فوتبال خارجی قطری ها نیمار را برای اهداف سیـاس*ـی خریدند

  • شروع کننده موضوع kamand.e.b
  • بازدیدها 104
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

kamand.e.b

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/26
ارسالی ها
763
امتیاز واکنش
1,141
امتیاز
401
محل سکونت
اهواز
جیمز مونتاگیو، نویسنده سرشناس انگلیسی، در گفتگو با ورزش سه، در مورد کتاب جدیدش، باشگاه میلیاردرها و پشت پرده حضور مالکان ثروتمند در فوتبال صحبت کرد.



به گزارش "ورزش سه"، جیمز مونتاگیو که با کتاب "سی و یک-صفر"، جایزه کتاب ورزشی سال انگلیس را بـرده، از آن دست نویسنده هایی است که برای تحقیق در مورد جنبه های مختلف فوتبال به کشورهای زیادی سفر کرده و البته به لطف همسر ایرانی-هلندی اش، شناخت خوبی هم از فوتبال ایران دارد.



کتاب جدید او، باشگاه میلیاردرها، که قرار است تا دو ماه دیگر به بازار عرضه شود، در مورد حضور مالکان متمول در فوتبال و تاثیری که آنها روی این ورزش خواهند گذاشت. به بهانه انتقال تاریخی نیمار، گفتگویی داشتیم با این نویسنده ماجراجو که در ادامه می خوانید:





01235078.jpg






شما به عنوان یک نویسنده ورزشی، در مورد جنبه های مختلف فوتبال تحقیق کرده اید. با این پیش زمینه، شما از انتقال نیمار به پاری سن ژرمن تعجب کردید؟



نه، اصلا چون این یکی از مهمترین موضوعاتی بود که من به خاطر کتاب جدیدم، "باشگاه میلیاردرها"، که به زودی منتشر می شود، روی آن تحقیق کردم. می دانید که در حال حاضر پول زیادی در فوتبال وجود دارد اما مانند گذشته نیست که این پول متعلق به مالکان باشگاه ها که افرادی ثروتمند هستند، باشد. حالا بحث تملک باشگاه توسط کشورهاست. به قطر و خانواده سلطنتی آن نگاه کنید که هزینه های پاری سن ژرمن و جام جهانی 2020 را پرداخت می کند. در مورد امارات و منچسترسیتی هم شرایط به همین ترتیب است.



سرمایه گذاری ها آنها خیلی مهمتر از فوتبال است زیرا آنها هوادار سرسخت پی اس جی یا منچسترسیتی نیستند. آنها به دنبال این هستند که از این سرمایه گذاری ها استفاده های سیـاس*ـی و اجتماعی ببرند؛ استفاده های استراتژیک.



به همین دلیل، این انتقال من را متعجب نکرد زیرا برای آنها 200 میلیون یورو یا 222 میلیون پوند یا هر مقداری که در نهایت هزینه کنند، در واقع قطره ای از اقیانوس منابعی است که در اختیار دارند.





01234836.jpg






یک روز بعد اینکه مشخص شد انتقال نیمار به پاری سن ژرمن قطعی شده، مارکا تیتر زد:"انتقالی که تاریخ فوتبال را تغییر می دهد"؛ به نظر شما هم همین طور است؟ آیا می توان این انتقال را با خرید چلسی توسط رومن آبراموویچ مقایسه کرد؟



من فکر می کنم به جهات مختلف، این یکی از سال هایی است که یک نقطه عطف برای فوتبال محسوب می شود. می توان این را با سال هایی مقایسه کرد که سقف دستمزد در انگلیس برداشته شد یا سالی که رومن آبراموویچ، چلسی را خرید. در سال های بعد از فروپاشی شوروی، در دنیایی که کاملا تغییر کرده بود، افرادی ناگهان ثروتمند شدند و نابرابری افزایش پیدا کرد.



سال های دیگری هم هست؛ مثلا سال 2003 که میلیونرها، میلیاردر شدند یا سال 2008 که میلیاردرها، تریلیاردر شدند. در آن زمان که شیخ منصور، از خانواده سلطنتی امارات، تصمیم گرفت منچسترسیتی را بخرد.



حالا قطری ها سرمایه گذاری طولانی مدتی در ورزش انجام داده اند. من در سال 2004 به قطر رفتم و آنجا بود که متوجه شدم آنها قصد سرمایه گذاری دارند و برنامه استراتژیک طولانی مدتی دارند. اما انتقال نیمار، خیلی گران تر از انتقال رکوردساز قبلی است. آنها تقریبا دو برابر پولی که منچستریونایتد برای خرید پل پوگبا پرداخت را هزینه کردند.



این نشان می دهد که ارزش بازیکنان تنها به خاطر عملکردشان در زمین نیست و یه عنوان یک محصول سرگرمی ساز هم مطرح هستند. در واقع فقط مسئله پرداخت پول یا هزینه ای که آنها برای خرید باشگاه انجام داده اند، مطرح نیست؛ مسئله این است که بازیکنان چطور این پول را برمی گردانند.



مسئله فقط حضور بازیکنان در زمین نیست؛ مسئله فالوئرهای اینستاگرام است؛ قراردادهای تجاری که می تواند بسیار هنگفت باشد. خیلی ها در مورد فروش پیراهن صحبت می کنند. البته این همیشه مطرح بوده اما اکنون مسئله قرار داشتن در بین بهترین های صنعت سرگرمی مطرح است؛ اینکه بتوانید در آمریکا، چین، تایلند و ... بازاری برای خودتان پیدا کنید؛ کاری که پاری سن ژرمن می خواهد انجام بدهد و در واقع این بازارهایی است که قطر به دنبال راه یافتن به آن است.



بنابراین این یک گام انقلابی در فوتبال است؛ گامی متفاوت که ترکیبی از پول، قدرت و تکنولوژی است.







خب با همه این چیزهایی که توضیح دادید، چه چیز نگران کننده ای برای هواداران فوتبال وجود دارد؟ چون خیلی ها هستند که دائما از نابود شدن فوتبال در اثر این هزینه های هنگفت صحبت می کنند؛ در حالی که دو- سه دهه قبل، زمانی که حتی بهترین باشگاه های اروپایی، ورزشگاه های خوبی نداشتند، خیلی ها آرزو می کردند که سرمایه گذارانی پیدا شوند و فوتبال را از آن شرایط خارج کنند.



سوال این نیست که چرا باید نگران باشیم؟ سوال این اس که چرا نباید نگران نباشیم؟ منظورم این است که ما باید نگران آنچه در فوتبال رخ می دهد باشیم.



به فوتبال ایران و رقابت هایی که در آن وجود دارد نگاه کنید؛ مثلا به دربی تهران. من در ایران بودم و در ورزشگاه آزادی هم فوتبال تماشا کردم. فوتبال یک اجتماع است؛ در واقع بازتاب اجتماع بومی و در مورد تیم های بزرگتر، بازتاب هویت و تعلق خاطر شما.



01198152.jpg






کاری که پول انجام می دهد این است که یک سرمایه بومی را که بر اساس اجتماع محلی شکل گرفته، جهانی می کند و آنها را از مسیر اولیه اش خارج می کند؛ از چیزی که آن را به یک سرمایه ارزشمند تبدیل کرده بود.



مثلا وقتی برای دیدن بازی منچستریونایتد می روید، می دانید که چرا یک باشگاه بزرگ است اما در نهایت مسئله اصلی هواداران هستند و جوی که در ورزشگاه است. اگر هواداران را از این معادله خارج کنید، در نهایت چیزی نخواهید داشت.



اما این مسئله هیچ تاثیری روی حضور تماشاگران در ورزشگاه ها نداشته؛ حتی با وجود اینکه اعتراض هایی در مورد افزایش قیمت بلیت ها شده، اما همچنان بازی های تیم هایی که مالکان شان در دسته "باشگاه میلیاردرها" قرار می گیرند، با ظرفیت کامل برگزار می شود.



مسئله این است که توسط چه کسانی پر می شود؟ باید دید چه کسانی برای دیدن این بازی های می روند زیرا به طور سنتی، فوتبال ورزش طبقه کارگر است؛ ورزشی بود که جوان ها می توانستند با دوستان شان برای دیدن آن بروند اما با تغییری که در شرایط مالی فوتبال ایجاد شده، افراد جوان طبقه متوسط و کارگر نمی توانند دیدارهای فوتبال را تماشا کنند.



منچستریونایتد می تواند هر روز ورزشگاهش را پر کند اما هوادارانی که به الدترافورد می روند دیگر به اجتماع محلی مرتبط نیستند. آنها در واقع توریست هایی هستند که برای دیدن منچستریونایتد می روند زیرا آنها هوادارانی در سراسر دنیا دارند و در این مسئله مشکلی هم وجود ندارد.



جهانی شدن در فوتبال هم وجود دارد اما آنطور که ما می گوییم، نباید بچه را داخل حوض انداخت. نباید فراموش کرد که چه هویتی باعث شده که دنیا به این باشگاه علاقه مند شود. این باشگاه یک شخصیت انگلیسی داشت و این با سایر باشگاه های فوتبال متفاوت بود. مشکل این است.



خب در مورد کتاب اخیرت، باشگاه میلیاردرها، صحبت کنیم. چرا ما باید در مورد مالکان باشگاه ها بدانیم؟ چرا این مسئله مهم است؟



فکر می کنم در مورد همه جنبه های فوتبال چیزهای زیادی نوشته شده است؛ در مورد بازیکنان که البته خیلی مهم هستند؛ در مورد هواداران که آنها هم مهم هستند؛ در مورد مربیان و حتی ایجنت ها که از طریق واسطه گری پول زیادی به دست می آورند.



برای من مهم بود که در مورد افرادی که واقعا فوتبال را اداره می کنند، چیزهای بیشتری بدانیم؛ آنهایی که بیشترین قدرت را در فوتبال دارند. من دوست داشتم داستان آنها را تعریف کنم؛ هرچند از اول می دانستم که هیچ یک از آنها با من صحبت نخواهند کرد.





01235088.jpg




بنابراین من از طریق صحبت با بازیکنان، هواداران و سفر به شهرهایی که این هزینه های میلیاردی در باشگاه های آن صورت گرفت، این کتاب را نوشتم. من سعی کردم به این سوال جواب بدهم که این مالکان چه کسانی هستند؟ پول های شان را از کجا آورده اند؟ چرا در فوتبال سرمایه گذاری کرده اند؟ می دانید که این محدوده ای است که تا به حال کسی وارد آن نشده است زیرا این افراد خیلی قدرتمند هستند زیرا اقتصاد فوتبال را در دست دارند.



فرانکلین فوئر کتابی دارد به نام "چگونه فوتبال دنیا را توضیح می دهد" و مثال هایی از فوتبال را به عنوان مثال هایی از آنچه در دنیا در حال رخ دادن است، تفسیر می کند.. آیا می توان گفت که انتقال نیمار را هم می تواند به عنوان مسیری که دنیا در حال طی کردن است، تفسیر کنیم؟



بله، فکر می کنم می توانیم. فکر می کنم فوتبال آینه بسیار خوبی برای جامعه است. فکر می کنم می توانیم با دنبال کردن فوتبال، چیزهای زیادی در مورد اینکه چه اتفاقی در دنیا در حال رخ دادن است، بفهمیم. اینکه این پول ها از کجا می آید، برای خرید چه بازیکنانی پرداخت می شود و چه سیاست مدارهایی پشت آن هستند...



فکر می کنم اینکه قطری ها این پول را برای نیمار پرداختند و این پول را اکنون هزینه کردند، جنبه های جالبی دارد؛ زمانی که رابـ ـطه شان با همه همسایه های شان تقریبا قطع شده است. در واقع این جنبه جدیدی از جنگ بین عربستان، قطر و امارات است. بنابراین این انتقال، بازتابی از واقعیت سیـاس*ـی در خاورمیانه است.



فکر می کنم این انتقال همچنین بازتاب دوره جدید استفاده از تکنولوژی و همچنین زندگی سلبریتی هاست؛ شیوه ای که ما از اطلاعات استفاده می کنیم و در 20 سال آینده تغییر خواهد کرد.



پس می توان گفت که حضور خیلی از این مالکان میلیاردر در باشگاه، به دلایلی ورزشی نیست و اهداف دیگری را دنبال می کنند.



بله، مطمئنا. این یکی از چیزهایی است که کتاب "باشگاه میلیاردرها" سعی کرده به آن جواب بدهد. که چرا این آدم ها به فکر خرید باشگاه های فوتبال هستند؟ انگیزه های آنها چیست؟

دشوار است که بگوییم همه آنها انگیزه های یکسانی دارند. شاید بعضی از آنها به فوتبال علاقه داشته باشند اما غالبا اینطور نیست.



01235084.jpg




در مورد مالکان آمریکایی، دلیل کاملا مشخص است. آنها تنها به دنبال سود هستند. واضح است که فوتبال در دنیا اهمیت زیادی پیدا کرده و این فرصتی است تا آنها از حضور در فوتبال سود ببرند.



اما وقتی در مورد مالکان آسیایی و به طور مشخص خاورمیانه ای صحبت می کنیم، آنها دقیقا به دنبال اهداف سیـاس*ـی هستند. تردیدی نیست که پاری سن ژرمن ابزاری تبلیغاتی برای کشور قطر است. گزارش هایی وجود دارد که نشان می دهد قطری برای خرید پاری سن ژرمن، ملاقات هایی با سارکوزی و پلاتینی داشتند و از این رابـ ـطه برای گرفتن میزبانی جام جهانی 2022 استفاده کردند.



از سوی دیگر، آنها از این طریق روابطی به دست آوردند که به آنها کمک کرد تا در پاراگوئه و روسیه، حق استخراج گاز به دست بیاورند. این از نظر ژئوپولتیکی بسیار مهم است.



چرا باید آنها چنین هزینه ای کنند اگر قرار نباشد از آن استفاده سیـاس*ـی ببرند. مطمئنا آنها طرفدار فوتبال فرانسه نیستند.



در مورد اماراتی ها هم همین طور است زیرا شیخ منصور به خوبی توانسته با خرید منچسترسیتی، بین خودش و آنچه در امارات رخ می دهد، فاصله بیندازد. اکنون دیگر کسی نام او را در کنار نقض حقوق بشر در امارات نمی آورد و از طرف دیگر، منچسترسیتی باعث شهرت هواپیمایی اتحاد و همه کمپانی های ورزشی ابوظبی شد. تنها خرید یک باشگاه باعث شد تا حالا آنها یک بازیگر شناخته شده در معادلات جهانی باشند.





01235087.jpg






الیگارش های روس هم که صاحب باشگاه های فوتبال در غرب اروپا هستند، ارتباطاتی با ولادیمیر پوتین دارند. در واقع آنها برای اینکه زمانی مورد غضب پوتین قرار نگیرند، تلاش می کنند تا او را خوشحال نگه دارند و این کار را از طریق باشگاه های شان انجام می دهند؛ از جمله رومن آبراموویچ.



در عنوان فرعی کتاب شما آمده:" رشد توقف ناپذیر مالکان فوق ثروتمند در فوتبال". آیا واقعا این روند توقف ناپذیر هست یا می توان جلوی آن را گرفت؟



در این تردیدی نیست که پول هست که دنیا را جلو می برد و در نهایت چیزی است که شما به آن نیاز دارید. اما باید چهارچوبی باشد که این مالکان را کنترل کند و باشگاه را متعلق به هواداران نگه دارد. باید کاری کرد که نتوان باشگاه ها را خرید و فروش کرد.



مثل آلمان که مدل سهام 50+1 وجود داشت و کسی نمی توانست سهامدار اصلی باشگاه شود اما آن هم دچار تغییر شد. در واقع قوانین بیشتر از اینکه برای کنترل کردن این مالکان وجود داشته باشد، در حال از بین رفتن برای ورود آنها هستند.



البته منظور من حذف کردن این مالکان متمول از فوتبال نیست. مسئله این است که هواداران در اداره باشگاه نقش موثر داشته باشند. فکر می کنم مدل 50+1 از این نظر بسیار موفق است.



تنها مشکل این است که امکان سرمایه گذاری در این مدل محدود است و به همین دلیل، باشگاه های آلمان برای رقابت با بایرن مونیخ، ولفسبورگ یا لورکوزن که حامیان م:campe545457on2:ژه ای دارند، دچار مشکل می شوند.



بایرن به دلیل بزرگی و محبوبیت، سال هاست که برتری ویژه ای نسبت به رقبا دارد اما این مدل 50+1 به اندازه کافی مدل خوبی هست. فکر می کنم در این مدل ارتباط بیشتری بین هواداران و باشگاه وجود دارند و دیگر اینطور نخواهد بود که هواداران ندانند در باشگاه شان چه اتفاقاتی می افتد.



بهترین حالت ایجاد یک رابـ ـطه متعادل بین سرمایه گذاری و نظارت هواداران است؛ به طوری که آنها بر همه جنبه های باشگاه نظارت داشته باشند و مالکان نتوانند هر کاری دلشان می خواهد، از بالا بردن قیمت بلیت ها تا تغییر لوگوی باشگاه، را انجام بدهند.



باید از این مدل ابتدا در اروپا استفاده شود و اگر موثر بود، آن را به سایر نقاط جهان مثل آسیا و آفریقا توسعه داد زیرا بیشتر پولی که به فوتبال اروپا می آید، از آسیا، خاور میانه، چین و تایلند است و این تاثیری منفی روی لیگ ها و فوتبال آسیا دارد.



چون در مقابل با لیگ هایی مانند لالیگا و لیگ برتر انگلیس، همه چیز در لیگ های آسیایی خسته کننده به نظر می رسد. این پول ها باید در همانجا هزینه شود. من به نقاط مختلف دنیا رفتم و دیدم که هواداران اهمیتی به لیگ های داخلی نمی دهند زیرا ما اروپایی ها بازاریابی خوبی دراین کشورها انجام دادیم و این تراژیک است.



اما چینی ها در حال سرمایه گذاری روی فوتبال خودشان هستند و می خواهند به یک رقیب برای فوتبال اروپا تبدیل شوند. به نظر شما می توانند موفق شوند؟



خب اینجا یک مسئله ای وجود دارد. چینی ها در حال دنبال کردن مدلی هستند که پیش از آن کشورهای زیادی امتحان کردند؛ کلمبیا در دهه 1950، ژاپنی ها در اولین سال های راه اندازی جی لیگ یا قطری ها با لیگ ستارگان.



چینی ها هم بازیکنان مطرح زیادی که در آخرین سال های دوران حرفه ای شان هستند را به خدمت گرفتند که بازی کردن در کنار آنها به سود بازیکنان چینی خواهد بود اما مسئله این است که این یک پروژه دولتی است و مشخص نیست که با رفتن ژی جین پینگ، رئیس جمهور فعلی، چه اتفاقی خواهد افتاد.





01092701.jpg






قبلا در سال 2002 هم چنین برنامه 10 ساله ای وجود داشت اما از هم پاشید. این تصمیمی است که حزب کمونیست گرفته اما مسیر این رودخانه هر لحظه ممکن است تغییر کند. شاید دفعه بعدی که در مورد اهداف استراتژیک در حزب کمونیست بحث می شود، مسیر متفاوتی در نظر گرفته شود و آنوقت همه چیز در فوتبال این کشور از هم می پاشد. من با خیلی ها در چین صحبت کردم و همه این نگرانی را دارند.



ضمن اینکه علاقه مندی به فوتبال در بین چینی ها زیاد نیست. وقتی در چین بودم، کسی را نمی دیدید که در کوچه و خیابان فوتبال بازی کند و در مقابل همه به بسکتبال علاقه داشتند.



البته باشگاه های چینی فعلا در لیگ قهرمانان آسیا موفق هستند و شاید تیم ملی شان هم بتواند در جام جهانی 2022 حضور پیدا کند اما آینده فوتبال آنها بسیار مبهم است.



مصاحبه از: بهنام جعفرزاده
 

برخی موضوعات مشابه

بالا