مطالب طنز طنز؛ «ساپورت» یا «پشتیبانی»؟

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 157
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا نشسته بود پشت میزش و در حال تصحیح برگه‌های امتحانی دانش‌آموزان بود. وقتی به برگه‌ بقایی رسید، با صدای بلند گفت: «بقایی! بیا پای تخته!» بقایی ترسید و از احمدی‌نژاد پرسید: «باهام میای؟» دهخدا تشر زد: «به اون چی کار داری؟ خودت تنها بیا!» بقایی بیشتر ترسید.

احمدی‌نژاد گفت: «برو من ساپورتت می‌کنم»‌. دهخدا با بی‌حوصلگی گفت: «به جای ساپورت بگو پشتیبانی!» بقایی رفت و ایستاد پای تخته. دهخدا برگه‌ امتحانی بقایی را نزدیک عینکش برد و یکی از پرسش‌های نوشته شده روی آن را خواند و پرسید: «یکی از پادشاهان سلسله‌ هخامنشی را نام ببر!».

بقایی سـ*ـینه ستبر کرد و گفت: «پاسخش رو‌ توی برگه نوشتم». دهخدا گفت: «بله. اما می‌خوام بگی چی نوشتی؟» بقایی پاسخ داد: «نوشتم احمدی‌نژاد» دهخدا نفسی عمیق کشید و پرسید: «نام پادشاه خداوندان یونان باستان چیست؟» بقایی پاسخ داد: «احمدی‌نژاد» دهخدا پرسید: «مخترع لامپ کیست؟» بقایی پاسخ داد: «احمدی‌نژاد» دهخدا با کلافگی پرسید: «اگر دو عنصر هلیوم و کلر با هم ترکیب شوند چه عنصری پدید می‌آید؟» بقایی گفت: «احمدی‌نژاد»

دهخدا پرسید: «سینوس زاویه‌ 90 درجه با ریشه‌ 63 درصد چی میشه؟» بقایی پاسخ داد: «احمدی‌نژاد» دهخدا پرسید: «وقتی ويروس وارد بدن انسان میشه، خون برای دفاع از خودش چی ترشح می‌کنه؟» بقایی پاسخ داد: «احمدی‌نژاد» دهخدا برگه را جلوی چشم بقایی گرفت و با انگشت نشانه‌اش بخشی از آن را نشان داد و فریاد زد: «اینجا چی نوشته؟» بقایی گفت: «نوشته لطفا در این کادر چیزی ننویسید» دهخدا در حالی که رگ شقیقه‌اش بیرون زده بود پرسید: «پس چرا توش نوشتی احمدی‌نژاد؟» بقایی ترسید. احمدی‌نژاد از ته کلاس فریاد زد: «نترس! من ساپورتت می‌کنم». دهخدا با دهانی کف کرده و صدایی جیغ مانند گفت: «به جای ساپورت بگو پشتیبانی!».

میرسلیم گفت: «اتفاقا چند روز پیش مطهری یه سی‌دی آورده بود که توش پر از عکس‌ها و فیلم‌های مردمی بود که پشتیبانی پوشیده بودن!» مطهری سرخ و سفید شد. دهخدا نمی‌دانست چه بگوید. با درماندگی رو کرد به بقایی و گفت: «برو بشین سر جات». بقایی رفت و نشست کنار احمدی‌نژاد. دهخدا رو کرد به مطهری و گفت: «جان هر کی دوست داری تو دیگه منو حرص نده و سی‌دی نیار سر کلاس!». این را گفت، نفسی عمیق کشید و دوباره به تصحیح برگه‌ها پرداخت.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
273
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,718
پاسخ ها
0
بازدیدها
478
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
233
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
پاسخ ها
0
بازدیدها
223
پاسخ ها
0
بازدیدها
177
پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
16
بازدیدها
576
پاسخ ها
0
بازدیدها
176
پاسخ ها
0
بازدیدها
164
بالا