طريقه كشف جعل در عصر حاضر پيدايش خط و انواع آن

  • شروع کننده موضوع nadiya_m
  • بازدیدها 181
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

nadiya_m

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/13
ارسالی ها
1,838
امتیاز واکنش
3,877
امتیاز
596
سن
27
محل سکونت
TEHRAN
چه عواملي اسلوب خط را تشكيل ميدهد
جعل چيست و براي كشف آن چه بايد كرد
عواملي كه در جعل بيش ازهر چيز بايد مورد نظر واقع شود عبارتند
از :
1- كاغذ
2- قلم .
3- مركب
كاغذ
يكي از كارهاي جاعلين اين است كه قبل از هرچيز كاغذ مناسبي پيدا كنند كه سند مجعول را روي آن تهيه نمايند احتياط ايجاب ميكند كه باين موضوع بيش از هر چيز اهميت داده شود و مورد دقت واقع گردد ولي تجربه نشان داده است كه در اينمورد بهيچوجه از طرف سازندگان سند فكر و انديشه بكار بـرده نشده و باولين دسترسي به هر كاغذي فوراً آنرا مورد استفاده قرار دادهاند و توجهي به سن نوشته و سند و تطبيق آن با سن كاغذ و خصوصيات و كيفيات آن كه مويد و مثبت سن كاغذ است نمينمايند.
براي اينكه بتوانيم كاملاً احاطه به اين عامل مهم پيدا كنيم لازم است از نظر روش مجله كانون وكلا علمي و حقوقي است بدواً به انواع عواملي كه بشر روي آن تصورات و خيالات خود را ترسيم نموده است پي بـرده و تاريخچه آن را بدانيم تا با اطلاعات بسيط و كامل بتوانيم به نوشتجات و اسناد ساختگي و خلاف حقيقت اعم از قديم و جديد وقوف حاص نمائيم.
ترقيات شگفت انگيز علمي و فني امروزه موجب گرديده كه نه فقط جعل و تزوير اشياء و اسناد عادي و رسمي كشف و خلاف حقيقت آن محرز ميگردد بلكه به اعمال اشخاصي هم كه در اشياء عتيقه و زير خاكي دخل وتصرف كرده وتاريخ آنرا تغيير ميدهند آگاهي حاصل نموده و آنها را مورد تعقيب قرار ميدهند تا بدين وسيله از سوءاستفاده وجوه اعتبارات موزه هاي جهان جلوگيري كرده و باستحكام مباني واساس تاريخ كمك نمايند.
سن زمين تقريباً سه ميليارد سال است كه سيصد ميليون سال آن قابل زيست براي موجودات و سيصدهزار سال هم براي زندگي و حيات انسان مساعد بوده ولي سوابقي جز بقاياي حيوانات و نباتات كه بصورت تحجر درآمده و به فسيل موسومست چيز ديگري دردست نيست و علم پالئونتولوژي (Paleontologie) كه معرفت بيقاياي نباتي و حيوانيست وضعيت ادوار و اعصار مزبوره را با موجوداتيكه متناسب با آنزمان بوده كاملاً توصيف مينمايد ولي از نظر علم آركئولوژي (Archeologie) يا علم به آثار قديمه كه آغاز آن دوره پالئوليتيك (Paleolithique) يا دوره حجر قديم و دوره نئوليتيك (Neolithique) يا عصر حجر جديد وعهود و اعصار ديگر باشد مآخذي بدست آمده كه تقريباً اساس و مبناي تاريخرا تشكيل داده است.
كليه اطلاعاتي كه سه هزار سال قبل از ميلاد مسيح از استقرار هيتيت ها (Hittites) در آسياي صغير طوفان نوح – بابل و نوح و اولين تمدن يوانان د رجزيره كرت (Crete) و تمدن دراويدن (Dravidien) در هندوستان واهرام ژيزه (Giseh) كه در مصر و تمدن سومريها در اور (Our) و تسلط آكادها (Akkad) و سارگن اول (Sargon) و نارامسن (Naram-sin) در بين النهرين بدست آمده و همچنين مآخذ سلسله عيلام (Eamite) در ايران در 2400 سال قبل از مسيح و ظهور برهما در هفتصد سال قبل از مسيح و ظهور كنفيسيوس ر 700 سال قبل از مسيح در چين وظهور بودا در 500 سال قبل از مسيح و احكام موسي و عيسي و اسلام از همين عوامل بوده است.
در ازمنه و امكنه مختلفه برطبق مآخذ تاريخي ترسيم افكار و مبادله آن بوسايل گوناگون صورت ميگرفت بمحض اينكه صنعت خط پديدار شد بشر كليه مواديرا كه قابل نوشتن و نگاهداري بود براي ترسيم مقاصد و افكار خود بكار ميبرد از قبيل : سنگ ها آجرهاي صيقلي شده – استخوان – پوست حيوانات از قبيل گوساله، آهو، بز و گوسفند – پوست ماهي – روده حيوانات – برگ درختان – پوست درختان – فلزات نرم مانند سرب و قلع – صفحات چوبي و يا صفحات چوبي موم آلود- صفحات عاج و انواع پارچه ها و غيره- بعضييها صفحات چوبي و يا صفحات چوبي موم آلود- صفحات عاج وانواع پارچه هاي و غيره – بعضيها روي سنگها فرامين را حك مينمودند در اغلب آثار قديمه در هر كشوري از اين نوع فرامين ديده ميشود حتي تا اين اواخر (دوره ناصري مظفري) كليه معافيت هاي مالياتي را روي سنگها حك نموده و در ميادين عمومي يا درب مساجد و حمامها نصب ميكردند كه براي شاهد مثال نمونه از آنرا ذكر ميكنيم.
در آخر جلوخان شمالي مسجد سلطاني تهران در سمت راست درب مسجد كه فعلاً بساط مغازه خرده فروشي جلو آنرا گرفته سنگي وجود دارد كه حكايت از فرمان معافيت عوارض صنف حمامي و سلماني مينمايد كه عين آن ذيلاً نقل ميشود:
برحسب امر قدر قدرت سركار اعليرحضرت شاهنشاه جمجاه فلك بارگاه جمشيد حشمت فريدون شوكت السطان ابن السطان و الخاقان ابن الخاقان السلطان ناصرالدين شاه قاجار ظهور مرحمت عنايت شاهنشاهي و نظر بر تخفيف شاه مرحوم جنت مكان عوارض طايفه سلماني و حمامي را كه پاي چراغ دعاگوي دولت ابدمدت هستند بتخفيف ابدي مرحمت و عنايت گرديده از هذه السنه و مابعدها از قرار اين حكم محكم عوارض اين طايفه بخشيده شده مطالبه كننده بلعنت خداوند و نفرين رسول گرفتار شود واز شفاعت پيغمبر آخرالزمان صلوات اله بي نصيب شود.
خادم اين كار بودش در جهان استادباشي عبدشاه تشنگان
شهرشعبان 1283
و نيز در آخر ايوان جنوبي مسجد شاه سمت راست درب مدخل شبستان فرماني روي سنگ مرمر نوشته شده كه حكايت از معافيت صنفت قصاب ونانوا از ماليات ميباشد كه عين آن نيز ذيلاً درج ميشود.
السطان ذوالقرنين ناصرالدين شاه قاجار خلدالله ملكه
آنكه چون خداوند متعال و قادر ذوالجلال اكليل جليل اين سلطنت با ميمنت بي زوال را زيب تارك مبارك ما فرموده و به خطات مستطاب اعدلوا هو اقرب للتقوي ابواب عدل و افضال را برچهره ما گشوده و به مدلول معجز شمول ليس ثواب عندالله اعظم من ثواب السطان العادل اين ثواب كامل را در حق ما شامل نموده و به مفاد الهام بنياد قلب السطان بين الصبعي الرحمن از تفضلات صمداني و اشعه انواز رحماني برقرب روحاني و مباهات ما افزوده و بكلام معجز نظام كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته زمام نظام مهام انام بقبضه قدرت و كف كفايت ما موكول و ما را در كفالت امور شريعت و معيشت عموم رعيت مسئول ساخته و پرتو رعايت و ترحم بر عالي و رعاع را بقلب ما انداخته همت والا نهمت ملوكانه به اداي لوازم و مقتضيات اين شكرانه معطوف و خاطر شرايع مظهر شاهانه با بقاي تشكر عبيدانه مصروف شد كه در اين سال ميمون و اين عهد همايون ما از اعطاي حضرت مالك الملوك سنين سطنت قرين خلافت كبري به سال پنجم اتصال يافته و كوكب و فراقبال ذوالرقرنين با قطار عالم تافته لهذا بحكم الشكر اعظم من انعمه بر ذمت همت خسروانه واجب شمرديم در باره خاص و عام احساني كامل و انعامي عام مشمول و مبذول فرمائيم بملاحظه مضمون عليكم بالاحمرين چون نام و گوشت ماده تعيش و رزق عموم خلق ميباشد عليهذا بتصويب جناب مستطاب اجل اشرف ميرزا علي اصغر خان صدر اعظم دولت عليه ايران كه از راي رزين و حزم مبين وعقل دوربين مرآت مكنون خاطر بيضا و صفا و در ملت پرستي و دولت خواهي مشكوه انوار غيبيه و مصباح حق نما است و از طيب طينت و قدس فطرت مظهر حسن نيت و صفات و سرير شخص اقدس همايون ماست بموجب صدور اين فرمان همايون از غره شهر ذي القعده الحرام هذالسنه يكهزار و سيصد و سيزده هجري پيچي ئيل تركي انجاحاً لما هوله تمام ماليات صنفي و عوارض معاف فرموديم از قصابخانه و خبازخانه دارالخلافه طهران و حضرت عبدالعظيم با كل توابع داراالخلافه مانند كن و شميرانات همه كس مختار است كه گوسفند و بره و گاو و هر قسم حيوانات كاكول اللحم و امثال آنها را بدون اينكه ديناري بهيچ وجه و بهيچ عنوان ماليات بدهد بشهر و هر كجا كه خواهد داخل نمايد و بفروشد تمام اعضاء مذبوح از كله و پاچه و پوست و هرچه در اوست كلاً بخود صاحب مذبوح متعلق است كه بميل خود بهرجا و بهركس بخواهد بفروشد و مقرر ميفرمائيم بعد از اين سلاطين با عز و تمكين كه در ممالك محروسه تاجدار و فرمان گذار باشند در اجراي اين فرمان مهر لمعان همت شاهانه مبذول دارند و در تثبيت بيقيد و امضاي آن دقيقه را اهمال و معطل نگذارند و اين فرمان رفيع را بموقع انتشار در هر زمان گذارند و هر يك از مباشرين برنقض آن انديشه كند يا غير از مقصود ما قصدي يا برخلاف امور مقرره اقدام نمايد البته به لعنت رب العالمين و خاتم النبيين و ائمه طاهرين صلوات الله عليهم اجمعين گرفتار خواهد شد و البته از او بيزار باشند ما هم از حقوقي كه بر ايشان داريم نمي گذاريم اللهم العنهم لعناً دائماً ابداً متصلاً ما اتصل ليل و النهار
راقمه ميراز عمو
در بعضي از نقاط روي پوستهاي ماهيها و حيوانات و روده هاي آنها و كاسه لاك پشت افكار خود را ترسيم ميكردند هم اكنون درباره از مراكز زيارتي و اعتاب مقدسه ايران و عراق حرز جواد و حرز حضرت سيد سجاد عليهما السلام را روي پوست نازك آهو با خط خوش و تذهيب نوشته به زائرين اهدا مينمايند.
قرآن مجيد كتاب مذهبي ما مسلمين را موقعي كه حضرت رسول اكرم بيان ميفرمود پيروان آن مخصوصاً عثمان كه كاتب وحي بود با عجله كلمات آنرا بر اوراق نخل پاكت گوسفند يا سنگ مينوشتند بعد از رحلت حضرت زيد كه سمت كاتبي حضرت را نيز داشت قطعات مزبور را جمعآوري كرده و از اين مجموع قرآن بدست آمد.
مجموعه قوانين حمورابي پادشاه آشو ركه در 1900 سال قبل از ميلاد مسيح بوده روي عده زيادي خشتهاي خام نوشته شده و بيادگار باقي مانده است.
پوزانياس (Pausanias) مورخ يوناني كه دويست سال قبل از حضرت مسيح ميزيسته ميگويد اشعار هيسيودوس (Hesiode) شاعر يوياني كه 800 سال قبل از مسيح بوده است يدوان اشعار خود را كه در موضوع اخلاق بود و به امور و ايام (Les oeuvres et les joure) موسوم است روي طومار سربي نوشته شده است.
احكام و عهدنامه ها را روي سنگهاي مرمر حك نموده و بخشنامه هائي كه براي سربازان ميفرستادند روي مفرغ حك شده بود.
در رم كتب مفرغي وجود داشت كه در آرشيو كتابخانه امپراطوري موجود بود و در آن امتيازات مستعمرات روم و حدود آنرا تعيين كرده بود.
قوانين سولون (Solon) روي لوحه ها و تخته هاي چوبي نوشته شده بود.
قبلو از اينكه هلنديها مالك جزيره سيلان شوند روي برگ تاليپو (Talipot) كه يكنوع نخل است افكار خود را مينوشتند و نوشتجات و كتاب مذهبي برهما كه هفت قرن قبل از عيسي مسيح ظهور كرده روي برگهاي نخل ناحيه مالابار (Malabar) كه در قسمتي از سواحل جنوب غربي دكن واقع شده و به بحر عمان محدود ميباشد نوشته شده است كه فعلاً در موزه اكسفورد موجود است.
ساكنين مجمعالجزاير مالديو (Maldive) كه در سواحل جنوب غربي دكن واقع شده روي برگهاي درختي كه موسوم به ماكارا كه آن (Macaraquean) كه بطول سه پا وعرض نصف پا است مطالب خود را مينوشتند.
نورالدين عبدالرحمن جامي كه يكي از شعراء و حكماء ايران است و در اواخر قرن نهم در شهر هرات ميزيسته در ديوان خود حكايتي نقل ميكند كه مجنون نام ليلي را برريگهاي بيابان مينوشت كه عين آنرا ذيلاً نقل ميكنيم.
ديد مجنون را يكي صحرانورد در ميان باديه بنشسته فرد
ساخته برريگ زانگشتان قلم ميزند حرفي براي خود رقم
گفت اي مجنون شيدا چيست اين مينويسي نامه سوي كيست اين
هر چه خواهي درسوادش رنج برد تيغ صرصر خواهدش حالي سترد
كي به لوح خاك باقي ماندش تاكسي ديگر پس از تو خواندش
گفت شرح حسن ليلي ميكنم خاطرخود را تسلي ميكنم
مينويسم نامش اول در قفا مي نگارم نامه عشق و وفا
نيست جز نامي ازو در دست من زان بلندي يافت قدر پست من
ناچشيده جرعه از جام او عشقبازي ميكنم بانام او
در جاي ديگر ميگويد
يك روز برهنه تن چو خامه از صفحه ريگ كرد نامه
برياد دو زلف مشگ فامش ميكرد نظاره دولامش
زانگشت برآن قلم هميزد ليلي ليلي رقم هميزد
برريگ چو نام او نوشتي و ز رشح جگر به خون سرشتي
از سيل مژه بشستيش پاك باز از هـ*ـوس دل هوسناك آن طرفه رقم زسر گرفتي زان وايه خويش برگرفتي
اين بود تمام روز كارش سرمايه عيش و روزگارش
سلاطين ايران دعوتنامه هاي رسمي خود را روي حريره مينوشتند و در شاهنامه فردوسي در قسمت عروسي سياوش و فرنگيس به اين معني اشاره شده است كه عيناً چند شعر آن درج ميشود.
نوشتند منشور بر پرنيان همه پادشاهي به رسم كيان بكاخ سياوش فرستاد شاه ابا تخت زرين و زرين كلاه چنين نيز يكسال با داد و مهر همي گشت بيرنج گردان سپهر در نواحي مختلفه هندوستان غربي برگهاي موز را براي نوشتجات خود بكار مي برند.
اهالي سيام با پوست درختي موسوم به پليوخ لوئي (Pliokhloi) بود دو قسم كاغذ مي ساختند.
چيني ها و ژاپونيها و اهالي كره از خيزران كاغذ درست ميكردند.
فكر ساختن كاغذ با ماده مخصوصي از الياف نباتي از قديم وجود داشته و در مردابهاي رود نيل يك قسم ني مي روئيد كه به پاپيروس موسوم بود و مصريها از آن كاغذ ميساختند.
كلمه پاپيه (Papier) در زبان فرانسه و پي ير (Paper) در انگليسي و پاپير (Papier) در آلماني و هلندي و پاپل (Papel) در اسپانيولي و پرتقالي و پاپپر (Papper) در سوئدي و پاپير (Papir) در زبان دانماركي و نروژي و پاپوروس (Papuros) در زبان يوناني كه بمعناي كاغذ است از پاپيروس واژه مصري كه ماده نباتي كه كاغذ مصري بود مشتق شده است.
در زبان روسي كاغذ را بوماگا مي گويند (bymara) كه از زبان ژاپوني اقتباس شده است.
در زبان ارمني كاغذ را توخد ( ) ميگويند كه از واژه توخ آلماني كه به معني پارچه ميباشد اقتباس شده است.
كلمه كاغذ در زبان فارسي و تركي از كلمه كغد گرفته شده تركهاي اويغوري يا ايغوري از تركستان چين مي باشند از چيني ها اقتباس كرده اند و ايرانيها از تركها.
در زبان عربي كاغذ را قرطاس ميگويند اين كلمه نيز از زبان ايطاليائي گرفته شده زيرا در زبان ايطاليائي كاغذ را كارتا (Carta) ميگويند وكلمه شارت كه بمعني فرمان و كاغذ است از همين كلمه گرفته شده وفرامين و يرليغهاي بزرگ را در انگلستان ماگناركارتا (Magna Carta) ميگويند كه بموجب آن در سنه 1215 ميلادي ژان پادشاه انگليس آزاديرا بملت اعطا نمود.
چون صدور كاغذهاي پاپيروس از طرف مصريها منع شده بود كه به رم بفرستند سلاطين رم كتابهاي مصريها را با مبالغ گزافي خريده وبا مواد شيميائي كه در دست داشتند نوشتجات آنرا پاك كرده و آنها را براي صدور فرمان بكار ميبردند وكلمه كارتا و شارت از همان زمان معمول بوده و مفهوم خود را از دست داده است.
در قرآن مجيد در سورده الانعام در دو مورد كلمه قرطاس كه به معناي كاغذ است بكار بـرده شده يك مورد به صورت مفرد و يك مورد بصورت جمع.
در آيه 7 از سوره مزبور ميفرمايد:
و لونزلنا عليك كتاباً في قرطاس فلمسوه بايديهم لقال الذين كفرو ان هذا الاسحرمبين.
كه معناي آن اينست اگر ما براي تو نازل كرديم كتابيرا كه روي كاغذ نوشته شده بود و مشركين آنرا با دست تلمس ميكردند بانگ بر ميآورند كه اين نيست مگر چشم بندي.
و در آيه 91 از همان سوره ميفرمايد:
و ماقدر و الله حق قدره اذقالو ما انزل الله علي بشر من شيء قل من انزل الكتاب الذي جاء به موسي نوراو هدي للناس تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا و علمتم مالم تعلموا انتم و لا اباؤ كم قل الله ثم ذرهم في خوضهم يلعبون.
قدر خدا را نشناختند آنچه را كه شايسته قدر ومنزلت اوست زيرا گفتند كه خدا چيزي براي بشر نفرستاده است پس بگو كي فرستاد براي موسي كتابي كه بانور آن مردم را هدايت نمود شما آنها را روي كاغذها ميگذاريد كه درمعرض افكار و انظار عمومي قراردهيد گرچه قسمت اعظم از آنها را مكتوم و مستور ميداريد وياد ميگيريد چيزهائيرا كه شما و پدرانتان نميدانستيد به گو خدايا پس واگذار آنانرا كه در ورطه جهالت دست و پا زنند.
پاپيروس از خانواده سيپراسه (Cyperacee) واز نوع سيپروس (Cyperus) كه آنرا به فارسي سرو ميگويند ميباشد و شباهت كلي به جگن وني دارد اين گياه علاوه بر مردابهاي كنار رود نيل در شامات و ماوراء اردن و مصر عليا و مصر سفلي و در ناحيه تسانا (Tsana) در حبشه ودرياچه در سودان و جزيره سيسيل روئيده ميشود.
مصريها در نتيجه عمليات دقيق الياف اين گياه را تغيير شكل داده طوري از آن كاغذ ميساختند كه نرم و صاف و قابل نوشتن بود و ميتوانستند مدت مديدي آنرا حفظ نمايند.
بهترين نوع پاپيروس كاغذي بودكه آنرا پاپيروس هييراتيك (Hieratique) ميناميدند و اختصاص به روساي مذاهب و روحانيون آن زمان داشت و آنرا اختصاص به نوشتجات مذهبي ميدادند.
قانون مصر فروش پاپيروس را به خارجيها منع نموده بود.
كليميها كه در مصر بودند آيات تورات و اذكار و اورا درا روي كاغذ پوستي كه طويل وباريك بود مينوشتند وبه پيشاني و بازوي خود ميبستند.
استعمال كاغذ پاپيروس را روميها از مصريها اقتباس نمودهاند.
در رم افرادي كه پاي بند تجملات بوده با وجود منع قوانين مصري دائر به فروش پاپيروس به خارجيها كتابهاي مصريها را كه روي پاپيروس نوشته شده بود ميخريدند و پس از شستن و پاك كردن خطوط آن براي مصارف شخصي واحتياجات خودبكار ميبردند و سلاطين نيز فرامين و احكام را روي آن كاغذ ها مينوشتند واين نوع كاغذ در رم خيلي قيمتي و گرانبها بود و آن را كاغذ اگوست ميناميدند.
اسكندريه مركز تجارت پاپيروس داخله شده بود يونانيها نيز صدور پاپيروس منع نموده وملل خارجي را مجبور نمودند كه وسائل ديگري براي تحريرات ونوشتجات خو اتخاذ نمايند در نتيجه اين منع پارشمن يا كاغذ پوستي پيدا شد.
اومن (Eumene) پادشاه پرگام (Pergame) كه در سال 242 قبل از مسيح ميزيسته با بطلميوس (Ptolemee) پادشاه مصر رقابت مينمود وميخواست كتابخانه در آسياي صغير تاسيس نمايد كه با كتابخانه اسكندريه برابري كند چون بطلميوس از منظور و هدف او آگاه شد براي اينكه نقشه او را بهم زند و از عملي شدن آن جلوگيري نمايد دستور داد آن ناحيه را از داشتن سهميه كاغذ محروم نمايند ولي او من در صدد چاره برآمد و آن محظور را رفع نمود و دستور داد با پوست حيوانات كاغذ بسازند و آنرا باسم آن ناحيه كه پرگام بود نام نهادند.
بنابراين كاغذ پارشين كه كاغذ پوستي است از همين كلمه پرگام مشتق شده وكاغذ پوستي با پاپيروس بناي رقابت را گذاشت.
چون محصول كاغذ مصر كم بود كاغذ در اروپا كمياب شد در زمان تيبر (Tibere) امپراطور روم كه 42 سال قبل از مسيح زندگي نمود و شخص بيرحم وسوء ظني بود اغتشاشي وانقلابي در رم ايجاد شد در اين بلوار مجلس سنا قانوني وضع كرد و كاغذ را براي تامين نيازمندي مردم جيره بندي نمود وبر طبق سهميه كه به نسبت احتياجات وضع ميگرديد كاغذ بهركس داده ميشد.
در عصر آنطوان تجارت پاپيروس ترقي نمود و در مغرب ماليات گزافي براي ورود فروش آن قائل شدند ولي اين عمل موجب شكايات زيادي شد و پادشاه ويزيگوت (Wisigoths) كه تئودريك (Theoderic) نام داشت ساكنين ايطاليا را از اين ماليات معاف نمود.
كاسيودور (Cassiodor) نويسنده آن زمان عمل پادشاه را تقدير كرد و آنرا خدمت بزرگي بعالم انسانيت وبشريت ميدانست.
تا قرن 11 در ايطاليات پاپيروس بكاربرده ميشد واعراب كه مصر را متصرف شده بودنداين تجارت را ادامه دادند ولي در قرن 12 كاغذ پارشمن چانشين پاپيروس گرديد و تاريخ استعمال پاپيروس تقريباًسه چهار قرن قبل از عيسي مسيح بود در زمان حضرت موسي كتابهاي نجوم – طب – حكمت الهي – تاريخ – اخلاق – را روي كاغذهاي پاپيروس مينوشتند و در كتابخانه تبس (Thebes) كه شهر صد دروازه مصر ناميده ميشود پيدا شده است.
كتب زيادي از اين علوم پيدا شده كه روي كاغذ پاپيروس نوشته شده است و در موزه لوور (Louvres) در غرفه مصريها وهمچنين در موزه انگليس بريتيش موزيوم (British Museum) وجود دارد واين نوشتجات را اغلب در موقع كاوش در نزد اموات موميائي شده پيدا كردهاند در اولين قرن سال مسيحي امپراطور يونان و روم ديپلومها را روي پاپيروس مينوشتند اعراب هم سبعه معلقه خود را روي كاغذ پاپيروس نوشته و در سوابق عكاظ آويزان مينمودند.
كتب خطي زيادي در موقع حفاري وكاوش هركولانوم (Herculanum) و پمپئي (Pompei) كه محل تعيش و خوشگذراني اغنيا وسلاطين روم بود و در سال 79 بعد از مسيح در اثر آتش فشاني كوه و زوو (Vesuve) كه در هشت كيلومتري ناپل واقع است پيدا شده كه روي پاپيورس نوشته شده است در كتابخانههاي ايتاليا، لندن، وين و مونيخ و كليساي سن پير واتيكان سرودهاي مذهبي و انجيل و ديپلم ديده ميشود كه كاغذ آن پاپيروس ميباشد در كتابخانه ملي فرانسه وصيتنامه ژول سزار كه بطول شش متر است روي كاغذ پاپيروس ديده ميشود كه جلب توجه تمام مسافرين و سياحان را مينمايد.
صنعت كاغذ در چين
صنعت ساختن كاغذ از مواد اليافي نباتات بوسيله چينيها اختراع شده ونويسندگان ظهور اين صنعت را از قرن دوم قبل از ميلاد مسيح ميدانند.
چنينيها قبل از اختراع كاغذ روي صفحات چوب خيزران مينوشتند وسپس آن چوبها را بكاغذ تبديل نمودند كاغذ چيني از نباتات مختلفه ساخته شده و آنرا كاغذ خانبالغ ميگفتند يعني كاغذ شهرخان و اختراع آنرا از كره و ژاپن ياد گرفته بودند.
از آغاز صنعت و چگونگي كاغذ سازي در چين مداركي در دست نيست كه مواد آن از اليافي بوده است و آنچه تا كنون بدست آمده اين است. كه از گياهي كه موسوم به علف چيني بوده كاغذ ميساختند ولي از شاهدانهو درخت توت وكتان و شلتوك برنج نيز كاغذ درست مينمودند ولي كاغذي كه قابل استفاده براي تمام مردم باشد از نيمه قرن هشتم ميلادي بوده.
در سال 751 كه اعراب سمرقند را متصرف شدند و حملات چينيها را دفع كردند اسرا و محبوسيني كه از چين گرفته بودند بعنوان غلامي به سمرقند آورده بودند در بين آنان اشخاصي پيدا ميشد كه مهارتي در ساختن كاغذ داشته و فوراًاين صنعت را از آنان كسب نمودهو بساختن و تاسيس كارخانه كاغذ مبادرت كرده و در تمام متصرفات عرب آنرا بسط وتوسعه دادند و شهر سمرقند مخزن انبار كاغذ جهان گرديد.
جنس كاغذهاي اعراب از كتان بوده و كارگران ايراني و عرب كه دركارخانجات كاغذسازي كار ميكردند كاغذ را با كتان خراسان كه عمدهترين محصول آن ناحيه بوده درست ميكردند سپس با پارچههاي كهنه كاغذ ساخته بعدها كاغذهاي كارخانجات شرق در نيمه قرن هشتم بواسطه استحكام و مرغوب بودن مواد آن از هر حيث ممتاز بود و در تمام نقاط مسلمان نشين از قبيل سمرقند و خراسان با كهنه والياف نباتي كاغذ درست كرده و آنرا كاغذ پارچه ميناميدند.
در آخر قرن هشتم كاغذ از سمرقند به بغداد واز آنجا به ممالك اسلامي از قبيل تهامه – سواحل غربي عربستان – صنعا – يمن و مصر رفت.
در ابتداء قرن يازدهم كاغذ چيز معمولي وعادي در قاهره بود و تمام محمولات تجاري را با كاغذ ميپيچيدند.
در شامات كاغذ دمشق به شارتاداماس سنا (Charta damascena) معروف بود حتي در غرب در آخر قرن دهم تيبرياد (Tiberiade) قديمي ترين شهر گاليه (Galilee) تريپولي (Tripoli) هاما (Hama) هي يرا پوليس (Hierapolis) داراي كارخانه بودند.
در آخر قرن دهم در شمال افريقا در شهر فارس (Fez) چهار صد آسيا براي ساختن كاغذ بكار بـرده ميشد.
در اسپاين از ابتداء قرن دهم كاغذ شناخته شد ولي قبل از قرن 12 كارخانهاي در اسپاني وجود نداشت شهر اگزاتيوا (xativa) كه امروزه سان فليپ (San-Felipe) و همچنين استان والانس مركز اين صنعت شده وباطاحونه وهاون كهنهها را خورد كرده وصاف نموده و مهره ميزدند و با آرد و نشاسته روي آن ميماليدند تا صيقلي وصاف شود سپس در هلند و فرانسه كارخانجات زادي پيداشد كه كاغذ درست مينمودند.
صنعت كاغذ توسعه پيدا نمود و رمز و سر اين صنعت در اروپا كشف شد وبا پنبه بهتر از پاپيروس كاغذ ميساختند ولي چون پنبه از شرق ميآمد و توليد محصول آن كم بود تهيه و مصرف كاغذ گران تمام ميشد لذا الياف نو را كنار گذاشته و با الياف كهنه و پارچههاي مندرس كه بيقيمت بود و از كنار كوچهها وزبالهها بوسيله كهنه جمع كنها تهيه و جمعآوري ميشد كاغذ ميساختند و آن كهنه ها را پس از خورد كردن و شستن و تميز كردن با مواد شيميائي سفيد كرده كاغذ درست مينمودند.
در تهران درمحله عودلاجان بازار آهنگرها بازار كوچكي است موسوم به بازار كهنه چينها وافرادي كه در آنجا باين كسب اشتغال دارند همه آنان متمول و صاحب ثروت بوده و سرمايه هنگفتي ازاين طريق بدست آوردهاند و در اصفهان نيز اين تجارت وجود دارد.
امروز نصف مصرف كاغذ را از كهنههاي نخي و ابريشمي وعلفي تهيه كرده و پارچههاي كهنه پشمي را هم خورد كرده مجدداً پارچه پالتوئي و پتوئي تهيه مينمايند.
توليدكنندگان كاغذ از لحاظ ميزان توليد عبارتند از:
اتازوني
كانادا
آلمان
انگليس
ژاپون
جماهير شوروي
نروژ
سوئد
فنلاند
امروزه كاغذ مهم ترين نيازمنديهاي بشر را تشكيل داده وعامل عمده پيشرفت فرهنگ ميباشد اگر كاغذ نداشته باشيم دچار مشكلات زيادي خواهيم شد زيرا كاغذ را براي تحرير – نقاشي – كتاب – روزنامه – تصاوير ونقشهها – پوشش ديوار – اسكناس و پيچيدن هر نوع متاعي بكار ميبريم.
عمركاغذ و درجه مقاومت آن بستگي باميزان تاشدن آن دارد هر قدر ميزان تاشدن آن زيادتر باشد عمر آن زيادتر است كاغذ اسكناس از تمام كاغذها بيشتر داراي اين مزيت و رجحان ميباشد وتاميزان 3500 دفعه ميتوان آنرا تا نمود اسبابي نيز اختراع شده كه بوسيله آن ميتوان فهميد كه قدرت ومقاومت كاغذ چقدر است و آن را به آلماني فستينگ كايتزپروفر (Festigkeitsprufet) ميگويند ونيز ضخامت راهم ميتوان بااسباب مخصوصي كه آنرا ميكرومتركاليپر (Micrometre Calipar) مينامند تعيين نموده.
كاغذ درتمام دنيا داراي قطعهاي معين است كه جنبه بين المللي را به خود گرفته و باصطلاح استاندارديزه شده است يعني قطع كاغذ نبايد از نمونه كه معين شده تجـ*ـاوز نمايد و اين معني در كشف جعل نقش موثري را بازي خواهد نمود.
صنعت كاغذ امروز طوري ترقي كرده كه ميتوان از مواد پلاستيكي كه آنرا سلولوئيد (Celluloide) مينامند واز تركيب چند ماده شيميائي پيدا ميشود كاغذ تهيه نمود ونيازي به الياف نباتي و حيواني ندارند واين صنعت كليه مراحل ترقي وتكامل خود را پيموده و از آغاز تمدن تا امروز دستخوش تحولات عظيمي گرديده است.
تاثير مشخصات كاغذ در كشف جعل
اصل كاغذ را ميتوان به وسيله مشخصات زيرين شناخت.
ا- رنگ 2- ضخامت 3- جلا و پرداخت 4- علامت كارخانه كه در مقابل روشنائي معلوم و حكايت از سن كاغذ و سازنده آن مينمايد. 5- بافت كاغذ 6- برش كاغذ 7- اندازه كاغذ8- خط كشي كاغذ 9- لائي كاغذ 10- شل يا محكم بودن كاغذ 11- علامت تلگرافي 12- تركيب كاغذ و اوصاف اليافي كه در ساخت آن بكار رفته 13- لب كاغذ كه رنگي – طلا كاري و يا نقره اي ميباشد 14- گوشه آن كه گرد است يا صاف.
با در نظر گرفتن كليه اين مشخصات و با دقت كامل در هر يك از اين اوصاف ميتوان به كشف اسناد مجعول و مزور نائل شد سن اسناد و نوشتجات از روي مركب و جوهر و كاغذ و چاپ و موادي كه در آن بكار رفته است معلوم ميگردد و با در نظر گرفتن اين عوامل ميتوان فهميد كه آيا تاريخ نوشته يا سند همان است كه در آن ذكر گرديده و آيا ظاهر سند و نوشته باسـ ـن آن برابري و تطبيق ميكند يا نه
آيا از يك سند بي تاريخ ميتوان سن و عمر آنرا تعيين كرد؟
آيا با چندين سند و چندين نوشته كه تواريخ مختلفه دارد داراي يك سن نبوده و در يك تاريخ جعل نشده است؟
آيا از يك سند مفهوم نميشود كه عمر آن زيادتر از تاريخي است كه در آن ذكر شده و جاعلين براي اينكه سند جوانرا پير و مسن جلوه دهند آنرا مچاله و كثيف مينمايند.
براي امتحان و رسيدگي به صحت و اصالت آن جهات زيرين را بايد در نظر گرفت تا حقيقت و خلاف آن كشف شود.
1- امتحان و آزمايش تمام كاغذ به وسيله اشعه نور.
2- تطبيق و مقايسه اوصاف منظور و چند قسمت از ارقام و ميزان كلمات نوشته شده با اوصاف اسم گيرنده وجه و مقدار كلماتي كه آن سطر را تشكيل ميدهند.
3- رسيدگي به سلسله اعداد روي سند براي اينكه كشف شود آيا اين اعداد با مهر لاستيكي نوشته شده و يا اينكه بي ترتيبي و بي نظمي در روي سند مشهود ميگردد.
4- مقايسه و تطبيق مركب با اوصاف و مبلغ خطي با قسمتهاي ديگر.
5- مقايسه پنهاي خطوط قلم با قسمتهاي مختلفه و پيدا نمودن هر ناهمواري و بي قاعدگي از نظر اندازه وقطع كاغذ روي قسمتهاي مختلفه سند.
6- تجسس و معاينه و بررسي تغيير رنگ كه در اثر عمليات شيميائي پيدا شده است.
7- امتحان پشت كاغذ اسناد بمنظور اينكه خطوط مظنون به عنوان دليل برآمدگي يا فرو رفتگي يا تراشيدگي پيدا ميشود يا نه؟
8- رسيدگي به سبك و شيوه خط – كجي – اندازه – تندي – سرعت تحرير و مبلغ خطي و رقمي و تطبيق آن با خطوط قسمت ديگر صفحه.
9- بررسي دقيق از مبلغ رقمي از نظر اثبات غير متحدالشكل بودن آن.
10- آزمايش و امتحان مركب و استشمام بوي كلورين در آن.
11- ملاحظه مبلغ خطي و مبلغ رقمي بوسيله انتقال نور يا شعاع خورشيد.
12- استعلام فوري از نويسنده چك و حواله كه ميزان آن چقدر است.
از روي نوشته و اسناد به شرح مذكور در فوق ميتوان خلاف حقيقت را كشف نمود زيرا نوشته ثابت تر از حرف است كسي كه حرف ميزند سعي ميكند قيافه خود را با كلماتي كه ادا ميكند تطبيق دهد وكلاي مجلس و وكلاي دادگستري در موقع دفاع همين عمل را
مي نمايند و طوري قيافه و ژست و حركات و رفتار خود را با گفتار خود تطبيق ميكنند كه تاثير بسزائي در مستمعين مينمايد در صورتيكه آن گفتار و عمليات برخلاف افكار و منويات آنان ميباشد ولي در موقع نوشتن قادر به مخفي كردن فكر و كتمان افكار خود نميباشند دقت آنان مانع افكار دماغي آنان ميباشد زيرا نوشته كار فكر و دقت است وقتي زمان از آن بگذرد ملكه و عادت ميشود و اعماليرا خود به خود پيروي مينمايد كه فكر و اراده در آن دخالت ندارد و هميشه تعارضي بين من عادت و من متفكر است و اعمال ناشيه از من متفكر و من عادت كاملاً متباين و با يكديگر تفاوت دارد و پس از تمرين اعمال ارادي بغير ارادي تبديل ميشود.
در اعضاء و جوارح ما خيلي ازاين عادات وجود دارد كه ما از آن بي اطلاع هستيم تحريرات و نوشتجات عبارت از تركيب عده بيشماري از عادات است كه هويت ما را معلوم ميكند و ما را از ديگران ممتاز و مشخص ميسازد.
قسمتي از اخبار و اسرار كه بزبان و نوك قلم ما جاري ميشود چيز ديگري جز عاديات نيست زيرا عادت بنوشتن نتيجه وجود علل وجهات مختلفه ميباشد كه در بعضي از مردم نتيجه مكتساب شخصي بوده و در بعضي ديگر نتايج حاصله از تقاليد غير ارادي و در گروهي از مردم تحت شرايط اتفاقي و حوادث و مقتضيات و درجات رشد روحي و جسمي و رفتار و سكنات و آموزش و پرورش و شغل و حرفه پيدا ميشود.
ممكن است افرادي بخواهند در ضمن تغيير خط صفات و شيوه و سبك خود را مكتوم دارند ولي اين منظور عملي نيست زيرا كارشناس و خبره به محض رويت و مشاهده خط اين معاني را درك ميكند و در نوشتجات تصنعي بيشتر صفات و اوصاف نويسنده معلوم است تا نوشتجات معمولي و عادي. در موقع نوشتن مقدار زيادي از عادات و خصال و طرز و سبك نوشتن از نظر نويسنده ميگذرد و تقلب و تزوير او كشف ميگردد.
هر قومي يك نوع خطي را داراست از خطوط عربي، فارسي، تركي، آلماني، فرانسه، انگليسي و روسي ميتوان به خصال نژادي آنان پي برد سبك خط انگليسي غير از خط فرانسه است اساس خط مبتني بر اعمال روحي و وظايف الاعضاء ميباشد.
حركات دست بخودي خود تحت تاثير كار دماغي و اعمال غير ارادي عضلات است و حكايت از قيافه تاثير آن در تشكيل صفات معينه فردي ميباشد صفات هر كس روي سيما و صورت او نقش بسته است.
كلمه ژست طرق مختلفه فعاليت را نشان ميدهد.
حرف زدن – راه رفتن- دست بلند كردن و نوشتن – حركات قيافه – حركات پا عبارت از عضلات در حالت عمل هستند و يك قسمت از اعمال ارادي و غير ارادي را تشكيل ميدهند.
مطالعه عميق اين نمايشات بخصوص فعاليتهاي دماغي معرف كامل شخصيت هر كس ميباشد تحريرات و نوشتجات عبارت از مجموعه ژستها بوده و محرك حركات دست براي نوشتن عبارت از افكار و كيفيات روحي و نفسانيات ميباشد.
حال بايد ديد كه جاعل قبل از مبادرت به جعل براي تهيه كاغذ و مركب چه خصوصياتيرا در نظر ميگيرد.
كاغذ و مركب بايد برطبق تاريخ سند بوده باشد جاعل بايد هميشه كاغذهائي براي جعل خود فراهم نمايد تا نوشتجات و اسناد مجعوله را برطبق ميل خود تنظيم نمايد و اغلب متوجه اين نكات نيستند و جعل آنان كشف ميشود و بهر كاغذي كه در بادي امر برخورد نموده عمل خود را انجام ميدهند اغلب جعل وصيتنامه ها را روي كاغذهائي كه چند سال بعد از وصيتنامه وجود پيدا ميكند تنظيم مينمايند و علائم و تاريخ اين نوع كاغذها معلوم است و در مقابل روشنائي كاملاً مكشوف و هويدا ميگردد بايد تاريخ تولد كاغذ را با تاريخ ولادت سند تطبيق نمود و اغلب ميشود كه كاغذهاي يك كارخانه در يك زمان درست نميشود و مشخصات و علائم آن با محصول دفعات بعد كارخانه فرق مينمايد و جاعلين هم به كاغذهائي كه از دفترچه ميكنند و يا به كاغذهائي كه برخورد ميكنند اسناد مجعوله را تنظيم مينمايند.
براي احراز اصالت و عدم اصالت يك نوشته مظنون نكات زيرين را بايد در نظر گرفت تا حقيقت دعوي بر قضات و اصحاب دعوي كاملاً مكشوف گردد.
1- كاغذ و علامت آن 2- چاپ سربي و سنگي 3- مركب 4- سبك و شيوه و اوصاف خط دستي 5- اسامي كلمات و كوچه ها مثلاً
نوشته اي به تاريخ 60 سال قبل از اين تنظيم شود بنام تميسار سرلشگر فلان مقيم خيابان روزولت بخش 3 دارنده برگ شناسنامه شماره 726 صادره از بخش 2 كوي كندوان 6- بيان عمل يا حادثه 7- زمان جعل با مراجعه به حوادث 8- تلفيق كلمات يا نحوه تعهدات 9- طرز مهرها 10- سوراخ يا بستن اوراق 11- ماشين و نوار آن 12- لاك و نوع آن 13- مجتهد و تنظيم كننده ورقه 14- شماره ثبت محضر 15- علامت سر قلم فولادي روي اسناد قديمي 16- مداد كپي رنگي آنيلين 17- جوهر بلوبلاك 18- عناوين 19- شهر 20- وصف نويسنده و مهارت يا ناتواني آن 21- سبك نوشته اختصار و القاب آن 22- شكل و سبك تنظيم ارقام 23- سري اعداد يا محو اشكال چاپ شده 24- استعمال خشك كن 25- علائم پستي 26- سلام و تعارفات در خاتمه مراسلات 27- تمبر پست 28- پاكت نامه هاي قديمي 29- تراشيدگي سال و روز اسناد چاپي 30- علائم مداد پاكن 31- نمونه امضاء 32- طريقه اختصار اسامي 33- سن مصنوعي 34- استعمال غيرصحيح القاب و عناوين بوسيله ذره بينهاي مختلف وعكاسي ميتوان كاغذهاي مختلفه وسند ونوشتجاب مورد اختلافرا امتحان كرد و از هويت آن اطلاع حاصل نمود كه چه قسم موادي درتركيبات آنها بكار بـرده شده و چه نوع الياف و خصوصياتي در كاغذهاي مورد امتحان وجود دارد.
درموقع آزمايش و رسيدگي معلوم ميگردد كه كاغذ از الياف چوبي ساخته شده و حال آنكه تاريخ سند چندين سال قبل از پيدايش اين صنعت بوده است و از طريق اصالت و مجعوليت اسناد محرز ميگردد مثلاًتاريخ اختراع كاغذ با الياف چوبي 1867 بوده وسند نشان ميدهد كه در سال 1740 تنظيم گرديده است.
اليافي كه بيشتر در ساختمان كاغذ بكار بـرده ميشود عبارتند از كتان- پنبه- كنف- شاهدانه- ابريشم- چوب صنوبر- توت و تبريزي وهويت اين اليافت مختلفه را ميتوان از شكل و ضخامت و عرض و رنگ الياف و اوصاف سلولهاي آن شناخت اين نكات بيشتر در اوراق تجاري مورد توجه واقع شده واغلب اتفاق ميافتد كه با محلول شيميائي كه بعداً به ذكر آن خواهيم پرداخت نوشتجاب روي اوراق را محو نموده و بعد آنها را تركرده وبا اطوي گرم صاف مينمايند ولي در نتيجه اين عمل رنگ اين اوراق كمي به خرمائي تبديل ميشود امروزه براي جلوگيري از اين نوع تقلبات كاغذهاي مخصوصي را براي اوراق تجاري از قبيل چك – فته طلب وبروات تخصيص دادهاند كه اگر بوسايل شيميائي و يا وسايل ديگر تراشيدگي ويا محو خطوط صورت بگيرد فوراً روي كاغذ كه با خطوط ريز كلمه تقلب نوشته شده است نمايان ميگردد كه با ذرهبين كاملاً ميتوان مشاهده نمود.
در اغلب كاغذها علامت كارخانه وجود دارد كه حكايت از خصوصيات و تاريخ ساخت كاغذ مينمايد و در مقابل روشنائي كاملاً ظاهر و هويدا خواهد شد.
اغلب اتفاق ميافتد كه علامت روي كاغذ را هم جعل ميكنند وبا روغن علامت هر كارخانه را كه قبلاً ساختهاند منگنه كرده و با مهره روي آنرا صاف مينمايند ولي بوسيله محول اكالي ميتوان اين علائم را كه ساختگي است پاك كرده واز بين برد.
كاغذ مورد جعل بايد با پاكت تطبيق كند واغلب از جعلها را از نظر عدم تطبيق با پاكت و اختلاف زمان ميتوان كشف نمود.
ضمائم و پيوست اسناد هم كمك بزرگي به كشف جعل مينمايند سن كاغذ با سن ضمائم بايد برابري نمايد و تقدم و تاخر آن دلالت بر مزور و مجعول بودن اين اوراق مينمايد.
منگنه كاغذ وساير طرق پيوست كاغذ را از قبيل گيره و سنجاق و مفتول و غيره را بايد بررسي كامل نمود و اين اشياء بايد كاملاً متناسب با تاريخ ولادت مدرك و اسناد باشد واز روي منگنه و گيره و سوراخ اوراق ميتوان به اصالت ومزور بودن اسناد پي برد.
از پاكيزگي اسناد – تا – چين – سوراخ لكه و انحراف عمودي خط و لبههاي كاغذ ميتوان به كيفيت و چگونگي سند پي برد و اين نكات در موقع قضاوت بايد مورد توجه و دقت واقع گردد.
===
ديگر موازي ميباشد يا نه ونيز قسمت بالا و پائين كاغذ ملاحظه شودكه آيا با دست بريده شده و يا با قيچي ومقراض و آلات و ادوات ديگر.
يكي از اعماليرا كه جاعلين انجام ميدهند و ميخواهند در نتيجه آن افراد را اغفال نموده و پرده روي اعمال خودكشيده و آنرا مكتوم و مستور دارند تا يا چين كاغذ است حال بايد ديد تا چيست و چگونه توليد ميشود.
برگ كاغذ عبارت از توده اليافي است كه بهم فشرده شده و موقعي عمل تا صورت ميگيرد به يك قسمت كاغذ فشار آمده بالا ميآيد و در طرف ديگر كاغذ ايجاد فرورفتگي خواهد نمود و چون حالت انعطافي و ارتجاعي كاغذ كم است نميتواند به حالت اول عود نمايد.
درجه تاثيري تاي كاغذ بستگي با جنس و ضخامت و ميزان فشار دست دارد.
هر تاي كاغذ و لو يك مرتبه صورت گرفته باشد قطعاً الياف دو طرف كاغذ را تغيير داده و اختلافي درآن الياف ايجاد مينمايد و سطح كاغذ در نتيجه اين عمل ناهموار گرديده و اوصاف ذرات و خلل و فرج قسمت تا شده كاغذ را تغيير ميدهد.
اين تغيير ملازمه با تغيير اوصاف وامتداد و پهن شدن مركب و جوهر در روي كاغذ خواهد داشت.
كاغذهاي خوب ممكن است چندين مرتبه تا شود بدون اينكه آثار پارهگي در آن ايجاد شود در صورتيكه بعضي از كاغذها به محض اولين تاي معمولي شكسته خواهد شد ونتايج و آثار تحرير در قسمتهيا تاشده به مقتضاي شرايط فرق ميكند.
كاغذ محكم و ضخيم شكسته نشده ولي صافي و همواري خود را حتي بعد از يك مرتبه تا شدن از دست ميدهد وتوليد برآمدگي تا دربيرون كاغذ و فرورفتگي ويا تقعر در داخل آن ايجاد ميكند و معلوم مينمايد كه كلمه الحاقي بعد يا قبل از تا صورت گرفته است يانه.
خطوط و نوشته مربوط به قسمت تحدب وبرآمدگي مستعد براي پهن شدن بوده زيرا قلم به تا برخورد كرده و قسمت برآمدگي آن مانع سير قلم ميشود و اگر بلندي و برآمدگي زياد باشد يك خلاء و شكافي در مسير خط بين دو طرف تا پيدا ميشود.
قسمت مقعر يا طرف داخلي كاغذ پائينتر و پستتر از قسمتهاي ديگر آن ميباشد و يك فرورفتگي در تمام عرض تاي كاغذ ايجاد خواهد نمود و اگر تا چند مرتبه انجام گيرد پارهگي وشكستگي ايجاد نشده و آنرا متخلخل نخواهد نمود ولي قلم در موقع نوشتن پرش و جهش نموده و درخف كمي تغيير امتداد در قسمت تا پيدا شده ومسير آنرا تغيير ميدهد.
كاغذهائي كه باالياف چوب ساخته شدهاندبه آساني شكسته ميشوند زيرا الياف آنها كوتاهتر از الياف ساير كاغذها ميباشد وجوهر و مركب روي اين كاغذها زيادتر از كاغذهاي ديگر پهن ميشود.
با توجه به اين نكات و معاني معلوم ميگردد كه كلمات مندرجه قبل از تاي كاغذ صورت گرفته است و يا بعد از اين واين معاني در موردي تحقق پيدا ميكند كه مركب وجوهر آن مايع و سيال باشد وكليه اين رسيدگيها بوسيله دستگاه عكاسي و ذرهبينهاي دقيق كه كلمات را چند برابر بزرگ ميكند انجام خواهد گرفت.
اين عوامل و نكات بهيچوجه در دستگاه قضائي ايران مورد توجه واقع نميشود واغلب از رسيدگيها كه بوسيله كارشناسان صورت ميگيرد سطحي بوده وبدون داشتن آلات و ادوات ومعلومات كافي اظهار نظر در امور قضاياي مرجوعه مينمايند و با جان ومال و حيثيات و شئونات و اعتبارات مردم بازي ميكنند و حقوق مردم هميشه در مقابل جاعلين و سند سازها و تزوير كنندگان در خطر بوده وحيات سياسي و اقتصادي و مالي و اداري افراد واجتماع متزلزل ميباشد علت اين است كه كليه امور فردي و اجتماعي در كشور ما جز اسقاط تكليف چيز ديگري نبوده است.
خوردن كه از ضروريات زندگي است در جامعه ما وجودندارد نتيجهاي را كه ديگران از خوردن ميگيرند ما نميگيريم زيرا جويدن درعرف مابلع كردن است و خوردن به مثابه تنقيه فوقاني ميباشد و اغلب به اختلال معدي و سوء هضم وزخم معده و روده مبتلا هستيم و اين عمل حياتي در نزد ما جز اسقاط تكليف چيز ديگري نيست.
چو معده خراب داريم خواب هم نداريم خواب ايراني حالت نزع و جان كندن است و مانند ديگران نميخوابيم تا مسموميت روحي و جسمي از خود رفع نمائيم و خواب هم در عداد اسقاط تكليف محسوب ميشود.
زناشوئي هم در جامعه ما جز اسقاط تكليف چيز ديگري نيست.
منظور از زناشوئي اين است كه در باغ زناشوئي تخم چون خودي بيفشاني تا نهالي برتر از خود به بار آوري و چرخ خود رو ايجاد كني ولي زناشوئي در عرف ما نه توليد مثل است و نه توليد مافوق بلكه توليد مادون ميباشد و بيان نيچه فيلسوف آلماني كه ميگويد ديوانگيهاي كوتاه و بيشمار در عرف شما عشق ناميده ميشود و ازدواج شما حمق ممتدي است كه باين قبيل ديوانگيها خاتمه ميدهد در ما مصداق پيدا نموده است كه عين عبارت را كه به چندين زبان ترجمه شده است ذيلاً نقل ميكنيم.
آلماني
Viele kurze Torheiten-das heisst bei euch Liebe. Und eure Ehe macht vielen kurzen Torheiten ein Ende, als eine lange Dummheit.
انگليسي
Many brief follies-that ye call love, and your marriage maketh an end of many brief follies with one long stupidity.
فرانسه
Beaucoup de breves follies,-c'est la ce que vous appelez amour. Et votre mariage met fin a beaucoup de breves folies, par une longue sottise.
عربي
ان ماتدعونه عشقاً انما هو جنون بتتالي نوبه بعد نوبه حتي يجييء زواجكم خاتما هذه الحماقات بالحماقه المستقره الكبري.
تفريح هم در عرف ما عرق و ورق و شيره و ترياك و بدگوئي از ديگران و پاپوش دوزي است و نتايج مطلوبيرا كه ديگران از قبيل گردش و تماشان گل و سبزه و سينما و تئاتر و ورزشهاي جسمي و روحي ميگيرند جز تضررات و آلايشها چيزي عايد ما نميشود زيرا اين نوع عمليات هم در عداد اسقاط تكليف ميباشد.
شبانه روز كه بيست و چهار ساعت ميباشد به سه قسمت تقسيم شده است هشت ساعت براي كار هشت ساعت براي تفريح و هشت ساعت براي استراحت.
در جامعه ما نه كار وجود دارد نه تفريح و نه استراحت و از نظر عدم رعايت اين اصول سه گانه نتايجي از امور و قضايا گرفته نميشود.
عمل ما مانند گاو عصار است كه شب و روز در حركت بوده و ذرهاي از مسير خود تجـ*ـاوز نمي نمائيم با اين تفاوت كه چشمان گاو عصار بسته است و ما با چشمان باز اين حركات و عمليات مذبوحانه را مينمائيم روزها را شب و شب ها را روز ميكنيم بدون اينكهدر نيروي فكري و انديشه ما تغييري حاصل شود و از ثمرات علوم و فنون و حيات كنوني بهره و سهمي داشته باشيم.
اين تصنيف كاملاً در ما مصداق پيدا ميكند.
دارم عجب روز و شبي وين خواب وين بيداريم
بقول فيلسوف آلماني «انتحار تدريجي را در جامعه ما زندگي نام
نهاده اند»
Langsamer Selbstmord nennen wir Leben
هر انديشه اي كه از علوم و فنون ريشه نگرفته باشد موهوم است و عدمش به از وجود ميباشد.
بايد زندگاني را پيشرفت داد و بر رونق آن افزود تكامل يعني ترقي و تفوق بر مشكلات زندگي است.
نوع تمايل و نوع ارزش دادن ماست كه نوع تصورات و نوع فكر ما را معين مينمايد.
طرز شناسائي ما منوط به مقاصد ماست و مقاصد ما بر پايه احساسات ما قرار گرفته اند.
 
بالا