شبیه بچه هستم
مثل یه همبازیم
خیلی قشنگ و نازم
همیشه تو بازیم
وقتی تو تخت خوابم
چشامو زود می بندم
چشام همیشه بازه
وقتایی که بلندم
تو بازی، من یه بچم
مامان من دختران
شاید که شعر بخونم
شاید بگویم مامان
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم، چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دود و ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر میگشودم
میرفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب و هوایی.
مثل یه همبازیم
خیلی قشنگ و نازم
همیشه تو بازیم
وقتی تو تخت خوابم
چشامو زود می بندم
چشام همیشه بازه
وقتایی که بلندم
تو بازی، من یه بچم
مامان من دختران
شاید که شعر بخونم
شاید بگویم مامان
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم، چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دود و ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر میگشودم
میرفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب و هوایی.