جالب و دانستنی عجیب تر از علم؛ فراتر از واقعیت

  • شروع کننده موضوع *samira*
  • بازدیدها 2,821
  • پاسخ ها 33
  • تاریخ شروع

*samira*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/08/05
ارسالی ها
4,268
امتیاز واکنش
3,891
امتیاز
546
محل سکونت
زیر آسمان آبی خاکستری
آینه ای به وسعت یک دریاچه

ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ "ﺳﺎﻻﺭ ﺍﻭﯾﻮﻧﯽ” " Salar de Uyuni ” ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺷﻮﺭﻩ ﺯﺍﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﻏﺮﺑﯽ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﻮﻟﯿﻮﯼ ﻭ ﺷﻬﺮ " ﺍﻭﯾﻮﻧﯽ” ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ۱۰۵۸۲ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻊ ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺩﺍﺭﺩ . ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯾﻦ
ﺷﻮﺭﻩ ﺯﺍﺭ ﻭﺳﯿﻊ ﺑﺎ ﻻﯾﻪ ﮐﻢ ﻋﻤﻘﯽ ﺍﺯ ﺁﺏ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺁﯾﻨﻪ ﺭﻭﯼ ﮐﺮﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ . ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺭﻩ ﺯﺍﺭ ﺑﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺍﯼ ﺣﯿﺮﺕ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﻭ ﺧﯿﺮﻩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﮐﺮﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻧﻈﯿﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺖ.

947021_272.jpg


ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺭﻩ ﺯﺍﺭ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﻣﺎﻗﺒﻞ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﺑﯿﻦ ۳۰ ﺗﺎ ۴۲ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ . ﺩﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺭﻩ ﺯﺍﺭ ﺧﺸﮏ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﺯ ﻧﻤﮏ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ
ﺩﺭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﺎﺭﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺣﯿﺮﺕ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ . ﺍﮔﺮ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻫﻮﺍ ﺩﺭ ﯾﻨﺠﺎ ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎﺳﺖ، ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺩﻣﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﯿﻦ ۱۳ ﺗﺎ ۲۱ ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺎﻧﺘﯽ ﮔﺮﺍﺩ ﺍﺳﺖ.


این سنگ ها زنده اند!

سنگ های عجیبی که رشد می کنند در یکی از روستاهای رومانی سنگی وجود دارد که سال ها انسان ها و دانشمندان را جذب خود کرده است. این سنگ ها به عنوان عجیب ترین و البته باورنکردنی ترین چیزهایی است که روی زمین دیده می شود و مردم از گذشته به ان ها "ترووانت" می گفتند.

سنگ ها از سخت ترین و محکم ترین چیزهایی هستند که روی زمین دیده می شوند همچنین سنگ ها همیشه به عنوان مواردی شناخته می شوند که دلسنگی و بی روحی را نشان می دهند و هیچ جانی در آن ها وجود ندارد ولی همیشه هم این گونه نیست.

947022_377.jpg


این سنگ ها به معنی"شن های سیمانی" است ولی به هر حال سنگ های بی جانی هستند که با بارش باران رشد می کنند. البته این سنگ ها دارای شگفتی های دیگری نیز هستند زیرا می توانند بدون آن که کسی کمکشان کند جا به جا شوند.

به گفته دانشمندان 6 میلیون سال پیش این سنگ ها بر اثر زمین لرزه های بسیار شدید وارد سطح زمین شده اند و پیش از آن در لایه های زیرین زندگی می کردند. برخی از این سنگ ها از شش تا ده متر طول دارند و با بارش باران بزرگتر شده و حتی پوست اندازی می کنند


بیماری فیل پایی


پسرکی به یک بیماری عجیب که فیل پایی نام دارد. 120 میلون نفر به این بیماری آلوده هستند، و 40 میلیون نفر نیز به شدت با این بیماری درگیر هستند. این بیماری توسط نوعی انگل از دسته نماتودها به نام بروگیا مالایی ایجاد می‌شود، که از طریق نیش پشه، منتقل می‌شود.

947023_168.jpg


انگل میکروفیلاریا ممکن است از طریق نیش پشه ماده آلوده ، به انسان منتقل شده، و وارد جریان خون شود. این انگل به سرعت در بدن تکثیر شده، و در تمام رگ‌های خونی انسان پخش می‌شود که حتی ممکن است سال‌ها در بدن شخص زنده بماند. تا سال‌ها علائم این بیماری، بعد از عفونت ظاهر نمی‌شوند. با انباشه شدن این انگل‌ها در رگ‌های خونی، دستگاه گردش خون دچار اختلال و باعث تولید مایعی در بافت‌های پیرامون آن می‌شود. این بیماری عجیب در نواحی: پاها، اندام تناسلی و سـ*ـینه ها، بسیار شایع‌تر از دیگر مناطق بدن است.


این الماس از خاکستر انسان است!

یك شركت سوییسی ، خاكستر حاصل از سوزاندن اجساد انسان‌ها را به الماس تبدیل می‌كند. بیشتر انسان‌ها پس از مرگ به خاك سپرده می شوند اما بعضی‌ها هم در آتش سوزانده شده و شماری هم مومیایی و یا منجمد می شوند. اما اكنون خاكستر انسان‌ها با كمك یك تبدیل شیمیایی خاص می‌تواند به الماسی درخشان تبدیل شود.

شركت آلگوردانتسا در شرق سوییس خاكستر جنازه انسان‌ها را به سنگ‌های قیمتی تبدیل می‌كند.

947024_933.jpg


در آزمایشگاه این شركت حدود ۱۵ دستگاه بطور ۲۴ ساعته در كنار كارگرانی كه عینك‌های محافظ پلاستیكی به چشم دارند كار می‌كنند. این كارگران در پشت یك خط زرد و سیاه كار می‌كنند كه به احترام میت، بازدیدكنندگان مجاز به عبور از آن نیستند. جنازه انسان بطور متوسط ۲/۵ تا ۳ كیلوگرم خاكستر از خود بر جای می‌گذارد اما برای ساخت الماس، ۵۰۰ گرم خاكستر كافی است. در روند تبدیل خاكستر انسان‌ها به الماس ابتدا پتاسیم و كلسیم كه حدود ۸۵ درصد این خاكسترها را تشكیل می‌دهند از كربن جدا می‌شود. سپس این كربن تحت فشار فوق‌العاده زیاد و حرارت هزار و ۷۰۰ درجه سانتی گراد قرار می‌گیرد كه در این روند كربن به سرب سیاه، آلوتروپ كرین یا ساختاری متفاوت از كربن تبدیل می‌شود.

در مرحله بعد، برای تبدیل سرب سیاه به الماس كه سخت‌ترین آلوتروپ كربن است ، فشار و حرارت بیشتری اعمال می‌شود. كل این روند شش تا هشت هفته طول می‌كشد كه به هیچ وجه با روند طولانی تشكیل طبیعی الماس كه چند هزار سال طول می‌كشد، قابل مقایسه نیست.

زمانیكه این روند به پایان برسد الماس خام هنوز به صیقل و تراش نیاز دارد . بسیاری از این الماس‌ها به شكل سنگ‌های قلبی شكل بریده می‌شوند كه می توان از آنها بصورت گردنبند یا نگین انگشتر استفاده كرد. هر الماس منحصر به فرد است و رنگ آن از آبی تیره تا تقریبا سفید متفاوت است.

مسوولان این شركت می‌گویند رنگ الماس‌ها بازتاب شخصیت فرد است. اثبات اینكه هر الماس انسانی الزاما از خاكستر شخص خاصی ساخته شده ، غیر ممكن است زیرا در این روند دی.ان.آ سوخته می‌شود. اما اثر شیمیایی خاكسترها كه به محض ورود به آزمایشگاه مشخص می‌شود، مستندسازی و یافتن رد محصول ساخته شده را میسر می‌سازد. كل این فرآیند، بسته به وزن سنگ (از یك چهارم قیراط تا یك قیراط) ، از چهار هزار و ۵۰۰ فرانك سوییس (معادل ۴۴۰۰ تا ۱۶۷۰۰ دلار ) قیراط ) متفاوت است
 
  • پیشنهادات
  • *samira*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/05
    ارسالی ها
    4,268
    امتیاز واکنش
    3,891
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    زیر آسمان آبی خاکستری
    گورستان گریفریارز

    گریفریارز نام گورستانی در ادینبرگ اسکاتلند است که از دیگر نقاط وحشتناک جهان به شمار می رود. از قرن شانزدهم مراسم خاکسپاری بسیاری در این گورستان صورت گرفت و از آن زمان حوادث غیرطبیعی بسیاری در این گورستان قدیمی گزارش شده است. می گویند اگر خیلی خوش شانس باشید با ورود به این گورستان، صداهای عجیب و غریبی می شنوید یا جریان هوای سردی را احساس می کنید.

    947025_334.jpg


    اما عده بسیاری که به این گورستان رفته اند پس از خروج از آنجا کبودی ها و جای جنگ زدن هایی روی بدنشان دیده می شود و گفته می شود همه اینها از ارواح ناآرام گورستان سرچشمه می گیرد. در متون تاریخی آورده شده که در سال های ابتدایی قرن شانزدهم، زندانیان سیـاس*ـی بسیاری را در این گورستان دفن کردند، نزدیک به ۱۲۰۰ نفر از این زندانی ها در بدترین شرایط زندانی شدند که اکثر آنها جان باختند. از آن موقع به بعد، گزارش های عجیب و غریبی از دیده شدن ارواح ناآرام در این گورستان ثبت شده است.


    بیماری خطوط بلاسکو

    در سال 1901 دکتر آلفرد بلاشکو، "پزشک متخصص پوست آلمانی" برای نخستین بار خطوطی را که به طور طبیعی روی پوست همه‌ی افراد وجود دارند، مورد بررسی قرار داد و مشاهده کرد این خطوط به شکل طبیعی و قرینه در دو سوی بدن گسترش یافته‌اند و در هر قسمت بدن روند و ترتیب خاصی دارند؛ مثلاً در ناحیه‌ی تنه شکل عرضی داشته، و در کناره تنه شبیه حرف S بوده و در میانه کمر مانند حرف V می‌باشند.

    947026_212.jpg


    این خطوط در افرادی که به این بیماری دچار هستند، بیرون زده و بر روی ستون فقرات، شکم و سـ*ـینه به صورت خطوطی ظاهر می‌شوند.


    موهای فرشتگان

    یکی از رازهای سر به مهری که در دنیا وجود دارد اغلب در اروپا، استرالیا و امریکار رخ داده است. مردم ادعا می کنند که در برخی از روزها چیزهایی از آسمان به زمین میریزد که بسیار شبیه به مو هستند و البته خیلی سریع نیز از بین می روند. البته همچنان اطلاعاتی در مورد آن ها در دسترس نیست چرا که نمونه ای از آن به وجود ندارند.

    947027_423.jpg
     

    *samira*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/05
    ارسالی ها
    4,268
    امتیاز واکنش
    3,891
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    زیر آسمان آبی خاکستری
    بیماری دو مردمک

    یکی از بیماری های عجیبی که افراد مختلفی در دنیا به آن مبتلا هستند "دو مردمک" نام دارد که در این بیماری فرد داخل چشمانش دو مردمک دارد. تاریخ نگاران چینی اعلام کرده اند که وزیر کشور چین در سال های 995 میلادی دچار این مشکل بوده است."لیو چونگ" با این مشکل عجیبش باز هم توانسته بود به مقام بالایی برسد و البته چهره ای وحشتناک داشته است. این روزها نیز افرادی هستند که به این مشکل مبتلا هستند اما تعداد آن ها زیاد نیست.

    955463_195.jpg



    دختری که در کابوس زندگی می کند!

    یاریتزا اولیوا دختر ۲۰ ساله ای است که در کابوس زندگی می کند. یاریتزا متوجه شد از چشمانش به جای اشک، خون می آید اما به دلیل وضعیت بد مالی خانواده اش او نتوانست به دنبال درمان این بیماری برود. سرانجام پس از دو هفته یاریتزا نزد چشم پزشکی در یک بیمارستان محلی در پورانگ رفت که چند روز در هفته بیماران را به صورت رایگان ویزیت می کند.

    او به پزشک گفت وقتی گریه می کنم احساس می کنم قطره های اشکم با کمی سوزش می آیند و وقتی در آینه نگاه می کنم متوجه می شوم بجای اشک، خون جاری شده است. در ابتدا یاریتزا فکر می کرد دچار نوعی ورم یا عفونت شدید شده ولی دکتر الکساندر لوتز از کلینیک ل*ـاس کوندس بعد از دیدن عکس و فیلم این دختر و با تحقیق و مطالعه متوجه شد که علائم آن بسیار متفاوت است.

    اولیوا چند بار در روز خون گریه می کند ولی تنها کاری که از دست خانواده اش بر می آید این است که خون های صورتش را پاک کنند. پدر او یک نجار ساده است و هزینه درمان بیماری اش را ندارد. مردم سراسر شیلی شروع به اهدای مبالغی پول به آنها كرده اند تا اولیوا بتواند امیدش را به زندگی و درمان بیماری اش به دست آورد.

    955465_471.jpg





    دهکده ای که ناپدید شد

    (جو لابل) شکارچی حیوانات که به تماشای دهکده ای ایستاده بود که در جلوی او قرار داشت،احساس عجیبی درباره ی ظاهر این دهکده کوچک اسکیموئی داشت.باد سردی که از طرف دریاچه (آنجیو کانی) میورزید،پوست حیواناتی را که بر بالای در کلبه آویزان کرده بود به این سو و آن سو میبرد.چند قایق شکسته در ساحل افتاده بودند. صدایی شنیده نمی شد،حتی سگی پارس نمی کرد.جو از خودش پرسید پس مردم کجا رفته اند؟این سوالی بود که در آن روز سرد سال 1930 جو از خودش پرسید.وتا امروز بدون جواب باقی مانده است .جو سالهای زیادی مردم این دهکده ی کوچک و صمیمی اسکیموئی را می شناخت.این دهکده در پنج مایلی شمال قرارگاه مانتی در (چرچیل)قرار داشت.در آن روز سرنوشت ساز جو چندین کیلومتر از خانه خود دور شده بود تا از میان دشت یخ زده عبور کند و چند ساعتی را با دوستان اسکیموی خود بگذراند،اما تنها سکوت از او استقبال کرد.

    بموجب گزارشی که او به پلیس (نورث وست)داد،او کنار دهکده ایستاده و دوستان خود را صدا کرد،اما هیچ پاسخی نشنید.چنین رفتاری از مردم این دهکده ی کوچک بعید بود.پرده ی ورودی یکی از چادرها را بالا زد و دوباره دوستان خود را صدا کرد،باز هم پاسخی نشنید.به کلبه های دیگر هم رفت میخواست بداند چه بر سر مردم آنجا آمده است .در یکی از از کلبه ها ظرفهای پر از غذا پیدا کرد که دست نخورده بر روی آتش آویزان بود.اما این آتش ماهها سرد شده بود.در یکی دیگر از کلبه ها چند لباس نوزاد که از پوست فک دریایی دوخته شده بود،مشاهده کرد ولی سوزن هنوز در لباس بود و نشان می داد که مادر ناگهان کار دوختن را رها کرده است.در ساحل چهار قایق وجود داشت که یکی از آنها متعلق به رئیس دهکده بود.این قایق ها بر اثر برخورد موج با آنها شکسته شده بودند و به نظر می رسید که مدتهاست از آنها استفاده نشده است.

    وقتی ماموران حرفهای جو لابل را شنیدند همراه او به دهکده رفتند و به تحقیق و بررسی دهکده پرداختند ولی آنها هم از مشاهده ی دهکده خالی ازسکنه بسیار تعجب کردند.در کلبه ها تفنگهای اسکیموها در کنار در کلبه به دیوار تکیه داده شده بود و در انتظار صاحبان خود بودند که هرگز باز نگشتند.در قطب شمال تفنگ با ارزش تر از هر چیز دیگر تلقی میشود.مکانی که زندگی در گرو داشتن آن است.هیچ اسکیموئی به یک مسافرت طولانی بدون تفنگ نمی رود،با این وجود نفنگها در کلبه ها بودند و اسکیمو ها رفته بودند.اما چه بر سر سگها آمده بود حیوانات بزرگ و نیرومندی که اهمیت آنها تقریبا در آن سرزمین به اندازه ی تفنگ بود.

    در حدود صد کیلومتر دورتر از دهکده لابل و ماموران هفت سگ را پیدا کردند که به درخت بسته شده بودند و همگی از گرسنگی مرده بودند.اما مبهم ترین قسمت این معما چیزی بود که آنها در جهت مخالف اجساد سگها مشاهده کردند.در آنجا محلی بود که اسکیموها جسد اعضای قبیله خود را به شیوه سنتی در زیر توده ای از سنگ دفن میکردند ولی این قبر باز شده بود و سنگها با دقت در دو ستون چیده شده بود.مسلما گشودن قبر کار اسکیموها نبود و حیوانات هم نمی توانستند سنگها را به این صورت بر روی هم بچینند.

    کارشناسانی که به تقاضای ماموران به دهکده آمدند به مدت دو هفته به بررسی و تحقیق در آن دهکده پرداختند و از بررسی غذاهای مانده در ظرفها به این نتیجه رسیدند که اسکیموها دو ماه قبل از آمدن جو لابل به دهکده آنجا را ترک کرده اند.از قرار معلوم سی نفر ساکنین این دهکده اعم از زن،مرد و بچه بدلیل نامعلومی در آغاز فصل زمستان خانه ی خود را ترک کرده بودند.آنها آنقدر با عجله از آنجا رفته بودند که از تمام چیزهای خود از قبیل غذا،تفنگ،سگ و لباس صرف نظر کرده بودند.وجود قایقهای آنها خود دلیل محکمی بود که آنها هرگز از دریاچه عبور نکردند و قبرهای گشوده شده نیز بر پیچیدگی این معما می افزود.ماهها تحقیق و بررسی نتوانست حتی نشانه ای از افرادی که در دهکده ی آنجیو کانی زندگی میکردند ،بدست دهد.پلیس محلی نتوانست این معمای اسرار آمیز را حل کند و تا به امروز این معما همچنان لاینحل باقی مانده است.

    955466_358.jpg
     

    *samira*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/05
    ارسالی ها
    4,268
    امتیاز واکنش
    3,891
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    زیر آسمان آبی خاکستری
    اين قطار به جايي نمي رسد

    دیوید جکسن رئیس پلیس ایالت یوتا مردی وظیفه شناس و پدری مهربان بود . او سالها پیش همسر خود را از دست داده بود و تنها همدم او پسرش تامز بود . تامز دوست داشت مثل پدرش یک پلیس بشود ولی نامزدش لوری با اینکار مخالف بود . انروز لوری و تامز به خانه پدر امده بودن تا به کمک او بتوانند مشکلشان را حل کند . دیوید با صبوری به حرف انها گوش داد و سپس برای اینکه روز تعطیلشان خراب نشود به انها پیشنهاد کرد به یک سینما بروند او میخواست ان دو را کمی ارام کند و سپس در یک زمان مناسب با انها حرف بزند . ایستگاه مترو دقیقا جلوی خانه انها بود و انها تصمیم گرفتن با مترو بروند . انها انقدر مشغول صحبت بودن که اصلا متوجه نشدن کی وارد کوپه قطار شدن . قطار با سرعت زیادی حرکت میکرد و این کمی غیره طبیعی به نظر میرسید .در ان بعدظهر تعطیل باید قطار شلوغ باشد ولی اینگونه نبود انگار انها تنها سرنشینان ان قطار بودن . البته یکنفر هم چند ردیف جلوتر از انها نشسته بود . حس پلیسی دیوید به ان میگفت که باید خبری باشد . تامز و لوری هم همین احساس را داشتند .

    تامز به پدرش گفت فکر میکنم قطار را اشتباه سوار شده ایم و در همان لحظه رو کرد به طرف تنها مسافر قطار ببخشید اقا این قطار کجا می رود؟ ان مرد چهره رنگ پریده ای داشت و قیافه اش بیشتر به رهبر یک اکستر شبیه بود همانطور که داشت واگن را ترک میکرد به انها گفت این قطار به جایی نمی رود . لوری از ترس گریه میکرد . هنگامی که دیوید به طرف واگنی که مرد رفته بود دوید هیچ نشانی از او نبود تمام واگن های دیگر خالی بود از ان بدتر هیچ مسئولی و راننده ای در قطار نبود . دیوید نزد بچه ها برگشت سرعت قطار هر لحظه بیشتر میشد . دیوید احساس کرد نیروئی عجیبی انها را احاطه کرده . لوری از حال رفته بود تامز گفت حالا چکار کنیم پدر..دیوید او را دلداری داد..نترس پسرم مطمعن باش که اتفاقی نمی افتد..در همین هنگام سرعت قطار کمتر شد و بعد از چند لحظه کاملا ایستاد . انها به سرعت از قطار پیاده شدن اینجا همان جائی بود که سوار قطار مترو شده بودن جلوی خانه اشان . دیوید جکسون و پسر و عروسش بسیار متعجب بودند و خدا را شکر کردند که از این حادثه جان سالم بدر بردند. انها بطرف خانه رفتن .

    هنگامیکه میخواستن وارد خانه بشوند بوی شدید گاز از خانه خانم اوستر به مشامشان خورد . خانم اوستر بیوه زنی بود که همسایه دیوار به دیوارشان بود . دیوید چندبار او را صدا زد اما هیچ صدائی نشنید . انها مجبور شدند در را بشکنند . هنگامیکه وارد خانه شدند خانم اوستر بیهوش به روی مبل افتاده بود . تامز به سرعت شیر گاز را بست و پنجره ها را باز کرد . خانم اوستر پس از مدتی بهوش امد . او غذا را روی اجاق گذاشته بود و بخاطره اینکه سن بالایی داشت خوابش بـرده بود . لوری هنوز مضطرب بود و در اطاق قدم میزد . ناگهان صدای جیغ او دیوید و تامز را هراسان کرد . او با دست دیوار را نشان میداد به روی دیوار قاب عکسی بچشم میخورد . او همان مردی بود که در قطار دیده بودند . خانم اوستر گفت: او "الن" همسر من است حدود 29 سال پیش مرده، همیشه به من میگفت تو تنها نمی مانی من همیشه مراقب تو هستم"

    955467_308.jpg




    دخمه گورهای پاریس

    باورش سخت است اما زیر شهر زیبای پاریس چندین قبرستان بزرگ قرار دارد. این قبرستان ها – که به صورت شبکه های کانال مانند به هم وصل هستند و به «گور دخمه» مشهورند – تقریبا محل دفن شش میلیون جسد هستند. این طور که می گویند در روزهای درگیری انقلاب فرانسه آن قدر تعداد قربانی ها زیاد شده بود که مردم دالانی دو تا سه کیلومتری زیر شهر حفر کردند. آنها برای خلاص شدن از بوی تعفن، اجساد قربانی ها را به دالان بردند. گویا انتقال اجساد در شب و با حضور یک کشیش انجام می گرفت و به مدت دو سال ادامه داشته است. بعضی منابع طول این دخمه ها را بین 180 تا 200 کیلومتر هم تخمین زده اند. حالا این روزها گور دخمه های پاریس که هنوز تعداد زیادی از آنها دست نخورده باقی مانده اند به یکی از جاذبه های گردشگری این شهر تبدیل شده اند.

    955468_689.jpg


    زندگی با مرده

    زندگی با مرده یک گروه قومی در اندونزی به این آئین اعتقاد دارند. آنها جسد فرد مرده را بلافاصله بعد از مرگش قنداق کرده و با خودشان به خانه می برند. آنها اعتقاد دارند که این آئین روح فرد که در بدنش باقی مانده را تا زمانیکه آنرا دفن کنند حفظ می کند. در تصویر زیر می توانید خانواده ای در اندونزی را ببینید که سنت مشابهی را اجرا کرده و جسد زن مرده را برای مدت زمان زیادی نگه داشته اند تا روحش را حفظ کنند.

    955654_656.jpg




    این فبیله خاکستره مرده می خورد

    خاکستر خوری مردم Yanomamöقبیله Yanomamö در بخش هایی از برزیل و ونزوئلا زندگی می کنند. آنها از زندگی مدرن به دورند و به رسم و رسومات قدیمی خود چسبیده اند. در یکی از این رسم های عجیب وقتی یکی از اعضای فامیل می میرد، آنها بدن مرده را سوزانده و خاکستر آن را می خورند!

    955472_598.jpg



    کودکانی که پیر هستند

    پیری زودرس یکی دیگر از بیماری های عجیب جهان بوده که یک اختلال ژنتیکی در کودکان است. این بیماری بسیار نادر است و تنها 48 نفر به این بیماری در جهان مبتلا هستند. ریزش مو، چروک‌های روی پوست، پوکی استخوان، و بیماری‌های قلبی از علائم این بیماری هستند که باعث افزایش روند پیری در مبتلایان به این بیماری می‌شود، که اغلب در سنین 13 سالگی می‌میرند.

    955464_117.jpg
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا