پیامک لطایف الطوایف

[zahra.j .k]

جدی بقیه غذاتون که تو رستوران مونده رو با خودتون نمیارین که با کلاس باشین؟ من یبار تو رستوران میز بغلی غذاشونو نصفه خوردن، به گارسون گفتم اینا آشنای ما بودن کار داشتن زودتر رفتن، بیزحمت بقیه شو بریز تو یبار مصرف ببرم بهشون بدم. یه ملاقه خورشت هم روش بریزی جای دوری نمیره، مستحقن!!

 

[zahra.j .k]

دخترا روزی ۵۰ بار کِش موهاشونو گم میکنن
.
.
.
.
ولی یادشونه ۵ ماه پیش ساعت 23:52 دقیقه بهشون شب بخیر نگفتی

 

[zahra.j .k]

زنی برای شوهرش پیام داد عزیزم تو چه کرده ای پیش خدا اینقدر عزیزی که همسری همچون من به تو داده.
شوهره جواب داد نه نماز خواندم و نه روزه گرفتم و خدا از من انتقام گرفت

 

[zahra.j .k]

در دریای عشقت شنا کردم…

.

.

.

ناگهان قورباغه ای دیدم فرار کردم!!!



به بعضی دخترا هم باید گفت ;

عزیزم پاشو صورتتو بشور 2 دقیقه اومدیم خودتو ببینیم ;|

 

[zahra.j .k]

ديگه كار از سوراخ كردن گوش و آرايش كردن
پسرا گذشته...

امروز تو مترو يه پسر ديدم خودشو زده بود به حاملگي

بشينه رو صندلي (~_~メ)

 

[zahra.j .k]

از این تریبون قبولی در کنکور
رو به راننده های اسنپ آینده تبریک میگم :)

 

[zahra.j .k]

یه بارم خودم رفتم هندونه خریدم، بردم خونه قاچش کردیم قرمز و شیرین بود

بابام برگشت گفت به میوه فروشه سپرده بودم که هندونه خوب بهت بده :///

 

[zahra.j .k]

با بابام بحثمون شد یهو گفت: یادته شیش سالت بود زمستون ساعت ۴صبح با بشکه تو صف نفت بودیم،بهت گفتم از کنار بشکه ی خودمون تکون نخور من برم برات خوراکی بخرم،رفتم ساعت ده برگشتم هیچی هم نخریده بودم؟
گفتم :خب؟
گفت:اومدم خونه خوابیدم،خوب کاری کردم:/

من : :/
بابام : )
مامانم :
یونیسف : ^ــــ^
سازمان حمایت از کودکان بد سر پرست : ~∆~
عزراعیل: )
دوباره من : :((((
یکی اون بشکه نفت رو بده به مـــن ن ن ن ن

 

[zahra.j .k]

سلام.. ی شب ی جا مهمون بودیم، شب وقت خواب حوصله نداشتم برم دستشویی ی بچه کنارم خوابیده بود، برش داشتم گذاشتم تو جای خودم رفتم تو جای اون شاشیدم :)اومدم برش گردونم سرجاش دیدم تو جای من ریده.. :(

 

[zahra.j .k]

اون دسته از پسرایی که تا یه دخترمیبینن صدای ضبط ماشینو تاآخرمیکشن بالا آدمو یاد این مستند های حیات وحش میندازن که طوطیای نربرای جذب جفت ماده پرهاشونو میدن بالا