- عضویت
- 2017/03/15
- ارسالی ها
- 1,860
- امتیاز واکنش
- 26,748
- امتیاز
- 806
- سن
- 24
«نگهداری کلت کمری و مقداری هروئین و شیشه» این اتهام یک شرور مسلح یا قاچاقچی سابقهدار نیست، بلکه اتهامی است که ۲برادر نوجوان بهخاطر آن دستگیر شدهاند.
انها كه زمان دستگیری 13و 15ساله بودند دیروز بهخاطر این اتهام در دادگاه كیفری یك استان تهران محاكمه شدند. روز 21مردادماه سال 95مأموران پلیس به اطلاعاتی دست یافتند كه نشان میداد پسری نوجوان در خانهشان مقداری موادمخـ ـدر و یك كلت كمری نگهداری میكند. مأموران بعد از آنكه از این موضوع اطمینان پیدا كردند با مجوز قضایی وارد آنجا شدند و توانستند یك كلت كمری همراه با 7فشنگ،47گرم موادمخـ ـدر شیشه و 11ونیم گرم هروئین كشف كنند. شواهد اولیه نشان میداد مواد كشف شده متعلق به پسری 15ساله است؛ به همین دلیل وی بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
پسر نوجوان ابتدا حاضر نبود اتهامش را برعهده بگیرد اما وقتی بازجوییها ادامه یافت او اعتراف كرد كه اسلحه را مدتی قبل از مردی خریده است. او گفت: از مدتی قبل كارم شده بود قاچاق موادمخـ ـدر. در این مدت بارها با افراد مختلف درگیر شده بودم و چون كارم خطرناك بود تصمیم گرفتم برای حفاظت از خودم یك كلت كمری بخرم. وی ادامه داد: در این مدت هم با یك نفر دچار اختلاف شده بودم و هر لحظه ممكن بود او سراغم بیاید.
اعترافات پسر 13ساله
در شرایطی كه تحقیقات از این نوجوان ادامه داشت برادر كوچكتر وی كه آن زمان 13سال داشت نزد مأموران رفت و حرفهای تازهای زد. او گفت: كلت را من پیدا كردم و به خانهمان بردم. اما حالا برادرم چون میخواهد گـ ـناه این كار گردنم نیفتد همهچیز را بر عهده گرفته است. حرفهای پسر 13ساله باعث بازداشتش شد و پرونده را وارد مرحله تازهای كرد. شواهد حاكی از آن بود كه 2برادر نوجوان با یكدیگر همدست هستند و حتی برادر بزرگتر مدتی قبل به ظن فروش شیشه بازداشت شده بود. در این شرایط چون هر دو متهم سنشان كمتر از 18سال بود طبق قانون پروندهشان به شعبهویژه اطفال دادگاه كیفری یك استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه رسیدگی به این پرونده كه صبح دیروز در شعبه چهارم به ریاست قاضی اصغرعبداللهی و با حضور قاضی كیخا برگزار شد بعد از تفهیم اتهام به 2برادر ابتدا برادر كوچكتر كه متولد سال81 است در جایگاه ایستاد و در دفاع از خودش گفت: مدتی قبل وقتی میخواستم به خانه یكی از فامیلهایمان بروم در یك خرابه دیدم كه مردی در حال دفن كردن چیزی است. كنجكاو شده بودم تا بفهمم او چه كار میكند.
چند دقیقه دور از چشمش همهچیز را زیرنظر گرفتم تا اینكه او رفت. وقتی مطمئن شدم كه او دیگر برنمیگردد به خرابه رفتم و همانجا را كندم و یك كلت كمری و مقداری مواد پیدا كردم و با عجله به خانه رفتم. وقتی برادرم چیزهایی كه پیدا كرده بودم را دید عصبانی شد و به من سیلی زد. من هم از خانه بیرون رفتم. اما یك ساعت بعد وقتی برگشتم دیدم مادرم گریه میكند. او گفت: مأموران به خانه مان آمده و برادرم را دستگیر كردهاند. این در ح
الی بود كه برادرم از هیچچیز خبر نداشت و حتی بهخاطر اینكه مواد و كلت را به خانه آورده بودم با من دعوا كرده بود.
ما را ببخشید
در ادامه این جلسه برادر بزرگتر كه متولد سال79 است به دفاع از خود پرداخت. او كه اشك میریخت، گفت: همه حرفهایی كه قبلا زدهام برای نجات برادرم بود. اگر اتهام نگهداری كلت و مواد را قبول كردم بهخاطر این بود كه برادر كوچكترم گرفتار نشود. دلم برای او سوخته بود. اما واقعیت همینهایی است كه برادرم گفت. وی ادامه داد: قبلا هم یكبار من را به اتهام فروش شیشه دستگیر كرده بودند اما بعد معلوم شد كه بیگناهم. ما پدری داریم كه از 20سال قبل بیمار است و نمیتواند كار كند.
چون او خانهنشین است من و برادرهایم كار میكنیم و سعی میكنیم مخارج زندگیمان را تأمین كنیم. 3برادرم كه خیلی كوچك هستند آدامس میفروشند و من و برادر دیگرم دستفروش هستیم و روسری میفروشیم. برادرم نمیدانست مجازات نگهداری هروئین و شیشه اعدام است و الا هیچ وقت آنها را به خانهمان نمیآورد.
به همین دلیل میخواهم كه به من و برادرم كمك كنید و ما را ببخشید. در ادامه این جلسه وكیل مدافع متهمان به دفاع از آنها پرداخت و گفت: موكلانم سن كمی دارند و سواد و اطلاعات كافی ندارند. آنها از روی كنجكاوی دست به چنین كاری زدهاند و از دادگاه میخواهم حكم به برائت آنها بدهد.در پایان این جلسه، قضات دادگاه وارد شور شدند و قرار است بهزودی در اینباره تصمیمگیری كنند.
انها كه زمان دستگیری 13و 15ساله بودند دیروز بهخاطر این اتهام در دادگاه كیفری یك استان تهران محاكمه شدند. روز 21مردادماه سال 95مأموران پلیس به اطلاعاتی دست یافتند كه نشان میداد پسری نوجوان در خانهشان مقداری موادمخـ ـدر و یك كلت كمری نگهداری میكند. مأموران بعد از آنكه از این موضوع اطمینان پیدا كردند با مجوز قضایی وارد آنجا شدند و توانستند یك كلت كمری همراه با 7فشنگ،47گرم موادمخـ ـدر شیشه و 11ونیم گرم هروئین كشف كنند. شواهد اولیه نشان میداد مواد كشف شده متعلق به پسری 15ساله است؛ به همین دلیل وی بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
پسر نوجوان ابتدا حاضر نبود اتهامش را برعهده بگیرد اما وقتی بازجوییها ادامه یافت او اعتراف كرد كه اسلحه را مدتی قبل از مردی خریده است. او گفت: از مدتی قبل كارم شده بود قاچاق موادمخـ ـدر. در این مدت بارها با افراد مختلف درگیر شده بودم و چون كارم خطرناك بود تصمیم گرفتم برای حفاظت از خودم یك كلت كمری بخرم. وی ادامه داد: در این مدت هم با یك نفر دچار اختلاف شده بودم و هر لحظه ممكن بود او سراغم بیاید.
اعترافات پسر 13ساله
در شرایطی كه تحقیقات از این نوجوان ادامه داشت برادر كوچكتر وی كه آن زمان 13سال داشت نزد مأموران رفت و حرفهای تازهای زد. او گفت: كلت را من پیدا كردم و به خانهمان بردم. اما حالا برادرم چون میخواهد گـ ـناه این كار گردنم نیفتد همهچیز را بر عهده گرفته است. حرفهای پسر 13ساله باعث بازداشتش شد و پرونده را وارد مرحله تازهای كرد. شواهد حاكی از آن بود كه 2برادر نوجوان با یكدیگر همدست هستند و حتی برادر بزرگتر مدتی قبل به ظن فروش شیشه بازداشت شده بود. در این شرایط چون هر دو متهم سنشان كمتر از 18سال بود طبق قانون پروندهشان به شعبهویژه اطفال دادگاه كیفری یك استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه رسیدگی به این پرونده كه صبح دیروز در شعبه چهارم به ریاست قاضی اصغرعبداللهی و با حضور قاضی كیخا برگزار شد بعد از تفهیم اتهام به 2برادر ابتدا برادر كوچكتر كه متولد سال81 است در جایگاه ایستاد و در دفاع از خودش گفت: مدتی قبل وقتی میخواستم به خانه یكی از فامیلهایمان بروم در یك خرابه دیدم كه مردی در حال دفن كردن چیزی است. كنجكاو شده بودم تا بفهمم او چه كار میكند.
چند دقیقه دور از چشمش همهچیز را زیرنظر گرفتم تا اینكه او رفت. وقتی مطمئن شدم كه او دیگر برنمیگردد به خرابه رفتم و همانجا را كندم و یك كلت كمری و مقداری مواد پیدا كردم و با عجله به خانه رفتم. وقتی برادرم چیزهایی كه پیدا كرده بودم را دید عصبانی شد و به من سیلی زد. من هم از خانه بیرون رفتم. اما یك ساعت بعد وقتی برگشتم دیدم مادرم گریه میكند. او گفت: مأموران به خانه مان آمده و برادرم را دستگیر كردهاند. این در ح
الی بود كه برادرم از هیچچیز خبر نداشت و حتی بهخاطر اینكه مواد و كلت را به خانه آورده بودم با من دعوا كرده بود.
ما را ببخشید
در ادامه این جلسه برادر بزرگتر كه متولد سال79 است به دفاع از خود پرداخت. او كه اشك میریخت، گفت: همه حرفهایی كه قبلا زدهام برای نجات برادرم بود. اگر اتهام نگهداری كلت و مواد را قبول كردم بهخاطر این بود كه برادر كوچكترم گرفتار نشود. دلم برای او سوخته بود. اما واقعیت همینهایی است كه برادرم گفت. وی ادامه داد: قبلا هم یكبار من را به اتهام فروش شیشه دستگیر كرده بودند اما بعد معلوم شد كه بیگناهم. ما پدری داریم كه از 20سال قبل بیمار است و نمیتواند كار كند.
چون او خانهنشین است من و برادرهایم كار میكنیم و سعی میكنیم مخارج زندگیمان را تأمین كنیم. 3برادرم كه خیلی كوچك هستند آدامس میفروشند و من و برادر دیگرم دستفروش هستیم و روسری میفروشیم. برادرم نمیدانست مجازات نگهداری هروئین و شیشه اعدام است و الا هیچ وقت آنها را به خانهمان نمیآورد.
به همین دلیل میخواهم كه به من و برادرم كمك كنید و ما را ببخشید. در ادامه این جلسه وكیل مدافع متهمان به دفاع از آنها پرداخت و گفت: موكلانم سن كمی دارند و سواد و اطلاعات كافی ندارند. آنها از روی كنجكاوی دست به چنین كاری زدهاند و از دادگاه میخواهم حكم به برائت آنها بدهد.در پایان این جلسه، قضات دادگاه وارد شور شدند و قرار است بهزودی در اینباره تصمیمگیری كنند.