فصل دوم سریال ۱۳ دلیل که چرا | روی دیگر سکه
اخطار: این متن حاوی مطالبیست که داستان سریال را لو می‌دهد.
در فصل اول دلایل خودکشی یک دختر را از زبان خودش شنیدیم؛ حالا در فصل دوم قرار است که طرف دیگر ماجرا را ببینیم و اصل داستان را از دید هرکدام از شخصیت‌های اشاره شده در نوارها ببینیم .
فصل دوم هرچقدر هم که خوب بود نتوانست در حد و اندازه‌ی فصل یک این سریال باشد. واقعیت این است که جاهایی از داستان به شدت برای بیننده خسته کنننده می‌شود و به هیچ عنوان کشش فصل اول را ندارد، به شخصه خودم بعد از قسمت پنج یک هفته طرف سریال نرفتم و هیچ میلی به دیدن ادامه‌ی داستان نداشتم. البته از قسمت هفت به بعد روند سریال سریع‌تر می‌شود و کشش بهتری پیدا می‌کند.
برعکس فصل اول که هانا بیکر یک دختر معصوم در نظر گرفته شده بود و انگار تمام تقصیرات گردن اطرافیانش بود، اینبار هر شخص داستان خودش را کامل باز می‌کند و می‌بینیم که هانا با نگفتن بیشتر حقایق، داستانش را طوری تعریف کرده که خودش می‌خواسته. فصل دوم به زیبایی خیلی از درس‌هایی را که می‌شد از فصل اول گرفت نقض می‌کند. در کل این فصل حقیقت داستان هانا را به طور کامل و بدون هیچ ابهامی بازگو می‌کند .
واقعاً نمی‌شود با هیچ کدام از شخصیت‌ها بیشتر از کِلی ارتباط برقرار کرد. حتی می‌توانید حس عدالت خواهی برای عشق از دست رفته‌اش را هم درک کنید. با شروع دیدن این فصل همه‌ی ما یک کِلیهستیم که فکر می‌کنیم کل داستان هانا را می‌دانیم و همین کافی‌ست تا درهر قسمت بعد از اعتراف هرکدام از بچه‌ها در دادگاه، ذره ذره باورهایمان از بین برود.
موزیک‌های متن به خوبی انتخاب شده بودند و به شخصه خودم از اهنگ lovely که در قسمت سیزده پس زمینه سکانس خلوت کردن کِلی با روح هانا با آن دیالوگ‌های دلنشین شده بود بیشتر از بقیه لـ*ـذت بردم.
بازی چند تن از بازیگران مثل (کِلی )، (هانا بیکر) و (مادر هانا ) از نقات قوت سریال بود اگرچه بازیگر نقش هانا اعلام کرد در صورت تمدید سریال در فصل سه حضور نخواهد داشت.
از نکات مثبت دیگر فصل دوم اینکه خیلی از ابهامات و انتقاداتی که به داستان فصل قبل وارد گشته بود را خیلی خوب برطرف کرد.
نکات منفی فصل دوم:
۱- بعضی از سکانس‌های افتضاح که اپیزودهای محشر این فصل را خراب کردند. بهترین مثال قسمت انتهایی که به نظرم می‌توانست بهترین و مفهومی‌ترین قسمت هر دو فصل باشه. ولی سکانس ناشیانه‌ی حمله‌ی مانتی به تایلر در دستشویی و سکانس پایانی با چاشنی طنز هر دو باعث خراب شدن جو احساسی و عالی این اپیزود شدن.
۲- فصل اول انتقاداتی به بازی چند تن از بازیگران سریال مثل بازگران نقش جاستین و جسیکا به خاطر بازی خشک و مصنوعیشان وارد کرده بود که این فصل به جز جاستین که پیشرفت خوبی داشت همین نقطه ضعف را دارد و خبر بد رفقای پانک تایلر هستن که هرجا حاضر باشن به سرعت جو جدی سریال را به جو طنز سریال‌های تینیجری تبدیل می‌کنند ،my friend جدید برایس رو هم اضافه کنید که هم کاراکتر ضعیفی بود و معلوم نبود با خودش چند چند است و هم بازیگر چندان با استعدادی نبود.
۳- سکانس‌های دادگاه می‌توانست خیلی بهتر باشد. از همان اول معلوم بود دادگاه قرار نیست دبیرستان لیبریتی را گناهکار بداند. به عنوان بیننده همیشه برایم سوال بود چرا تمام اعتراضات وکیل دبیرستان قبول می‌شد و تا وکیل بیکرها اعتراضی می‌کرد با یک (اعتراض وارد نیست) مجبور به عقب نشینی می‌شد!
چندتا سوال هم برایم به وجود آمد که خیلی دوست داشتم جوابشان را بدانم، اما بی‌پاسخ ماندند:
۱- سرنوشت مارکوس چه شد؟ ناگهان بعد باجی که به تایلر و رفقای پانکش داد دیگر غیبش زد.
۲- وکیل دبیرستان لیبریتی اطلاعات کاملاً خصوصی دانش آموزان مدرسه را از کجا می‌دانست؟
منبع: نشریه شهر به قلم امیرحسین محمدی
