لحظه‌اي با قصه‌هاي مادر‌بزرگ

  • شروع کننده موضوع DENIRA
  • بازدیدها 206
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

DENIRA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/12
ارسالی ها
9,963
امتیاز واکنش
85,309
امتیاز
1,139
محل سکونت
تهران
هنوز هم يادآوري قصه‌هاي مادربزرگ از جمله شيرين ترين تصورات بزرگسالان است

04910462228040649755.jpg

«خرگوش مي‌دويد تا خورجين پر از سيب‌ خود را به كودكانش برساند و آنها را خوشحال كند. اما او نمي‌دانست كه كيسه بارش سوراخ شده، آن هم يك سوراخ بزرگ كه سيب‌ها دانه دانه از آن بيرون مي‌افتادند؛ مادربزرگ براي هزارمين بار داستان را مي‌خواند و چشم‌هاي كودك را خواب سنگين مي‌كرد.»

بيشتر ما با قصه‌هاي شيرين مادربزرگ‌ها به خواب رفته‌ايم و در رويا در جايگاه شخصيت‌هاي قصه با سختي‌ها جنگيده‌ايم و به دنياي افسانه‌ها پا گذاشته‌ايم. رسم زيباي قصه‌خواني در شب و در وقت خواب علاوه بر ايجاد و تحكيم رابـ ـطه عاطفي با كودك، جزئي از اصول تربيت سنتي در تمام جهان است و فلسفه آن، آماده ساختن كودك براي زندگي و رمز و راز هاي آن و تاثيرگذاشتن برناخودآگاه اوست.
ولي امروزه اين رسم ديرينه قصه‌گويي در جامعه پرتنش و پرشتاب امروزي كمرنگ شده است و مادران كمتر فرصت پيدا مي‌كنند براي كودك خود پيش از خواب قصه‌اي نقل كنند. اكنون تلويزيون، ويدئو، ماهواره و كامپيوترجاي قصه‌گويي‌هاي شبانه را گرفته‌اند و اينها به جاي قصه‌هاي شبانه مادر، چشم كودك را براي خواب سنگين مي‌كنند غافل از اين‌كه جوهره عاطفي و كاركرد تربيتي ـ درماني قصه‌هاي شب، قابليت جايگزيني با هيچ شيوه و رسانه ديگري را ندارد.

مرجان عزت‌خواه، كارشناس امور تربيتي در مورد اهميت و جايگاه قصه در زندگي كودك مي‌گويد: زماني كه كودك خواب است مضمون و وقايع قصه، خود به خود به ضمير ناخودآگاه كودك راه مي‌يابد. يا به عبارتي رمزهاي قصه‌ها در ضمير ناخودآگاه كودك جايگزين مي‌شوند تا در زمان لازم ذهن و تخيل كودك را براي مواجهه با واقعيت آماده كنند و درعين حال او را در برابر اضطراب‌ها، ترس‌ها و ناشناخته‌هاي معمول در زندگي مصون نگه دارند.

وي در همين حال مي‌افزايد: قصه‌گويي در رشد عاطفي، فكري و ذهني كودكان تاثير بسياري دارد و باعث مي‌شود مفاهيمي مانند ايثار، دلسوزي، عشق، اميدواري و عدالت كه براي كودكان كمتر قابل لمس هستند، براحتي درك و پذيرفته شوند.

به اعتقاد نويسندگان كتاب كودك، قصه‌ها علاوه بر جنبه اخلاقي، نوعي مفهوم فلسفي خاص را شامل مي‌شوند كه ريشه در واقعيت دارند، اما متاسفانه به اين مساله در خانه و مدرسه اهميتي داده نمي‌شود. مادران تنها كساني هستند كه مي‌توانند ارتباط عاطفي و قصه‌خواني را در كودك برقرار كنند و خلاقيت و ويژگي‌هاي شخصيتي كودكان را پرورش دهند ولي امروزه به دليل مشغله‌هاي كاري مادران، اغلب آنان فرصت قصه‌خواندن براي كودكشان را از دست داده‌اند. آنها ديگر زماني را كه بتوانند براحتي و با فراغت خاطر براي كودك خود قصه بخوانند به دست نمي‌آورند و خستگي‌هاي كار بيرون از منزل و كارهاي عقب‌مانده داخل منزل، زمان بودن مادر با فرزند را به حداقل رسانده است؛ لحظه‌هاي با ارزشي كه مادران قديم براي آن ارزش و احترام خاص قائل بودند و سعي نمي‌كردند آن را از دست بدهند.

مدير يك انتشارات و نويسنده كتاب كودك در مورد خاطرات دوران كودكي خود مي‌گويد: از كودكي جزئيات زيادي در خاطر دارم؛ روزهايي كه دور هم مي‌نشستيم و مادر برايمان كتاب مي‌خواند و من هميشه فكر مي‌كردم چه‌زماني خودم مي‌توانم خواندن را شروع كنم.

وي مي‌افزايد: فكر مي‌كنم وجود پدر بزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها در خانواده‌هاي امروزي لازم است. از اين طريق حفظ آداب و رسوم گذشتگان از طريق انتقال تجربيات در خانه امكان‌پذير است امروزه اين ارتباطات قشنگ كم شده و ما مي‌خواهيم كودكان خودشان همه چيز را تجربه كنند.

مادر يك كودك 5 ساله با اشاره به اين كه فرزندش قصه شنيدن را خيلي دوست دارد، مي‌گويد: ‌تنها زمان بودن من با فرزندم شب‌هاست. وقتي هنگام خواب مي‌خواهم براي او قصه بگويم، وسط‌هاي قصه و زودتر از فرزندم خوابم مي‌برد. او مي‌خواهد من قصه را ادامه بدهم ولي چشم‌هايم سنگيني مي‌كند و مجبور مي‌شوم داستان را نيمه‌كاره تمامش كنم.

وي كه يك مادر شاغل است، از اين كه نمي‌تواند زمان بيشتري را براي فرزندش بگذارد اظهار شرمندگي مي‌كند.
 
  • پیشنهادات
  • DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    هدف قصه‌ها، به ظاهر خلق قهرمان و ايجاد كشش و بيدار كردن حس كنجكاوي و سرگرم كردن خواننده يا شنونده است و لـ*ـذت بخشيدن و مشغول كردن، اما در حقيقت درونمايه و زيربناي فكري و اجتماعي قصه‌ها ترويج و اشاعه اصول انساني و برادري و برابري و عدالت اجتماعي است.

    قهرمان‌ها در بند سوداي خصوصي و شخصي نيستند و اغلب درگير مبارزه با پليدي‌ها و بي‌عدالتي‌ها و ستمگري‌ها هستند و در اين مبارزه خستگي‌ناپذيرند و هيچ عاملي نمي‌تواند آنها را از اين راه باز دارد.

    در سال‌هاي گذشته مادرها و مادربزرگ‌ها نقش فراواني در انتقال ارزش‌ها به نسل آينده داشته‌اند. آنها همواره پيروزي روشني برتاريكي را در گوش كودكانشان زمزمه كرده‌اند و از اين راه نور اميد را در دل‌هايشان فروزان نگاه داشته‌اند.

    اكنون در بسياري از كشورهاي جهان به اهميت قصه‌گويي براي كودكان پي‌بـرده‌اند و دوره‌هاي آموزشي رسمي، براي تربيت قصه‌گو تاسيس كرده‌اند. تاريخچه آموزش رسمي قصه‌گويي، گوياي آن است كه نخستين دوره‌هاي آموزش آكادميك قصه‌گويي در «مدرسه آموزش كتابداري كارنگي»، براي كتابداران كودك در «پيتسبورگ»‌ به سال 1900 ميلادي در آمريكا راه‌اندازي شده است. اين‌دوره 2 ساله بود و هنرآموزان در اين دوره، آموزش‌هاي نظري و عملي قصه‌گويي را فرا مي‌گرفتند.

    بعدها در مراكز ديگر، مثل كتابداري كتابخانه عمومي «نيويورك» به سال 1912 و همچنين در مدرسه كتابداري دانشگاه كلمبيا به سال 1927 ، اين دوره آموزشي تشكيل شد. تا سال 1960، دست‌كم 211 موسسه تعليمات عالي در ايالات متحده آمريكا، به آموزش رسمي و آكادميك قصه‌گويي مشغول بوده‌اند. اين تجربه‌هاي آموزشي در كشورهايي مثل انگلستان، استراليا، زلاندنو، سوئد، دانمارك، هلند، اسپانيا، ژاپن و هند هم انجام شده است.
    نبايد فراموش كرد كه ورود به دنياي كودكان، ورود به دنياي بزرگي است كه بايد كودك شويم تا بتوانيم داخل آن شويم. كودكان از تولد تا 6 سالگي دوران مهمي را مي‌گذرانند كه سريع‌ترين زمان يادگيري و شكل‌گيري الگوها و احساس‌هاي اساسي نسبت به خود و ديگران است. نقش پدر و مادر كمك به كشف اين دنيا و در نتيجه رشد كلامي با صحبت كردن، پاسخگويي به سوالات، خواندن كتاب و گسترش زبان و مهارت كلامي اوست. قصه‌هاي عاميانه و افسانه‌ها به دنياي كودكان تعلق دارند. افسانه‌ها مفهومي اسطوره‌اي از دنيا دارند و عمق طبيعت و نياز انسان را در به دست آوردن عدالت بازگو مي‌كنند. كارشناسان ادبيات كودك معتقدند: افسانه‌ها فرهنگ و آداب اصيل و ميراث باارزش كشورند و امروزه نه تنها جايگاه اين قصه‌ها را در ذهن كودكان ايجاد نكرده‌ايم، بلكه خود آن را فراموش كرده‌ايم و بازتابي از آن را در روند رشد و تربيت ذهني و هنري نسل آينده نمي‌بينيم. يكي از اساسي‌ترين دروسي كه كودك بايد به طور كامل بياموزد تا رشد طبيعي داشته باشد استقلال است. افسانه‌ها و سنت‌ها از ديدگاه‌ روان‌شناسي تعليم و تربيت و جامعه‌شناسي اين امكان را مي‌دهند تا كودك از بحران و مشكلات بگذرد، مستقل باشد، آزادي واقعي فردي داشته باشد و با بحران‌هاي خانوادگي آشنا شود.

    فروغ شايگان، كارشناس ادبيات مركز آفرينش‌هاي ادبي ـ هنري كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان با تاكيد بر مزيت‌هاي قصه‌گويي مادران مي‌گويد: قصه گفتن مادر و پدر علاوه بر اين‌كه بر رشد ذهني كودك موثر است، براي او امنيت رواني ايجاد مي‌كند، زيرا كودك در مي‌يابد كه پدر و مادر بدون دغدغه زماني را صرف او مي‌كنند. والدين مي‌توانند از دوران كودكي او بگويند؛ از ماه‌هاي اول نوزادي و اتفاقاتي كه براي كودك پيش آمده و اين را به شكل داستان‌هاي هر چند كوتاه براي‌ آنها بازگو كنند.

    با گفتن اين قصه‌ها كه در واقع تجربيات سال‌هاي اول زندگي كودك است، احساس امنيت، لـ*ـذت و واكنش‌هاي عاطفي، شدت مي‌گيرد و كودك احساس شخصيت مي‌كند. با اين همه هنوز هم شنيدن قصه‌هاي مادربزرگ و تصور شب‌هايي كه نوه‌ها را به دور خود جمع مي‌كرد و مي‌گفت «يكي بود، يكي نبود» شيرين تر از هر تصور ديگري است. هنوز هم مي‌توان امتحان كرد كافي است يك بار طعم اين قصه‌ها زير زبان اين كودكان مزه كند. آن وقت است كه از خير كامپيوتر و هر چيز پر زرق و برق ديگري مي‌گذرند تا به دنياي افسانه‌ها راه يابند.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا