را برگرداند.
و واقعا چرا یاد انان به فراموشی سپرده شد؟
تاریخ سراسر مردانه است،مورخان مرد،قهرمانان مرد،تصمیمات مردانه،قدرت مردانه و
فقط و فقط عرصه ی مردانه و در این میان زنان چه جایگاهی دارد؟خدا داند!
در زیر اسامی زنانی را نام خواهم برد که با خواندن اقداماتشان به حیرت خواهید افتاد
فکر نمی‌کنم خواندن این متن ها دشوار و زمان بر باشه اینها جز تاریخ وطن ماست ندانستن ان ها باعث سرافکنی ما خواهد بود این که ما بدانیم کوروش که بود و چه کرد مهم است اما اینکه بدانیم زنان تاریخ ما شانه به شانه مردان این سرزمین ایستادن مهم تر است.بیایید از مظلومیت زنانی که در دالان تاریخ گمشده اند دفاع کنیم حتی با خواندن چند خط از اقدامات انان
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    220px-Zeynab_Pasha.jpg
    زینب پاشا
    زینب پاشا از جمله زنان مبارز تبریزی است که نامش در نهضت مبارزه باامتیاز تنباکو آمده‌است. او با شرکت کردن در نهضت تحریم توتون و تنباکو و در گشودن انبارهای محتکران تبریز در زمان قحطی نان پیشگام بوده‌است.
    زینب معروف به «بی بی شاه زینب»، «زینب باجی»، «ده باشی زینب»، «زینب پاشا» در یکی از محلات قدیمی تبریز- عموزین الدین- در یک خانواده روستایی به دنیا آمده‌است. پدرش شیخ سلیمان دهقان بی‌چیزی بوده که مانند دیگر روستائیان به سختی روزگار می گذرانیده‌است.

    زینب پاشا زنی تنومند و قوی هیکل بود که دو گوشه چادر خود را به کمر می‌بست. در آن زمان که در تبریز بیشتر خانم‌ها روبندی به صورت خود می‌زدند؛ این خانم با صورت باز و بدون روبند؛ رفت‌وآمد می‌کرده‌است. قبل از مشروطیت و در دوران استبداد؛ چون در ایران نظم و امنیتی وجود نداشت، لذا محتکران در تابستان غله سالانه مردم را به قیمت ارزان خریده و در انبارها نگه می‌داشتند و در فصل زمستان قحطی مصنوعی، به وجود آورده و کالای احتکار شده خود را به چندین برابر قیمت، به مردم فقیر می‌فروختند. تقریباً در سال ۱۳۱۳ هجری قمری و در دوره سلطنت ناصرالدین شاه این قحطی مصنوعی که توسط عده‌ای محتکر به وجود آمده بود، به اوج خود رسیده بود و افراد فقیر شهر در تنگنای بزرگی گرفتار شده بودند، تا جایی که قیمت یک من نان از ۱۲ شاهی به ۱۵ شاهی ترقی کرده بود. در چنین شرایط سخت اجتماعی، «زینب پاشا» چماق خود را که پوشیده از میخ و فلز بود، به دست گرفته و عده‌ای از زنان را به دور خود جمع کرده و علیه محتکران با سلاح سرد خود قیام نمود. زینب پاشا غیر از بستن بازار و حمله به مقر حکومت و سنگ‌باران کردن آن، عده‌ای از بقال‌های محتکر و نانوایان گران‌فروش را نیز به زیر چماق خود انداخته بود.علل قیام زینب پاشا ویرایش
    او تقریباً یک قرن و اندی پیش، برای اولین بار در تاریخ ایران با چهل نفر از زنان تبریز علیه ستم پیشگان و به موازات آن علیه نابرابری‌های جنـ*ـسی که نظام فئودالی و دیدگاه‌های سنتی بر زنان تحمیل کرده بود، به جنگ مسلحانه و پارتیزانی دست می‌زند. یکی از عوامل مهم جنبش زنان تبریز به رهبری زینب، ستمگری بیش از حد برخی شاهزادگان و حکام دوره قاجار در آذربایجان بود.در عرصه اجتماعی و سیـاس*ـی این دوره همچنین مشکلات و مسایل مهمی مانند «بحران نان» و «امتیاز تنباکو» نیز مطرح گردید که این دو عامل نیز از جمله مهم‌ترین عواملی بود که جنبش زنان تبریز به رهبری زینب پاشا را موجب گردید. یکی از بزرگترین معضلات اقتصادی- اجتماعی دوره قاجار مشکل کمبود و گرانی نان بود که زنان برای مواجهه با این معضل به پا خاستند.
    از جمله کارهای معروف «زینب پاشا» و یاران وی نیز حمله به انبارهای احتکار غله و تقسیم آن بین فقرا و گرسنگان در شهر تبریز بوده‌است. از یاران نزدیک «زینب پاشا» می‌توان به «یوز باشی خاور»، «نایب کلثوم»، «آتلی شاه به ییم»، «فاطمه نساء»، «سلطان بیگم»، «جانی بیگم»، «خیر النسا» و «ماه بیگم» اشاره کرد.شهرت زینب پاشا از واقعه رژی توتون به بعد بوده‌است. موقعی که ناصرالدین شاه امتیاز توتون را به انگلیس‌ها داده بود در آذربایجان مردم از اجرای این امتیاز مانع شده بودند. در آن ایام حاجی میرزا جواد مجتهد معروف و روحانی سیـاس*ـی مریدان خود را به بازار اعزام و مردم را دعوت کرده بود که دکاکین خود را ببندند و مردم هم اطاعت کرده بودند. پس از چند روز دولتیان مردم را مرعوب نموده و عرصه را به آنان تنگ نموده بودند در چنین روزگاری یک مرتبه عده زنان مسلح و با چادر نماز که گوشه‌های او را به کمر بسته بودند در بازار ظاهر شده دست به اسلحه بـرده و بازار را مجدداً بستند. پس از این واقعه هر وقتی که ظلم و ستم حکومت جابر از حد می‌گذشته دسته زن‌ها به سرپرستی زینب پاشا خروج کرده و کانون فساد را ویران نموده و پس از آن از نظرها پنهان می‌شدند و کسی هم به هویت آنان پی نمی‌برد.سر انجام در اثر مخالفت شدید مردم، ناصرالدین شاه، مجبور به عقب‌نشینی شده و امتیاز تنباکو را لغو می‌کند، لکن مبارزه زنان تبریز و زینب پاشا کماکان بدون وقفه ادامه می‌یابد. زینب هر از گاهی به همراه دیگر زنان رزمجو در کوچه و بازار و محل ازدحام مردم ناگهان ظاهر می‌شود و مردان را به مبارزه و کندن ریشه ظلم تشجیع و تشویق می‌کند: «اگر شما مردان جرات ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر می‌ترسید که دست دزدان و غارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران می‌جنگیم.» سپس زینب روسری خود را به جانب مردان پرتاب می‌کرد و در میان بهت و حیرت حاضران از دیده‌ها ناپدید می‌شد. گفته می‌شود که نظام العلما از شاه اجازه داشت که غله خود را هر وقت دلش خواست بفروشد. زینب پس از شناسایی محل انبار، نقشه حمله را از پیش آماده می‌کند.و در موقع حمله «زینب باجی» چادر خود را از سر برمی‌دارد و از آن علمی می‌سازد و پیشاپیش مردم حرکت می‌کند، خانه و انبار انباشته از گندم نظام العلما را گرفته و به مردم گرسنه می‌دهد.

    و اما عاقبت این بانوی شجاع:

    آخرین خبرهایی که از زندگی و سرنوشت «زینب پاشا» در دست است به زمانی بر می‌گردد که او همراه با کاروانی عازم زیارت کربلا می‌شود وی در این وقت با آن که زنی سالخورده محسوب می‌گردید، اما روحیه مبارزه جویانه خود را از دست نداده بود.«زینب باجی» با عده‌ای زوار به کربلا می‌رود و در خانقین عساکر عثمانی که برای تفتیش زوار آمده بودند، سخت‌گیری می‌کنند، «زینب باجی» از این رفتار آزرده شده و دست به عصیان می‌زند و دیگران را هم به دنبال خود می‌کشاند؛ به عساکر حمله می‌کند و آنها ناگزیر به فرار می‌شوند و این خانم با قافله به کربلا می‌رود.به نوشته اکثر منابع بعد از این واقعه از «زینب پاشا» دیگر خبری به دست نیامده‌است به نظر می‌رسد که «زینب پاشا» در این آخرین سفر خود؛ جان به جان آفرین تسلیم نموده‌است و پیکرش نیز هیچگاه به شهرش تبریز و زادگاهش «عموزین الدین» منتقل نشده و در کربلا دفن شده‌است.
    نمونه‌ای از سخنان زینب پاشا است که گفت:

    «اگر شما مردان جرات ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر می‌ترسید که دست دزدان و غارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، در کنج خانه بنشینید، ما به جای شما با ستمکاران می‌جنگیم.»
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    بالا زر خانوم
    بالا زرخانم: یکی از قهرمانان آذربایجان

    96 سال پیش درآخرین روزنبردحماسی مردم خوی باقشون ارمنی به فرماندهی آندرانیک ،ارامنه موفق به شکستن بخشی ازدیواردفاعی خوی شدنددراین زمان تعدادی ازمدافعین شهردرمحل نفوذارامنه دست به عقب نشینی زدند دراین هنگام یک زن درحالی که تپانچه ای دردست داشت وبه سوی دشمن شلیک میکردواردمعرکه شدوبرای جلوگیری ازعقب نشینی مدافعین شهر روسری ازسربرگرفت وفریادزدمن به جای شمامی جنگم واین سخن مدافعین درحال عقب نشینی رابازگرداندوموجب نجات وسپس پیروزی خویی هاگردیدنام این زن قهرمان بالا زرخانم بود تصنیف معرف تركی الده تاپانچا بالا زرخانیم. گله رم دالینجا بالا زرخانیم به یادآن شیرزن خویی سروده شده است. الده توپانجا (بالا زری خانیم) -از آهنگهای دهه 50

    آهنگی قدیمی که اکثر پدربزرگ و مادر بزرگهایمان به خوبی به یاد دارند. خواننده ، شاعر و آهنگساز این آهنگ به اسم فرشید ثبت شده است. متاسفانه هیچ اطلاعاتی از زندگی و خود این فرد در دستمان نیست خواننده با لحن و لهجه ترکی استانبولی آهنگ را ایفا می کند.



    آغا مالی چرقت بالا زر خانیم
    ائو اولدی خلوت بالا زر خانیم
    شلتنی ترپت بالا زر خانیم

    الده تاپانجا بالا زر خانیم
    گللم دالینجا بالا زر خانیم
    منیم اولونجا بالا زر خانیم

    شلته گئیب سن بالا زر خانیم
    یولدان ائدیر سن بالا زر خانیم
    دوزون دئمیر سن بالا زر خانیم

    الده تاپانجا بالا زر خانیم
    گللم دالینجا بالا زر خانیم
    منیم اولونجا بالا زر خانیم

    پتک ده آری بالا زر خانیم
    ایچینده بالی بالا زر خانیم
    گل منه ساری بالا زر خانیم

    الده تاپانجا بالا زر خانیم
    گللم دالینجا بالا زر خانیم
    منیم اولونجا بالا زر خانیم

    ائو اولدی خلوت بالا زر خانیم
    شئیطانا لهنت بالا زر خانیم
    شلته نی ترپت بالا زر خانیم


    پ ن:مطالب زیادی توی اینترنت درباره این بانو موجوده که به زبان ترکی نوشته شده چون به این زبان مسلط نیستم نتونستم اینجا بنویسمشون فقط تونستم از روی کتاب مرجع همین قدر مطلب رو پیدا کنم عذر تقصیر
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    بی‌بی‌خانم استرآبادی یا بی‌بی‌فاطمه استرآبادی از نویسندگان دوران مشروطه است. او در روزنامه‌های حبل المتین، تمدن و نشریه مجلس مقاله می‌نوشت. بیشتر مقالات او در دفاع از آموزش دختران است. او اولین دبستان دختران را بنیان گذاشت. بیشتر شهرت بی‌بی‌خانم استرآبادی به خاطر کتاب معایب الرجال است که به طنز و در پاسخ به تادیب‌النسوان نوشته‌است. او را نخستین زن طنزنویس ایران می‌دانند.
    بی‌بی‌خانم استرآبادی حاصل ازدواج خدیجه، ملاباجی ناصرالدین شاه از زنان باسواد آن دوران و محمدباقرخان سرکردهٔ ایل انزان مازندران است. محمدباقرخان در یکی از سفرهای ناصرالدین شاه به مازندران با دلاوری شیری را از پا درآورد و لقب شیرکش گرفت و در رکاب شاه به پایتخت آمد و به سمت ایشیک آقاسی باشی منسوب شد. خدیجه خانم که یکی از ندیمه‌های همسر ناصرالدین شاه (شکوه السطنه) بود، کار تدریس و آموزش کودکان درباری را نیز انجام می‌داد.محمدباقر با ملاباجی آشنا شد و از شاه اجازهٔ ازدواج با او را گرفت و با هم ازدواج کردند و به روستای نوکنده از روستاهای بندرگز از توابع استرآباد رفتند.
    بی‌بی و برادرش حسین‌علی در نوکنده به دنیا آمدند، اما مادرشان خدیجه علاقه‌ای به تداوم ازدواجش نداشت زیرا باقرخان شیرکش پنج زن دیگر هم داشت. خدیجه پس از مدتی موفق می‌شود خانهٔ همسر را با دو فرزندش به بهانه زیارت کربلا ترک کند اما از کربلا به تهران می‌آید و مجدداً به دربار می‌رود و به شغل ملاباجی دربار مشغول می‌شود. دو سال بعد محمدباقرخان در اختلافات قومی کشته می‌شود و خدیجه دیگر هرگز به مازندران بازنمی‌گردد.
    بی‌بی در دربار درس می‌خواند و بزرگ می‌شود تا آن که با افسر جوانی از اهالی قفقاز که به تهران مهاجرت کرده بود، به نام موسی‌خان وزیراف آشنا شد. این دو به هم علاقه‌مند شدند و چون خدیجه باجی با وصلت‌شان مخالف بود بی‌بی از خانه می‌گریزد و در ۲۲سالگی با موسی خان وزیری ازدواج کرد. علی‌نقی وزیری موسیقیدان معروف ایرانی و حسن وزیری از نقاشان برجسته و خدیجه افضل وزیری نتیجه همین پیوند است.می‌گویند بی‌بی خانم استرآبادی زود ازدواج کرد و با همه عشق و علاقه‌ای که به همسرش داشت، زندگی مشترکشان کوتاه بود و همسرش که تحمل و ظرفیت زنی اهل فکر و علم و دانش را نداشت با دختر خدمتکاری ازدواج کرد.

    تاسیس مدرسه ای برای دوشیزگان
    مدرسه دوشیزگان نخستین مدرسه‌ای است که در سال ۱۳۲۴ (معادل ۱۲۸۵ شمسی هم‌زمان با انقلاب مشروطه) توسط بی‌بی‌خانم استرآبادی برای آموزش دختران تأسیس شد. افتتاح این مدرسه با موجی از مخالفت‌ها و نارضایتی‌ها از جانب مردان روبه‌رو شد به طوری که بخشی از مخالفان مدرسه دخترانه عزمشان را برای ویرانی و انهدام مدرسه جزم کردند.
    بی‌بی خانم در اثر تهدید و فشارهای مخالفان نزد وزارت معارف شکایت کرد اما به وی گفتند مصلحت در این است که مدرسه تعطیل شود و دیگر مقاومت فایده‌ای نداشت و به این ترتیب مدرسه بسته شد.در خاطرات دختر بی‌بی خانم آمده‌است که یکی از روحانیان بر سر منبر گفته بود: «بر این مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان باز باشد.»مدتی بعد (پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی) بی‌بی‌خانم شکایتش را نزد صنیع‌الدوله وزیر معارف برد و سرانجام موفق شد مدرسه را باز کند به شرط این‌که مدرسه فقط به دختران ۴ تا ۶سال اختصاص یابد و نام دوشیزگان هم از تابلو مدرسه حذف شود.در تاریخ مبارزه با تبعیض جنـ*ـسی و روشنگری زنان، موضوع تأسیس اولین مدرسه دخترانه از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده‌است. این امکان که در ابتدا در اختیار خانواده‌های مرفه بود با تلاش و پیگیری زنان گسترش یافت و موضوع آموزش و پرورش طیف وسیعی از دختران و زنان را شامل شد.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    جمعی از خانواده بی‌بی‌خانم، ایستاده از راست به چپ: حسین علی وزیری ، بدری وزیری ، اقا بزرگ ملاح ، مه لقا ملاح ،حسین علی وزیری ،مهین دخت،خسرو ملاح
    نشسته از راست به چپ: اسدالله تارودی،خدیجه افضل وزیری، مهر انگیز ملاح،بهروز بیات


    بی‌بی‌خانم در کتاب معیب الرجال آورده‌است:
    نه هر مردی از هر زنی فزون‌تر است و نه هر زنی از هر مردی فروتر»
    «انواع و اقسام از خواص و عوام زن و مرد خوب و بد هر دو می‌باشند، صفات حمیده و رذیله از همه قسم مشاهده می‌شود. اگر باید تربیت بشوند باید همه را بنمایند؛ و تربیت هم موقوف به تمام قوانین تمدن و تدین ملیه و دولتیه و شرعیه و عرفیه کشوریه و لشکریه می‌باشد.»

     
    بالا