دلنوشته شبـــــ زنده دارانـــــ

[Mobina_N.I]

کسی چه می‌داند
من امروز چند بار فرو ریختم؛
چند بار دلتنگ شدم،
از دیدن کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود...

 

[Mobina_N.I]

بعد از تو
اینجا هیچ چیز
شبیه هیچ وقت نیست
حتی شبیه قبل از تو
دور چشم دیوار ها
چروک افتاده
پرده ها دق کرده اند
آیینه ها سر به زیر شده اند
و بالشت ها با چتر میخوابند!

 

[Mobina_N.I]

امروز بیشتر از دیروز دوستت
مى دارم و فردا بیشتر از امروز. و این، ضعف من نیست قدرت تو است

 

[Mobina_N.I]

در غیابِ تو اکثرِ آنها حرف هایم را خواندند!
تعدادی تو را نفرین، تعدادی حسادت و تعدادی از رو
نوشته هایم برای تو، عاشقِ من شدند!
اما تو همچنان، همان دلبر زیبای من هستی که خود را به خواب زده و چیزی را نمیبیند!

 

[Mobina_N.I]

من
معجزه را کسی می‌دانم
که میشود در آغـ*ـوش او
دنیا را از یاد بُرد

 

[Mobina_N.I]

همه عمر را عاشق بوده‌ام.
تو خود این را بهتر می‌دانی.
اما هرگز عشقی چنین پرشور نداشته‌ام.
عشقی که تنها هنر من، هنر کلام، در برابر آن بی‌رنگ می‌شود.

 

[Mobina_N.I]

در اعماق ویلی که بودم همیشه
نفس می‌کشیدم تو را با نگاهت
نجاتم شدی بعد عمری به زندان
و بلعیدی ام با نگاه سیاهت.

 

[Mobina_N.I]

من
برای آنکه چیزی از خود
به تو بفهمانم
جز چشمهایم
چیزی ندارم...

 

[Mobina_N.I]

 

[Mobina_N.I]

و جایش خالی خواهد ماند؛
و جای خالی‌اش از همه‌ی
آنها که هستند ، زیباتر است.