فضا و زمان در معماری

*بانو بهار*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/15
ارسالی ها
3,937
امتیاز واکنش
10,965
امتیاز
804
محل سکونت
میان شکوفه‌ها
فضا وزمان

در نگاه اول فضا نه با حركتارتباطي دارد و نه با زمان . اما در زبان انگليسي ، طبق فرهنگ آكسفورد ، واژه فضادست كم از سال 1300 ميلادي به اين طرف ،هر دو معني زماني و مكاني را باهم داشته است . تا پيش از آغاز اين قرن ، فضا و زمان همواره دو مفهوم مجزا به شمار مي آمدند . اما از زمان شكل گيري نظريه هاي نسبيت خاص و عام ، و مفاهيم مجزاي فضا و زمان روزبه روز به مفهوم تركيبي فضا _ زمان نزديك تر شده اند . به گفته هرمان مينكو سكي كهدر سال 1908 اين مفهوم را مطرح كرد ، فضا _ زمان يك پيوستگي چهار بعدي است كه سهبعد فضا را با بعد زمان تركيب مي كند بنابر اين هر شيء نه تنها بايد طول ، عرض وارتفاء داشته باشد كه بايد تداوم زماني نيز داشته باشد .

مفهوم زمان
_ زمان كه تداوم در آن مستتر است ، در هنر و معماري با حركت در درون فضا مصداقپيدا مي كند . معماري به معناي مكاني كه موجوديت جسمي يافته است مي تواند زندگي شودو پيموده شود يا مي تواند اندازه گيري مكاني و اندازه گيري زماني شود بدين معنا كهبيننده براي درك كامل فضاي معماري و يك تركيب فضايي بايستي در آن حركت كند تابتواند آن را از جهات مختلف ببيند و حركت احتياج به رمان دارد . به اين ترتيب زماناصطلاحآ تبديل به بعد چهارم در ادراك فضا مي شود . به عبارتي بعد چهارم يعني زمان ،به فضا تحرك مي بخشد . روشي كه مي توانيم بعد چهارم ( زمان )را به شكلي معنا دار بهفضا وارد كنيم ، اين است كه توجه خود را به فرايند تكامل و تحول فضا معطوف كنيم . دنبال كردن خط سير ساخته شدن و دگر گون شدن فضا به ما اجازه مي دهد كه چهارمين بعدرا به درك فضايي خود بيفزاييم از يك سو بايد فضا را در متن روند سياسي و اقتصاديتوليد كننده آن برسي كنيم . از سوي ديگر با ديدن فضا به مثابه محصولي اجتماعي ، ميتوانيم بعد چهارم را در درك فضايي خود جاي دهيم . چرا كه تحركي در روابط اجتماعياست كه تنها به كار گيري مفهوم فضا _ زمان اين مكان را بوجود مي آورد چنين تحركي بهروابط اجتماعي _ فضا ساختي وارد شود . تجربه زيست در فضا ، از موادي است كه زمان درآن نهفته است .

از لحاظ دخالت پارامتر زمان در تدوین فضای معماری دوگونه فضا یا معماری قابل تفكیك است:

ـ برخی از بناها می‌توانند بهسادگی پیموده شوند و موجودیت مكانی‌شان برای بیننده آشكار و شناخته شود، یعنی اینكهبه ترتیبی باشند كه بیننده بتواند به یكباره بر آن چیره شود. در این بناهااندازه‌گذاری بر زمان و بر مكان در حیطه توانایی‌های تجربه شده انسان در ادراك فضایساخته شده در انطباق با یكدیگر صورت می‌گیرد و این دو موجودیت همزمان و به موازاتیكدیگر طرح‌ریزی می‌شوند. در این حالت، فضای معماری دارای ویژگی سكون است و تصویریرا ارائه می‌دهد كه در آن كلیات شكلی مكان از هرنقطه یكسان می‌نماید و شخص را نیازبر آن نیست كه به قصد شناخت مكان‌های تركیب‌كننده یا تشكیل‌دهنده بنا به باز پیمودنراهی كه پیموده بپردازد.

ـ در بناهایی دیگر، دیدار و گذر در طول و عرض بنامتضمن شناخت موجودیت مكانی آنها نیست و بیننده نمی‌تواند یكباره بر آنها مستولیشود. در این بناها شناخت فضای مكانی تنها هنگامی میسور است كه بیننده نتواند بهچگونگی‌های پیوند و تركیب یا آمیـ*ـزش و مرتبت یافتن پاره‌های مكانی دست یابد، مگرآنكه دو نوبت یا به نوبت‌هایی بیش، از طول و عرض بنا گذر كند. و روشن است كه منظورنه گذر كردن مجدد به معنای عینی یا قراردادی‌اش، بلکه بازخوانی ویژگی‎های شكلی بنااز دیدگاه‌هایی متفاوت و در اوقات مختلف است.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا