سال سوم راهنمایی بودیم (همین پارسال)
یه معلم ریاضی داشتیم که خیلی خفن بود اصا تیکه ای بود واسه خودش....
دماغ عملی ناخنا کاشته شده و یه تویتا کمری زیر پاش..ولی سوتی زیاد میداد...با کت و شلوار زنونه رسمی کتونی صورتی میپوشید
حالا تیپای خنده دارش به کنار...عاقا کل کلاس مشغول امتحان دادن بودن یهو گف فلانی پاشو پنجره رو کم کن...بعد دودقیقه که بچه ها فهمیدن چی گفته و منظورش چی بوده یهو منفجر شدن از خنده
ی بارم که گف بچه ها جزوه هاتونو دنبال خودتون کنیدo_O
اصا کلامش عجیب بود
ما مدرسه هامون شیفتی بود شیفت ما بود داشتیم درس میخوندیم که یهو یه پسر سرشو این چیز انداخت پایین باسرعت چت اومد تو یه جیغ بنفش کشید که ما چند ساعت تو هنگ بودیم درسم اون روز معلم نداد کیف کردمش
درس دفاعی بود داشتیم درمورد امنیت و قلعه و ... صحبت میکردیم معلممون گفت هرکی اسم یه قلعه ی قدیمی که یاد داره رو بگه منو دوستم پاشدیم گفتیم قلعه ی هاگوارتز معلممونم که انگار هری پاتر نگا نکرده بود گفت هاگوارتز کجاست؟؟گفتیم شما نمی شناسین تو انگلیسه یه آهانی گفتن و قرار شد راجبش برن تحقیق کنن
من ووشو کار میکنم..
ترم اول تحت نظر یه دبیر بودیم که تو دبیرستان تدریس میکرد :/
تو کلاس مربی گفت : تاثیر ضربات پشت روی عضلات جلویی تاثیر می زاره :/
از پشت عمل کنید :///////////////