^ــ^ زادروز سهراب سپهری مبارک باد ^ــ^

وضعیت
موضوع بسته شده است.

օɾἶεղէმl ցἶɾl

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/07
ارسالی ها
2,448
امتیاز واکنش
7,933
امتیاز
646
محل سکونت
اصفهان
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

زادروز سهراب سپهری
15 مهرماه زادروز سهراب سپهری است که بسیاری از ما بارها روحمان را در زلالی اشعارش شست و شو داده ایم.

سهراب سپهری نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد.
خود سهراب میگوید:
... مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را میشندیده است... (هنوز در سفرم - صفحه 9)

یاد من باشد، هرچه پروانه که می افتد در آب،
زود از آب درآرم.
یاد من باشد کاری نکنم. که به قانون زمین برخورد.
یاد من باشد فردا لب جوی، حوله ام را هم با چوبه بشویم
یاد من باشد تنها هستم.
***
ماه بالای سر تنهایی است

زادروز سهراب سپهری گرامی باید.
53.gif


 
  • پیشنهادات
  • Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/17
    ارسالی ها
    11,195
    امتیاز واکنش
    32,291
    امتیاز
    1,119
    زندگی خالی نیست
    مهربانی هست،سیب هست،ایمان هست
    آری تا شقایق هست زندگی باید ک
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    د

    گرامی باد ....:)
     

    Arsha_E

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/01
    ارسالی ها
    7
    امتیاز واکنش
    370
    امتیاز
    171
    محل سکونت
    تهران
    ممنون از یادآوری مهمتون الهام خانوم ...
    %D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1%DB%8C-7.jpg



    روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
    خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
    زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
    کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
    هر چه دشنام از لب خواهم برچید
    هر چه دیوار از جا خواهم برکند
    رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
    ابر را پاره خواهم کرد
    من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
    و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
    بادبادک ها به هوا خواهم برد
    گلدان ها آب خواهم داد ...
    خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
    پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
    هر کلاغی را کاجی خواهم داد
    مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
    آشتی خواهم داد
    آشنا خواهم کرد
    راه خواهم رفت
    نور خواهم خورد
    دوست خواهم داشت
    ....
    گرامی باد روزشان و آسوده باد روحشان ..:)
     

    Mehrrad.@

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/26
    ارسالی ها
    135
    امتیاز واکنش
    6,569
    امتیاز
    548
    محل سکونت
    تهران
    باید امشب بروم ....
    باید امشب چمدانی را ....
    که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بر دارم...
    و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست ...
    پی ان وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند....
     

    ✝Saray S.H 78✝

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/31
    ارسالی ها
    10
    امتیاز واکنش
    263
    امتیاز
    161
    محل سکونت
    Tehran
    مـاه مَـن! غُصّـہ اَگَر هَست،
    بِگو تا باشَــد!
    مَعنے خوشبَختے،
    بودَنِ اَندوه اَســت...!
    این هَمہ غَم و غُصّـہ،
    این هَمہ شادی و شور،
    چہ بِخواهے و چہ نہ!! میوه یِــک باغَنــد!
    هَمہ را با هَم و با عِشق بِچیــن...
    ولی اَز یاد مَبَـر؛
    پُشتِ هَر کوهِ بُلَنــد؛ سَبزه زاریست پُر اَز یادِ خُــدا
    و دَر آن باز کَسے می خوانَــد؛
    که خُـدا هَسـت، خُـدا هَسـت
    و چِرا غُصّــہ؟! چِــرا؟!

    (سهراب سپهری)
     

    *REIHANEH*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/20
    ارسالی ها
    2,399
    امتیاز واکنش
    24,204
    امتیاز
    706
    یادش گرامی :)

    خانه ی دوست کجاست؟
    در فلق بود که پرسید سوار
    اسمان مکثی کرد
    رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
    وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
    نرسیده به درخت
    کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
    ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
    می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
    پس به سمت گل تنهایی می پیچی
    دو قدم مانده به گل
    پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
    وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
    در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
    کودکی می بینی
    رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
    واز او می پرسی
    خانه ی دوست کجاست؟
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا