پیامک لطایف الطوایف

[Morningstar_Tina]

دقت کردین

.

.

.

بعضی اوقات بچه های کلاس با میز و نیمکت یک اهنگهایی میسازن که بتهوون که سهله بابای بتهوونم نمی تونه اونا رو بسازه

 

[Morningstar_Tina]

سر ناهار دستم خورد به بطری آب همش ریخت تو غذای بابام.

هر کی بود یه چک میخوابوند زیر گوش بچه ش.....

ولی بابام نزد....

.

.

.

بشقابشو با بشقابم عوض کرد....

 

[Morningstar_Tina]

روال دعوا تو مدرسه تو دهه شصت به این شکل بود که

اول همو مث سگ میزدیم ، ناظم میومد جدامون می کرد

بعد تک تک هممونو مث سگ میزد ما ناظمه رو جدا می کردیم

بعد زنگ میزد بابامون میومد باباهه هم مث سگ میزدمون ناظمه جدامون می کرد

 

[Morningstar_Tina]

کاشکی مثل این فیلما یه دختر پولدار عاشقم بشه

.

.

.

.

بعد باباش بیاد بگه 200 میلیون بهت میدم از زندگی دخترم برو بیرون

منم با قلبی شکسته قبول کنم

 

[Morningstar_Tina]

زن از شوهرش میپرسه:

از چیه من خوشت میاد، صورت زیبا یا هیکل متناسبم؟

.

.

.

شوهره یه نکاهی به سرتا پاش میکنه و میگه:

از اعتماد به نفست

 

[Morningstar_Tina]

پیر زنی رفت داروخانه تا برای درد مفاصلش دارو بخره. . .

.

.

صندوق دار داروخانه بهش گفت:

خوشکل خانم امر بفرمایید...

پیزنه فوری کمرشو راست کرد گفت:

رژ لب میخواستم عزیزم....

این است قدرت کلمات

 

[Morningstar_Tina]

ﺷﺎﻡ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ، ﺍﻭﻥ

ﭘﺎﺭﭺ ﺁﺏ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﯼ؟

.

.

ﺯﺩ ﭘﺲ ﮐﻠﻪ ﺍﻡ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺑﺮﻩ ﺗﻮ ﺑﺸﻘﺎﺏ !!

ﻣﯿﮕﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟

ﻣﯿﮕﻪ:ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮِ ﺧﺮﺕ ﮐﻨﻦ !

ﺁﺏ ﮐﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻢ ﻫﺴﺖ ... ﺟﻮﺟﻪ ﺑﺨﻮﺭ بدبخت!!!!

 

[Morningstar_Tina]

به بابام میگم 27سالم شده نمیخوای برام استین بالا بزنی

.

.

.

میگه:والا اگه کسی راضی بشه با تو ازدواج کنه استین که سهله با شورت میرم خواستگاری برات...!

یعنی اینقد تو خونواده منو قبول دارن

 

[Morningstar_Tina]

پدری در آخرین لحظات عمر پسرانش را جمع کرد و گفت:تنها یک دست خود را بالا بیاورید . . .
آیا یک دست صدا دارد؟؟
.
.
.
.
.
.

بچه ها بشکن زدند . . .
پدر ضایع شد و مُرد !!!

 

[Morningstar_Tina]

ﺑﻪ افتخار ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻠﯿﺲ ﺟﻠﻮﺷﻮ ﮔﺮﻓﺖ
ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﮐﯽ ﺑﺎﺷﻦ؟
ﺳﺮﺷﻮ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺘﻮ ﮔﻔﺖ...
.
.
.
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﮋﻥ ﺭﻓﯿﻘﻤﻪ