شکل پذیری عصبی

  • شروع کننده موضوع darya asli
  • بازدیدها 144
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

darya asli

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/25
ارسالی ها
707
امتیاز واکنش
3,159
امتیاز
471
محل سکونت
Mashhad
با توجه به ناتوانى عمومى سیستم عصبی مرکزی( CNS ) جهت ترمیم، قدرت بهبودى و جبران مغز قابل ملاحظه است. در صورتى که بیمار از آسیب اولیه مغزى جان سالم به در برد، اغلب بازگشت قابل توجه عملکرد مغز مشهود است. مطالعات نوروفیزیولوژیک اخیرنشان داده است که سیستم عصبى مرکزى توانایى تطابق و یا بهبودى نسبت به ضایعات تروماتیک وارده را دارد.

خاصیت انعطاف پذیرى سیستم عصبى مرکزى به خوبى شناخته شده است این خاصیت به توانایى سیستم عصبى مرکزى در تحت تأثیر قرار گرفتن و تغییرات تدریجى براى افزایش عملکرد اطلاق مى گردد.



559630_idJtBlFn.jpg






مطالعات ثابت کرده است که هر گاه یک سیستم آسیب دیده وادار به عمل شود، میزان بهبودى بیشتر و سریع تر است. این مسأله در حیوانات آزمایشگاهى تحقیق شده است. حیواناتى که داراى ضایعه و همى پارزى در اندامها بوده اند، وقتى که مجبوربه استفاده از اندام آسیب دیده به جاى اندام سالم گردیده اند روند بهبودى رضایت بخش تر بوده است.


مکانیسمهاى اختصاصى بهبود عصبى

مکانیسمهاى متعددى براى بهبود عملکرد عصبى در طى چندین هفته بعد ازآسیب تروماتیک یا عروقى به سیستم عصبى، نشان داده شده که عبارتند از:

1- بازگشت کارآیى سیناپسى

2- افزایش کارآیى سیناپسى

3- افزایش حساسیت بعد از قطع عصب

4- تداوم افزایش عصب دهى

5- بسیج شدن و به کارگیرى سیناپسهاى خاموش

6- جوانه زدن به صورت ترمیمى و کولترال. در نوع ترمیمى از طریق جوانه زدن آکسون آسیب دیده بر روى یک سلول هدف مجاور صورت مى گیرد و جوانه زدن کولترال از طریق نورون سالم انجام مى شود، تا سلولى که آورانهایش را از دست داده عصبى کند.

7- عمل جانشینى. از نظر تئورى، در صورت حذف فعالیت یک مسیر عصبى،مسیر عصبى دیگر مى تواند وظیفه آن را انجام دهد. این نظریه براى توضیح برگشت عمل اندامها به دنبال ضایعات مسیرهاى حرکتى یا حسى مرکزى، مطرح شده است.

8- جایگزینى رفتارى. بیمار ممکن است جهت جبران یک نقص نورولوژیک از روشهاى مخصوصى استفاده کند. مثلاً بسیارى از بیماران وقتى عضله دلتوئید فلج است، مى توانند بازوى خود را با چرخاندن اسکاپولا از بدن دور کنند.

در مورد مکانیسم اختصاصى بهبود عصبى باید گفت که در اکثر مواقع احتمالا بیش از یک مکانیسم دخالت دارد.



559630_Kvci6mAK.jpg






عوامل ضرورى و مؤثر در بهبود کارکردى CNS

در گروهى از بیماران با ضایعات مشابه دستگاه عصبى مرکزى، میزان بهبودى پس از ضایعه با یکدیگر بسیار متفاوت است.



عواملى که باعث سازماندهى مجدد کارکردى و بهبودى نسبى یا کامل مى شوند، عبارتند از:

- آموزش و تمرین

- انگیزه و اراده

- توانبخشى فورى و وسیع به ویژه فیزیوتراپى

- زمان کافى و نسبتا طولانى

- سرعت بروز ضایعه





559630_nvN80f52.jpg




Foerstar در سال 1969 از اولین کسانى بود که اهمیت آموزش و تمرین را دربهبودى کارکردى CNS خاطرنشان کرد. Ogden و Frantz نیز اهمیت آموزش و تمرین را با آزمایش خود بر روى میمونها نشان دادند. آنها شکنج پیشمرکزى سه میمون را در یک طرف مغز خراب کردند. یکى از حیوانات را بدون درمان رها کردند؛ به دومى صرفا ماساژ دادند؛ ولى سومى را تحت آموزش و تمرین مداوم قراردادند. پس از چند هفته در حیوان اول بهبودى خود به خودى مختصرى مشاهده شد؛ ولى در دو حیوان دیگر، به خصوص حیوان سوم بهبودى تقریبا کاملى دیده شد.

Chow و Stewart در سال 1972 توانستند در گربه هایى که از قدرت بینایى محروم شده بودند، براساس تمرینات مداوم و دادن پاداش به شکل غذا و تقویت رفتار مناسب در آنها، در هر دو زمینه عصبى و رفتارى بهبودى ایجاد نمایند.
Aguillar نیز در بیمارى که به سکته مغزى (CVA) دچار شده بود، با استفاده از تقویت اراده بیمار، تقویت رفتارها و حرکات وى و همچنین فیزیوتراپى طولانى و جدى توانست در وى بهبودى ایجاد نماید.

Kuypers از مطالعات خود بر روى ضایعات راه هرمى در میمونها به این نتیجه رسید، که اگر تنها 5 تا 10% رشته ها سالم باشند، حرکات ظریف اندامها مى توانند به وضعیت عادى خود باز گردند. تحقیقات Bach-Y-Rita در سال 1972 نیز نشان مى دهند که تنها سالم بودن 2% رشته هاى راه بینایى یا 2% قشر بینایى، جهت بهبودى کارکرد بینایى کافى است.

سازماندهى مجدد غالبا یک فرآیند طولانى است و گاهى تا چندین سال نیزادامه دارد. Harlow مشاهده نمود که در میمونهاى مورد مطالعه خود که در آنها ضایعات مغزى ایجاد شده بود، این بهبودى حتى تا 6 سال ادامه داشت. بهبودى طولانى در انسان مشاهده مى شود به طورى که در بیماران Rasmussen پس ازآناستوموز (پیوند) اعصاب صورتى- زیر زبانى، بهبودى از 4 تا 6 سال ادامه داشت.

Galambos معتقد است که عوامل ژنتیکى یک نوع ماده اولیه را براى شکل پذیرى عصبى تهیه مى کنند و حدود و مشخصات آن را تعیین مى نمایند.شکل پذیرى دستگاه اعصاب مرکزى بیشتر بر پایه سازماندهى مجدد کارکردى صورت مى گیرد تا براساس ترمیم یا انتقال کارکرد به ناحیه دیگر عصبى. احتمالاً قبل از بروز ضایعه ارتباطى میان مکانیسمهاى کنترل عصبى و نورونها و رشته هاى عصبى باقیمانده براى تکمیل سازماندهى مجدد کارکردى ضرورى به نظر مى رسد.

در سازماندهى مجدد دستگاه عصبى عامل سن نیز نقش مهمى را داراست؛ به طورى که کودکان پس از ضایعه سریعا بهبود مى یابند و کمتر به تمرین و آموزش نیازدارند. در صورتى که افراد مسن دیرتر و با آموزش و تمرینهاى مداوم، بهبود مى یابند.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا