[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR][BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
آیین دادرسی مدنی عبارت از مجموع قواعد و تشریفاتی است که طرفین دعوا باید هنگام رجوع به مراجع قضایی برای دادخواهی همچنین مراجع قضایی درباره طرفین دعوا رعایت کنند تا احقاق حق انجام شود.
صرف داشتن حق، همیشه برای دست یافتن به آن کافی نیست بلکه باید وسیلهای وجود داشته باشد تا در صورت تجـ*ـاوز به حق یا عدم شناسایی آن، از آن استفاده و اجرای حق را عملی کرد.
قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی نیز به این نکته اشاره کرده و در ماده یک قانون میگوید: «آیین دادرسی مدنی، مجموعه اصول و مقرراتی است که در مقام رسیدگی به امور حسبی و کلیه دعاوی مدنی و بازرگانی، در دادگاههای عمومی، انقلاب، تجدیدنظر، دیوان عالی کشور و سایر مراجعی که به موجب قانون موظف به رعایت آن هستند، به کار میرود.»
به گزارش پژوهشکده باقرالعلوم، قواعد دادرسی مانند هر قاعده حقوقی، الزامآور است و طرفین دعوا را وادار میکند که به اختلافات خود توسط دادگاه پایان دهند.
این قواعد، رأساً حقوقی برای مردم پیشبینی نمیکند بلکه شرایط حفظ، حمایت و اجرای حق را بیان میکند. در حقیقت، آیین دادرسی مدنی میخواهد اختلافات خصوصی افراد را حل و فصل کند.
غیر از طریق مرافعه و محاکمه به منظور حل و فصل دعاوی، ترتیب دیگری نیز وجود دارد که به طریق ارفاقی بوده و عبارت از رسیدگی به امور حسبی است که در آن، تصدیق و گواهی مانند صدور گواهینامه حصر وراثت، تعیین قیم برای محجورین، لیستبرداری از ترکه (اموال) متوفی و غیره انجام میشود.
آيین دادرسی در کلیه نظامهای حقوقی، درجه اول اهمیت را دارد که با رعایت آن، دادگاهها، صحت دعاوی را احراز کرده و احقاق حق میکنند.
به این ترتیب از توسل به وسایل شخصی، جلوگیری شده و نظم و امنیت جامعه حفظ میشود. با این وجود، قانون در موارد استثنایی اجازه احقاق حق را به خود افراد نیز واگذار میکند مانند حق دفاع مشروع.
چون آیین دادرسی، دفاع از منافع خصوصی افراد را بر عهده دارد بنابراین باید رشتهای از حقوق خصوصی به شمار رود و به همین دلیل، آن را حقوق دادرسی خصوصی مینامند.
به طور کلی میتوان گفت آیین دادرسی یک رشته مختلط است که بخشی از آن مربوط به سازمان و صلاحیت دادگاهها است، که از شاخههای حقوق عمومی است و بقیه قواعد آن اکثراً جزو حقوق خصوصی است.
قواعد آیین دادرسی مدنی کلّیت دارد و در دیگر اقسام دادرسی مانند دادرسی کیفری و دادرسی اداری نیز مورد استفاده قرار میگیرد و معمولاً در صورت فقدان قواعد خاص از قواعد آن استفاده میکنند. از جمله این موارد می توان به قواعد ابلاغ، رد دادرس و دفاع خوانده اشاره کرد.
موضوع آیین دادرسی مدنی شامل چهار بخش جداگانه دعاوی، دادگاهها، دادرسی و داوری است.
دعوا، به این معنا است که شخص برای تثبیت حق خود که مورد تجـ*ـاوز یا انکار دیگری قرار گرفته است، تحت شرایط معّینی به دادگاه متوسل میشود.
دادرسی نیز به معنای مجموعهای از قواعد فنی مربوط به طرح دعوا، انجام تحقیقات لازم، صدور حکم، شکایت از احکام و اجرای احکام است.
همچنین داوری شکل خاصی از دادرسی است که در آن دادرس منتخب (داور) بدون رعایت تشریفات، دعوا را از طریق دادگاه با سرعت فیصله میدهد .
[/BCOLOR]صرف داشتن حق، همیشه برای دست یافتن به آن کافی نیست بلکه باید وسیلهای وجود داشته باشد تا در صورت تجـ*ـاوز به حق یا عدم شناسایی آن، از آن استفاده و اجرای حق را عملی کرد.
قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی نیز به این نکته اشاره کرده و در ماده یک قانون میگوید: «آیین دادرسی مدنی، مجموعه اصول و مقرراتی است که در مقام رسیدگی به امور حسبی و کلیه دعاوی مدنی و بازرگانی، در دادگاههای عمومی، انقلاب، تجدیدنظر، دیوان عالی کشور و سایر مراجعی که به موجب قانون موظف به رعایت آن هستند، به کار میرود.»
به گزارش پژوهشکده باقرالعلوم، قواعد دادرسی مانند هر قاعده حقوقی، الزامآور است و طرفین دعوا را وادار میکند که به اختلافات خود توسط دادگاه پایان دهند.
این قواعد، رأساً حقوقی برای مردم پیشبینی نمیکند بلکه شرایط حفظ، حمایت و اجرای حق را بیان میکند. در حقیقت، آیین دادرسی مدنی میخواهد اختلافات خصوصی افراد را حل و فصل کند.
غیر از طریق مرافعه و محاکمه به منظور حل و فصل دعاوی، ترتیب دیگری نیز وجود دارد که به طریق ارفاقی بوده و عبارت از رسیدگی به امور حسبی است که در آن، تصدیق و گواهی مانند صدور گواهینامه حصر وراثت، تعیین قیم برای محجورین، لیستبرداری از ترکه (اموال) متوفی و غیره انجام میشود.
آيین دادرسی در کلیه نظامهای حقوقی، درجه اول اهمیت را دارد که با رعایت آن، دادگاهها، صحت دعاوی را احراز کرده و احقاق حق میکنند.
به این ترتیب از توسل به وسایل شخصی، جلوگیری شده و نظم و امنیت جامعه حفظ میشود. با این وجود، قانون در موارد استثنایی اجازه احقاق حق را به خود افراد نیز واگذار میکند مانند حق دفاع مشروع.
چون آیین دادرسی، دفاع از منافع خصوصی افراد را بر عهده دارد بنابراین باید رشتهای از حقوق خصوصی به شمار رود و به همین دلیل، آن را حقوق دادرسی خصوصی مینامند.
به طور کلی میتوان گفت آیین دادرسی یک رشته مختلط است که بخشی از آن مربوط به سازمان و صلاحیت دادگاهها است، که از شاخههای حقوق عمومی است و بقیه قواعد آن اکثراً جزو حقوق خصوصی است.
قواعد آیین دادرسی مدنی کلّیت دارد و در دیگر اقسام دادرسی مانند دادرسی کیفری و دادرسی اداری نیز مورد استفاده قرار میگیرد و معمولاً در صورت فقدان قواعد خاص از قواعد آن استفاده میکنند. از جمله این موارد می توان به قواعد ابلاغ، رد دادرس و دفاع خوانده اشاره کرد.
موضوع آیین دادرسی مدنی شامل چهار بخش جداگانه دعاوی، دادگاهها، دادرسی و داوری است.
دعوا، به این معنا است که شخص برای تثبیت حق خود که مورد تجـ*ـاوز یا انکار دیگری قرار گرفته است، تحت شرایط معّینی به دادگاه متوسل میشود.
دادرسی نیز به معنای مجموعهای از قواعد فنی مربوط به طرح دعوا، انجام تحقیقات لازم، صدور حکم، شکایت از احکام و اجرای احکام است.
همچنین داوری شکل خاصی از دادرسی است که در آن دادرس منتخب (داور) بدون رعایت تشریفات، دعوا را از طریق دادگاه با سرعت فیصله میدهد .