مطالب طنز طنز؛ متفاوت‌ترین چایی که خوردم

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 124
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
طنز؛ متفاوت‌ترین چایی که خوردم

مرتضي قديمي در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دوره آموزشی در سربازی با آنکه بسیار سخت و ضدحال می‌گذرد اما گاه اگر خوش‌شانس باشی به دورانی به یادماندنی تبدیل می‌شود. اتفاقا از همان دوران است که دوستان و رفقایی پیدا می‌شوند و می‌مانند. من هرچه‌قدر قبل یا بعد از دوره آموزشی بد شانس بودم اما آن ایام اتفاقاتی برایم افتاد تا به یکی از خوش‌شانس‌ترین‌های گروهان 120 نفری پادگان تبدیل شوم.

گرمای هوا امان‌مان را بریده بود و چه کار طاقت‌فرسایی شده بود نشستن روی زمین و گوش دادن به مطالب کلاس‌های دوره آموزشی. از مطلب مرتبط با کلاس بهداشت گرفته تا بخش‌های عملی چون باز و بسته کردن اسلحه. البته کلاس‌های عقیدتی آنجایش که می‌رسید به امر مقدس ازدواج که هیچ ربطی به سربازی نداشت گاه دوست‌داشتنی می‌شد. دوست‌داشتنی از این باب که هم‌خدمتی‌ها سوالاتی می‌پرسیدند که خود استاد عقیدتی اگر می‌توانست، روی زمین خاکی پادگان کرال پشت می‌رفت. باورش نمیشد یک سرباز هنوز فکر می‌کرد بچه را لک‌لک‌ها می‌آورند. البته نقطه مقابل چنین سربازهایی هم وجود داشتند که تا ته خط را رفته بودند و برگشته و برای خنده بیشتر، سوالات را به سمت و سوی دیگر می‌برند تا استاد عقیدتی عصبانی شود و کلاس را ترک نکند بلکه به هم بریزد و چند تا هم بار آن‌ها کند که همه چیز را می‌دانستند. همه چیز را و حتی چیزها و جورهایی که خود استاد بلد نبود و تجربه نکرده بود. حالا ماجرا برای آنها که هیچی نمی‌دانستند فهمش سخت نبود. برای ما سخت بود که کمی می‌دانستیم و کمی نمی‌دانستیم تا با خودمان بگوییم مگر می‌شود.

اما در هر صورت به‌رغم همین حال و هوا باز هم آموزش و کلاس‌ها سخت بود تا هرطور شده بتوانی فرار کنی از گرما و نشستن روی زمین و... اما از همه بدتر دشت‌بانی بود آن هم صبح جمعه.

اگر تا چندهفته قبل در خانه صبح‌های جمعه تا لنگ ظهر می‌خوابیدیم و بعد بیدار می‌شدیم با کلی غر و ناراحتی صبحانه می‌زدیم اما حالا باید هشت صبح در کنار هم ایستاده و یک صف بزرگ شانه به شانه تشکیل می‌دادیم و می‌رفتیم جلو و هر کسی جلوی پایش اگر آشغالی بود برمی‌داشت. اسم این کار که به پاک شدن کل پادگان منجر می‌شد دشتبانی بود و من گریزان از این کار و هرکار دیگری تا به این ایده برسم کف آسایشگاه را شست‌وشو کنیم. وقتی به فرمانده گروهان که ستوان دومی بود گفتم، ابروهایش را بالا انداخت و گفت فکر بدی نیست تا لبخند بزنم. این تایید یعنی فرار از دشتبانی که یک روز فرار هم از هر کاری در آموزشی موفقیت بزرگی بود. اسم پنج نفر از بچه‌ها را به فرمانده دادم و کلی پودر شست‌وشو گرفتیم و با بچه‌هایی که آماده چندمین دشتبانی می‌شدند خداحافظی کردیم. دیدنشان از پنجره‌های آسایشگاه چه لـ*ـذت بخش بود وقتی توانسته بودیم.

آن روز یکی از لـ*ـذت‌بخش‌ترین چای‌های زندگی‌ام را خوردم. دوران آموزش؛ چای فقط یک‌بار آن هم صبح همراه با صبحانه می‌دهند. بعد از شستن کف آسایشگاه کف کرده بودیم و چای می‌طلبید. چای خشک داشتیم اما آب جوش نه. چاره کار؟ سطل پلاستیک بزرگ آسایشگاه را شسته و پر از آب کردیم. بین دو چنگال چوب گذاشتیم و با نخ بستیم و به هر کدم سیم برق وصل کردیم و سیم را به برق متصل کردیم. من برای اولین‌بار بود شاهد این ماجرای شیمیایی بودم تا کمتر از چند دقیقه آب در آن سطل که تا دیروز پر می‌شد از هر آشغال و آب دهن، جوش بیاید و پرش کنیم از چای خشک... حالا که یادم می‌افتد باورم نمی‌شود از آن سطل چای خوردم اما مطمئن هستم بسیار لـ*ـذت بخش بود.

کف آسایشگاه را برق انداخته بودیم و گروهان از دشتبانی برگشت و می‌خواستند وارد شوند که اجازه ندادیم تا فحش و فریادها به گوش فرمانده گروهان برسد. حرف منطقی بود. کسی با پوتین نباید وارد شود. حالا همه عین مسجد پوتین‌ها را بیرون درآوردند و با جوراب وارد شدند. 120 جفت پوتین آن بیرون مرتب شده بودند در راهرو بی آنکه کسی فکر کند اگر آن شب فرمانده گردان بیاید و برپا بزند و قرار باشد در کمتر از پنج دقیقه همه بیرون و منظم در صف باشند چطور ممکن است؟

وقتی این اتفاق چند شب بعد افتاد و فرمانده پادگان به حماقت فرمانده گروهان خندید به من سه روز تشویقی داد که چطور توانسته بودم او را مجاب به این کار کنم. البته دو روز هم اضافه خدمت که به نظرم آن مرخصی و خوردن آن چای و نرفتن به دشتباني ارزشش را داشت.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
273
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,718
پاسخ ها
0
بازدیدها
478
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
233
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
پاسخ ها
0
بازدیدها
223
پاسخ ها
0
بازدیدها
177
پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
16
بازدیدها
576
پاسخ ها
0
بازدیدها
176
پاسخ ها
0
بازدیدها
164
بالا