نقد و بررسی فیلم ایرانی نقد سریال شهرزاد؛ فصل دوم

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 1,690
  • پاسخ ها 15
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
نقد سریال شهرزاد: قسمت یازدهم، فصل دوم
نقطه قوت یازدهمین قسمت فصل دوم سریال شهرزاد نمایش غافلگیری‌ها و اتفاقات مهم بوده و در مقابل بزرگترین ضعف آن طولانی شدن سکانس‌های بی‌اثر است.

در حالی که تصور می‌کردیم با پخش یازد‌همین قسمت از فصل دوم سریال شهرزاد به نیمه فصل جدید سریال شهرزاد رسیده‌ایم، سازند‌گان اعلام کردند که فصل دوم کوتاه‌تر از فصل اول و ۱۵ اپیزود خواهد بود. این خبر هم خوب است و هم بد. خوب از این جهت که به‌واسطه اپیزود‌های کمتر روند داستان سرعت خواهد گرفت و سکانس‌های اضافه کمتر خواهند شد که نتیجه آن افزایش رخداد‌های مهم و حیاتی سریال است. در طرف مقابل به دلیل کاهش قسمت‌های فصل دوم ممکن است با پایان‌بندی سر هم بندی شده‌ای رو‌به‌رو شویم که منجر به نا‌امیدی مخاطبین شود. همچنین شخصیت‌هایی که تا‌کنون از پتانسیل‌شان استفاده نشده تنها چهار اپیزود برای نمایش توانایی‌شان فرصت دارند که چندان کافی نیست. با تمام این اوصاف، جدید‌ترین اپیزود سریال شهرزاد همچنان از همان مشکل عمده‌ای رنج می‌برد که در اکثر قسمت‌ها مشاهده می‌شود؛ سکانس‌های مهم و تاثیر‌گذار کم‌تعداد اما غافلگیر‌کننده و هیجان‌انگیز در کنار بخش‌های اضافه و بی‌اثر که بیش از اندازه طولانی شده‌اند.
e2ed1ad8-8703-4448-a478-59d4b8141968.jpg
از آن‌جایی که هدف، وسیله را توجیه می‌کند و هدف اکرم کمک به خانواده‌اش است، این قبیل اعمال او با توجه به نیتش قابل توجیه است
سریال شهرزاد بر‌خلاف بسیاری از تولیدات اپیزودیک ایران مجموعه‌ای است از شخصیت‌های خاکستری که بنا بر موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اند، اعمال مختلفی از آن‌ها سر می‌زند. این ویژگی از همان ابتدا همراه با سریال بوده و همچنان به عنوان عنصری مهم در آن وجود دارد. اکرم را می‌توان خاکستری‌ترین شخصیت دانست. دقیقا در لحظاتی که تمام مقدمات برای منفی شدن او فراهم شده است، گوشه‌ای از انگیزه‌هایش بر‌ملا می‌شود که به سرعت تصورات مخاطب را بر هم می‌زند. در فصل اول اکرم توانست با خدمت‌ به خانواده دیوان‌سالار، خانواده‌اش را از سر‌نوشت شومی که در انتظار‌شان بود، نجات دهد. آنچه که در طی ۱۰ قسمت پخش شده از فصل دوم از اعمال و رفتار‌های اکرم استنباط می‌شود، انگیز‌ه‌های شخصی و دست‌یابی به قدرت به منظور تغییر جایگاهش است. اکرم با موفقیت توانست موجبات جدایی قباد و شیرین را فرا‌هم و یکی از بزرگ‌ترین موانعش را به تصور خودش از میان ببرد. همچنین او به قباد کمک کرد که شرط همکاری با شاپور را به جا بیاورد. از آن‌جایی که هدف، وسیله را توجیه می‌کند و هدف اکرم کمک به خانواده‌اش است، این قبیل اعمال او با توجه به نیتش قابل توجیه است.
879adb49-7ae9-4a84-99b2-01d586eaa4c9.jpg

یکی از اشکلات قسمت‌های ابتدایی فصل دوم عدم توجه به شخصیت شهرزاد و عدم پرداخت مناسب او بود. خوش‌بختانه این مشکل تنها چند اپیزود پا‌بر‌جا بود و نهایتا توانستیم رگه‌هایی از همان شهرزاد فصل اول را مشاهده کنیم. یکی از برترین سکانس‌های او بدون شک اعلام تصمیمش به بزرگان خانواده دیوان‌سالار و به زبان آوردن دلایلش بود. اما شهرزاد در اپیزود یازدهم متفاوت‌تر از همیشه است. در سکانسی که فرهاد از تصمیمش برای انتشار شب‌نامه برای مقابله با خانواده دیوان‌سالار و به خصوص قباد می‌گوید، شهرزاد سعی می‌کند از این اقدام او جلوگیری كند. در این‌جا با شهرزادی مواجه می‌شویم که محتاط شده، در لحظه تصمیم نمی‌گیرد و به تاثیر اعمالش روی زندگی دیگران فکر می‌کند و در واقع به سدی در مقابل قلم فرهاد بدل شده است. این تضاد شخصیتی او به دلیل قدرت قباد و نقش تعیین‌کننده او در آینده خود و خانواده‌اش است، دلیلی که کاملا معقولانه است. این ویژگی به دلیل شخصیت‌پردازی درست و پرورش شخصیت به مرور زمان است. همین ثابت نبودن شخصیت‌ها است که باعث شده شهرزاد یک سر و گردن از دیگر آثار هم‌رده‌اش باشد.
26e7ca92-44b5-4d86-a575-b66c3e0ba178.jpg
به دلیل نوع پایان‌بندی اپیزود یازدهم یکی از کم اهمیت‌ترین شخصیت‌ها به ماند‌گار‌ترین تبدیل شد
در قسمت یازدهم دو بخش بدون دلیل قانع کننده طولانی شده‌اند. بخش اول به سکانس‌های شاپور و ثریا مربوط است. در قسمت‌های گذشته بار‌ها شاهد رابـ ـطه نه‌چندان عاشقانه آن‌ها بوده‌ایم. رابـ ـطه بین این دو شخصیت تا‌کنون بدون هیچ پیشرفتی بوده است. همچنان شاپور برای جلب محبت ثریا تلاش می‌کند و در مقابل ثریا به مانند قبل او را پس می‌زند. حتی بازی عالی رضا کیانیان هم نمی‌تواند به پیش‌برد این رابـ ـطه کمک کند. شاپور به همان اندازه که زیر‌دستانش را تحت کنترل دارد، قصد دارد ثریا را نیز کنترل و روابط او را محدود کند و نقاشی سمبلیکش به خوبی این هدف او را، هر چند خودش به آن اقرار نمی‌کند، به خوبی نشان می‌دهد. همچنین تنگ کردن حلقه روابط اجتماعی او نیز در راستای همین هدف است. اما موردی که باعث می‌شود این سکانس‌ها بی‌تاثیر و خسته‌کننده باشند، تمرکز بیش از اندازه ساز‌ندگان و تکرار مداوم آن‌ها در مکان‌های متفاوت است.
a46e008c-969a-4ec2-bef0-112732b6b386.jpg

دیگر بخش طولانی مربوط به نصرت و شربت است. رابـ ـطه بین‌ این دو شخصیت تا‌کنون به دیالوگ‌های کوچه بازاری و یکی به دو‌های متعدد خلاصه می‌شد. با این حال از زمان فرار شربت از عمارت دیوان‌سالار، پیش‌بینی می‌شد که سکانس‌های آن‌ها از کلیشه خارج شود. نهایتا امیدمان در قسمت یاز‌دهم به حقیقت بدل شد و غافلگیری ساز‌ندگان که از ابتدای اپیزود پی‌ریزی شده بود، در دقایق پایانی انجام می‌شود. نتیجه تغییر یکباره شرایط نصرت و شربت این شد که قسمت یازدهم با یکی از بر‌ترین سکانس‌های تاریخ سریال شهرزاد به پایان رسید. همچنین شخصیتی که تا پیش از حذف شدن از سریال اهمیت چندان به آن داده نمی‌شد، به یکی از ماند‌گار‌ترین شخصیت‌های سریال تبدیل شود. اما موردی که تا اندازه‌ای به سکانس‌های نصرت و شربت لطمه زد، طولانی شدن سکانس‌های آواز‌خوانی است که بدون هیچ کار‌کرد و متضاد با فضای کلی سریال بوده.
7ca7914c-35b6-4d2c-9476-4fd59fcb2541.jpg

اشکالی که در نقد قسمت قبل نیز به آن اشاره شد، استفاده از تصویری که بخشی از رخداد‌های سریال را لو می‌دهد، روی جلد است. در اپیزود یازدهم نیز با چنین شرایطی رو‌به‌رو هستیم. امید می‌رود که در قسمت‌های آینده ساز‌ندگان از همان فر‌مول سابق پیروی کنند. همچنین ویدیو «آنچه در قسمت آینده خواهید دید» نیز بالا‌خره توانست میزان اسپویل را به حد‌اقل رسانده و برای تما‌شای قسمت آینده اشتیاق ایجاد کند، ویژگی که پیش از آن در انجامش موفق نبوده است. تا‌کنون سریال ارجاعاتی به تاریخ داشته و از آن برای پیش‌برد داستانش استفاده کرده، اما اکنون به نظر می‌رسد که ساز‌ندگان قصد دارند نسخه خاص خود را از تاریخ روایت ‌کنند. بر‌خی از سکانس‌های قسمت یاز‌دهم از جمله خواب قباد، مکالمه شهرزاد و فرهاد در کنار بالین شیرین و پایان‌بندی کم نظیر شاید کم تعداد، تاثیر‌گذار و زیبا باشند، اما باز هم نمی‌توانند ریتم کند اثر را بهبود ببخشند. خوش‌بختانه به نظر می‌رسد که اپیزود آینده سریع و سر‌شار از رخداد‌های هیجان‌انگیز باشد. باید صبر کرد و دید که آیا در چهار قسمت باقی‌مانده سر‌انجام مخاطبین شاهد سکانس‌های اکشن باشند یا این دست لحظات تنها به یک اپیزود خلاصه شده و باز هم قسمت‌های آینده در‌گیر مشکل عدم تعادل خواهند.
[BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
منبع
[/BCOLOR] زومجی
 
  • پیشنهادات
  • Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    نقد سریال شهرزاد: قسمت دوازدهم، فصل دوم
    قسمت دوازدهم فصل دوم سریال شهرزاد مجموعه‌ای از سکانس‌های اکشن و هیجان‌انگیز است که فقدان آن‌ها شدیدا در اپیزود‌های اخیر حس می‌شد.
    مطالب مرتبط

    • نقد سریال شهرزاد: قسمت یازدهم، فصل دوم
    • نقد سریال شهرزاد: قسمت دهم، فصل دوم
    • نقد سریال شهرزاد: قسمت نهم، فصل دوم
    سریال شهرزاد در طی ۴۰ قسمتی از پخش آن می‌گذرد در عین تمامی مشکلاتی که تا‌کنون داشته، اما همچنان دارای المان‌ها، سکانس‌ها، غافلگیری‌ها و گره‌های داستانی عالی و تقریبا بی‌نظیر بوده است. با این حال از سکانس‌های اکشن به عنوان عنصری مهم و حیاتی که می‌تواند فصل دوم سریال شهرزاد را وارد ابعاد جدیدی کند، تا‌کنون به طور کامل استفاده نشده است. درست است که اپیزود‌های اولیه سریال شدیدا اکشن‌-‌محور و ما‌فیا‌-‌گونه بودند اما کم کم این تم به فراموشی سپرده شد و لایه‌های اجتماعی و عاشقانه سریال مجال خود‌نمایی پیدا کردند. تریلر منتشر شده از قسمت دوازدهم نوید یک اپیزود اکشن و هیجان‌انگیز را می‌داد که توانست امید به تزریق هیجان به سریال را افزایش دهد. هر‌چند سازندگان، علاقه‌مندان به تغییر رویه سریال و این دست سکانس‌ها را کاملا ناامید نمی‌کنند، اما همچنان ریتم را کنترل کرده و در اکثر مواقع آن را آرام نگه می‌دارند.
    324a893c-192e-4e4c-b3b3-8d342912f290.jpg
    بزرگ‌ترین دستاورد سازندگان در فصل دوم معرفی شخصیت شاپور است
    شاپور بهبودی شاید در ظاهر آرام باشد، به اتحاد و مبانی آن آشنا باشد، به هنر و ادبیات علاقه داشته باشد و نمایش‌نامه و پیس بخواند، اما در زیر لایه‌های شخصیتی‌اش کاملا ویران شده است. پیش از این از سه حالت مختلف وی در مواجهه با شرایط متفاوت گفته شد؛ حالت عاشق‌-‌پیشه‌اش در تعامل با ثریا، حالت خشن و بی‌رحم در هنگام حذف عناصر در‌دسر‌ساز و حالت در‌مانده در زمان باز‌گو کردن خاطراتش. در کنار بی‌پروایی از حذف شخصیت‌ها و قرار دادن شخصیت شهرزاد در موقعیتی حساس و تعیین‌کننده، بدون شک بزرگ‌ترین دستاورد سازندگان در فصل دوم معرفی شخصیت شاپور است. به دلیل شخصیت‌پردازی فوق‌العاده او عملا پیش‌بینی رفتار‌هایش غیر‌ ممکن است. تغییر حالت سریع از شادی به عصبانیت نمودی از این ویژگی در شخصیت شاپور است. از ابتدای ورود ثریا و شاپور به سریال شاهد رابـ ـطه پر از مشکل و عاری از عشق آن‌ها بوده‌ایم. بار‌ها ابراز علاقه‌ نا‌موفق شاپور به شیوه‌های مختلفی از جمله فروش تابلو و فاصله گرفتن ثریا را تماشا کردیم. با این حال اگر میزان ویرانی رابـ ـطه شاپور و ثریا پیش از شروع فصل دوم ۳ از ۱۰ بوده، اکنون پس از پخش قسمت دوازدهم، این عدد به ۸ رسیده است. همچنین با توجه به شوک‌هایی که اپیزود به اپیزود به این رابـ ـطه وارد می‌شود و با استناد به «آنچه در قسمت بعد خواهید دید»، روند صعودی ادامه داشته و حتی ممکن است به ۹ یا امتیاز کامل نیز افزایش یابد. همچنین رو‌یا‌رویی شهرزاد با این دو شخصیت با توجه به شباهت‌هایش به ثریا و حضور سایه مردی همچون شاپور بر زندگی‌اش، مطمئنا سکانس‌های جالب توجهی را پدید خواهد آورد.
    41a2e1d3-1f34-4d6b-a060-cbbfabdd7e52.jpg
    شاپور و قباد نماد تفکر مرد‌سالارانه هستند
    شهرزاد در کنار تمامی تم‌های اجتماعی‌اش، تا اندازه‌ای تفکر مرد‌سالارانه را نیز به نقد می‌کشد. قباد و شاپور به عنوان نماد‌های این تفکر، مهره‌های اصلی این بازی انتقادی هستند. قباد با تمام قدرت و توانش و با استفاده از هر حربه و راهی حتی با دخالت بزرگان و تحت فشار قرار دادن خانواده‌ها تلاش می‌کند شهرزاد را به دست آورد و در این مسیر به هیچ عنوان به شهرزاد و خواسته‌اش اهمیت نمی‌دهد. شاپور نیز دارای چنین شرایطی است. با اینکه شاپور همچنان ثریا را در اختیار دارد، اما برای به دست آوردن عشق و علاقه‌اش تلاش می‌کند. روش‌های کنترل از جمله دور کردن ثریا از فرزندانش و ممانعت از ملاقات او با دوستانی همچون بلقیس دیوان‌سالار، جزء تلاش‌های شاپور در راستای رسیدن به خواسته‌اش است. شاپور هما‌نند یک زندان‌بان، ثریا را در «زندان» نگه داشته است. اگر شهرزاد در دو راهی که دیوان‌سالار‌ها و در راس آن‌ها قباد در برابرش قرار داده بودند، گزینه متفاوتی را انتخاب کرده بود، هم‌اکنون با شرایطی مشابه ثریا مشغول ادامه زندگی‌اش بود.
    بزرگ آقا در اپیزود‌های پایانی فصل اول تصمیم به قتل سران خانواده‌های رقیب گرفت و توانست آن‌ها را از میدان بیرون کند. اما در سریال شهرزاد با قانونی رو‌به‌رو هستیم که در بین تمامی خانواده‌ها وجود دارد؛ یک خانواده مافیایی از بین نمی‌رود بلکه رهبری آن از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود. بر همین اساس است که اکنون قباد به جای بزرگ آقا، شاپور به جای برادرش و شروانی به عنوان جایگزین پدرش وارد بازی پول و قدرت شده‌اند. با توجه به حضور چند دقیقه‌ای و ادای تعدادی دیالوگ، نمی‌توان با قاطعیت در مورد رهبر جدید خانواده شروانی قضاوت کرد. با این حال امیرکاوه آهنین‌جان از پس ایفای نقشی که در عین بی‌رحمی و خشونت درونی، کاملا آرام بوده و با فکر عمل می‌کند، به خوبی بر آمده است.

    2e4c8b71-837f-4787-aa79-916eaf360ac1.jpg
    تکنیک‌های سینمایی از جمله دوربین روی دست و پن به بهبود تجربه بصری این اپیزود کمک بسیاری کرده‌اند
    از سکانس‌های آرام و دیالوگ‌-‌محور قسمت دوازدهم عبور کنیم، به سکانس‌هایی می‌رسیم که آدر‌نالین خون مخاطب را کمی بالا می‌برند. سکانس فرار شیرین از خانه هاشم، با رگه‌های از ژانر ترس و وحشت آغاز می‌شود، اما نهایتا به سکانس تعقیب و گریزی ختم می‌شود که با استفاده از تکنیک‌هایی نظیر دوربین روی دست و پن (حرکت دوربین با محور ثابت به سمت راست و چپ) ثبت شده‌اند. در کنار این تکنیک‌ها از مواردی از جمله کات‌های پر‌تعداد و تغییر نما‌های متعدد استفاده شده که با ذات سریع و هیجان‌انگیز این دست سکانس‌ها هم‌خوانی دارد. در این بین از بازی عالی پریناز ایزد‌یار (به خصوص در سکانس‌های مربوط به لوکشین پارک) و امیر حسین فتحی (با این وجود که گاهی شوخی‌های صابر در بد‌ترین موقعیت‌ها، کمی توی ذوق می‌زند) نباید چشم‌پوشی کرد که در هرچه هیجان‌انگیز‌تر شدن سریال بسیار موفق عمل کرده‌اند. با این حال در سکانس‌های ضد و خورد تمامی باز‌یگر‌ها، از صابر، فرهاد و هاشم (کمتر از دیگر شخصیت‌ها)، تا افرادی که شیرین را گرو‌گان گرفته‌اند، همگی با بازی نه‌چندان خوب، اغراق شده و مصنوعی خود عملا امکان مشاهده یک سکانس اکشن قوی را از مخاطب سلب کردند.
    قسمت دوازدهم، اپیزودی متعادل و مهیج است که به جز چند مورد، مشکل دیگری در آن مشاهده نمی‌شود. اولین اشکال این قسمت مربوط به سکانس‌های آواز‌خوانی است که تقریبا به وضعیتی شبیه به سکانس‌های خواب دیدن شخصیت‌ها دچار شده‌اند. این شباهت از این جهت است که ویژگی مذکور از نقطه‌ای به سر‌یال اضافه می‌شوند و تقریبا در تمامی اپیزود‌های بعدی کم و بیش از آن استفاده می‌شود. پس از آنکه جذابیت چنین سکانس‌هایی به دلیل تکرار کاملا از بین رفت، سازندگان آن را به دست فراموشی می‌سپارند. سکانس‌های ضیافت که در آثار مافیایی مرسوم است، جزء دومین اشکال سریال هستند که اگر چه جلوه‌ای از عشق قباد به شهرزاد، تفکرات متضاد بلقیس و شاپور و ویرانی هر‌چه بیشتر رابـ ـطه ثریا و شاپور را به نمایش می‌گذارند، اما باز هم چیزی به داستان اضافه نمی‌کنند و به اندازه کافی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.

    34d1c8fc-0a39-49e0-b80c-ce9413ec788f.jpg
    به نظر می‌رسد در آینده باید به دیدن اسلحه به جای قلم در دست فرهاد عادت کنیم
    قسمت دوازدهم فصل دوم سریال شهرزاد در کنار تمامی اشکلات اعم از بازی ضعیف در سکانس‌های اکشن، استفاده از کلیشه‌ها و عدم بهره‌برداری از پتانسیل بخش‌هایی از جمله ضیافت در خانه دیوان‌سالار، همچنان تما‌شایی ظاهر می‌شود و مخاطب را خسته نمی‌کند. در این اپیزود سکانس‌های جالب توجهی به نمایش در آمد که در کنار آن‌ها شاهد تحول‌های داستانی از جمله ورود خانواده دیوان‌سالار به تجارت شاپور بهبودی یعنی قاچاق مواد مخـ ـدر، احتمال باردار بودن اکرم، نا‌امیدی فرهاد از انقلاب از طریق قلم و دست بردن به اسلحه و در کنار آن شناخت شخصیت حقیقی شهرزاد توسط بلقیس که مسلما به رابـ ـطه نزدیک‌تر این دو شخصیت منجر خواهد شد، بودیم. در حالی که تنها ۳ اپیزود به پایان فصل دوم باقی مانده است، سازندگان همچنان بر روند کند و نیمه کندی که از ابتدای فصل در پیش گرفته‌اند، تاکید دارند و به همین دلیل این احتمال وجود دارد که یا اپیزود‌های پایانی بیش از اندازه سریع شوند، یا بر‌خلاف فصل اول با پایانی مناسب به نمایش در نیایند. با تمام این اوصاف نمی‌توان به طور قطع برای نوع پایان‌بندی سریال پیش‌بینی کرد، زیرا سازندگان نشان داده‌اند که می‌توانند غافلگیر‌کننده ظاهر شوند و از حذف شخصیت‌ها هیچ ترسی ندارند.
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    نقد سریال شهرزاد: قسمت سیزدهم، فصل دوم
    اگر چه قسمت سیزدهم فصل دوم سریال شهرزاد سکانس‌های اکشن اپیزود قبل را ندارد، اما در عوض مثل اکثر قسمت‌های فصل دوم بدون اثر ظاهر نمی‌شود.
    سریال شهرزاد در فصل دومش چندان متعادل ظاهر نشده است، گاهی بی‌نهایت عاشقانه می‌شود و گاهی شدیدا مافیایی، گاهی اکشن می‌شود و گاهی شخصیت و دیالوگ‌-‌محور. درست است که این تغییرات زمینه‌ساز تحول سریال نسبت به فصل اول و روایت همزمان چندین خرده داستان، در کنار داستان اصلی سریال (که همان رابـ ـطه پر فراز و نشیب شهرزاد با قباد بوده) است. اما در عین حال موجب شده است که داستان اصلی کم‌رنگ‌ شده و در بسیاری از اپیزود‌ها کاملا فراموش شود. در اپیزود‌های ابتدایی که جنگ‌های مافیایی بخش اعظم سریال را به خود اختصاص داده بود و شهرزاد در کم‌ تعداد‌ترین سکانس‌ها حضور داشت، این نگرانی به وجود آمد که ماهیت سریال در فصل دوم سریال شهرزاد ۳۶۰ درجه تغییر کند. در مقام مقایسه می‌توان به سریال Mr. Robot اشاره کرد. در اپیزود‌هایی که الیوت در آن‌ها حضور نداشته یا نقش حداقلی داشت، این نگرانی به وجود می‌آمد که خرده داستان‌ها و دیگر شخصیت‌ها، جذابیت و پتانسیل کافی را نداشته باشند که خوش‌بختانه این نگرانی به سرعت رفع شد. سریال شهرزاد اما متاسفانه در خلق خرده داستان‌ها تا حدی شکست خورده که دلیل آن را می‌توان عدم استفاده درست از شخصیت‌ها و پیش‌برد ضعیف آن‌ها دانست. قسمت ۱۳ فصل دوم سریال شهرزاد مجموعه‌ای از تمام خرده داستان‌هایی است که تا‌کنون به نمایش در آمده‌اند.
    b304666c-d027-4e4f-a6fd-e157765fcf1f.jpg
    در شرایطی که سریال شهرزاد از فقدان یک رابـ ـطه عاشقانه متفاوت رنج می‌برد، شیرین و صابر بیش از پیش فرصت خود‌نمایی پیدا کرده‌اند
    سریال شهرزاد بر چندین رابـ ـطه استوار است که یا همواره در حال تحول هستند یا بدون هیچ تغییر به روند تکراری خود ادامه می‌دهند. در حالی که رابـ ـطه شهرزاد و فرهاد بدون پیشرفت خاصی همچنان خسته‌کننده بوده و تنها شک موقت توانست آن را از یک‌نواختی نجات دهد. در مقابل روابط چند وجهی قباد با شهرزاد و اکرم با اینکه در سکانس‌هایی نظیر درخواست بزرگان خانواده دیوان‌سالار از شهرزاد و جواب او و با‌خبر کردن قباد از زندگی پنهانی نصرت و افشای ماجرای قتل خدمتکار خانه به دست شیرین توسط اکرم، جزء بخش‌های مهم سریال هستند، اما باز هم پتانسیل گسترش دادن بیشتر را ندارند و اگر در تمام اپیزود‌ها به آن‌ها پرداخته شود، گرایش به کلیشه‌ها بیش از پیش خواهد بود. سازندگان سعی کرده‌اند با پرداخت بیشتر به رابـ ـطه صابر و شیرین که مقدمه آن از قسمت‌های قبل شروع شده بود، جای خالی تم عاشقانه را پر کنند. صابر نه قدرت و پیشینه قباد را دارد، نه روحیه آزادی‌خواهی و عدالت‌طلب فرهاد. با این حال این رابـ ـطه عناصری را از نمونه‌های مشابه‌اش را به ارث بـرده است. به همان اندازه نا‌متعارف و ناملموس است که رابـ ـطه شربت و نصرت بود، منتها با دز موزیکال پایین‌تر. به همان اندازه پر فراز و نشیب و پر از موانع است که رابـ ـطه فرهاد و شهرزاد بوده است. نهایتا به همان اندازه تحت تاثیر عوامل خارجی است که رابـ ـطه شهرزاد و قباد بوده است. به طور قطع نمی‌توان گفت که رابـ ـطه این دو شخصیت جایگزین مناسبی است یا خیر، اما در شرایطی که تم عاشقانه اثر بی‌فروغ‌تر از همیشه است، وجود آن به شدت احساس می‌شود. جدای از شخصیت‌ها بدون شک یکی از عوامل اصلی جذابیت رابـ ـطه مذکور بازی زیبای امیر حسین فتحی و پریناز ایزدیار است.
    f141b1f8-e109-42d5-8520-d74317f11ec1.jpg

    همانطور که در نقد قسمت دوازدهم گفته شد، زندگی مشترک شاپور و ثریا از همان ابتدا بنایی در حال فرو‌پاشی بود که زلزله‌های متعدد به روند سقوط آن کمک می‌کنند. در ویدیو «آنچه خواهید دید» اپیزود دوازدهم سکانس‌هایی به نمایش در آمد که جدای از اسپویل بخش‌های مهمی از قسمت سیزدهم، این پیش‌بینی را به وجود آوردند که قرار است آخرین دیوار سالم نیز فرو بریزد. در لا‌به‌لای صحبت‌های نه‌چندان آرام شاپور و ثریا یکی از شباهت‌های رابـ ـطه این دو شخصیت به شهرزاد و قباد نمایان می‌شود. زندگی مشترک شهرزاد و قباد نا‌خواسته آغاز و نا‌خواسته به پایان رسید. در واقع این بزرگ‌آقا بود که به جای آن‌ها فکر و تصمیم‌گیری می‌کرد. ثریا در شرایطی مشابه، به‌واسطه باخت پدرش از شاپور، مجبور به پذیرش زندان و ازدواج با زندان‌بانش شد. تلاش ثریا برای کمک به شیرین و بلقیس و مخفی کردن کار‌هایش از شاپور که نهایت تلاشش را به کار می‌بندد که او را کنترل کند، به مشاجره‌ای ختم می‌شود که مقدمات رو‌یا‌رویی شهرزاد با شاپور می‌شود. شاپور به مانند تمامی افرادی که به روش‌های مختلف آن‌ها را تحت کنترل دارد و خواسته‌اش را به آنان تحمیل می‌کند، سعی می‌کند شهرزاد را نیز به اختیار خود در آورد. منتهی او نه از پیشنهاد‌ شاپور استقبال می‌کند و نه از تهدیدش می‌‌هراسد. شهرزاد نماد افرادی است که با شناخت اصول انسانیت، اجازه نمی‌دهند که خود را در جایگاه فراتری از دیگران قرار دهند و به عنوان یک زن نسبت به حق و حقوقی که به عنوان یک انسان هویت مستقل داشته، آگاهی دارد. اما ثریا دقیقا نقطه تضاد شهرزاد است. شخصیتی که خود را فراموش کرده و در کنار روحیات خیر‌خواهانه‌ای که دارد، خود را به عنوان یکی از دارا‌یی‌های شاپور که تنها باید تحمل کند، پذیرفته است. به همین دلیل است که در عین جلوگیری از افشای حقیقت، عشق شاپور را نیز پس می‌زند.
    eb4d8972-d818-4d51-a1ab-c8f6313ecdba.jpg
    نقشه نجات دکتر مصدق از زندان می‌توانست سریال شهرزاد را وارد جریانی کند که مسلما به هیجان بیشتر آن منجر می‌شد
    فعالیت‌های سیـاس*ـی فرهاد پیش از این به روش‌های پنهانی و نیمه مسالمت‌آمیز ختم می‌شد، جایی که او از طریق انتشار شب‌نامه اعتراض خود را به شرایط موجود ابراز می‌کرد. اما فرهاد به قدرت و توانایی‌های قلمش بی‌اعتماد و از رخ داد تغییر به‌واسطه آن ناامید است، به سمت فعالیت‌های موثر گرایش پیدا کرده است. یکی از این فعالیت‌ها تلاش برای نجات دکتر مصدق از زندان است. این اقدام اگر چه با حقایق تاریخی هم‌خوانی ندارد، اما حداقل می‌توانست وجهه تاریخی سریال را تقویت کرده و آن را وارد ابعاد جدیدی کند که مسلما به اثری هیجان‌انگیز‌تر از قبل تبدیل می‌شد. متاسفانه کمک به دکتر مصدق برای فرار از زندان رکن ۲ ارتش رای کافی را نیاورد تا مخاطب بیشتر از فرهاد از عملی نشدن این تصمیم ناراحت شود. اما سکانس‌های بحث‌های فلسفی و ایدئولوژیک فرهاد و اعضای انجمن چندان بی‌ارزش نیست. فرهاد به مانند یک چریک کهنه‌کار نقشه‌ای را مطرح می‌کند که از شخصیت صلح‌طلب و میانه‌رو او انتظار نمی‌رود. در گفت و گوی او با شهرزاد زمینه‌چینی این تغییر در رویکرد و نگرشش انجام شده بود. تقابل جوان‌های ماجرا‌جویی همچون فرهاد که از اقدام و طبعات تلاش برای نجات دکتر مصدق نمی‌ترسند و قصد دارند از هر روشی به اهدافی همچون آزادی دست یابند، با افرادی که با‌تجربه‌تر هستند، نسبت به نتیجه منفی اعمالشان نگران هستند و از تاریخ درس گرفته‌اند، سکانس‌های جالبی را به وجود می‌آورند که برای هر ایده‌آلیستی که در آرمان‌ها، فلسفه و تعابیر شاعرانه غرق شده است، تماشایی و پند‌آموز خواهد بود.
    4f179b47-2d98-45d3-b633-1ffb2ade65f5.jpg

    سرهنگ تیموری، علی‌رغم در‌جه‌اش به هیچ عنوان شخصیت مقتدری نیست، اما قواعد بازی با بزرگان را بلد است و با مجیز گویی، ارادت و وعده‌های متعدد رضایت خاطر آن‌ها را تامین می‌کند. اما سروان آپرویز به عنوان مجری قانونی که توسط خانواده‌هایی همچون دیوان‌سالار نوشته شده، چندان به مانند مافوقش عمل نمی‌کند. پیش از این مشاهده کردیم که او شخصا ضعف‌های قانون را رفع کرده و به سیستم حاکم بر آن که کاملا به سود قدرت‌مندان است، بی‌اعتنا است. این ویژگی او که در مواجهه با مافوق و قباد رگه‌هایی از آن به نمایش گذاشته شده، در تعامل با بلقیس دیوان‌سالار به اوج می‌رسد. دوری از احترام‌های مرسوم به اعضای خانواده‌های تاثیر‌گذار و طنز نهفته در اعمال و گفتارش، در کنار هویت دو‌گانه او، نشان از شخصیت‌پردازی جالب سروان آپرویز دارد که برای خودنمایی بیشتر در فصل دوم تنها دو اپیزود فرصت دارد.
    در قسمت دوازدهم شخصیت امین آقا شیروانی با بازی عالی امیرکاوه آهنین‌جان معرفی شد که در جدید‌ترین اپیزود نیز دقایقی دوربین را در اختیار گرفته است. اما در اپیزود هفته گذشته هر‌چه این شخصیت آرام بوده و کنترل اوضاع را در دست داشت، این‌بار نگران، هراسان و گیج ظاهر می‌شود. این تغییر ۳۶۰ درجه‌ای می‌تواند به دلیل ترس او از قدرت خانواده دیوان‌سالار باشد. آن‌چه که باعث می‌شود این شخصیت باور‌پذیر باشد، انتخاب مناسب بازیگر و توانایی‌های در او بروز حس و حال‌های متفاوت و غیر‌قابل پیش‌بینی بودن است.

    6e7571b3-7704-4a1b-8e64-88e46474dcec.jpg
    هر چند ویدیو «آنچه خواهید دید» در کنجکاو کردن مخاطب عالی عمل کرده، اما برای چندمین بار شاهد تصویر روی با اسپویل بخشی از اپیزود هستیم
    قسمت سیزدهم فصل دوم سریال شهرزاد در کنار سکانس‌هایی تماشایی نظیر مکالمه بلقیس و شیرین در آسایشگاه جدید که از برخورد پرستاران تا دکوراسیون بسیار متفاوت از تیمارستان قبل است، تا پشیمانی شاپور از رفتار‌هایش که در اکثر مواقع به‌واسطه بازی فوق‌العاده بازیگران محقق شده‌اند، چندان بی‌نقص ظاهر نمی‌شود. مواردی همچون اضافه کردن رابـ ـطه گذشته هاشم و بلقیس به داستان و تمرکز بیش از اندازه روی رابـ ـطه‌ای که پر است از تناقض و روند تکراری لو دادن بخشی از اپیزود در قالب طرح روی جلد، به تجربه کلی صدمه می‌زنند. با این وجود که روند کند همچنان حفظ شده، سرانجام اتفاقات اپیزود قبل به نمایش در نیامد و قباد در دقایق کوتاهی حضور داشت، اما نمی‌توان اپیزود سیزدهم را تمام بی‌اثر و خسته‌کننده دانست، بلکه این اپیزود جزء معدود قسمت‌هایی است که در هنگام مشاهده آن متوجه گذر زمان نخواهید شد.
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] زومجی
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    نقد سریال شهرزاد: قسمت چهاردهم، فصل دوم
    اپیزود چهاردهم فصل دوم سریال شهرزاد، سریع‌ترین و متعادل‌ترین قسمت نامتعادل‌ترین فصل سریال شهرزاد است.
    تا‌کنون از بسیاری جنبه‌های فصل دوم سریال شهرزاد گلایه کردیم. از روند نا‌متعادل آن که به واسطه آن بر‌خی اپیزود‌ها سرشار از رخداد‌های مهم و هیجان‌انگیز و بر‌خی دیگر فاقد چنین سکانس‌هایی بودند، تا افزایش افسار‌گسیخته خرده‌داستان‌ها که داستان اصلی را همچنان نا‌تمام گذاشته و آن را به کنار رانده است. از فراموش کردن شخصیت‌ها و پرداخت بیش از اندازه به برخی شخصیت‌های بی‌تاثیر تا روند کند پیشبرد داستان که باعث شده‌اند مخاطب در برخی اپیزود‌ها ناامیدانه به دنبال سکانس‌های تاثیر‌گذار باشد. با تمام این اوصاف سریال شهرزاد بدون شک بر‌ترین سریال سال‌های اخیر به دلیل ویژگی‌هایی همچون بازی عالی بازیگران و داستانی که در عین رعایت کلیشه‌ها، گاهی اوقات خلاقانه، متفاوت و غافلگیر‌کننده ظاهر می‌شود، است. با این وجود که نمی‌توان گفت فصل اول بهتر است یا فصل دوم سریال شهرزاد، اما اگر تم عاشقانه نقطه قوت فصل اول بود، در فصل دوم پرداخت به ابعاد اجتماعی و تاریخی در کنار معرفی شخصیت‌های جدید و بخش‌های مافیایی به عنوان نقاط قوت معرفی می‌شوند. همانطور که گفته شد روند سریال شهرزاد در طی ۱۳ قسمت پخش شده از فصل دوم کند و نیمه کند بوده است که موجب شده است قسمت چهاردهم سریع‌ترین اپیزود باشد، ویژگی که می‌توان آن را به فال نیک گرفت زیرا سکانس‌های اضافه را به حداقل رسانده است.
    2a675dc8-125f-4990-a2cb-78ac0fff381c.jpg
    نهایتا پس از پخش ۱۳ قسمت تمامیت پتاسنیل شخصیت سروان آپرویز به نمایش درآمد
    در نقد اپیزود‌های قبل از عدم حضور و توجه به شخصیت سروان آپرویز شکایت کردیم و از پتانسیل هدر رفته او گفتیم. خوش‌بختانه در دو قسمت اخیر سریال شهرزاد، سازندگان فرصت بیشتری به این شخصیت دادند که به‌واسطه این ویژگی سکانس‌های او تنها به ادای چند دیالوگ خلاصه نمی‌شود. در قسمت سیزدهم به خوبی نشان داده شد که سروان آپرویز عنصری نا‌هنجار و متضاد با جریان اصلی یعنی خدمت بی‌چون و چرا به بزرگان است. لحن صحبت با بلقیس دیوان‌سالار و انجام اعمالی که تا‌کنون هیچ‌یک از اعضای خانواده‌های قدر‌تمند با آن‌ها رو‌به‌رو نشده‌اند، نمونه‌هایی از همین ویژگی‌های این شخصیت است. سروان آپرویز شخصیتی بی‌نهایت شوخ‌طبع است که درون آشفته‌اش را با این روش پنهان می‌کند. اصرار به آواز خواندن پیش از دست زدن به قتل، پاک کردن گوش در حضور مافوق و کوتاه کردن ناخن‌ها در هنگام باز‌جویی از بلقیس دیوان‌سالار در کنار گفت‌و‌گو غیر‌منطقی‌اش با شهرزاد همگی نشان از طنز افسار‌گسیخته این شخصیت دارند. اگر تا‌کنون سروان آپرویز را به عنوان شخصیتی کمیک، قانون‌شکن و ضد عرف می‌شناختیم، اکنون لازم است خشونت را به ویژگی‌های او اضافه کنیم. با این وجود که شخصیت مذکور قنل را نیز در کار‌نامه دارد، اما تا پیش از اپیزود چهاردهم نمی‌توانستم او را شخصیتی خشن بنامیم، به همان دلیلی که بتمن و بسیاری از ابر‌قهرمان را خشن نمی‌نامیم حتی اگر پرونده آن‌ها سیاه‌تر از سروان آپرویز باشد؛ زیرا احساس می‌کنیم وارد کردن ضربات سهمگین به دشمنان به بهتر شدن جامعه کمک می‌کنند. بدون شک مهم‌ترین سکانس سروان آپرویز، بازجویی از صابر است. در این بخش است که متوجه می‌شویم این شخصیت به همان اندازه که می‌تواند شوخ‌طبع باشد، خشن و بی‌رحم نیز می‌تواند باشد. سروان آپرویز با اینکه از دلایل صابر آگاهی ندارد، اما از همراهی‌اش با قدر‌تمندان به جای انقلاب بر علیه آن‌ها ناراضی است که این مورد مصمم بودن او را بیشتر کرده و به افزایش شکنجه‌های صابر منجر می‌شود.
    dcb57cae-7e11-4409-9bb1-05dfc042a3b1.jpg

    از فصل اول شخصیت اکرم به شکلی به تصویر کشید شد که برای آزادی خانواده‌اش از بند فقر حاضر است دست به هر عملی بزند. اما با در‌گذشت بزرگ آقا عملا بزرگ‌ترین حامی اکرم نیز از بین رفت. نتیجه این امر تلاش وی برای نزدیک شدن به بزرگ خانواده دیوان‌سالار یعنی قباد است. تمامی رفتار‌هایی که اکرم تا‌کنون بروز داده و اعمالی که به آن‌ها دست زده است، از جمله تلاش برای حذف شیرین از خانواده دیوان‌سالار یا تن دادن به رابـ ـطه با قباد، هیچ‌کدام قابل قضاوت و سرزنش نیستند. تا پیش از اپیزود چهاردهم تصور می‌شد که اکرم توانسته تقدیر خانواده‌اش را تغییر دهد و اکنون قصد دارد که به بانوی اول خانواده دیوان‌سالار تبدیل شود. اما در جدید‌ترین اپیزود مشاهده کردیم که اکرم به عنوان خاکستری‌ترین شخصیت سریال حتی در منفی‌ترین سکانس‌ها همچنان مثبت است و مواجهه او با پدرش در پشت در بیمارستان، به عنوان بهترین سکانس سانتی‌مانتال سریال، تلاش می‌کند اعمال اکرم را توجیه و خانواده و در چار‌چوب بزرگتر اجتماع را مقصر در وضعیت فعلی او معرفی کند. آگاهی بلقیس دیوان‌سالار از رابـ ـطه بین قباد و اکرم و بار‌دار بودن او به خط و نشان کشیدن و تهدید منجر می‌شود. اکرم تلاش می‌کند که از حربه همیشگی‌اش برای قانع کردن جدید‌ترین مانعش استفاده کند که به در بسته می‌خورد. بلقیس به عنوان نماد افرادی که تنها به مصلحت خود می‌اندیشند و با زیر پا گذاشتن دیگران در جهت رفع اشتبا‌هاتشان تلاش می‌کنند، قصد دارد اکرم را به عنوان عنصر نا‌مطلوبی که کنار زدن آن بسیار آسان است، سریعا حذف کند. موردی که با توجه به شرایط اکرم چندان ساده و راحت نخواهد بود. یکی از جالب‌ترین سکانس‌های فصل دوم، نمود آشفتگی ذهنی اکرم از طریق مونولوگ و خطاب قرار دادن خودش است. جایی که به بررسی سناریو احتمالی می‌پردازد، خودش را سرزنش می‌کند و دلایلش را شرح می‌دهد. بازی عالی گلاره عباسی و فیلم‌برداری و تدوین درست این سکانس بی‌نظیر را پدید آورده‌اند.
    047ecccc-6052-4e70-86a6-6cae677c8da3.jpg
    زندان ثریا کوچک‌تر از همیشه و تعداد زندان‌بان‌ها بیشتر از همیشه است
    رابـ ـطه شاپور و ثریا همچنان در ویرانه‌ترین حالت ممکن است. وضعیتی که جرقه‌ آن از اپیزود‌ها قبل زده شده و نهایتا در قسمت سیزدهم آخرین دیوار ترک خورده آن نیز فرو ریخت. ثریا اگر پیش از این در زندانی به نام زندگی مشترک قرار داشت و تنها زندان‌بانش شاپور بود، اکنون در خانه خودش زندانی و تمامی خدمتکاران زندان‌بانش هستند. افرادی که تمام رفتار‌های او را زیر نظر دارند و اجازه هیچ کاری را به او نمی‌دهند. به همین دلیل است که پس از سال‌ها تحمل اسارتی تحمیل شده، اکنون ثریا به فکر فرار از زندان است. اما مسلما فرار از چنگ شاپور بهبودی به راحتی قابل انجام نیست و حتی اگر انجام شود، با توجه به شناختی که نسبت به شاپور داریم، به وضعیت بدتری دچار خواهد شد. پیدا کردن مدرک و سپردنش به دست قانون، هر‌چند بعید است که به حذف او منجر شود، راهی است که ثریا با همراهی بلقیس قصد دارد در آن قدم بگذارد. شاپور به عنوان شخصیتی شدیدا مستبد و محافظه‌کار هر نوع رفتار غیر‌قابل پیش‌بینی را به منزله شورش تلقی می‌کند. رفتاری همچون قطع کردن تلفن به خشم او و ویرانی هر بیشتر رابـ ـطه‌اش منجر می‌شود. با این حال او به هیچ عنوان یک شخصیت مبتلا به سادیسم نیست و از آزار و اذیت ثریا لـ*ـذت نمی‌برد، بلکه سریعا به گریه می‌افتد و تلاش می‌کند آن را جبران کند. تنها محرکی که باعث می‌شود شاپور دست به چنین اعمالی بزند، ترس از تنهایی و نبود ثریا در کنارش است. به‌واسطه همین ترس است که تلاش می‌کند حتی با زندانی کردن، ثریا را در کنار خود نگه دارد.
    1cf76c83-408f-4f7a-94fe-013d8ef393bf.jpg

    از سکانس‌های باز‌جویی سروان آپرویز از صابر، جر و بحث ثریا و شاپور و تقابل بلقیس با اکرم بگذریم، می‌رسیم به افتتاح انجمن فرهنگی بانوان با سخنرانی دکتر شهرزاد سعادت. کلیت این سکانس با مشکلات اساسی رو‌به‌رو است؛ از شعار‌زدگی و کلیشه‌های متعدد گرفته تا نمایش چند‌باره نگاه‌های قباد و فرهاد به یکدیگر. درست است که هیچ‌یک از آن‌ها تحمل دیدن دیگری را ندارند، اما نه نگاه‌های سرشار از تنفر و نه دیالوگ‌های کوتاه رد و بدل شده در آخرین لحظات حضور در انجمن کمکی به پیشبرد داستان کرده و مثلث عشقی قباد، فرهاد و شهرزاد را وارد ابعاد جدیدی می‌کند. تنها کار‌کرد سکانس مذکور این است که نشان می‌دهد قباد برای به دست آوردن شهرزاد روش متفاوتی را در پیش گرفته است. اگر پیش از این قصد داشت با عنصر زور و اجبار او را وادار به بازگشت به خانواده دیوان‌سالار کند، اکنون با اعمال خیر‌خواهانه و بذل و بخشش می‌خواهد شهرزاد را به زندگی سابقش باز‌گرداند.
    خانواده نا‌آرام سعادت همچنان بی‌کار‌کرد‌ترین سکانس‌های فصل دوم سریال شهرزاد هستند. سکانس‌هایی که تنها به مخاطب از رابـ ـطه پنهان هوشنگ اطلاع می‌دهد. اما خرده‌داستان رابـ ـطه حمیرا و هوشنگ پتانسیل لازم برای پیشبرد و پیشرفت را ندارد. تنها کافی است چهارده قسمت پخش شده از فصل دوم را مرور کنید تا متوجه شوید، این بخش حتی از سوی سازندگان هم چندان مورد توجه قرار نگرفته است و تنها به عنوان افزایش دهنده دقایق سریال کار‌برد دارند. همچنین این رابـ ـطه در مقایسه با دیگر خرده‌داستان‌ها به چشم نمی‌آید. از رابـ ـطه شاپور و ثریا که ویژگی‌های خاص خود را دارد تا صابر و شیرین، همگی باعث شده‌اند که عدم توجه به رابـ ـطه حمیر و هوشنگ به هیچ عنوان حس نشود و حتی اقدامی مثبت از سوی سازندگان تلقی شود.

    48b29291-8232-4cc1-997e-aca75b216f3c.jpg
    همچنان نگرانی نسبت به نوع پایان‌بندی فصل وجود دارد
    اپیزود چهاردهم دارای بهترین پایان‌بندی در بین قسمت‌های فصل دوم است که هر‌چند رخ‌دادن آن قابل پیش‌بینی بود، اما انتظار نمی‌رفت که در این اپیزود به وقوع بپیوندد. سازندگان باری دیگر ثابت کردند که توانایی غافلگیر‌کننده ظاهر شدن را دارند. اگر سکانس‌های مربوط به هوشنگ و فرهاد را فا‌کتور بگیریم و تنها باز‌جویی صابر، مکالمه اکرم با پدرش و مونولوگ‌هایش را در نظر بگیریم، از تما‌شای یکی از بر‌ترین اپیزود‌های سریال شهرزاد لـ*ـذت خواهید برد. فصل دوم سریال شهرزاد در اپیزود‌های پایانی خود به سر می‌برد و به‌زودی آخرین قسمت از آن پخش خواهد شد. با این حال هیچ‌یک از خرده‌داستان‌ها به نتیجه نرسیده و تنها شیرین است که به آرامش نسبی رسیده است. به‌ دلیل همین ویژگی است که خوش‌بختانه یا متاسفانه روند سریال سریع‌تر از قبل شده است. خوش‌بختانه از این جهت که سکانس‌های مهم بیشتری در هر اپیزود به نمایش در‌می‌آید و با این وجود که بخش‌های اضافه کامل حذف نشده، اما به حداقل می‌رسد. همچنین متاسفانه از این جهت که اگر سازندگان بخواهند اکثر خرده‌داستان‌ها را به نتیجه بر‌سانند و در حالت بدتر فصل را در میانه داستان رها کند، با پایان‌بندی سر‌هم بندی مواجه خواهید شد که به تجربه کلی سریال صدمه وارد می‌کند.
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] زومجی
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290

    نقد سریال شهرزاد: قسمت پایانی، فصل دوم


    اپیزود پایانی فصل دوم شهرزاد، در عین داشتن اشکلات قسمت‌های قبل و غافلگیر‌کننده نبودن، به عنوان پایان‌بخش فصل موفق عمل می‌کند. با بررسی این اپیزود همراه باشید.


    546ed6e2-550b-49aa-9cb5-236f1fefe68d.jpg




    دومین فصل از سریال شهرزاد با همه افت و خیز‌ها و اپیزود‌های پر‌اشکال و نا‌متعادل که دارای درون‌مایه‌ها و خرده داستان‌های بیشتر نسبت به گذشته بودند، نهایتا با یک هفته تاخیر در پخش قسمت آخر و با تعداد اپیزود‌هایی کمتر از آنچه که تصور می‌شد، به پایان رسید. فصل دوم در بهترین حالت باز هم در سایه فصل اول که غیر‌منتظره، متفاوت و جذاب بود، قرار می‌گیرد. اپیزود پایانی فصل دوم سریال شهرزاد، مجموعه‌ای از تمام اشکالات فصل به علاوه تعدادی نقطه قوت و ضعف جدید است، همچنان دارای سکانس‌های هجو و اضافه بوده و در کنترل سرعت و روند داستان دچار مشکل است، اما با این حال جنبه‌های مختلفی از جهان و داستانش را شامل می‌شود. از لشکر‌کشی‌های مافیایی تا سکانس‌های طنز نخ‌نما و اضافه، از فرار از زندان تا کلوز‌آپ از تمامی شخصیت‌ها، از تصویر‌سازی‌های نمادین تا باز‌جویی متفاوت در مکانی نامتعارف، همه و همه باعث شده‌اند که قسمت پانزدهم فصل دوم سریال شهرزاد به عنوان یک پایان‌بندی تا حدی موفق عمل کند. هر‌چند نمی‌توان این اپیزود را بر‌ترین قسمت دانست یا پایان‌بندی بهتری را متصور نشد، اما باز‌هم مانند فصل قبل به کلیشه‌ها گرایش پیدا نکرده است، که این ویژگی خود از مزیت‌های قسمت آخر فصل دوم سریال شهرزاد است.

    bbe637d4-0a5c-453d-9c73-dd4b4b5551d0.jpg


    اپیزود پانزدهم فصل دوم سریال شهرزاد دقیقا از پایان قسمت قبل آغاز می‌شود. جایی که هاشم برای آزاد کردن ثریا از زندان شاپور در پشت فرمان آماده است. درست است که نه خانه شاپور بهبودی، زندان فاکس‌ریور سریال Prison Break است و نه ثریا، مایکل اسکوفیلد. اما نمی‌توان باور کرد خروج مخفیانه از محل سکونت فردی شکاک که اتفاقا یکی از سران خانواده‌های مافیایی است، به باز کردن دو درب و یک مخفی شدن در زیر‌زمین ختم شود. هر‌چند به دلیل محدودیت‌هایی که شخصیت‌ها و ساختار سریال را در بر گرفته است نمی‌توان انتظار بیشتر از این از سازندگان داشت. اما می‌توانستند کمی آن را نفس‌گیرتر و متفاوت‌تر بسازند. با گذر از سکانس‌های پروسه آزاد‌سازی ثریا، به جمع‌بندی پایان نفس‌گیر (Cliffhanger) قسمت قبل می‌رسیم، جایی که بلقیس دیوان‌سالار به پایین سقوط می‌کند. این سکانس جزء بر‌ترین پایان‌بندی‌های فصل دوم و محرک مناسبی برای سریال محسوب می‌شود. از این جهت که نه تنها توانست تئوری‌های مختلفی را پدید آورد، بلکه باعث شد که اشتیاق مخاطبین برای مشاهده قسمت بعد افزایش پیدا کند. اما چرا سکانس مربوط به مرگ بلقیس دیوان‌سالار و سوگواری خدمه و قباد نمی‌توانند کارکرد موثر خود را داشته باشند؟ پاسخ این سوال به سکانس‌های بعدی بر‌می‌گردد. سکانس‌های هجو و اضافه دوچرخه‌سواری میترا در حیاط خانه هاشم دماوندی که تلاش می‌کنند طنز‌آمیز باشند، نه تنها کارکرد خاصی ندارند بلکه باعث شده‌اند که روند منطقی سریال مختل شود. سازندگان به راحتی می‌توانستند با حذف سکانس‌های مذکور، ریتم اپیزود را کمی سریع کرده و از مسیر خود خارج نشوند.

    7748fa0a-d538-4574-8420-c3531289a432.jpg


    سروان آپرویز از کوچک‌ترین جزئیات، رفتار‌ها و کلمات نمی‌گذرد و به خوبی می‌تواند کسانی که به آن‌ها مشکوک است را تحت فشار بگذارد
    در طی اپیزود‌های گذشته با شخصیت‌پردازی متفاوت سروان آپرویز آشنا شدیم. شخصیتی که نه آداب و رسوم تعامل با بزرگان و خواص را بلد است، نه شباهتی به دیگر هم رده‌هایش دارد. ویژگی‌های شخصیتی منحصر‌به‌فرد سروان آپرویز به مرور مشخص شده‌اند و در عین عدم حضور در اکثر اپیزود‌ها، به یکی از اصلی‌ترین و تاثیر‌گذار‌ترین شخصیت‌های سریال تبدیل شده است. سروان آپرویز با اولین حضورش نشان داد که به قدرت قانون باور ندارد، در حین گفت و گو با بلقیس دیوان‌سالار از ویژگی عدم رعایت رویه معمول تعامل با قدر‌تمندان رو‌نمایی می‌کند و در باز‌جویی از صابر، بی‌رحمی در عین خوش‌طبع بودن را به رخ می‌کشد. اما در قسمت پانزدهم، هوش‌مندی سروان آپرویز به نمایش گذاشته می‌شود. او از کوچک‌ترین جزئیات، رفتار‌ها و کلمات نمی‌گذرد و به خوبی می‌تواند کسانی را که به آن‌ها مشکوک است تحت فشار بگذارد. سکانس‌هایی همچون باز‌سازی صحنه قتل و بررسی تمام احتمالات، آگاهی داشتن از ماموری که وضعیت او را در شب حادثه بررسی کرده و به سخره گرفتن جمله آرمانی مافوقش، همگی حاکی از خاص بودن سروان آپرویز هستند. با تمامی سکانس‌های این شخصیت در اپیزود فعلی و قسمت‌های گذشته که همگی نکات مثبت و منفی خاص خود را دارند، بر‌ترین سکانس سروان آپرویز بدون شک باز‌جویی غیر‌معمولش از اکرم است. در این بخش مشخص می‌شود که او از عدم قدرت تصمیم‌گیری در قشر ضعیف جامعه با‌خبر است و آگاه است که زندگی آن‌ها تا چه اندازه تحت تاثیر بزرگان و قدر‌تمندانی همچون خانواده دیوان‌سالار است. مخفی کردن مدرکی که قاتل بودن اکرم را ثابت می‌کند و تهدید او به سپردنش به دست قانون در صورت سقط جنین، ثابت می‌کند که او فرا‌تر از قانون و بیشتر از هر شخص دیگری به فکر افراد رنج‌کشیده جامعه است.

    e13c7df1-161d-4f7a-9b2c-850f4ad9a4f3.jpg


    استفاده از تصویر‌سازی‌های نمادین و سمبلیک در قسمت پایانی دقایق متعددی را به خود اختصاص داده‌اند. زانو زدن هاشم در کنار حوض و پیدا کردن ماهی مرده، بارش برف در هنگام تشییع جنازه و خیره شدن ثریا به افق‌های دور‌دست از پشت پنجره، تنها نمونه‌هایی از این دست سکانس‌ها است. اما بهترین استفاده از این ویژگی در تابلو‌های نقاشی ثریا مشاهده می‌شود؛ طراحی شاپور در قامت شخصیتی به نام ضحاک که بار‌ها از آن به عنوان صفتی برای بزرگ خانواده بهبودی استفاده شده است. گوشه گوشه کارگاه نقاشی ثریا از تابلو‌های شاپور مار‌دوش در شکل‌ها و شمایل مختلف پر شده است. در حالی که بسیاری از شخصیت‌ها دچار افت شده‌اند، به‌واسطه بازی عالی رضا کیانیان، شخصیت شاپور بهبودی همچنان در بهترین حالت است.

    اولین نکته‌ای که در اپیزود پانزدهم فصل دوم سریال شهرزاد مشاهده می‌شود، طولانی شدن آن نسبت به دیگر قسمت‌های فصل است. به نظر می‌رسد الگو‌برداری سازندگان از سریال Game of Thrones تنها به مقایسه افت با این سریال و حذف شخصیت‌ها در غیر‌منتظره‌ترین حالت ختم نشده و ویژگی طولانی‌ شدن اپیزود پایانی فصل نیز پیاده‌سازی شده است. افزایش دقایق قسمت پانزدهم، با توجه به کاهش تعداد اپیزود‌ها به هیچ عنوان نکته منفی نیست، اما در شرایطی که سریال شهرزاد حتی در پر کردن اپیزود‌های یک‌ساعته خود نیز با مشکل رو‌به‌رو است و برخی اوقات مجبور است با سکانس‌های بدون اثر آن را پر کند، چه لزومی دارد که ۳۰ دقیقه اضافه به نمایش در‌ آید. نتیجه این امر تمرکز بیش از اندازه روی خرده داستان‌هایی با پتانسیل پایین و اختصاص دقایق بیش از حد لازم به بخش‌های تشییع جنازه و گفت‌و‌گوی شهرزاد و هاشم است.

    در کنار موارد گفته شده، اپیزود پانزدهم فصل دوم بخش‌های دیگری نیز دارد که به دلیل به پایان رسیدن فصل درست در میانه داستان مورد بهره‌برداری قرار نگرفته یا استفاده از آن به فصل سوم موکول شده است. در حالی که تصور می‌شد فرهاد و دیگر هم‌فکرانش با مخالفت اکثریت اعضای انجمن، پروژه فراری دادن دکتر مصدق را فراموش کرده‌اند، اما در این قسمت مشخص شد که این عملیات با تعداد افراد کمتر همچنان در حال پیگیری است. تقابل طرز تفکر‌های مختلف در مدرسه و برنامه‌ریزی‌های فرهاد و دوستانش هر‌چند از لحاظ دیالوگ قوی و موثر هستند، اما تاکید بیش از اندازه روی آن‌‌ها به تاثیر‌شان لطمه وارد می‌کند. ورود شهرزاد به غم‌کده قباد و پرسیدن سوالی که مدت‌ها است ذهن مخاطبین را در‌گیر کرده از سوی قباد، باری دیگر رابـ ـطه فوق‌العاده و بی‌مانند بین این دو شخصیت را به نمایش می‌گذارد. ویژگی که در زوج فرهاد و شهرزاد به هیچ عنوان وجود ندارد.

    cf4fb8d6-d551-4cf2-8418-3d9c40645559.jpg


    قسمت آخر فصل دوم سریال شهرزاد، نه یک پایان‌بندی عالی، بلکه یک فینال موفق است
    پایان یافتن فصل دوم با کلوز‌آپ سه شخصیت فرهاد، قباد و شهرزاد، ثابت می‌کند که هر‌چند سریال شهرزاد درگیر جنگ‌های مافیایی شده، رگه‌های جنایی به آن تزریق شده و برخی شخصیت‌های جدید بیش از شخصیت‌های اصلی، دوربین را در اختیار دارند، اما باز هم ستون سریال مثلثی عشقی از سه شخصیت ذکر شده است. آن‌چه که باعث می‌شود اپیزود پانزدهم نه یک پایان‌بندی عالی، بلکه به عنوان یک فینال موفق معرفی شود، به اتمام رسیدن فصل در نقطه اوج داستان است. در واقع هیچ‌یک از خرده‌داستان‌ها به نتیجه نرسیده و جمع‌بندی داستان اصلی نیز همچنان به فصل‌های بعد واگذار می‌شود. هر‌چند خود اپیزود در ایجاد اشتیاق و بر‌انگیختن حس کنجکاوی برای فصل سوم تا اندازه‌ای نا‌موفق است، اما سکانس‌های پس از آن که در واقع حکم «آنچه در قسمت بعد خواهید دید» را دارد، انتظار برای آغاز پخش فصل سوم را عملا غیر‌ممکن می‌کند.


    منبع زومجی
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    چرا فصل دوم «شهرزاد» موفق نبود؟
    سریال «شهرزاد» دوشنبه 17 مهر با پخش آخرین قسمت به کار خود پایان داد؛ البته در حرکتی هوشمندانه بخش کوچکی از فصل سوم در پایان قسمت آخر با عنوان «به زودی فصل سوم» پخش خواهدشد که به مخاطب یادآوری کند داستان ادامه خواهدداشت تا احتمالا همچنان او را روی هوا نگه دارد.
    روزنامه آسمان آبی - سجاد صداقت: سریال «شهرزاد» دوشنبه 17 مهر با پخش آخرین قسمت به کار خود پایان داد؛ البته در حرکتی هوشمندانه بخش کوچکی از فصل سوم در پایان قسمت آخر با عنوان «به زودی فصل سوم» پخش خواهدشد که به مخاطب یادآوری کند داستان ادامه خواهدداشت تا احتمالا همچنان او را روی هوا نگه دارد.

    1440083_119.jpg

    درباره فصل دوم سریال «شهرزاد» می توان حرف های زیادی زد. در هفته های گذشته که قسمت های مختلف این فصل سریال «شهرزاد» پخش می شد، انتقادات فراوانی به این سریال وارد شد. فصل دوم سریال به اندازه ای سردرگم بود که شاید بتوان گفت عوامل با رسیدن به ثبات تصمیم گرفتند به جای 28 قسمت فصل اول، فصل دوم را تقریبا در زمانی نصف فصل اول روایت کنند و مقدمه فصل سوم را بچینند، اما آن گونه که از واکنش ها بر می آید، فصل دوم سریال «شهرزاد» نتوانسته موفقیت های فصل اول را تکرار کند.

    بزرگ آقا؛ مُرد

    «آن کنشگر اصلی که در فصل یک وجود داشت، در این فصل غایب بوده و جای خالی آن احساس می شود.» این جملات علی نصیریان درباره فصل دوم سریال «شهرزاد» شاید درست ترین انتقادی باشد که بتوان به این فصل وارد کرد. تصمیم نغمه ثمینی و حسن فتحی برای کشتن شخصیت بزرگ آقا در پایان فصل اول سریال، یکی از مهیج ترین اتفاقات آن فصل بود، اما حال که فصل دوم به پایان رسیده، باید گفت که این تصمیم هر اندازه مهیج و مناسب برای قسمت پایانی یک فصل 28 قسمتی بود، اما به هیچ وجه هوشمندانه نبوده است.

    سریال «شهرزاد» پر از شخصیت هایی است که هر یک از آن ها با توجه به بازیگرانی که این نقش ها را ایفا می کنند می توانند یک مجموعه را به سمت موفقیت ببرند، اما شخصیت بزرگ آقا با نقش آفرینی علی نصیریان، دقیقا کنشگر اصلی داستان بود. همه روایت بر محور او شکل می گرفت و بزرگ آقا در مرکز داستان قرار داشت. به نظر می آمد در نوشتن شخصیت بزرگ آقا و اتفاقاتی که این شخصیت در سریال رقم می زد، نویسندگان سریال تحت تاثیر فیلم سینمایی «پدرخوانده» قرار داشتند، اما پدرخوانده ایرانی به طور دقیقی در مکانی مناسب قرار گرفته بود.
    1440085_525.jpg

    سریالی که از روز 28 مرداد 1332 آغاز میش د و پدرخوانده برای نگه داشتن جریان سلطنت نقش ایفا می کرد. همه می دانستند طی قسمت های بعدی این پدرخوانده می تواند اتفاقات بزرگی را رقم بزند. بزرگ آقای بازگیر کلیدی «شهرزاد» بود و تصمیم نویسندگان برای کشتن او در پایان فصل یک، ستون اصلی فیلمنامه را فروریخت؛ اتفاقی که شاید باز هم براساس الگوی «پدرخوانده» رخ می داد، اما مسئله این جاست که این سریال عنوانش «شهرزاد» است و قرار نیست همه اتفاقات درباره پدرخوانده ها باشد.

    شخصیت قباد (با بازی شهاب حسینی) نیز چندان برای پرکردن خلا بزرگ آقا کار زیادی نتوانست انجام دهد. قسمت های دوم و سوم «پدرخوانده» فورد کاپولا با زمینه سازی برای ظهور یک پدرخوانده جدید و قدرت نمایی او رخ می داد، اما کل فصل دوم، نویسندگان قباد دیوان سالار را بازی دادند تا سریال به فصل سوم کشیده شود؛ یک شخصیت توسری خور که یک فصل کامل تغییر چندانی نکرد و همان راه خویش را ادامه داد. او نتوانست کمکی باشد برای زمین نخوردن سریال، مرگ بزرگ آقا بدون جایگزینی برای او، یک اشتباه استراتژیک از سوی نویسندگان بود.

    این تازه به روایت آمدگان

    شخصیت های بلقیس (با بازی رویا نونهالی)، شاپور بهبودی (با بازی رضا کیانیان) و ثریا (با بازی آتنه فقیه نصیری) سه شخصیت مهمی بودند که از ابتدای این فصل به سریال اضافه شدند. بلقیس، خواهر بزرگ آقا، با مرگ او به تهران آمد و زمینه ساز به قدرت رسیدن قباد شد. شاپور بهبودی پس از مرگ برادر در فصل قبل، جایگزین او شد و اکنون قرار است نقش مهمی بازی کند. به دلیل آن که اتفاقات خانه شاپور بهبودی نیز برای نویسندگان مهم بوده، ثریا، همسر شاپور نیز صاحب نقشی مهم در روایت شده است؛ البته دوستی بلقیس و ثریا نیز در این جا تعریف شده تا شخصیت های اضافه شده بتوانند داستانی پرچالش را تدارک ببینند، اما شاید دقیقا از همین نقطه ضربه مهم دیگری به «شهرزاد» وارد می شود.

    یک لحظه مقایسه کنید پدرخوانده های سریال در فصل اول را با پدرخوانده های سریال در فصل دوم. ماجرا بر سر بازی شخصیت ها در سریال نیست، بلکه نقطه مهمی که سریال با آن رو به رو است، نوع تعریف آن از مقوله پدرخوانده است. هرچه پدرخوانده های سریال در فصل اول مرموز، زهردار و پرقدرت از کار درآمده بودند، پدرخوانده های فصل دوم بی عرضه و واقعا کم توان هستند. این یکی از مهمترین اشکالاتی است که فصل دوم با آن رو به روست؛ البته می توان حدس زد در فصل سقوط شخصیت ها، نویسندگان بنابر تغییر زمانه از دوران پایان پدرخوانده ها خواهندگفت؛ اما ایده هرچه بوده، نتیجه شخصیت هایی خشن اما بی جربزه از آب درآمده اند که هیچ تاثیری بر مخاطب ندارند.
    1440089_129.jpg

    به همین سادگی، بلقیس به یک شخصیت نه چندان با قدرت تبدیل می شود که هوشیاری اش در قسمت های پایانی چندان به کار سریال نمی آید. روشن کردن داستان عشق قدیمی او و هاشم (با بازی مهدی سلطانی) هم یکی دیگر از ایده های داستان تاریخی- جنایی- عاشقانه «شهرزاد» است که کار خاصی از پیش نمی برد.

    شخصیت رضا کیانیان هم با همه تلاش او برای درآوردن یک بازی متفاوت، چنگی به دل نمی زند. واکنش های هیستریک و عصیی شاپور بهبودی بیش از یادآوری یک پدرخوانده مخوف، یادآور ناتوانی فیلمنامه در شخصیت پردازی اوست. ثریا نیز در میانه این دعوا، زنی ضعیف است که گیر ضحاک ماردوش افتاده و در نهایت، فقط به عنوان یک کاتالیزور استفاده می شود. به نظر می رسد هیچ یک از شخصیت های تازه کمکی به جذاب تر شدن سریال نکرده اند.

    یادگار فصل اول

    نمی توان از سریال «شهرزاد» نوشت و درباره نقش هاشم (با بازی مهدی سلطانی) حرف نزد. هاشم تنها شخصیت باصلابت به جا مانده از فصل اول است. در پایان فصل اول، حشمت (با بازی ابوالفضل پورعرب) می میرد و برادرش نصرت (با بازی پرویز فلاحی پور) جایگزین او می شود، اما این جایگزینی برای فصل دوم اصلا خوشایند نیست. شخصیت هاشم از فصل اول به فصل دوم آمده و یادآور فصل اول موفق سریال و تعریف درست داستان در آن است.

    از سوی دیگر، بازپرس جدیدی با بازی امیر جعفری به میدان می آید که تقریبا او نیز فدای گذار از فصل اول به سوم می شود و عملا تنها بازی کلیدی اش در قسمت آخر شکل می گیرد. از نخستین باری که جعفری بازی خود را آغاز می کند تا قسمت آخر با بازپرسی طرف هستیم که نویسندگان او را برای فصل سوم نگاه داشته اند. همین بی توجهی به فصل دوم سقوط آن را در پی دارد.

    آن پس زمینه تاریخی فراموش شده

    مخاطب سریالی با نام «شهرزاد» توقع دارد که او حضوری پررنگ در مرکز روایت داشته باشد، اما زن قوی و متفاوت فصل اول در این فصل به زینه ای برای رد و بدل شدن حرف های عاشقانه، خواننده بیانیه های بلندبالا و سنگ صبور این و آن شده است. داستان غریبی است شخصیتی که بخش مهمی از سریال براساس داستان های او و عاشقانه های اطرافش شکل می گیرد، در یک فصل کامل مانند فردی عادی هیچ کنش خاصی ندارد. نهایت کنش او در دو قسمت پیرامون تصمیم به بازگشت او برای زندگی با قباد بر می گردد. در قسمت های انتهایی، سطح حضورش آنقدر نازل می شود که تلاش برای حل و فصل مشکلات خواهرش مهم ترین تاثیرگذاری اش است.
    1440082_853.jpg

    شاید باید یادآوری کرد سریال «شهرزاد» از یک روز تاریخی در میانه حوادث روایت نشده در قاب تصویر آغاز شده است. با دغدغه آزادی خواهانه جوانی عاشق که بر سر عشق به شهرزاد و دکتر مصدق قرار بود تن به تیرباران بسپارد. تاریخ پرفراز و نشیب در بستر داستان ایران، عاشقانه های آذر گلابدره ای، چپ ها و غصه اعدام حسین فاطمی جای خود را به شعارهای عجیب و خنده دار در پستوی انجمن شعر داده است. از روایت در بستر تاریخ در فصل اول، «شهرزاد» به استفاده از المان های تاریخی برای رسیدن به سیـاس*ـی بازی یکی از شخصیت هایش افتاده است. این داشته ای تلخ برای سریالی است که تنها می توان امیدوار بود فصل سوم بهتری در پیش داشته باشد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    18
    بازدیدها
    2,021
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    612
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    657
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    227
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    283
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    245
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    418
    پاسخ ها
    3
    بازدیدها
    649
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    404
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    753
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    425
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    228
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    168
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    1,364
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    1,436
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    338
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    960
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    445
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    173
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    506
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    907
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    402
    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    863
    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    347
    پاسخ ها
    7
    بازدیدها
    248
    پاسخ ها
    32
    بازدیدها
    456
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    138
    پاسخ ها
    14
    بازدیدها
    319
    پاسخ ها
    8
    بازدیدها
    297
    نقد و بررسی فیلم ایرانی نقد سریال آشوب
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    149
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    456
    بالا