مطالب طنز طنز؛ لکنت وعده‌های چیز!

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 91
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
طنز؛ لکنت وعده‌های چیز!


شهرام شهيد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي در روزنامه شهروند نوشت:

روزنامه را گذاشت زمین و گفت: آخیش خیالم راحت شد. پرسیدم چرا؟ جواب داد: آخه استاندار خراسان رضوی گفته دنبال برگزاری چیز تو مشهد نیستن. با تعجب نگاهش کردم. گفتم: چیز دیگه چیه؟ نگاهم کرد، گفت: چیز دیگه... تُک زبونمه‌ها. تلویزیون داشت مسابقه شنا نشان می‌داد. با خودم گفتم شاید این را دیده. پرسیدم: تو مشهد دنبال برگزاری مسابقات جام‌جهانی شنا در آب‌های آزاد نیستن؟ گفت: نه بابا... بی‌مزه. چه ربطی داشت اصلا؟ پرسیدم خب پس چی؟ گفت: همین چیز دیگه.

فکر کردم دورترین چیزی که به نظر برسد یک مقام دولت ٢٤میلیونی می‌تواند بگوید چیست؟ پرسیدم: نکنه گفته دنبال برگزاری مراسم گلدن گلوب و اسکار نیستن؟

چپ چپ نگاهم کرد. گفت چرا لاطائلات میگی؟ حرفایی می‌زنی‌ها.

دیگه داشت کفرم بالا میومد. گفتم: خب پس لابد دنبال برگزاری کلاس‌های آموزش کاپیتالیسم در مشهد نیستن؟ این تُک زبون تو ما را کشت‌ها.

خندید. جواب داد: نه بابا. هولم کردی یادم اومد. دنبال برگزاری کنسرت... گفته دنبال برگزاری کنسرت در مشهد نیستن!

کمی از پایین عینک نگاهش کردم. گفتم: با تو شوخی دارم؟ یا اون با ما شوخی داره؟ یا روحانی با ما شوخی‌اش گرفته؟ یا چی اصلا؟ اعصاب ندارم. اَه!

بعد یادم اومد گفته خیالش راحت شد. عصبی‌تر شدم. پرسیدم: اونوقت چرا شازده خیالشون راحت شد؟

جواب داد: خب خیالم راحت شد؛ چون حالا که ناظری و شجریان نمی‌توانند آن‌جا کنسرت بگذارند خدا را شکر تتلو هم آن‌جا کنسرت نخواهد گذاشت.

گفتم: مرد حسابی هیچ‌وقت از عدم برگزاری چیزی برای هر کس که باشه خوشحال نشو؛ اینها که انتخاب خودشون نیست.

گفت: انتخاب گفتی و یاد حرف استاندار تهران افتادم. ایشان گفته نتوانستم چیز انتخاب کنم.

نیشخندی زدم و گفتم: بازم چیز؟ این چیز دیگه چیه؟

دستپاچه شد. گفت: ‌ای بابا. چیز دیگه.. هولم کردی. الان میگم نوک زبونمه. چیز...

گفتم: هول نکن. حتما نتونسته ماشین سازمانی برای فرمانداری انتخاب کنه؟ یا رنگ مانتوی سازمانی کارمندان خانم را انتخاب نکرده.

گفت: نه بابا. اینها هم شد دغدغه؟ دغدغه باید زیربنایی و اصولی باشد.

گفتم: خب پس لابد نتوانسته برای آشپزخانه فرمانداری یک آشپز خوب انتخاب کند.

اول فکر کرد مسخره‌اش می‌کنم؛ بعد که مطمئن شد این طور نیست، گفت: آخه کارد بخوره به اون شکمت. همه چیز را چرا شکمی می‌بینی؟

جواب دادم: راست میگی باید خودم حدس می‌زدم این نیست. چون اگر موضوع مهمی بود، حتما می‌گفت متاسفانه نتوانستم؛ نه این‌که همین‌طور سـ*ـینه سپر کند و بگوید نتوانستم و نشد.

گفت: اما به نظر من خیلی هم موضوع مهمی است این چیز....

فوری گفتم: آهان بگو باریکلا... چیز چیه؟ چی انتخاب نکرده؟ نکنه هنوز نتونسته رشته تحصیلی‌اش را انتخاب کنه؟

جواب داد: نه عزیزم. گفته نتوانستم چیز، نه نه؛ نتوانستم فرماندار زن انتخاب کنم.

گفتم: اووووووووو. بگو سخت نگیر بابا. اونایی که قول داده بودن کدومشون عمل کردن حالا؟ تو که فبهاالمراد.

گفت: خب مهمه دیگه. الان با این دو تا چیز آدم می‌مونه چرا رأی داد به روحانی که....
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
127
پاسخ ها
12
بازدیدها
268
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,644
پاسخ ها
0
بازدیدها
475
پاسخ ها
2
بازدیدها
205
پاسخ ها
0
بازدیدها
228
پاسخ ها
0
بازدیدها
196
پاسخ ها
0
بازدیدها
221
پاسخ ها
0
بازدیدها
174
پاسخ ها
0
بازدیدها
154
پاسخ ها
16
بازدیدها
568
پاسخ ها
0
بازدیدها
172
پاسخ ها
0
بازدیدها
162
بالا