او تمام تلاشش را کرد تا این کنترل را بدست آورد و بتواند به نوعی عدم کنترلش روی زندگی را جبران کند. از رفتار او چه در کودکی و چه در بزرگسالی متوجه میشویم که هدف او از شطرنج بازی کردن، نه سرگرمی است و نه تقویت حافظه، بلکه حکومت است.
اگر مواقعی را که او از حریفانش میباخت بازنگری کنید، متوجه میشوید که استرس عجیبی سراسر وجود بث را فرا میگرفت و بدجوری عصبی میشد. به قول خودش که در مصاحبه گفته بود، او در صفحه شطرنج احساس امنیت میکند زیرا کنترل کاملی در آن دارد؛ اما زمانی که میبازد و این کنترل را از دست میدهد، احساس امنیتش از دست میرود و خاطرات بد دوران کودکی از جلوی چشمانش میگذرد. او بعد از هر باخت به شدت افسرده میشود و اعتماد به نفسش پایین میآید.
اگر مواقعی را که او از حریفانش میباخت بازنگری کنید، متوجه میشوید که استرس عجیبی سراسر وجود بث را فرا میگرفت و بدجوری عصبی میشد. به قول خودش که در مصاحبه گفته بود، او در صفحه شطرنج احساس امنیت میکند زیرا کنترل کاملی در آن دارد؛ اما زمانی که میبازد و این کنترل را از دست میدهد، احساس امنیتش از دست میرود و خاطرات بد دوران کودکی از جلوی چشمانش میگذرد. او بعد از هر باخت به شدت افسرده میشود و اعتماد به نفسش پایین میآید.