آلبرت انیشتن:
انیشتین در ۱۴ مارس ۱۸۹۷ در ساعت ۱۱:۳۰ صبح به وقت محلی در یک خانواده یهودی در شهر اولم در ورتمبرگ آلمان، واقع در ۱۰۰ کیلومتری اشتوتگارت بدنیا آمد. پدرش هرمان انیشتین یک فروشنده بود که بعدها یک کارخانه الکتروشیمیایی را تاسیس کرد و مادرش پولین نی کوچ نام داشت. آنها در کنیسه اشتوتگارت-باد با یکدیگر ازدواج کردند.
در زمان تولد، مادر آلبرت به خاطر اینکه سر او بسیار بزرگ بود و حالتی عجیب داشت بسیار نگران بود. هرچند که با رشد او، کم کم بزرگی سرش کمتر به چشم میآمد، اما از عکسهای او معلوم است که کلهاش نسبت به بدنش بزرگتر بوده است؛ به این ویژگی در افرادی که سرهای بزرگی دارند «سربزرگی خوشخیم» گفته میشود که هیچ ارتباطی با بیماری یا مشکلات ادراکی ندارد.
یکی دیگر از مشهورترین جنبههای کودکی انیشتین این است که او خیلی دیرتر از بچههای معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود انیشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت میکرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی انیشتین، و گرایش او به بیتوجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل انیشتین او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی انیشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین انگها و نظرات آسیب شناسانهای به او نسبت داده میشد.
اعضای خانواده آلبرت، همگی یهودیهایی لاقید بودند و از همین رو، او در یک مدرسه ابتدایی کاتولیک درس میخواند. او با اصرار مادرش آموزش ویولون میدید. اگرچه او از همان ابتدای کار مشق ویولون را دوست نداشت و در نهایت نیز آنرا کنار گذاشت، اما بعدها آرامش عمیق خود را در سوناتای ویلون موتسارت بدست میآورد.
وقتی انیشتین پنج ساله بود، پدرش به او یک قطبنمای جیبی نشان داد و انیشتین پی برد که در فضای خالی چیزی بر روی سوزن تاثیر میگذارد؛ او بعدها این اتفاق را یکی از تحولآمیزترین اتفاقات زندگیاش توصیف کرد.
در سال ۱۸۸۹، دانشجویی به نام مکس تالمود (بعدها به نام تالمی)، که به مدت شش سال پنجشنبه شبها به منزل خانواده انیشتین میآمد، [۳]، انیشتین را با مهمترین متون علمی و فلسفی آشنا کرد، که از جمله آنها میتوان به «نقد خرد ناب» از کانت اشاره کرد. همچنین در اواخر دوران کودکی و اوایل دوران بزرگسالی، دو عموی او با توصیه و تهیه کتابهایی در زمینه علم، ریاضی و فلسفه، به رشد فکری او کمک میکردند.
در سال ۱۸۹۴، در پی ناموفق ماندن کسبوکار هرمان انیشتین در صنعت الکتروشیمی، خانواده انیشتین از مونیخ به پیوا- شهری در ایتالیا در نزدیکی میلان- مهاجرت کردند. انیشتین اولین فعالیت علمی خود را با عنوان «بررسی وضعیت اتر در زمینههای مربوط به مغناطیس»، در همان زمان برای یکی از عموهایش مینوشت. آلبرت برای تمام کردن درسهایش، در مدرسه شبانه روزی مونیخ ماند و پس از آنکه تنها توانست یک ترم را تمام کند در بهار سال ۱۸۹۵ دبیرستان را رها کرده و برای پیوستن به خانوادهاش رهسپار پریوا شد. یک سال و نیم پیش از امتحانات نهایی، او بدون اطلاع والدینش و با متقاعد کردن مسئولین مدرسه به اینکه بواسطه یک گواهی پزشکی به او اجازه مرخصی بدهند مدرسه را ترک کرد اما این بدان معنا بود که انیشتین هیچگونه گواهی در تحصیلات متوسطه کسب نکرد. [۴] در همان سال یعنی در سن ۱۶ سالگی، او آزمایش ذهنی را که به «آیینه آلبرت انیشتین» شهرت دارد انجام داد. اوپس از خیره شدن به آیینه، آزمایش کرد که اگر با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد؛ نتیجهگیری او مبنی بر اینکه سرعت نور مستقل از بینندهاش است، بعدها به یکی از دو فرضیه نسبیت خاص تبدیل شد.
در آزمون ورودی موسسه فدرال پلی تکنیک زوریخ-که امروزه به ETH زوریخ شهرت دارد- اگرچه امتیاز آلبرت در بخش ریاضی و علوم عالی شد، اما امتیاز پایین او در بخش ادبیات مانع از قبولی وی شد؛ پس از آن خانوادهاش او را به آرائو در سوییس فرستادند تا تحصیلاتش را در آنجا به اتمام برساند؛ پس از آن دیگر معلوم بود که آلبرت آنگونه که پدرش میخواست مهندس الکترونیک نخواهد شد. او در آنجا به مطالعه تئوری الکترومغناطیس که بسیار کم به آن پرداخته شده، مشغول شد و در سال ۱۸۹۶ دیپلم خود را دریافت کرد. در این مدت او در منزل خانواده پروفسور یاست وینتلر اقامت کرد و در آنجا به عنوان اولین تجربه عاشقانه، به ماری دختر این خانواده علاقمند شد. مایا، خواهر انیشتین که نزدیکترین همراز او بود بعدها با پسر همان خانواده یعنی پل ازدواج کرد و و دوست او نیز یعنی مایکل بسو با دختر دیگر همان خانواده یعنی آنا وصلت کرد. [۵] پس از آن انیشتین در ماه اکتبر در موسسه فدرال پلی تکنیک ثبت نام کرد و به زوریخ رفت؛ در همین حال ماری نیز برای تدریس به اولسبرگ در سوییس رفت. او در همان سال شهروندی خود در ورتمبرگ را لغو کرد.
در بهار سال ۱۸۹۶، میلوا ماریخ صربستانی که ابتدا در دانشگاه زوریخ در رشته پزشکی اغاز به تحصیل کرده بود، پس از یک ترم به موسسه فدرال پلی تکنیک آمد تا در آنجا به عنوان تنها زن در آن سال، در رشتهای که انیشتین درس میخواند تحصیلات خود را ادامه دهد. در طی سالهای بعد رابـ ـطه ماریخ با انیشتین به یک رابـ ـطه عاشقانه تبدیل شد، هرچند که مادر انیشتین به خاطر غیر یهودی بودن، سن بالا و نقص جسمانی ماریخ، به شدت با رابـ ـطه آنها مخالف بود. [۶]
کار و مدرک دکترا
پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، اینشتین نتوانست شغلی در رابـ ـطه با تدریس پیدا کند. پدر یکی از همکلاسیهایش به او کمک کرد تا در یکی از دفاتر ثبت اختراع[1] در سوئیس در سال ۱۹۰۲ استخدام شود.
وی در خلال جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت کرد تا در پروژهای که این کشور به منظور تحقیقات برای ساخت بمب اتمی راهاندازی کرده بود شرکت کند. پس از پایان جنگ و تاسیس اسرائیل به آن کشور مهاجرت کرد و به عنوان عضو هیئت علمی و استاد در دانشگاه عبری اورشلیم به تدرس پرداخت. سرانجام دوباره به آمریکا بازگشت و در شهر پرینستون ساکن شد و در روز هجدهم آوریل ۱۹۵۵ در همانجا در گذشت.
خصوصیات شخصی
ویژگیهای او
وی از کودکی تلاش داشت تا برای عدّه بیشتری از همنوعان خود و بهویژه کسانیکه در حول و حوش او میزیستهاند سودمند باشد. ویژگی دوّم او ذوق هنریش بود که انیشتین را وامیداشت که نه تنها اندیشه کلی مومی خود را به نحوی روشن و منطقی مرتّب سازد بلکه روش تنظیم و بهینهسازی آنها به نحوی باشد که چه خود او و چه مستمعان از نظر جهانشناسی نیز لذّت میبرند. هدف اینشتین این بود که فضای مطلق را از فیزیک براندازد، نظریه نسبیت ۱۹۰۵ که در آن اینشتین فقط به حرکت مستقیم الخط متشابه پرداخته بود اینشتین با کمک از اصل تعادل پدیدههای جدیدی را در مبحث نور پیش بینی کند که قابل مشاهده بودهاند و میتوانست صحت نظریه جدید او را از لحاظ تجربی تأیید کرد.[نیاز به ذکر منبع]
عدهای انشتین را با میلاد کبیر دانشمند بزرگ ۱۰۰۰سال قبل از میلاد ایران مقاسه میکنند...
کارهای ترجمه شدهٔ انیشتین به زبان فارسی
مقالات و کتابها
دربارهٔ او:
ارشمیدس دانشمند و ریاضیدان یونانی در سال 212 قبل از میلاد در شهر سیراکوز یونان چشم به جهان گشود و در جوانی برای آموختن دانش به اسکندریه رفت بیشتر دوران زندگیش را در زادگاهش گذرانید و با فرمانروای این شهر دوستی نزدیک داشت. نمو نه هایی از این ها که به کرات گفته شده ، تاج شاه هیرون و زرگر مورد سوء ظن است. گویا شاه هیرون تاجی زرین داشته و نگران از آن که مبادا در ساختن آن به طور پنهانی نقره به کار رفته باشد ، وی مطلب را به ارشمیدس ارجاع می کند ، که او ، روزی در حال استحمام ، با کشف اولین قانون ئیدروستاتیک به راه حل مسئله دست می یابد . با فراموش کردن این که جامه بر تن کند از حمام بیرون می آید , و در خیابان ها به سوی خانه می دود، در حالی که فریاد می زده : " ایورکا ، ایورکا " یعنی: یافتم , یافتم
.وقتی كه ارشمیدس روی شن های ساحل دریا اشكال هندسی خود را رسم كرده بود سربازی بدون توجه با راه رفتن روی شن ها اشكال او را لگد كرد و ارشمیدس چنان اعتراض كرد كه موجب خشم سرباز شد و سرباز با شمشیرش به ارشمیدس حمله كرد و او را كشت. از آثار علمی او می توان كشف قانون مایع ها و گازها (معروف به قانون ارشمیدس). تعیین جرم حجمی طلا و نقره و بعضی فلزات دیگر و اختراع پیچ مخصوص حلزونی شكل به نام پیچ ارشمیدس برای بالا بردن آب اشاره كرد.همچنین تالیف كتابهایی از جمله اصول مكانیك - درباره اجسام شناور - درباره كره و استوانه - اندازه گیری دایره و پیچ ها از دیگر كارهای برجسته این دانشمند دوران باستان است
پاسكال
بلز پاسکال (Blaise Pascal) ریاضیدان، فیلسوف و فیزیکدان فرانسوی ۱۹ ژوئن ۱۶۲۳ در کلرمون واقع در مرکز فرانسه به دنیا آمد. کسی که او را «پاک ترین موجود جهان» نامیده اند.پاسکال در ۱۲ سالگی بسیاری از قضیه های هندسه اقلیدسی را پیش خود اثبات کرد. در ۱۶ سالگی قضیه ای از هندسه تصویری را کشف کرد (قضیه پاسکال)، در همان سال کتاب «مقاطع مخروطی» را نوشت. در سال ۱۶۳۹ پدر پاسکال مامور جمع آوری مالیات در منطقه نرماندی علیا شد. پاسکال برای کمک به ماموریت پدر یک دستگاه ماشین حساب مکانیکی ساخت که در نوع خود اولین نمونه بود او در این زمان ۱۸ سال داشت.
مثلث پاسکال یا نمودار ضریب دو جمله ای، از آن او نبوداما وی آن را در محاسبه های احتمالش به کار برد. پاسکال در کار مربوط به یافتن مساحتهای اشکال منحنی الخط نیز شرکت داشت،کاری که منجر به حساب دیفرانسیل و انتگرال شد.
در کلیسا وقتی در ۱۶۶۸ به درد دندان مبتلا شد، برای نجات از درد به ریاضیات پناه برد و در ۸ روز کتابی درباره انتگرال ها و دیگر کشف های خودش نوشت (در سال ۱۶۵۹ رساله ای درباره محاسبات دیفرانسیلی نوشته بود).
درخششی که در اثر او موسوم به نامه های ولایتی (۱۶۵۶) وجود دارد نشاندهنده دوران جدیدی از نثر فرانسوی است. مشهورترین اثر فلسفی پاسکال کتاب اندیشه هاست که مجموعه ای از اندیشه های شخصی او در مورد رنج و ایمان انسان است این ککتاب در سال ۱۶۵۸ منتشر شد او می توانست با سناد به سر درد و شکم دردهایی که همیشه او را رنج می داد از درد و رنج انسان چیزهایی بنویسد اندیشه ها هرگز خاتمه نیافت و روش درست تکمیل این یادداشتها عامل محرک بحثهای فلسفی تاکنون بوده است.
پاسکال شاید به دلیل زخم بدخیم معده در ۳۹ سالگی در سال ۱۶۶۲ فوت کرد. اما با وجود زندگی کوتاه آثار بسیاری در زمینه های گوناگون فیزیک ریاضی هندسه و ادبیات مسیحی از خود به جای گذاشته است..
چادویك
داروین
چارلز داروین
زندگی نامه مشاهیر چارلز داروین نظریهپرداز تئوری تکامل ارگانیک به وسیله انتخاب اصلح در طبیعت، در روز دوازدهم فوریه 1809 (همان روزی که ابراهام لینکلن به دنیا آمد) در سافربوری انگلستان دیده به جهان گشود. در شانزده سالگی برای تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه ادینبورو شد ولی پس از چندی پزشکی و تشریح برایش کسلکننده شد. به همین دلیل خود را به کمبریج منتقل کرد تا برای ورود به کسوت روحانیت به تحصیل بپردازد. اما در کمبریج اشتغال به فعالیتهایی مانند سوارکاری و تیراندازی از تحصیل خشک و خستهکننده به مذاق داروین خوشتر آمد. با وجود این موفق شد یکی از اساتید خود را قانع نماید که او را به عنوان طبیعیدان در سفر اکتشافی کشتی «بیل» همراهی کند. پدر داروین در ابتدا به این دلیل که چنین سفری بهانه خوبی برای فرزندش خواهد بود که کار اصلی خود را باز هم به تعویق اندازد با مسافرت او مخالفت کرد ولی از آنجا که آن سفر مهمترین سفر اکتشافی دریایی در تاریخ علوم غرب بود داروین پیر ترغیب شد با سفر پسرش موافقت نماید. داروین پس از مطالعات و بررسیهایی که در خلال سفر پنجسالهاش داشت در سال 1837 شخصاً متقاعد شد اشکال انواع حیوانی و گیاهی ثابت نبوده بلکه در طول دورههای زمینشناسی تکامل یافتهاند. البته در آن زمان داروین هیچگونه تصوری در باب علت این امر نداشت. در سال 1838 داروین اثر مهم مالتوس «مقالهای در باب منشأ جمعیت» را مطالعه کرد. مطالعه این کتاب راهگشای اثبات نظریه انتخاب اصلح در طبیعت از طریق تنازع بقا، برای داروین شد. داروین در سال 1842 خلاصهای از تئوری خود را آماده کرد و تا سال 1844 همچنان روی متن کامل آن کار میکرد. در ماه ژوئن 1858 داروین که هنوز سرگرم کم و زیاد کردن مطالب اثر بزرگ خود و تجدید نظر در مندرجات آن بود دست نوشتهای از «آلفرد راسل والاس» طبیعیدان انگلیسی که در آن هنگام در جزایر هند غربی مشغول مطالعات علمی بود دریافت کرد. این دستنوشته حاوی خلاصهای از تئوری تکامل والاس بود که اصول آن تفاوتی با تئوری تکامل داروین نداشت. والاس مستقلاً و بدون اطلاع از کارهای داروین تئوری خود را تنظیم و قبل از چاپ و انتشار برای بهرهگیری از نظریات و احیاناً انتقادات داروین، که اکنون دیگر دانشمندی برجسته و صاحب منزلت به شمار میآمد برای او فرستاده بود. عجیب آنکه ارائه این تئوری در آن هنگام توجه زیادی را جلب نکرد اما انتشار کتاب «اصل انواع» داروین در سال بعد باعث برانگیخته شدن خشم و عصبانیت در محافل علمی انگلستان شد. در واقع آثار چارلز داروین «اصل انواع به وسیله انتخاب طبیعی» و «حفظ نوع برتر در تنازع بقا» با چنان گستردگی و قوت در بین دانشمندان و مردم عادی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت که در مورد هیچ یک از آثار علمی منتشر شده نظیر و مانندی ندارد. در سال 1871 در حالی که هنوز بحث و جدل پیرامون کتابهای قبلی داروین به شدت ادامه داشت وی کتاب جنجالبرانگیز خود «نژاد انسان و انتخاب در رابـ ـطه با جنسیت» را منتشر کرد. طرح این نظریه که انسان را از نسل نوعی میمون است در این کتاب کافی بود تا لهیب سرکش مخالفتها و مجادلههای علمی را که در پی انتشار کتابهای قبلی داروین برافروخته شده بود، مشتعلتر نماید. داروین شخصاً در هیچیک از مباحثات علمی برای دفاع از نظریههای خود شرکت نمیکرد. شاید به این دلیل که پس از بازگشت از سفر دریایی دور دنیا، به علت ابتلا به بیماری «چاگاس» بیماری ناشی از نیش حشرات آمریکای جنوبی، سلامتی او دچار اختلال شده و از نظر مزاجی در وضع خوبی قرار نداشت. به علاوه حامیان تئوری تکامل از جمله «توماس هاکزلی» مناظرهگر چیرهدست سرسختانه از تئوریهای داروین دفاع میکردند. سرانجام تا هنگام مرگ داروین به سال 1882 صحت تئوریهای او مورد پذیرش و قبول اکثریت عمده علما و دانشمندان قرار گرفته بود. داروین صاحب اصلی تئوری تکامل انواع نبود. قبل از او افراد دیگری نیز چنین نظریهای را ارائه داده بودند که از جمله آنها میتوان از «جین لامارک» طبیعیدان فرانسوی و «اراسموس داروین» پدر بزرگ چارلز داروین نام برد. اما نظریههای این افراد هرگز مورد قبول جوامع علمی قرار نگرفت زیرا صاحبان این نظریهها نمیتوانستند توضیح قانعکنندهای در مورد اینکه تکامل چگونه انجام یافته است ارائه دهند.
آمپر
1643-1727 آیزاك نیوتن
جیمز پرسكات ژول1818-1889
رابرت هوك Robert Hooke1635-1703
گالیلئو گالیلئی معروف به گالیله
انیشتین در ۱۴ مارس ۱۸۹۷ در ساعت ۱۱:۳۰ صبح به وقت محلی در یک خانواده یهودی در شهر اولم در ورتمبرگ آلمان، واقع در ۱۰۰ کیلومتری اشتوتگارت بدنیا آمد. پدرش هرمان انیشتین یک فروشنده بود که بعدها یک کارخانه الکتروشیمیایی را تاسیس کرد و مادرش پولین نی کوچ نام داشت. آنها در کنیسه اشتوتگارت-باد با یکدیگر ازدواج کردند.
در زمان تولد، مادر آلبرت به خاطر اینکه سر او بسیار بزرگ بود و حالتی عجیب داشت بسیار نگران بود. هرچند که با رشد او، کم کم بزرگی سرش کمتر به چشم میآمد، اما از عکسهای او معلوم است که کلهاش نسبت به بدنش بزرگتر بوده است؛ به این ویژگی در افرادی که سرهای بزرگی دارند «سربزرگی خوشخیم» گفته میشود که هیچ ارتباطی با بیماری یا مشکلات ادراکی ندارد.
یکی دیگر از مشهورترین جنبههای کودکی انیشتین این است که او خیلی دیرتر از بچههای معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود انیشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت میکرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی انیشتین، و گرایش او به بیتوجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل انیشتین او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی انیشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین انگها و نظرات آسیب شناسانهای به او نسبت داده میشد.
اعضای خانواده آلبرت، همگی یهودیهایی لاقید بودند و از همین رو، او در یک مدرسه ابتدایی کاتولیک درس میخواند. او با اصرار مادرش آموزش ویولون میدید. اگرچه او از همان ابتدای کار مشق ویولون را دوست نداشت و در نهایت نیز آنرا کنار گذاشت، اما بعدها آرامش عمیق خود را در سوناتای ویلون موتسارت بدست میآورد.
وقتی انیشتین پنج ساله بود، پدرش به او یک قطبنمای جیبی نشان داد و انیشتین پی برد که در فضای خالی چیزی بر روی سوزن تاثیر میگذارد؛ او بعدها این اتفاق را یکی از تحولآمیزترین اتفاقات زندگیاش توصیف کرد.
در سال ۱۸۸۹، دانشجویی به نام مکس تالمود (بعدها به نام تالمی)، که به مدت شش سال پنجشنبه شبها به منزل خانواده انیشتین میآمد، [۳]، انیشتین را با مهمترین متون علمی و فلسفی آشنا کرد، که از جمله آنها میتوان به «نقد خرد ناب» از کانت اشاره کرد. همچنین در اواخر دوران کودکی و اوایل دوران بزرگسالی، دو عموی او با توصیه و تهیه کتابهایی در زمینه علم، ریاضی و فلسفه، به رشد فکری او کمک میکردند.
در سال ۱۸۹۴، در پی ناموفق ماندن کسبوکار هرمان انیشتین در صنعت الکتروشیمی، خانواده انیشتین از مونیخ به پیوا- شهری در ایتالیا در نزدیکی میلان- مهاجرت کردند. انیشتین اولین فعالیت علمی خود را با عنوان «بررسی وضعیت اتر در زمینههای مربوط به مغناطیس»، در همان زمان برای یکی از عموهایش مینوشت. آلبرت برای تمام کردن درسهایش، در مدرسه شبانه روزی مونیخ ماند و پس از آنکه تنها توانست یک ترم را تمام کند در بهار سال ۱۸۹۵ دبیرستان را رها کرده و برای پیوستن به خانوادهاش رهسپار پریوا شد. یک سال و نیم پیش از امتحانات نهایی، او بدون اطلاع والدینش و با متقاعد کردن مسئولین مدرسه به اینکه بواسطه یک گواهی پزشکی به او اجازه مرخصی بدهند مدرسه را ترک کرد اما این بدان معنا بود که انیشتین هیچگونه گواهی در تحصیلات متوسطه کسب نکرد. [۴] در همان سال یعنی در سن ۱۶ سالگی، او آزمایش ذهنی را که به «آیینه آلبرت انیشتین» شهرت دارد انجام داد. اوپس از خیره شدن به آیینه، آزمایش کرد که اگر با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد؛ نتیجهگیری او مبنی بر اینکه سرعت نور مستقل از بینندهاش است، بعدها به یکی از دو فرضیه نسبیت خاص تبدیل شد.
در آزمون ورودی موسسه فدرال پلی تکنیک زوریخ-که امروزه به ETH زوریخ شهرت دارد- اگرچه امتیاز آلبرت در بخش ریاضی و علوم عالی شد، اما امتیاز پایین او در بخش ادبیات مانع از قبولی وی شد؛ پس از آن خانوادهاش او را به آرائو در سوییس فرستادند تا تحصیلاتش را در آنجا به اتمام برساند؛ پس از آن دیگر معلوم بود که آلبرت آنگونه که پدرش میخواست مهندس الکترونیک نخواهد شد. او در آنجا به مطالعه تئوری الکترومغناطیس که بسیار کم به آن پرداخته شده، مشغول شد و در سال ۱۸۹۶ دیپلم خود را دریافت کرد. در این مدت او در منزل خانواده پروفسور یاست وینتلر اقامت کرد و در آنجا به عنوان اولین تجربه عاشقانه، به ماری دختر این خانواده علاقمند شد. مایا، خواهر انیشتین که نزدیکترین همراز او بود بعدها با پسر همان خانواده یعنی پل ازدواج کرد و و دوست او نیز یعنی مایکل بسو با دختر دیگر همان خانواده یعنی آنا وصلت کرد. [۵] پس از آن انیشتین در ماه اکتبر در موسسه فدرال پلی تکنیک ثبت نام کرد و به زوریخ رفت؛ در همین حال ماری نیز برای تدریس به اولسبرگ در سوییس رفت. او در همان سال شهروندی خود در ورتمبرگ را لغو کرد.
در بهار سال ۱۸۹۶، میلوا ماریخ صربستانی که ابتدا در دانشگاه زوریخ در رشته پزشکی اغاز به تحصیل کرده بود، پس از یک ترم به موسسه فدرال پلی تکنیک آمد تا در آنجا به عنوان تنها زن در آن سال، در رشتهای که انیشتین درس میخواند تحصیلات خود را ادامه دهد. در طی سالهای بعد رابـ ـطه ماریخ با انیشتین به یک رابـ ـطه عاشقانه تبدیل شد، هرچند که مادر انیشتین به خاطر غیر یهودی بودن، سن بالا و نقص جسمانی ماریخ، به شدت با رابـ ـطه آنها مخالف بود. [۶]
کار و مدرک دکترا
پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، اینشتین نتوانست شغلی در رابـ ـطه با تدریس پیدا کند. پدر یکی از همکلاسیهایش به او کمک کرد تا در یکی از دفاتر ثبت اختراع[1] در سوئیس در سال ۱۹۰۲ استخدام شود.
وی در خلال جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت کرد تا در پروژهای که این کشور به منظور تحقیقات برای ساخت بمب اتمی راهاندازی کرده بود شرکت کند. پس از پایان جنگ و تاسیس اسرائیل به آن کشور مهاجرت کرد و به عنوان عضو هیئت علمی و استاد در دانشگاه عبری اورشلیم به تدرس پرداخت. سرانجام دوباره به آمریکا بازگشت و در شهر پرینستون ساکن شد و در روز هجدهم آوریل ۱۹۵۵ در همانجا در گذشت.
خصوصیات شخصی
ویژگیهای او
[BCOLOR=rgb(246, 246, 232)][/BCOLOR]
وی از کودکی تلاش داشت تا برای عدّه بیشتری از همنوعان خود و بهویژه کسانیکه در حول و حوش او میزیستهاند سودمند باشد. ویژگی دوّم او ذوق هنریش بود که انیشتین را وامیداشت که نه تنها اندیشه کلی مومی خود را به نحوی روشن و منطقی مرتّب سازد بلکه روش تنظیم و بهینهسازی آنها به نحوی باشد که چه خود او و چه مستمعان از نظر جهانشناسی نیز لذّت میبرند. هدف اینشتین این بود که فضای مطلق را از فیزیک براندازد، نظریه نسبیت ۱۹۰۵ که در آن اینشتین فقط به حرکت مستقیم الخط متشابه پرداخته بود اینشتین با کمک از اصل تعادل پدیدههای جدیدی را در مبحث نور پیش بینی کند که قابل مشاهده بودهاند و میتوانست صحت نظریه جدید او را از لحاظ تجربی تأیید کرد.[نیاز به ذکر منبع]
عدهای انشتین را با میلاد کبیر دانشمند بزرگ ۱۰۰۰سال قبل از میلاد ایران مقاسه میکنند...
کارهای ترجمه شدهٔ انیشتین به زبان فارسی
مقالات و کتابها
- مقالات علمی اینشتین؛ محمود مصاحب، انتشارات پیروز/انتشارات فرانکلین
- نسبیت نظریه خصوصی و عمومی؛ غلامرضا عسجدی، موسسه انتشارات امیرکبیر
- فیزیک و واقعیت؛ محمدرضا خواجهپور، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
- نسبیت و مفهوم نسبیت؛ محمدرضا خواجهپور، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
- تکامل فیزیک؛ به همراه لئوپولد اینفلد، احمد آرام، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
- حاصل عمر؛ ناصر موفقیان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
- اینشتین ۱۹۰۵: مجموعهٔ مقالههای سال ۱۹۰۵؛ آلبرت اینشتین، ترجمهٔ احمد شریعتی، تهران: دانشگاه الزهراء، ۱۳۸۳ ISBN ۹۶۴-۶۳۶۶-۵۹-۷
دربارهٔ او:
- رنجهای آلبرت اینشتین؛ آنتونیا والنتین، ترجمه هوشنگ گرمان، انتشارات توکا
- انیشتین؛ ژوزف شوارتز و مایکل مک گینس، ترجمه آرام قریب، موسسه نشر و پژوهش شیرازه
- انیشتین در ۹۰ دقیقه؛ جان و مری گریبین، ترجمه مسعود سلطانی، انتشارات ذکر
ارشمیدس
ارشمیدس دانشمند و ریاضیدان یونانی در سال 212 قبل از میلاد در شهر سیراکوز یونان چشم به جهان گشود و در جوانی برای آموختن دانش به اسکندریه رفت بیشتر دوران زندگیش را در زادگاهش گذرانید و با فرمانروای این شهر دوستی نزدیک داشت. نمو نه هایی از این ها که به کرات گفته شده ، تاج شاه هیرون و زرگر مورد سوء ظن است. گویا شاه هیرون تاجی زرین داشته و نگران از آن که مبادا در ساختن آن به طور پنهانی نقره به کار رفته باشد ، وی مطلب را به ارشمیدس ارجاع می کند ، که او ، روزی در حال استحمام ، با کشف اولین قانون ئیدروستاتیک به راه حل مسئله دست می یابد . با فراموش کردن این که جامه بر تن کند از حمام بیرون می آید , و در خیابان ها به سوی خانه می دود، در حالی که فریاد می زده : " ایورکا ، ایورکا " یعنی: یافتم , یافتم
.وقتی كه ارشمیدس روی شن های ساحل دریا اشكال هندسی خود را رسم كرده بود سربازی بدون توجه با راه رفتن روی شن ها اشكال او را لگد كرد و ارشمیدس چنان اعتراض كرد كه موجب خشم سرباز شد و سرباز با شمشیرش به ارشمیدس حمله كرد و او را كشت. از آثار علمی او می توان كشف قانون مایع ها و گازها (معروف به قانون ارشمیدس). تعیین جرم حجمی طلا و نقره و بعضی فلزات دیگر و اختراع پیچ مخصوص حلزونی شكل به نام پیچ ارشمیدس برای بالا بردن آب اشاره كرد.همچنین تالیف كتابهایی از جمله اصول مكانیك - درباره اجسام شناور - درباره كره و استوانه - اندازه گیری دایره و پیچ ها از دیگر كارهای برجسته این دانشمند دوران باستان است
پاسكال
بلز پاسکال (Blaise Pascal) ریاضیدان، فیلسوف و فیزیکدان فرانسوی ۱۹ ژوئن ۱۶۲۳ در کلرمون واقع در مرکز فرانسه به دنیا آمد. کسی که او را «پاک ترین موجود جهان» نامیده اند.پاسکال در ۱۲ سالگی بسیاری از قضیه های هندسه اقلیدسی را پیش خود اثبات کرد. در ۱۶ سالگی قضیه ای از هندسه تصویری را کشف کرد (قضیه پاسکال)، در همان سال کتاب «مقاطع مخروطی» را نوشت. در سال ۱۶۳۹ پدر پاسکال مامور جمع آوری مالیات در منطقه نرماندی علیا شد. پاسکال برای کمک به ماموریت پدر یک دستگاه ماشین حساب مکانیکی ساخت که در نوع خود اولین نمونه بود او در این زمان ۱۸ سال داشت.
اولین ماشین حساب ساخته شده توسط پاسکال در سن ۱۸ سالگی که آنرا پاسکالین نام نهاد. پاسکال این وسیله را برای کمک به کار پدر ساخت.
پاسکال قاطعانه بر این باور بود که تجربه نسبت به استدلال تنها ارزش بیشتری دارد. آزمایشهای او نشان داد که بالا رفتن مایع در یک فشار سنج نه به دلیل کشش خلا در بالای لوله بلکه به دلیل فشار هواست. در سال ۱۵۴۸ او اصل پاسکال را ثابت کرد که بنا برآن هر سیالی که در ظرفی فرار گیرد فشار را در تمام جهتها به طور یکسان منتقل می کند و این فشار همواره بر سطوح تماس عمود است.مثلث پاسکال یا نمودار ضریب دو جمله ای، از آن او نبوداما وی آن را در محاسبه های احتمالش به کار برد. پاسکال در کار مربوط به یافتن مساحتهای اشکال منحنی الخط نیز شرکت داشت،کاری که منجر به حساب دیفرانسیل و انتگرال شد.
در کلیسا وقتی در ۱۶۶۸ به درد دندان مبتلا شد، برای نجات از درد به ریاضیات پناه برد و در ۸ روز کتابی درباره انتگرال ها و دیگر کشف های خودش نوشت (در سال ۱۶۵۹ رساله ای درباره محاسبات دیفرانسیلی نوشته بود).
درخششی که در اثر او موسوم به نامه های ولایتی (۱۶۵۶) وجود دارد نشاندهنده دوران جدیدی از نثر فرانسوی است. مشهورترین اثر فلسفی پاسکال کتاب اندیشه هاست که مجموعه ای از اندیشه های شخصی او در مورد رنج و ایمان انسان است این ککتاب در سال ۱۶۵۸ منتشر شد او می توانست با سناد به سر درد و شکم دردهایی که همیشه او را رنج می داد از درد و رنج انسان چیزهایی بنویسد اندیشه ها هرگز خاتمه نیافت و روش درست تکمیل این یادداشتها عامل محرک بحثهای فلسفی تاکنون بوده است.
پاسکال شاید به دلیل زخم بدخیم معده در ۳۹ سالگی در سال ۱۶۶۲ فوت کرد. اما با وجود زندگی کوتاه آثار بسیاری در زمینه های گوناگون فیزیک ریاضی هندسه و ادبیات مسیحی از خود به جای گذاشته است..
چادویك
جیمز چدویك James chadwick - فیزیكدان انگلیسی
(زاده 1891 میلادی - درگذشته 1974 میلادی)
در سال 1932 میلادی نوترون را، كه رادرفورد در سال 1920 میلادی وجود آن را پیشبینی كرده بود، كشف كرد و به همین سبب، در سال 1935 میلادی جایزهٔ نوبل در فیزیك را گرفت. نام این فیزیكدان را، در فارسی، چادویك نیز نوشتهاند.(زاده 1891 میلادی - درگذشته 1974 میلادی)
داروین
چارلز داروین
زندگی نامه مشاهیر چارلز داروین نظریهپرداز تئوری تکامل ارگانیک به وسیله انتخاب اصلح در طبیعت، در روز دوازدهم فوریه 1809 (همان روزی که ابراهام لینکلن به دنیا آمد) در سافربوری انگلستان دیده به جهان گشود. در شانزده سالگی برای تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه ادینبورو شد ولی پس از چندی پزشکی و تشریح برایش کسلکننده شد. به همین دلیل خود را به کمبریج منتقل کرد تا برای ورود به کسوت روحانیت به تحصیل بپردازد. اما در کمبریج اشتغال به فعالیتهایی مانند سوارکاری و تیراندازی از تحصیل خشک و خستهکننده به مذاق داروین خوشتر آمد. با وجود این موفق شد یکی از اساتید خود را قانع نماید که او را به عنوان طبیعیدان در سفر اکتشافی کشتی «بیل» همراهی کند. پدر داروین در ابتدا به این دلیل که چنین سفری بهانه خوبی برای فرزندش خواهد بود که کار اصلی خود را باز هم به تعویق اندازد با مسافرت او مخالفت کرد ولی از آنجا که آن سفر مهمترین سفر اکتشافی دریایی در تاریخ علوم غرب بود داروین پیر ترغیب شد با سفر پسرش موافقت نماید. داروین پس از مطالعات و بررسیهایی که در خلال سفر پنجسالهاش داشت در سال 1837 شخصاً متقاعد شد اشکال انواع حیوانی و گیاهی ثابت نبوده بلکه در طول دورههای زمینشناسی تکامل یافتهاند. البته در آن زمان داروین هیچگونه تصوری در باب علت این امر نداشت. در سال 1838 داروین اثر مهم مالتوس «مقالهای در باب منشأ جمعیت» را مطالعه کرد. مطالعه این کتاب راهگشای اثبات نظریه انتخاب اصلح در طبیعت از طریق تنازع بقا، برای داروین شد. داروین در سال 1842 خلاصهای از تئوری خود را آماده کرد و تا سال 1844 همچنان روی متن کامل آن کار میکرد. در ماه ژوئن 1858 داروین که هنوز سرگرم کم و زیاد کردن مطالب اثر بزرگ خود و تجدید نظر در مندرجات آن بود دست نوشتهای از «آلفرد راسل والاس» طبیعیدان انگلیسی که در آن هنگام در جزایر هند غربی مشغول مطالعات علمی بود دریافت کرد. این دستنوشته حاوی خلاصهای از تئوری تکامل والاس بود که اصول آن تفاوتی با تئوری تکامل داروین نداشت. والاس مستقلاً و بدون اطلاع از کارهای داروین تئوری خود را تنظیم و قبل از چاپ و انتشار برای بهرهگیری از نظریات و احیاناً انتقادات داروین، که اکنون دیگر دانشمندی برجسته و صاحب منزلت به شمار میآمد برای او فرستاده بود. عجیب آنکه ارائه این تئوری در آن هنگام توجه زیادی را جلب نکرد اما انتشار کتاب «اصل انواع» داروین در سال بعد باعث برانگیخته شدن خشم و عصبانیت در محافل علمی انگلستان شد. در واقع آثار چارلز داروین «اصل انواع به وسیله انتخاب طبیعی» و «حفظ نوع برتر در تنازع بقا» با چنان گستردگی و قوت در بین دانشمندان و مردم عادی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت که در مورد هیچ یک از آثار علمی منتشر شده نظیر و مانندی ندارد. در سال 1871 در حالی که هنوز بحث و جدل پیرامون کتابهای قبلی داروین به شدت ادامه داشت وی کتاب جنجالبرانگیز خود «نژاد انسان و انتخاب در رابـ ـطه با جنسیت» را منتشر کرد. طرح این نظریه که انسان را از نسل نوعی میمون است در این کتاب کافی بود تا لهیب سرکش مخالفتها و مجادلههای علمی را که در پی انتشار کتابهای قبلی داروین برافروخته شده بود، مشتعلتر نماید. داروین شخصاً در هیچیک از مباحثات علمی برای دفاع از نظریههای خود شرکت نمیکرد. شاید به این دلیل که پس از بازگشت از سفر دریایی دور دنیا، به علت ابتلا به بیماری «چاگاس» بیماری ناشی از نیش حشرات آمریکای جنوبی، سلامتی او دچار اختلال شده و از نظر مزاجی در وضع خوبی قرار نداشت. به علاوه حامیان تئوری تکامل از جمله «توماس هاکزلی» مناظرهگر چیرهدست سرسختانه از تئوریهای داروین دفاع میکردند. سرانجام تا هنگام مرگ داروین به سال 1882 صحت تئوریهای او مورد پذیرش و قبول اکثریت عمده علما و دانشمندان قرار گرفته بود. داروین صاحب اصلی تئوری تکامل انواع نبود. قبل از او افراد دیگری نیز چنین نظریهای را ارائه داده بودند که از جمله آنها میتوان از «جین لامارک» طبیعیدان فرانسوی و «اراسموس داروین» پدر بزرگ چارلز داروین نام برد. اما نظریههای این افراد هرگز مورد قبول جوامع علمی قرار نگرفت زیرا صاحبان این نظریهها نمیتوانستند توضیح قانعکنندهای در مورد اینکه تکامل چگونه انجام یافته است ارائه دهند.
آمپر
آندره ماری آمپر فیزیكدان فرانسوی ( 1775 - 1836 ) در كودكی اعدام پدرش را دید و این موضوع سخت در روح حساسش اثر بخشید . از سال 1796 تدریس ریاضی ، شیمی و زبان را شروع كرد . به سال 1801 به استادی ریاضیات دانشگاه پاریس نائل گردید . آمپر با یافتن رابـ ـطه میان الكتریسیته و مغناطیس این علم را پیشرفت فراوان بخشید و از این راه شهرتی بسزا یافت . بیشتر دوران زندگی وی در راه بررسی و كاوش درباره الكتریسیته و مغناطیس گذشت و در دوران آخر زندگی گفتارها و كتابهای زیادی در این زمینه به رشته تحریر در آورد . آخرین كتاب بزرگ علمی او عبارتست از «تئوری نمودهای الكترودینامیك ، كه فقط از تجربه نتیجه شده اند »آمپر در پانزدهم ژوئن 1836 طی تفتیش عقاید در مدرسه شبانه روزی مارس زندگی را بدرود گفت . از سال 1881 كه كنگره بین المللی الكتریسین ها واحد جریان را آمپر نامید نام او همواره ورد تمام زبانها گردید
ولتا
الساندرو ولتا
تولد : 18 فوریه 1745 كمو ایتالیا
فوت 1827 كمو ایتالیا
زندگینامه
كسی كه ناپلئون بناپارت به افتخارش سكه طلا ضرب می كند. امپراتور اتریش وی را به سمت رئیس دانشكده منصوب می كند و مردم كشورش او را به مقام سناتوری برمی گزینند. همشهری هایش مجسمه او را در شهر كمو نصب می كنند و بزرگان جهان علم نیز به اتفاق آرا واحد نیروی محركه را به یادبود نامش ((ولت)) می گذارند- ولتا است.
ولتا فیزیكدان بزرگ ایتالیایی و اولین كسی كه مولد جریان الكتریسیته را اختراع كرد در خانواده فقیری در كموی ایتالیا به دنیا آمد. در مدرسه شهرش به تحصیل پرداخت تا آن كه در شانزده سالگی پدرش مرد و عمویش متكفل مخارجش شد و سبب ادامه تحصیلش گردید. پس از فراغت از تحصیل رسمی با شغل معلمی در یكی از مدارس كمو به تدریس پرداخت ولیكن لحظه ای از تحقیق دست برنداشت تا آنكه به سال 1769 به همه اطلاعاتی كه تا آن زمان درباره الكتریسیته وجود داشت دست یافت و اولین اثر علمی خود را در این زمینه منتشر كرد. او پس از چهار سال كه در كمو تدریس كرد به استادی فیزیك دانشگاه پاویا منصوب شد. (1779) و به سال 1819 پس از بازنشسته شدن به زادگاه خود بازگشت و سرانجام در سال 1827 همانجا بدرود زندگی گفت.
از آثار علمی او
اختراع الكتروفور - دستگاهی برای تولید الكتریسیته ساكن
مطالعه خازنها و كشف قوانین آن ها
تكمیل الكتروسكوپ
اختراع پیل - مهمترین كار ولتا اختراع اولین مولد شیمیایی جریان الكتریكی موسوم به پیل است.
او با الهام از آزمایشهایی كه گالوانی بر روی الكتریسیته ساكن كرده بود موفق به اختراع این پیل شد.
نیوتن
تولد : 18 فوریه 1745 كمو ایتالیا
فوت 1827 كمو ایتالیا
زندگینامه
كسی كه ناپلئون بناپارت به افتخارش سكه طلا ضرب می كند. امپراتور اتریش وی را به سمت رئیس دانشكده منصوب می كند و مردم كشورش او را به مقام سناتوری برمی گزینند. همشهری هایش مجسمه او را در شهر كمو نصب می كنند و بزرگان جهان علم نیز به اتفاق آرا واحد نیروی محركه را به یادبود نامش ((ولت)) می گذارند- ولتا است.
ولتا فیزیكدان بزرگ ایتالیایی و اولین كسی كه مولد جریان الكتریسیته را اختراع كرد در خانواده فقیری در كموی ایتالیا به دنیا آمد. در مدرسه شهرش به تحصیل پرداخت تا آن كه در شانزده سالگی پدرش مرد و عمویش متكفل مخارجش شد و سبب ادامه تحصیلش گردید. پس از فراغت از تحصیل رسمی با شغل معلمی در یكی از مدارس كمو به تدریس پرداخت ولیكن لحظه ای از تحقیق دست برنداشت تا آنكه به سال 1769 به همه اطلاعاتی كه تا آن زمان درباره الكتریسیته وجود داشت دست یافت و اولین اثر علمی خود را در این زمینه منتشر كرد. او پس از چهار سال كه در كمو تدریس كرد به استادی فیزیك دانشگاه پاویا منصوب شد. (1779) و به سال 1819 پس از بازنشسته شدن به زادگاه خود بازگشت و سرانجام در سال 1827 همانجا بدرود زندگی گفت.
از آثار علمی او
اختراع الكتروفور - دستگاهی برای تولید الكتریسیته ساكن
مطالعه خازنها و كشف قوانین آن ها
تكمیل الكتروسكوپ
اختراع پیل - مهمترین كار ولتا اختراع اولین مولد شیمیایی جریان الكتریكی موسوم به پیل است.
او با الهام از آزمایشهایی كه گالوانی بر روی الكتریسیته ساكن كرده بود موفق به اختراع این پیل شد.
1643-1727 آیزاك نیوتن
فیزیكدان و ریاضیدان بزرگ انگلیسی در سال درگذشت گالیله به دنیا آمد. او به دلیل هوش سرشار خود در هفده سالگی به طور رایگان وارد دانشگاه كمبریج شد و به سرعت از استادان خود پیشی گرفت.
در سال 1663 به دلیل همه گیر شدن بیماری طاعون نیوتون مجبور به ترك دانشگاه شد و در مدت 18 ماه كه بیشتر مراكز علمی اروپا بسته بود نیوتون به خودسازی علمی خویش پرداخت. او در این مدت نظریه ذره ای نور- قانون جاذبه عمومی و بسیاری از نظریات خود را پایه گذاری كرد. نیوتون در ادامه كارهای كپلر دلیل بیضی بودن مسیر سیاره ها را یافت وقانون جاذبه عمومی را كشف كرد. نیوتون حاصل پژوهشهای خود را در كتابی به نام اصول ریاضی فلسفه طبیعی نوشت. این كتاب مشتمل بر قانون های نیوتن درباره حركت است. نیوتن با استفاده از قانون جاذبه عمومی اثر ماه بر زمین را كه بصورت جزر و مد ظاهر می شود شرح داد.نیوتن نخستین تلسكوپ بازتابی را ساخت. او با ساختن تلسكوپ و اهدای آن به انجمن سلطنتی انگلیس به عضویت این انجمن در آمد. از اكتشافات دیگر نیوتن تهیه منشور برای تجزیه نور بود كه با آن طیف تشكیل دهنده نور سفید را مشاهده كرد
ژول
در سال 1663 به دلیل همه گیر شدن بیماری طاعون نیوتون مجبور به ترك دانشگاه شد و در مدت 18 ماه كه بیشتر مراكز علمی اروپا بسته بود نیوتون به خودسازی علمی خویش پرداخت. او در این مدت نظریه ذره ای نور- قانون جاذبه عمومی و بسیاری از نظریات خود را پایه گذاری كرد. نیوتون در ادامه كارهای كپلر دلیل بیضی بودن مسیر سیاره ها را یافت وقانون جاذبه عمومی را كشف كرد. نیوتون حاصل پژوهشهای خود را در كتابی به نام اصول ریاضی فلسفه طبیعی نوشت. این كتاب مشتمل بر قانون های نیوتن درباره حركت است. نیوتن با استفاده از قانون جاذبه عمومی اثر ماه بر زمین را كه بصورت جزر و مد ظاهر می شود شرح داد.نیوتن نخستین تلسكوپ بازتابی را ساخت. او با ساختن تلسكوپ و اهدای آن به انجمن سلطنتی انگلیس به عضویت این انجمن در آمد. از اكتشافات دیگر نیوتن تهیه منشور برای تجزیه نور بود كه با آن طیف تشكیل دهنده نور سفید را مشاهده كرد
جیمز پرسكات ژول1818-1889
ژول در انگلستان متولد شد و نزد دالتون تحصیل كرد و به پیروی از اورستد آمپر و فارادی به مطالعه درباره الكتریسیته پرداخت. او به اندازه گیری فوق العاده علاقه داشت و دماسنجی را طراحی كرد كه بتواند دمای آب بالا و پایین آبشار را اندازه بگیرد. او قبل از رسیدن به بیست سالگی مقاله ای را منتشر كرد كه در آن چگونگی محاسبه میزان گرمای حاصل از عبور جریان الكتریكی در سیم بیان شده بود. سرانجام او توانست قانون مشهوری را كه به قانون ژول معروف است بیان كند. بنابر این قانون مقدار گرمایی كه از عبور جریان الكتریكی در یك مدار حاصل می شود متناسب با مجذور جریان الكتریكی و نیز مقاومت مدار است. او همچنین با ده سال زحمت توفیق یافت تعیین كند كه چه مقدار كار مكانیكی لازم است تا دمای واحد جرم آب را به اندازه یك درجه فارنهایت بالا ببرد
هوك
رابرت هوك Robert Hooke1635-1703
هوك فیزیكدان انگلیسی گرچه در سراسر عمر از بیماری رنج می برد لیكن یك لحظه از كار و كوشش و خدمت باز نایستاد. هوك نه فقط از تیزهوشی و نیروی كار خود بهره گرفت بلكه پیوند او با بزرگان دانش سبب شد كه با سرعت به درجه سازندگی برسد و آثار مهمی را به تنهایی با مشاركت آن ها به انجام رساند. هوك در سال 1663 میلادی به عضویت انجمن سلطنتی انگلیس در آمد و سال ها منشی انجمن بود. هوك در تلسكوپ ها و دیگر ابزارهای نجومی و ساعت های آن عصر اصلاحات بسیاری به عمل آورد. او می دانست كه حركت سیارات به دور خورشید را باید یك مساله مكانیكی در نظر گرفت و برای نیروی گرانشی قانون عكس مجذور فاصله را پیشنهاد كرد. امام آنچه بیشتر دلیل معروفیت هوك است استخراج رابـ ـطه تجربی F=KX است. او برای نخستین بار توانست با آزمایش های زیاد و دقیق آن را بدست آورد
گالیله
گالیلئو گالیلئی معروف به گالیله
تولد : 1564 فلورانس ایتالیا
فوت 8 ژانویه 1642 فلورانس
گالیله فیزیكدان و منجم بزرگ را پدر علوم تجربی می نامند. او با استفاده از ابزار كار و نیز روش مناسب توانست بعضی از قانون های طبیعت را با استفاده از آزمایش به دست آورد و باطل بودن نظریات ارسطو را در مورد سقوط اجسام به كمك آزمایش مشخص كند.گالیله در 19 سالگی به دانشگاه (( پیز)) راه یافت و علوم پزشكی را تحصیل كرد اما پس از مدتی به ریاضیات و فیزیك روی آورد. توجه به پدیده های طبیعت و یافتن ارتباطی میان پدیده ها از مشخصات ذهنی او بود. گفته می شود روزی كه به كلیسا رفته بود متوجه نوسانات منظم چراغهای كلیسا شد. از این مشاهده اتفاقی به سوی آزمایش علمی درباره آونگ كشانده شد و قانون همزمانی نوسانات كم دامنه آونگ را به دست آورد.گالیله در زمان استادی دانشگاه پیز ( 1592-1589) درباره سقوط اجسام مطالعه كرد و با آزمایش بر سطح شیبدار كه خود مبتكر آن بود نتیجه گرفت كه اگر فقط نیروی وزن بر اجسام مختلف اثر كند شتاب سقوط برای همه آنها یكسان است و به عبارت دیگر :
در جایی كه هوا نیست همه اجسام با شتاب یكسان سقوط می كنند
او علاوه بر سقوط آزاد حركت پرتابه ها را نیز مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت كه مسیر پرتابه ها سهمی است. در سال 1592 به تدریس در دانشگاه پادوا پرداخت و مدت 18 سال در این سمت ماند. در 1609 یك دوربین نجومی ساخت ( دوربین گالیله از یك عدسی محدب شیئی و یك عدسی مقعر چشمی تشكیل شده است) و با آن در هفتم ژانویه 1610 قمرهای سیاره مشتری را كشف كرد. كشف قمرهای مشتری و مشاهده حركت آنها و اظها ر نظر درباره درستی نظر كپرنیك مربوط به حركت زمین و سیارات به دور خورشید دشمنی كلیسا را به دنیال داشت.گالیله برای اثبات درستی نظریات و مشاهدات خود به سال 1611 به رم رفت تا اعضای كلیسا با حركت سیارات از داخل دوربین دست از دشمنی بردارند اما این عاشقان افكار خویش خود را مجاز به مشاهده آسمان با دوربین ندانستند و سرانجام به سال 1633 گالیله را به پای میز محاكمه كشاندند.آخرین فعالیت علمی گالیله تالیف كتابی به نام گفتگو درباره دو علم جدید بود كه فعالیتهای علمی خود را در رشاه فیزیك در آن نوشته است .
رابرت كخ
فوت 8 ژانویه 1642 فلورانس
گالیله فیزیكدان و منجم بزرگ را پدر علوم تجربی می نامند. او با استفاده از ابزار كار و نیز روش مناسب توانست بعضی از قانون های طبیعت را با استفاده از آزمایش به دست آورد و باطل بودن نظریات ارسطو را در مورد سقوط اجسام به كمك آزمایش مشخص كند.گالیله در 19 سالگی به دانشگاه (( پیز)) راه یافت و علوم پزشكی را تحصیل كرد اما پس از مدتی به ریاضیات و فیزیك روی آورد. توجه به پدیده های طبیعت و یافتن ارتباطی میان پدیده ها از مشخصات ذهنی او بود. گفته می شود روزی كه به كلیسا رفته بود متوجه نوسانات منظم چراغهای كلیسا شد. از این مشاهده اتفاقی به سوی آزمایش علمی درباره آونگ كشانده شد و قانون همزمانی نوسانات كم دامنه آونگ را به دست آورد.گالیله در زمان استادی دانشگاه پیز ( 1592-1589) درباره سقوط اجسام مطالعه كرد و با آزمایش بر سطح شیبدار كه خود مبتكر آن بود نتیجه گرفت كه اگر فقط نیروی وزن بر اجسام مختلف اثر كند شتاب سقوط برای همه آنها یكسان است و به عبارت دیگر :
در جایی كه هوا نیست همه اجسام با شتاب یكسان سقوط می كنند
او علاوه بر سقوط آزاد حركت پرتابه ها را نیز مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت كه مسیر پرتابه ها سهمی است. در سال 1592 به تدریس در دانشگاه پادوا پرداخت و مدت 18 سال در این سمت ماند. در 1609 یك دوربین نجومی ساخت ( دوربین گالیله از یك عدسی محدب شیئی و یك عدسی مقعر چشمی تشكیل شده است) و با آن در هفتم ژانویه 1610 قمرهای سیاره مشتری را كشف كرد. كشف قمرهای مشتری و مشاهده حركت آنها و اظها ر نظر درباره درستی نظر كپرنیك مربوط به حركت زمین و سیارات به دور خورشید دشمنی كلیسا را به دنیال داشت.گالیله برای اثبات درستی نظریات و مشاهدات خود به سال 1611 به رم رفت تا اعضای كلیسا با حركت سیارات از داخل دوربین دست از دشمنی بردارند اما این عاشقان افكار خویش خود را مجاز به مشاهده آسمان با دوربین ندانستند و سرانجام به سال 1633 گالیله را به پای میز محاكمه كشاندند.آخرین فعالیت علمی گالیله تالیف كتابی به نام گفتگو درباره دو علم جدید بود كه فعالیتهای علمی خود را در رشاه فیزیك در آن نوشته است .
رابرت کخ در هانوور متولد شد. وی در خانواده ای که دوازده فرزند داشتند، چشم به جهان گشود.او یکی از سیزده فرزند خانواده محسوب می شد. رابرت تحصیلات خود را گوتینگن به پایان رسانید. در سال 1866 درجه دکتری خود را از دانشگاه گوتینگن دریافت نمود. او در حال حاضر یکی از بزرگترین میکروب شناسان جهان است. در ابتدایِ کار رابرت کخ مثل دیگر دانشمندان بزرگ، نبوغی در وی دیده نمی شد و هیچ کسی فکر نمی کرد یا شاید به نظر نمی رسید که بتواند روزی همراه با پاستور علم جدید باکتری شناسی را بر پایه و اساس محکم بنا نهد. او پیوسته مایل به تحقیق بود و دوست داشت که مکتشف شود، ولی همسرش با این فکر و ایده او مخالفت می کرد. . وی در سال 1882 میکروب سل را کشف کرد و یک سال بعد اظهار کرد تلقیح سرم می توان از مبتلا شدن جانداران دیگر جلوگیری کرد. با تکنیکهای خاص خود موفق به شناخت بساری از بیماری های عفونی گشت.در سال 1891(؟) ریاست انستیتوی امراض عفونی را بدست آورد.کخ در سال 1893 برای تشخیص و مطالعه، طاعون و وبا به آسیا سفر کرد. کخ در زمینه بیماری خواب مطالعاتی را انجام داد و متوجه شد که علت بیماری خواب مگس تسه تسه می باشد. او در سال 1905 به اخذ جایزه نوبل نائل آمد. کخ در سالهای اواخر زندگی پربارش، به بیماری که خود میکروب آن را کشف کرده بود، مبتلا شد. این دانشمند بزرگ جهان در 27 مه سال 1910 در اثر بیماری سل در سن شصت و پنج سالگی دیده از جهان فروبست.
دالتون
جان دالتون 10 سال قبل از ثبت و اعلان استقلال آمریكا در سال 1766، جان دالتون در انگلستان متولد شد. خانواده او در یك كلبه كوچك گالی در روستایی زندگی میكردند. در كودكی، جان به همراه برادرش در یك مزرعه كار میكرد و در مغازه پدر در بافتن لباس او را یاری میدادند. با وجود فراهم بودن اندكی از لوازم اولیه زندگی آنها خانواده فقیری بودند، بسیاری از پسران فقیر در آن زمان از داشتن تحصیلات محروم بودند، اما جان توانست با خوششانسی در مدرسهای در همان نزدیك زادگاهش مشغول تحصیل شود. در سال 1766، تنها از هر 200 نفر، یك نفر قادر به خواندن بود. جان دانشآموزی خوب بود و به یادگیری علاقه زیادی نشان میداد. آموزگاران نیز او را به یادگیری تشویق میكردند. در 12 سالگی، او اولین مدرسه خود را در شهری نزدیك محل اقامتش باز كرد اما به خاطر كمبود پول مجبور به بستن آنجا و كاركردن در مزرعه عمهاش شد. او به عناصر و اجزاء مختلف و چگونگی درست شدن آنها اندیشید. جان نظریهای داشت كه بر طبق آن، هر عنصری از اتمهای مجزا تشكیل شده و تمام عناصر با یكدیگر متفاوت هستند زیرا اتمهای سازنده هر كدام از آنها، با دیگری متفاوت است. او فكر میكرد كه هر عنصری وزن مخصوص میدارد، زیرا از اتمهای متفاوتی تشكیل شده.در سال 1808، جان دالتون كتابی با مضمون، "نظامی نوین در فلسه شیمی" منتشر كرد كه در آن وزن بسیاری از اتمهای شناخته شده را جمعآوری و لیست كرده بود. مقدار عددی وزنهایی كه او محاسبه كرده كاملاً دقیق نبودند، اما مبنایی بودند برای "جدول دورهای پیشرفته"، اگرچه بسیاری نظریه دالتون در مورد ساختار اتم را نپذیرفتند، اما وی بر تحقیقات خود برای دفاع از نظریهاش ادامه میداد. جان دالتون در سال 1844 درگذشت، او با افتخار در انگلستان به خاك سپرده شد. بیش از 000/400 نفر بدن بیجان او را هنگام قرار گرفتن در تابوت مشاهده كردند. به عنوان آخرین تجربه و آزمایش، او از كالبد شكافی استفاده كرد تا دلیل كورنگی خود را پیدا كند. او ثابت كرد كه چشمان او دلیل این او نمیباشند، بلكه اشكال از قوه درك و احساس بینایی او در قسمتی از مغز او بود كه از كار افتاده بود. حتی تا لحظات آخر زندگی. او به گسترش علم و دانش كمك كرد. تامسون جوزف جان تامسون در هجده دسامبر سال 1856 در شهر منچستر انگلستان به دنیا آمد وسر انجام در سال 1940 در انگلستان چشم به جهان فرو بست .پدرش به جمع آوری کتاب ها علاقه داشت ولی تامسون علاقه ی خود را متوجه معلمی کرد ، به طوری که هشت نفر از شاگردانش برنده جایزه علمی نوبل شدند . او که در نزدیکی منچستر به دنیا آمده بود ، در سن 14 سا لگی به کا لج اونس که امروز دانشگاه ویکتوریا نامیده می شود ، راه یافت . جوزف در کا لج از کمک هزینه تحصیلی استفاده می کرد و شاید اگر این کمک هرینه نبود ، جوزف بعد از فوت پدرش نمی توانست ادامه تحصیل بدهد .تامسون در نوزده سالگی فارغ التحصیل رشته مهندسی شد و در امتحان دانشگاه کمبریج شرکت کرد و رتبه دوم را حائز شد و در این دانشگاه نیز با استفاده از کمک هزینه تحصیلی به تحصیل پرداخت و در رشته فیزیک فارغ التحصیل گردید . از آثار علمی او در سال 1897 تامسون به نام « پدر الکترون » شهرت یافت . او که بر روی اشعه ی کاتدیک مطالعه می کرد با مشاهده انحراف این اشعه در میدان های مغناطیسی و الکتریکی عتقد شد که این اشعه ، جریانی از ذره های باردار الکتریکی منفی هستند . تامسون جرم نسبی هر ذره را به دست آورد مشخص کرد که جرم هر الکترون تقریبا یک دو هزارم جرم ئیدروژن است .به تشویق تامسون ، ویلسون یکی از شاگردان ، « اتاق ابری » ساخت و با آن برای تعیین و تشخیص ذرات اتمی استفاده کرد . از جمله ویلسون توانست جرم و مقدار بار الکترون را اندازه گیری کند .تامسون پس از 37 سال مدیریت آزمایشگاه کاوندیش ، استعفا کرد و شاگردش ارنست رادرفورد به ریاست آزمایشگاه انتخاب شد.تامسون در آخر عمر روحیه ای پر نشاط داشت . موفقیت خود و پسر و شاگردش ارنست رادرفورد سهم عمده ای در نشاط او داشتند رادرفورد رادرفورد در 30 اوت سال 1871 در حومه برایت واتر شهر نلسون واقع در ساحل شمالی جزیره جنوبی نیوزلندبه دنیا آمد.چهارمین فرزند از دوازده فرزند جیمز و مارتا رادرفورد ¸ نیوزلندی های نسل اولی که در کودکی از اسکاتلند به زلاندنو آورده شده بودند.خانواده رادرفورد یک خانواده پرجمعیت دوازده بچه ای بود که اعضای آن همه در انجام کارهای روزمره خانواده مشارکت می کردند. اهل خانواده همگی افرادی جدی¸کلیسا رو¸خوش حال وبا فرهنگ بودند.علاقمندی رادر فورد به علوم از کودکی بروز کرد. او ده ساله بود که کتاب پر طرفداری به نام خواندنی های اولیه در فیزیک تالیف بلفورت استوارت را به دست آورد. کتاب استوارت مشابه کتاب های خود آموز امروزی بود که در آنها نحوه نمایش اصول پایه فیزیک با استفاده از اشیای ساده موجود در خانه مانند :سکه¸ شمع¸سنگ وزنه و وسایل آشپزخانه به خواننده یاد داده می شد. رادرفورد سخت شیفته آن کتاب شده بود. نخستین بورس از بورس های تحصیلی متعدد زندگی خود را در 1887 به دست آورد که 16 ساله بود . بورس تحصیلی بعدی وی را قادر به ثبت نام در دانشکده کنتربوری کرد . وی رشته های تحصیلی اصلی خود را فیزیک و ریاضی انتخاب کرد که از بخت مساعد در هر دوی آنها معلمان خوبی هم داشت . رادرفورد در پایان دوره آموزشی سه ساله خود ¸درجه کارشناسی ریاضی و فیزیک – ریاضی و(به طور کلی )علوم فیزیکی را به پایان رسانید . رادرفورد در پی انتشار دو مقاله مهم درباره فعالیت تشعشعی مواد در سال 1895 جایزه مهمی به شکل یک بورس تحصیلی دریافت کرد . مقررات اعطای جایزه حق انتخاب موسسه آموزشی را به برنده جایزه می داد که رادرفورد آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج به مدیریت جی. جی تامسون (نظریه پرداز پیشتاز الکترومغناطیسی )را برگزید. در آن سال ویلهلم کنراد رونتگن فیزیک دان آلمانی موفق به کشف اشعه X شد . کشف مهم دیگری که منجر به شروع کار اصلی رادرفورد شد ¸ کشف هانری بکرل فرانسوی در سال 1898 بود.رادرفورد به کمبریج آمد و تامسون که استاد فیزیک تجربی بود¸ رادرفورد را فعالانه در آزمایشگاه به کار گرفت .رادرفورد در اوایل کار تحقیقاتی خود با انجام آزمایشی که فکر آن از خودش بود دو تابش رادیواکتیو ناهمانند را شناسایی کرد. او پی برد بخشی از تابش با برگه ای به ضخامت یک پانصدم سانتیمتر قابل ایستادن بود اما برای متوقف کردن بخش دیگر¸برگه های بس ضخیم تر لازم بود.اولین اشعه را که با بار الکتریکی مثبت و یونیزه کننده ای قوی بود و به سهولت در مواد جذب می شد اشعه آلفا نام نهاد . اشعه دوم را که تابشی با بار الکتریکی منفی بود و تشعشع کمتری ایجاد می کرد اما قابلیت نفوذ آن در مواد بیشتر بود بتا نامیدتابش نوع سومی که شبیه پرتو X بود در سال 1900 به وسیله پل اوریچ ویلارد(فیزیکدان فرانسوی)کشف شد.این پرتو نافذ ترین تابش را داشت . طول موج آن بسیار کوتاه و بسامد آن فوق العاده زیاد بود .تابش جدید پرتو گاما نام گرفت . رادرفورد و همکارانش کشف کردند فعالیت تشعشعی طبیعی مشهود در اورانیوم فرآیند خروج ذره آلفا از هسته اتم اورانیوم به صورت یک هسته اتم هلیم و بر جای ماندن اتمی سبک تر از اتم اورانیوم در اورانیوم به ازای هر خرج ذره آلفا از آن است . از کشف آنها نتیجه گیری شد که رادیم تنها عنصر از عناصر حاصل از فعالیت تشعشعی اورانیوم است . رادرفورد در سال 1903 به عضویت انجمن سلطنطی لندن درآمد و در سال 1904 نخستین کتاب خود را به نام فعالیت تشعشعی که هنوز از کتابهای کلاسیک این زمینه به شمار می رود را چاپ کرد. شهرت روز افزون رادرفورد در جوامع علمی از طرف دانشگاه ها تصدی کرسی های زیادی به وی پیشنهاد شود . او در سال1907 به انگلستان بازگشت تا تصدی مقام مذکور را در دانشگاه منچستر به عهده بگیرد. رادرفورد در دانشگاه منچستر رهبر گروهی شد که به سرعت دست به کار تدوین نظریه های تازه درباره ساختار اتم زدند. آن دوره از پرثمرترین دوره زندگی دانشگاهی او بود . رادر فورد به پاس کوشش های علمی خود در دانشگاه منچستر نشان ها و جوایز زیادی دریافت کرد که دریافت جایزه علمی نوبل سال1907 در شیمی نقطه اوج آن بود. این نشان افتخار البته برای کارهایی که در زمینه فعالیت تشعشعی عناصر کرده بود به او دادند . بزرگترین دستاوردرادرفورد در دانشگاه منچستر کشف ساختار هسته اتم بود .دالتون