مطالب طنز طنز؛ اول قلیون بعد غذا

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 99
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
طنز؛ اول قلیون بعد غذا

پویان فراستی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

خدا برای دشمن‌تان هم نخواهد. افسردگی را می‌گویم. یک مدت کارم شده بود خوردن و خوابیدن. برای یک لیوان آب هم حاضر نبودم از تخت بلند شوم. از نظر خانواده، من افسرده بودم اما خودم می‌دانستم مشکل چیز دیگری است. من یک مقدار افق زاویه بدنم فراخ شده بود. همین!

اما خشایار پسر دخترخاله عموی مامانم دانشجوی ترم سه روانشناسی رودهن بود و بعد از شنیدن حال و احوالم برای من تشخیص افسردگی داد و گفت: برای درمان بهتره یک سگ بگیرید. حیوان خانگی در روحیه تاثیر مثبت دارد!

با اصرار مادرم به پدر قرار شد تا مدتی که حال من خوب شود یک توله سگ بگیریم. بعد از خرید سگ مشکلات من بیشتر شد.

اول از همه سگ عزیز ما رابـ ـطه خوبی با من نداشت یعنی هر چی من می‌گفتم «به سراغ من اگر میایید نرم و آهسته بیایید تا مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من» سگ عزیز گوش نمی‌داد با پارس و سر و صدا می‌پرید از سر و کول من بالا می‌رفت در نهایت هم اجابت مزاجش را روی هیکل من انجام می‌داد و می‌رفت.

هر چقدر هم به خانواده می‌گفتم من سگ نميخوام گوش نکردند و در نهایت به‌جای اینکه سگ را بیرون کنند تصمیم به بیرون کردن من گرفتند، چون خشایار یک ترم بالاتر رفته بود و در درس جدیدش یاد گرفته بود که آدم افسرده نیاز به تفریح دارد. قرار بر این شد که هر آخر هفته خشایار یک برنامه تفریحی بچینه و من را با خودش ببره.

هفته اول بلیت کنسرت گرفت، ما هم با کلی شوق و ذوق شال و کلاه کردیم که بریم کنسرت اما جلوی در سالن که رسیدیم متوجه شدیم که متاسفانه برنامه لغو شده است. خشایار گفت: «غصه نخور. من همین نزدیکی‌ها یک قهوه‌خونه خوب می‌شناسم.

اول قلیون می‌کشیم بعد هم شام می‌خوریم». بعد قرار شد هفته بعد بریم سینما. این‌بار با شوق و ذوق کمتر و ترس اینکه فیلم لغو شود به سینما رفتیم، اما دروغ چرا؟ فیلم آن‌قدر مزخرف بود که کاش سینما هم لغو می‌شد. باز حالمون گرفته شد. خشایار گفت: «غصه نخور. من همین نزدیکی‌ها یک قهوه‌خونه خوب می‌شناسم. اول قلیون می‌کشیم بعد هم شام می‌خوریم».

برای هفته بعد قرار کوه گذاشتیم اما از شما چه پنهان، همان اول مسیر اين‌قدر قهوه‌خونه و قلیون دیدیم که باز برنامه عوض شد. رفتیم قلیون کشیدیم و ناهار خوردیم. الان یک سال است که هر هفته تنها برنامه‌‌‌ای که داریم قلیون و غذاست. روانشناسم می‌گوید من و خشایار به علت نداشتن تفریح افسرده شدیم.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
115
پاسخ ها
12
بازدیدها
269
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,651
پاسخ ها
0
بازدیدها
475
پاسخ ها
2
بازدیدها
205
پاسخ ها
0
بازدیدها
228
پاسخ ها
0
بازدیدها
196
پاسخ ها
0
بازدیدها
221
پاسخ ها
0
بازدیدها
175
پاسخ ها
0
بازدیدها
154
پاسخ ها
16
بازدیدها
568
پاسخ ها
0
بازدیدها
172
پاسخ ها
0
بازدیدها
162
بالا