دلنوشته شبـــــ زنده دارانـــــ

  • شروع کننده موضوع 7080
  • بازدیدها 39,875
  • پاسخ ها 2,526
  • تاریخ شروع
  • پیشنهادات
  • 7080

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/20
    ارسالی ها
    777
    امتیاز واکنش
    24,446
    امتیاز
    871
    محل سکونت
    شهر باران
    بازهم روز رفـــــــت و من مــــاندم
    تیک تاک زمان خــــــــواب است

    در بستـــــرم
    نه برای خواب
    بلکه برای مرور خـــــــاطـــرات تلخ دور از تو
    عــــــادت کرده ام به فکر تو
    به بــــودن و نبـــــودنت...!
     

    7080

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/20
    ارسالی ها
    777
    امتیاز واکنش
    24,446
    امتیاز
    871
    محل سکونت
    شهر باران
    من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
    هوا آرام

    شب خاموش
    راه ِآسمان ها باز

    خيالم
    چون کبوترهاي وحشي مي کند پرواز

    رَوَد آنجا
    که مي بافند کولي هاي جادو، گيسوي
    شب را

    تنم را
    از نوشید*نی شعر
    چشمان تو خواهم سوخت
    برايت شعر خواهم خواند
    برايم شعر خواهي خواند

    تبسم هاي شيرين تورا با بـ..وسـ..ـه خواهم چيد
    وگر بختم کند ياري
    در آغـ*ـوش تو
    اي افسوس
    سياهي تار مي بندد
    چراغ ِماه
    لرزان از نسيم سرد پاييز است

    هوا آرام

    شب خاموش
    راه آسمان ها باز
    زمان
    در بستر
    شب خواب و بيدار است...
     

    7080

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/20
    ارسالی ها
    777
    امتیاز واکنش
    24,446
    امتیاز
    871
    محل سکونت
    شهر باران
    درآینه
    مردی دارد بغض می کند
    بیایید بغلش کنید
    پشتش را بمالید
    به او بگویید همه چیز درست می شود
    دلش میخواهد کمی
    دروغ بشنود
    راستي، آینه را پایین تر نصب کنید
    گمانم دیگر به زانو در آمده ...
     

    7080

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/20
    ارسالی ها
    777
    امتیاز واکنش
    24,446
    امتیاز
    871
    محل سکونت
    شهر باران
    1115604.jpg


    تو که دستهایم را بگیری

    شب از جانم
    بیرون می رود...

    زندگی
    روشنایی نمی خواهد
    تو را میخواهد...
     

    7080

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/20
    ارسالی ها
    777
    امتیاز واکنش
    24,446
    امتیاز
    871
    محل سکونت
    شهر باران
    این منم تنها و حیران،
    نیمه
    شب ؛
    کرده ام همراز خود
    مهتاب را…

    گویم ام
    شب
    بینم آن گل را به خواب؟
    من مگر در خواب بینم
    خواب را..
     

    بشارت

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/04
    ارسالی ها
    743
    امتیاز واکنش
    10,589
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    یه جای دور...
    tkw7_1493489055883807.jpg

    شب ها از پِی هم گذشتند و تو نیامدی
    لیلیِ عاشق، مجنون شد و تو نیامدی
    پرستوهای مهاجر هم به آشیان رسیدند
    ولی توء لعنتی هنوز به سرای قلبم نیامدی

    مدینه...
     

    zahra.sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/06/09
    ارسالی ها
    372
    امتیاز واکنش
    5,876
    امتیاز
    531
    محل سکونت
    ابادان
    هنوز نذر شب جمعه های من این است که اتفاق بیفتد حلال من شده ای که اتفاق بیفتد کنار تو هستم برای وسعت پرواز بال من شده ای میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق
     

    7080

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/20
    ارسالی ها
    777
    امتیاز واکنش
    24,446
    امتیاز
    871
    محل سکونت
    شهر باران
    شب هجران و تنهایی و بی مــِـی مانده بیدار
    خدا را شکر چون خاطر به جای دیگری دارم

    برو ای عقل، ای شب، ای غم، ای تشویش، ای حسرت
    که من با مـسـ*ـتی
    امشب، رازهای دیگری دارم
     
    بالا