مراسم و مناسک باستانی ایرانی

  • شروع کننده موضوع ❤ASAL_M❤
  • بازدیدها 555
  • پاسخ ها 19
  • تاریخ شروع

❤ASAL_M❤

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/02
ارسالی ها
5,042
امتیاز واکنش
53,626
امتیاز
1,121
محل سکونت
کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
مراسم دم دم سحری
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در سحرگاهان ماه مبارک رمضان در بوشهر و توابع آن گروهي که از دو الي سه نفر تشکيل شده است با دمام در کوچه ها و خيابان ها به راه مي افتند و ضمن نواختن دمام که به صورت تک ضربه هاي منقطع است. اشعاري مي خوانند تا مردم از خواب بيدار شده و آماده تهيه غذا براي سحر شوند. در پايان ماه رمضان و صبح روز عيد فطر، جماعت دم دم سحري به در خانه ها مي روند و هر خانواده به نسبت وضع مالي خود پول يا چيز ديگري به آنها هديه مي کند. ظاهرا بوشهر تنها شهري است که در آن مراسم دم دم سحري انجام مي شود.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)][/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)][/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
مراسم زنبیل گردانی
اين رسم، به خصوص در جزيرۀ قشم بسيار مرسوم است اگر بچه اي در سن 18 ماهگي يا دوسالگي به اصطلاح محلي پانگرفته و راه نرود ، پدر و مادر بچه ، براي راه افتادن او ، يک روز بچه‌هاي همسايه را خبر مي‌کنند و فرزند خودشان را در يک زنبيل که با ((پيش )) (برگ درخت خرما) ، بافته شده ، قرار مي‌دهند و او را به کودکان همسايه مي‌سپارند تا زنبيل و بچه را حد اقل تا درِ شش خانه ببرند . بچه با ترتيب خاصي، دو طرف زنبيل را گرفته و در حالي که زنبيل را مثل يک تخت روان حرکت مي‌دهند با صداي بلند اين عبارت را مي‌خوانند :
کندو‌پانداره، خيرش بکن به کندو، تاکندو پا بگيره، کندو پانداره، خيرش بکن...
بعد، با همان تشريفات، زنبيل را به درِ خانه‌هاي ديگر مي‌برند و عبارت بالا را به طور گروهي مي‌خوانند و اين کار در حدود دو ساعت طول مي‌کشد. در خاتمۀ مراسم، زنبيل محتوي بچه را به خانۀ پدر و مادر او برگردانده و او را تحويل والدين مي‌دهند. اهالي عقيده دارند که پس از انجام اين مراسم، بچه پا مي‌گيرد و را مي‌افتد. اين مراسم از دير باز تا کنون، در جزيرۀ قشم به جا آورده مي ‌شود .
[/BCOLOR]​
 
  • پیشنهادات
  • ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم زار
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]دربارۀ منشاءِ اين مراسم اطلاعات زيادي در دست نيست. گويا عقايد مربوط به بادهاي زار از راه حبشه به سرزمين هاي اسلامي راه يافته است. مراسم مربوط به زار و پايين آوردن آن در جنوب ايران غير از مراسم و آداب و رسومي است که در آفريقا ، يا شبه‌قارۀ هند به جاي آورده مي‌شود. ولي در هر حال ، هنوز اين معتقدات و آداب و رسوم رنگ و بوي تند آفريقايي خود را از دست نداده اند :تمام باباها و ماماهاي اهل هوا سياه پوست هستند و آوازها و صداي پايکوبي گروهي ساحل نشيان ، چه در عروسي و چه در عزا، هنوز شور و حال آفريقايي دارند .[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]غلامحسن ساعدي مي‌نويسد: اهل هوا کساني هستند که گرفتار يکي از بادها شده اند و بادها قواي مرموز و جادويي را گويند که همه جا بر نوع بشر مسلط هستند. هيچ کس را قدرت مقابله با آن‌ها نيست و آدميزاده در دمقابل شان راهي جز قرباني دادن و تسليم شدن ندارد . بادها هم‌چون آدميان مهربان يا بي‌رحم، کوريابينا، کافر يامسلمانند. وقتي کسي گرفتار يکي از بادهاي مرموز شد، بايد پيش بابا يا ماماي زار برود تا طي مجالس و مراسمي خاص باد را از تن بيمار خارج کنند. بعد از شفا و بيرون رفتن‌ باد از تن بيمار، آن شخص در جرگۀ اهل هوا در مي‌آيد. باباهاي زار معتقدند، اشخاصي که مبتلا به مرض سردرد، چشم درد يا دل‌درد مي‌شوند و از طريق توصيه‌هاي پزشک بهبود نمي‌يابند،يا دواي خانگي مصرف مي‌کنند و درمان نمي‌شوند، براي درمان بايد به نزد بابا يا ماماي زار بروند.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]اين مراسم بيش تر درجزيرۀ قشم و بندرلنگه، معولاً در شب‌هاي چهارشنبه انجام مي‌شود . باباي زار عده اي را مأمور مي‌کند. چوب خيزران به دست گيرند و دور آبادي و خانه‌ها بگردند و با اين علامت ، زاري‌ها آگاه مي‌شوند که مراسم برگزار خواهد شد. زنان و مردان لباس‌هاي خود را مي‌پوشند که مراسم برگزار خواهد شد. زنان و مردان لباس‌هاي خود را مي‌پوشند، موهاي خود را شانه زده، عطر مخصوص بر صورت و تن خود مي‌پاشند و براي رقـ*ـص و بازي زار آماده مي‌شوند ابتدا دواي مخصوصي که معجوني است از کُندُرَک، ريحان، گَشته(جوبي است که از بمبئي مي‌آورند)، زعفران، هل، جوزو زبان جوجه (گياهي است که در کوه مي‌رويد ) تهيه مي‌نمايند. باباي زار، شخص مبتلا را به مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم ديگران نگاه مي‌دارد . در اين مدت بيمار نبايد زن و سنگ و مرغ ببيند و به طور کلي چشم هيچ زني ف چه محرم چه نامحرم ، نبايد بر وي بيفتد و اگر بيمار زن باشد، برعکس . فقط بابا يا ماماي زار مواظب وي است .[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در تمام مدت حجاب ، معجون تهيه شده را بر تن بيمار مي‌مالند و مقداري هم به وي ميخورانند و عده اي هم که معمولاً زنان و مردان سياه و خوش صدا هستند ، با دهل هاي کوچک و بزرگ خود به پايکوبي مي‌پردازند . قبل از شروع مجلس، سفرۀمفصلي پهن مي‌شود و رد آن چيزهايي از قبيل انواع غذاها تا گياهان معطر ، رياحين جنوب، ميوۀ کُنار ، خرما، گوشت و خوني که براي درمان بيمار لازم است چيده مي‌شود. خون سر سفره، خون قرباني است. تا شخص مبتلا خون نخورد، باد به حرف نمي‌آيد. در هنگامي که رقـ*ـص و پايکوبي با ريتم‌هاي مخصوص و موزون شروع مي‌شود، شخص مبتلا با حرکات موزون خود کم‌کم از حالت عادي خارج شده و از خود بي‌خود مي‌شود و در حالتي شبيه خلسه فرو مي‌رود. در اين حالت، فرد مبتلا به زبان هندي و عربي يا سواحلي صحبت مي‌کند( اين افراد ظاهراً در حالت عادي هرگز نمي‌توانند به زبان هندي يا عربي يا سواحلي صحبت کنند ) .[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]وزن و آهنگ و ريتم موسيقي در مجلس نقش اساسي بر عهده دارد . شخص مبتلا حال خود را نمي‌فهمند. در اين ميان، تنها باباي زار مي‌تواند با وي حرف بزند. او از زار مي‌پرسد که اهل کجاست و اسمش چيست ؟و ابراي چه اين مرد يا زن را اسير کرده است ؟ زار به زبان خودش (هندي،عربي يا سواحلي ) جواب مي‌دهد! آن‌گاه باباي زار مي‌پرسد، براي اين‌که زار مرکب خود(شخص مبتلا) را راها کند چه مي‌خواهد و ...
    مراسم زار، گاهي چندين شبانه روز به طول مي‌انجامد و شخص زاري بعد از خلاص شدن، براي هميشه در جرگۀ اهل هوا در مي‌آيد و به زاري معروف مي‌شود و هميشه بايد لباس تميز و سفيد بپوشد و خود را مرتب بشويد و معطر کند، لب به مِي نزندو هيچ کار خلافي نکند و گرنه زار دوباره آزارش مي‌دهد. اين مراسم دير زماني است که در سواحل و جزاير هرمزگان برگزار مي‌شود و در گذشته بسيار مفصل تر از امروز اجرا مي‌شده است .
    [/BCOLOR]​
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم زار (ليوا)
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]درباره «زار» اطلاعات زيادي در دست نيست. گويا عقايد مربوط به بادهاي «زار» از راه حبشه در سرزمين هاي اسلامي راه يافته است. مراسم مربوط به پايين آوردن زار در جنوب ايران غير از آداب و رسومي است که در آفريقا و يا خشکي هاي ديگر انجام مي شود، ولي در هر حال هنوز اين معتقدات رنگ و هواي تند آفريقايي خود را از دست نداده است .[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]اجراي مراسم معمولا در شب هاي چهارشنبه برگزار مي شود. باباي زار عده اي را ماموي مي کند تا چوب خيزران به دست گيرند و دور آبادي و خانه ها بگردند. با اين علامت زاري ها آگاه مي شوند که مراسم اجرا خواهد شد. زنان و مردان لباس هاي مخصوصي را مي پوشند، عطر مخصوص به صورت و تن خود مي پاشند وخود را براي رقـ*ـص و بازي زار آماده مي کنند. هفت روز قبل از اجراي مراسم دواي مخصوصي که معجوني است از کندرک، ريحان، گشنه، زعفران، هل، جوز و زبان جوجه (گياهي است که در کوه مي رويد) تهيه مي کنند. باباي زار شخص بيمار را مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم ديگران نگه مي دارد، بيمار نبايد زن، سگ ومرغ ببيند و به طور کلي چشم هيچ زني چه محرم و چه نامحرم نبايستي بر وي بيفتد. (اگر بيمار زن باشد برعکس) فقط بابا و ماماي زار مواظب بيمار است.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در تمام مدت حجاب، معجون تهيه شده را بر تن بيمار مي مالند و مقداري هم به وي مي خورانند و دود آن را بخور مي دهند. در مجلس رقـ*ـص، باباي زار مريض را با چوب خيزران مي زند و عده اي هم که معمولا زنان و مردان سياه و خوش صدا هستند با دهل هاي کوچک و بزرگ خود مجلس را غني و پربار مي سازند. قبل از شروع مجلس سفره مفصلي پهن مي شود که در آن از انواع غذاها تا گياهان معطر و رياحين جنوب و ميوه کنار و خرما و گوشت و خوني که براي درمان بيمار لازم است، وجود دارد. خون سر سفره خون قرباني بيمار است. شخص مبتلا تا خون نخورد باد به حرف در نمي آيد. در هنگامي که رقـ*ـص و پايکوبي شروع مي شود، شخص مبتلا نيز با حرکات موزون خود کم کم از حالت عادي خارج شده واز خود بيخود مي شود و در حالتي شبيه خلسه فرو مي رود. در اين حال ديگر لهجه باباي زار و شخص مبتلا لهجه فارسي و محلي نخواهد بود، بلکه به زبان هندي و عربي يا سواحلي صحبت مي کنند. (اين در حالي است که در حالت عادي هرگز نمي توانند هندي و يا سواحلي صحبت کنند).
    وزن و آهنگ و ريتم موسيقي در مجلس نقش اساسي بر عهده دارد. شخص مبتلا حال خود را نمي فهمد. در اين ميان تنها باباي زار مي تواند با وي حرف بزند. او از زار مي پرسد که اهل کجاست و اسمش چيست؟ و براي چه اين مرد و زن را اسير کرده است؟ زار به زبان خودش و هندي، عربي يا سواحلي جواب مي دهد! آنگاه باباي زار مي خواهد که زار مرکب خود (شخص مبتلا) را رها کند.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]مراسم زار، گاهي چندين شبانه روز به طول مي انجامد و شخص زار بعد از خلاص شدن، براي هميشه در جرگه اهل هوا در مي آيد و به زاري معروف مي شود و هميشه بايد لباس تميز و سفيد بپوشد و خود را مرتب بشويد و معطر کند، لب به مي نزند و هيچ کار خلافي نکند و گرنه زار دوباره آزارش مي دهد. اين مراسم از گذشته تا به حال در سواحل و جزاير جنوب برگزار مي شود و در گذشته بسيار مفصل تر از امروز اجرا مي شده است.[/BCOLOR]​
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم سحر خوانی
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در ايام ماه مبارک در سيستان مراسمي به نام «سحرخواني» برگزار مي‌شود، بدين ترتيب که عده‌اي مرد يا نوجوان به در منازل رفته و ترانه‌هاي محلي مي‌خوانند که در زير به نمونه‌هايي از آن‌ها اشاره مي‌شود:
    رمضوا الله الله رمضو رمضو آمده برخورد و کلو
    رمضو الله الله رمضو رمضو الله خوشنوم خدا
    روزه مي‌گيره لاغر مي‌شوي روزه مي‌خوره تو کافر مي‌شوي
    رمضو آمده ميهمانش کنه اشتر بابه ره قربونش کنه
    اشتر بابا قربون نشوه گاو گوساله ره قربانش کنه
    پس از خواندن اين ترانه‌ها، با صداي بلند به صاحب خانه مي‌گويند جواب يا سؤال. صاحب خانه مقداري ميوه و يک کله قند يا شيريني و خرما در مجمعه گذارده و به آنان تقديم مي‌کند. سپس آنان به در خانه ديگري مي‌روند و همين ترانه‌ها را مي‌خوانند. اين مراسم يادگار دوراني است که در آن مردم را به انجام مراسم رمضان تشويق مي‌کردند.
    [/BCOLOR]​
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم شب اسفند
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    يکي از مراسم هاي رايج در استان اصفهان سنت شب اسفند است که بر اساس آن هر سال در اول ماه اسفند رسم است که بزرگ خانواده، ديگي از برنج و غذاهاي لذيذ ديگر آماده کرده و از همه افراد فاميل دعوت به عمل مي آورد و همگي دور هم جمع شده و به صحبت و خاطره‌گويي و ... مي پردازند. اين رسم ”شب پلوخوري“ نام دارد و از سنت هاي زيباي اين منطقه است.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم شب نیمه ای
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    يکي از سنت هاي خاص استان اصفهان است. در اين سنت؛ شب پانزدهم ماه مبارک رمضان که تولد امام حسن مجتبي (ع) است، از اول شب؛ بچه‌ها به درب منازل رفته و با خواندن اشعاري از صاحب خانه درخواست هدايايي از قبيل پول يا شيريني مي‌کنند.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم طلب باران (سویی قازان)
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    اگر باران نبارد مراسمي به نام «سويي قازان» برپا مي‏شود. اهالي محلدر يک چهارشنبه گوسفندي کشته و در مسجد به خواندن دعاي مخصوص مي‏پردازند. هنگام دعا دست‏ها کشيده است، انگشتان را به طرف پايين مي‏گيرند و طلب رعد و برق و نزول باران مي‏کنند. پس از دعا و صرف غذا در گروه‏هاي سني تا چهل نفري به همراه روحاني به در منازل مردم رفته و آرد جمع مي‏کنند. اگر اهالي منزل خواستة آن‏ها را برآورده کنند، دعا مي‏کنند و سپس با اين آرد، آش مي‏پزند و ميان مردم تقسيم مي‏کنند. اين رسم که در ميان گوگلان‏ها به «توي تاتان» معروف است با جمع‏آوري و فروش آردها و دادن صدقه، در شب بعد پايان مي‏يابد.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    يکي ديگر از مراسم مربوط به طلب باران «باسلاشماق» است که ضمن آن جوانان به روستائي که چشمه يا رودخانه دارد هجوم مي‏برند و سعي مي‏کنند چند نفر از اهالي آنجا را گرفته و در آب بيندازند يا با سطل روي آن‏ها آب بريزند (نوعي نمايش نمادين قرباني کردن براي رودخانه) در اين حالت تنها ياران فرد دستگير شده حق دارند به کمکش بشتابند و او را از دست آن افراد نجات دهند.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم طلب باران (کل اليکوسه)
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    در مواقع خشکسالي که بارندگي دير مي‌شود يک نفر ا دم کوسه (بي‌ريش و سبيل) را انتخاب مي‌کنند و برايش ريش و سبيل مي‌گذارند. يک کيسۀ چرمي بزرگ را نيز روي سرش قرار مي‌دهند؛ لباس هاي گشادي به تنش مي‌کنند و کيسه‌اي را هم روي دوشش مي‌گذارند. سپس عدۀ زيادي دور او را گرفته و با هم دسته جمعي به در خانه‌ها مي‌روند و شروع مي‌کنند به خواندن اين شعرها:
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    هار هار هارونک خدا بزن بارونک
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    سي او عيال دارون خدا بزن بارونک
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    گندما که زير خاکن ز تشنئي هلاکن
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    هر هار هارونک خدا بزن بارونک
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    آنگاه شخصي که به در خانه يا چادرش رفته اند، مقداري آرد يا گندم به آنها مي‌دهد، اما در ابتداي امر کمي آب روي سر آنها مي‌ريزد. به همين ترتيب اين کار تا شب ادامه پيدا مي‌کند. بعد با آردهايي که بدست آورده‌اند نان مي‌پزند و در ميان آنها چوب کوچکي نيز پنهان مي‌کنند، آنگاه نان‌ها را تقسيم مي‌کنند که در حضور جمع خورده شود. کسي که چوب از نانش در بيايد او را مي‌گيرند و آنقدر مي‌زنند تا يک نفر بيايد و ضمانت کند و بگويد که مثلاً تا فلان روز باران مي‌بارد. اگر تا روز تعيين شده باران نبارد ضامن او را کتک مي‌زنند تا يک نفر ديگر بيايد و ضامن او شود. اين کار تا آمدن باران ادامه دارد.
    [/BCOLOR]
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم عقیقه
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    از جمله رسوم معمول در بين دواني ها ، يکي هم رسم عقيقه است. عقيقه در عربي به معني موي شکم نوزاد در هنگام تولد است . معني ديگر آن ، ذبح گوسفند در هفتمين روز تولد نوزاد است . شايد اين رسم در گذشته در روز هفتم انجام مي شد ، اما امروزه موعد خاصي براي آن قائل نيستند و در هر فرصتي که دست داد، آن را تدارک مي بينند . انجام اين کار ممکن است تا هفت سالگي کودک هم به تعويق بيفتد . اما تا هنگام مراسم عقيقه نبايد موي سر کودک تراشيده شود .
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم قالیشویان
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بر اساس روايات معتبر حضرت سلطان علي فرزند بلافصل امام پنجم که در اوايل قرن دوم هجري به دعوت اهالي فين، قم و کاشان به اين سرزمين مسافرت کرده‌بود در مشهد اردهال به شهادت رسيده‌است. گفته مي شود روز واقعه خون مطهر اين شهيد نقش‌هاي ترنج و محراب قالي را رنگين کرده‌است و از اين رو پس از گذشت بيش از يک هزار و سيصد سال، مردم فين کاشان همه ساله با برگزاري مراسم " قاليشويان" ياد آن امام‌زاده را گرامي مي‌دارند.هفته قبل از اين مراسم، اهالي" فين کاشان" با برگزاري آيين "جار" مردم را به شرکت درذ مراسم قاليشويان دعوت مي‌کنند.
    [/BCOLOR]

    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    در رو.ز برگزاري مراسم صدها نفر از چوب به دستاني فيني ، بر اساس يک سنت ديرينه، قالي مقدس را حمل مي‌کنند و جز اهالي فين هيچکس حق دست زدن به قالي را ندارد. فيني‌ها طي مراسم خاصي،قالي مقدس را از معتمدين و نمايندگان روستاي "خاوه" تحويل مي‌گيرند و آن را "حسين حسين گويان " به طرف چشمه آبي در فاصله 800 متري مرقد مي برند. سپس با پاشيدن آب و شستن قالي به صورت نمادين آن را در پناه چوب‌ها روي دست مي‌گيرند و مجدداً با نداي حسين حسين گويان به سمت مرقد باز مي گردند و قالي مقدس را تحويل مي‌دهند تا براي سال بعد نگهداري شود. اين مراسم در دومين جمعه مهر ماه برگزار مي‌شود.
    [/BCOLOR]
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم قبله دعا
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    قبلۀ دعا از مراسم قديمي مردم استان هرمزگان است که تا به امروز هم‌چنان زنده است . اين مراسم براي مردم بومي جنبۀ مقدسي پيدا کرده است . در سال‌هايي که باران به موقع نمي‌بارد و آب برکه‌ها و چاه‌ها کم مي‌شود و شت‌ها و صحرا‌ها سبز نمي‌شوند، امام جماعت و پيشواي مذهبي شهر که در عين حال مردي با تقوا و پرهيزگار است، مقدمات رفتن مردم به مصلا و اجراي مراسم قبل دعا را فراهم مي‌سازد .
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    اولين گروهي که فرمان امام جماعت را اجابت مي‌کنند، کودکان هستند؛ به اين ترتيب که عدۀ زيادي از کودکان براي خبر کردن مردم و دريافت پول و تنقلات، دسته دسته باهم در کوچه ها و بازارها به راه مي‌افتند و سرودها و شعرهاي مربوط به باران را مي‌خوانند . آنها به دو گروه تقسيم مي‌شوند .
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    يک گروه قسمتي از شعر را مي‌خوانند و گروه ديگر ، در جواب شان ايشاءالله يا انشاءالله مي‌گويند :
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    موشکو ايشاءالله
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    گردن ريشکو ايشاءالله
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    خدا بارون هاديت ايشاءالله
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    به مسکنين هاديت ايشاءالله
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    به جوکارون هاديت ايشاءالله
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    انشاءالله بارون بده ايشاءالله
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    انشاءالله ، انشاءالله ايشاءالله
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    و بار ديگر از ابتدا شروع و تکرار مي‌کنند .
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    کودکان اين اشعار را مي‌خوانند و به درِ خوانه‌ها مي‌روند و در مي‌زنند و رد همان جا هم‌جنان به خواندن ادامه مي‌دهند. صاحب خانه بيرون مي‌آيد و هديه اي به بچه‌ها مي‌دهد و اگر کودکي توي خانه باشد، همراه کودکان داخل کوچه راه مي‌افتد و به درِ خانه‌هاي ديگر مي‌روند. اين کار تا مدتي از شب و گاهي تا دو روز ادامه مي‌يابد. با آمدن کودکانف به کوچه و خيابان ها، مردم مي‌فهمند که امام جماعت مي‌خواهد به قبلۀ دعا بروند. فرداي آن روز ، به دستور اما م جماعت عده اي از مردان در شهر جار مي‌زنند و به مردم خبر مي‌دهند که براي خوردن خوراک نذري به قبلۀ دعا بيايند . عده اي از مردم ، صبح زودف به محل قبلۀ دعا مي‌روند و محل را آب و جارو مي‌زنند و جمعي ديگر ، ديگ‌هاي بزرگ غذا را سربار مي‌گذارند و براي ظهر غذاي مفصلي ميپزند و در همان‌جا بين فقيران توزيع مي‌کنند .
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    احسان غذا به فقيران و يتيمان و درماندگان تا دو روز طور مي‌کشد و بعد به دستور اما جماعت ، مردم شهر روزۀ باران مي‌گيرند و در مسجد‌هاي شهر جمع مي‌شوند و قرآن مي‌خوانند و روز چهارم پشت سر امام جماع به سمت محل قبلۀ دعا عزيمت مي کنند . در زو استسقاء يا طلب باران ، مردم به دستور پيش‌نماز روزه مي‌گيرند؛ زيرا معتقدند همان طور که پيامبر (ص) فرموده است، دعاي روزه دار مستجاب مي‌شود. در روز اجراي مراسم، مردم روزه دار، تدريجاً تا ساعت هشت صبح به محل قبلۀ دعا وارد مي‌شوند. همۀ مردم لباس سفيد و تميز مي‌پوشند. دو رکعت نماز مي‌خوانند و سپس اما دو خطبه مي خواند و دعا مي‌کند و در حالي که اشکل از چشمانش سرازير شدهاست ، به درگاه خدا استغاثه کرده و تقاضاي باران مي‌کند و مردم ((آمين )) مي‌گويند .
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بعد از خطبه ، شش نفر از جوانان پانزده تا بيست ساله از جمعيت جدا مي‌شوند و پيش مي‌افتند و يک نفر از آنان شعر و دعاي باران را مي‌خواند و جوانا و مردم نيز جواب ميدهند . قسمتي از شعر باران به اين شرح است :
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    اي خداوندا به ما باران بده رحم فرمات و ، به ما باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    هم به حق مصطفي ختماالرُسُل هم به حق مرتضي ، باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    ما ضعيفيم و ذليليم اي خدا لطف فرما تو ، به ما باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    ما به درگاه تو روي آورده ايم کن اجابت اين دعا ، باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مرد و زن ، پير و جوان ، خرد و بزرگ منتظر هستند به ما باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    سال بگذشت و نيامد رحمتي قحط گشته خالقا، باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    شير گشت خشک در پستان‌ها چون نبارد از سماء باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    ما گنه کاريم و از جرم و گـ ـناه عذر خواهيم ، اي خدا باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    نه زراعت ، نه گياهي از زمين آمده بيرون اي خدا بران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    يا غياث المستغين اسقنا تو کريمي ايخدا باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    هم به جاه حضرت خيرالانام هم به جام مرتضي باران بده
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بندگانت عاجزانند اي خدا لطف و احساني نما باران بده
    [/BCOLOR]
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم قربانی برای بارش باران
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    طبق يک رسم قديمي، همه ساله در اين استان وبه خصوص در جحزاير آن ، براي بارش به موقع باران و يا بارش زودتر و بيش‌تر باران، تعداد قابل توجهي گوسفند قرباني مي‌کنند و با گوشت آن‌ها چلوخورش مي‌پزند و در ميان مستمندان پخش مي‌کنند . اين مراسم در بيرو ن شهر برگزار مي‌شود و قبل از هر کاري ، اهالي به خواندن نماز مي‌ايستند و سپس گوسفند ها را ذبح مي‌کنند . هم زمنان با فراهم کردن مراسم قرباني ، آب انبارهاي خود را که در محل به نام برکه معروف است، تخليه و تميز کرده و منتظر بارش باران مي‌مانند .
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم مولودی خانی
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مردم قشم، در سال ، چهار روز مولودي مي‌خوانند. مولودي از مراسم مذهبي است و در مسجدها برگزار مي‌شود. روزهايي که مردم جزيرۀ قشم مولودي خواني مي‌کنند ، عبارت اند از :
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    روز تولد پيامبر اسلام(ص) ،شب معراج پيامبر اسلام، عيد فطر و عيد قربان. مراسم مولودي خواني به زبان عربي و بعد از نماز عشاء از حدود ساعت هشت آغاز مي‌شود و تا ساعت يازده شب ادامه مي‌يابد . در اين مراسم يک نفر به زبان عربي مولودي مي‌خواند و ديگران جواب مي‌دهند . اکثر مردم قشم، علاوه بر زبان فارسي و لهجۀ محلي ، به سبب رفت و آمد به شيخ نشين‌ها ، با زبان عربي و هندي هم آشنايي دارند.
    [/BCOLOR]
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مراسم گلین (قبله دعا)
    [/BCOLOR]


    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    يکي از مراسم ويژه محلي استان بوشهر مراسم گلين است که با نام هاي مشابهي در ساير نقاط ايران برگزار مي شود. فلسفه برگزاري اين مراسم در ارتباط با خشکسالي است که مزارع و کشت و زرع را با بي آبي و روستائيان را با فقر و تنگدستي روبرو مي سازد. اين مراسم در بين آذري ها، قشقايي ها و ساير مناطق ديگر با اندک تفاوت هايي برگزار مي شود. در استان بوشهر و به ويژه در روستاي «سميه» از توابع شبانکاره به همان نام (گلين – کوساگلين) معروف است. نحوه انجام مراسم از اين قرار است:
    [/BCOLOR]

    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    وقتي خشکسالي شد و کشتزارهاي ديم محتاج آب شدند، مردان روستا گرد هم مي آيند و شخصي را که معمولا مقام و موقعيت اجتماعي برجسته اي ندارد، با رضايت خود او به نام «گلين» برمي گزينند. نخست لباس «کردک» که همانند نمد چوپاني است بر تنش مي پوشانند و از پوست و پشم گوسفند ريشي براي او تهيه مي کنند و ريسمان بلند بر کمرش مي بندند و کلاهي حصيري بر سرش مي گذارند و دو شاخ از نمد يا از چوب و يا استخوان تهيه کرده به کلاه حصيري وصل مي کنند و زنگوله اي بر گردنش مي آويزند و به صورتش آرد مي مالند تا سفيد شود. آنگاه افساري بر گردنش مي بندند و کوچه و خانه به خانه در روستا مي گردانند. در اين حال مردم روستا و خصوصا جوانان و کودکان به دنبال او راه مي افتند و دسته جمعي مي خوانند:
    [/BCOLOR]

    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    محلي فارسي
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    گلين ما چو زشته عروس ما چقدر زشت است
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    خيشي چقدر کشته چقدر کشت کرده استبارون تب درشته دانه هاي باران درشت است
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    گل گلينو، شاخ زرين بيا عروس شاخ طلا
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    به هر خانه که مي رسند پس از خواندن اين اشعار از صاحب خانه مقداري گندم و جو و يا تخم مرغ مي گيرند. گاهي ممکن است صاحب خانه اي براي خوشمزگي، قبل از ورود «گلين» و همراهانش به بالاي بام برود و با سطلي پر از آب در گوشه اي پنهان شود و سطل آب را روي آن ها بريزد. آنها نه فقط از اين کار نمي رنجند. بلکه خرسند مي شوند و آن را به فال نيک مي گيرند. اما اگر صاحب خانه چيزي به «گلين» ندهد دسته جمعي مي خوانند:
    [/BCOLOR]

    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    خونه گدا خير شاندا
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    گلين و همراهان او به راهشان ادامه مي دهند و کوچه ها و حياط خانه هاي روستا را بدينگونه زير پا مي نهند و هدايايي را که گرد آورده اند در محلي روي هم مي گذارند. گلين آنچه را که گرد آمده است چند قسمت مي کند و دور از چشم همراهان ريگي داخل يکي از قسمت ها مي نهد. بعد چند نفر داوطلب مي شوند که هر يک سهمي از آن بردارد. سهمي که در آن ريگ باشد نصيب هر که شود پا به فرار مي گذارد. ديگران او را ظاهرا به قصد گرفتن و کتک زدن دنبال مي کنند. آن شخص خود را به خانه اي مي رساند و يا در کوچه به کسي برمي خورد و از او تقاض مي کند که براي سه روز يا يک هفته او را ضمانت کند تا کتکش نزنند. در عوض متعهد مي شود که طي اين مدت باران خواهد باريد. ديگران نيز تعهد و ضمانتش را قبول مي کنند و از کتک زدنش منصرف مي شوند. اگر تا مدت تعيين شده باران نباريد، «گلين» و گروه او به سراغ ضامن مي روند و اگر اين بار نيز ضامن ضمانتش را تکرار کرد باز هم تامل مي کنند وگرنه به سراغ شخصي که فرار کرده بود، مي روند و او را کتک مفصلي مي زنند تا شخص ديگري پيدا شود و ضمانت کند. مردم معتقدند که با اين مراسم خداوند به آنان ترحم مي کند و بارش آغاز مي شود.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    روايت ديگر از مراسم گلين به نام قبله دعا در استان بوشهر وجود دارد که مراسم انجام آن به شرح زير است:
    [/BCOLOR]

    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    زمستان هايي که باران دير مي بارد و خطر خشکسالي احساس مي شود مردم بوشهر به سرپرستي ريش سفيدان، شب جمعه اي را انتخاب مي کنند و دور هم جمع مي شوند و مي گويند «پاش تا بريم قبله دعا».
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بايد توجه داشت که هر نيم بيتي را گروهي مي خوانند. همين گـه گروه اول کارشان تمام شد، گروه دوم شروع مي کنند. اگر در منزلي باز باشد، بدون اجازه از صاحب خانه همه وارد آن مي شوند و شخصي (معروف به گلي) با چوبي که بر آن سوار است شروع به جارو کردن حياط مي کند. صاحب خانه موظف است چيزي به او بدهد. چند نفر کيسه همراه دارند که چيزهاي بدست آمده را در آن بريزند. در اينجا اگر صاحبخانه خوراکي به آنها بدهد با هم مي گويند: «خونه شاه مشتيش داد، خونه گدا هيچيش نداد.» اگر صاحب خانه آب روي گلي ريخت همه با هم مي گويند «نه او بي بارون بي» اين مراسم ادامه مي يابد تا به همه خانه هاي ده سر بزنند. سپس هديه جات به دست آمده را در خانه يکي از ريش سفيدان روستا مي گذارند و در همان جا اعلام مي کنند «فردا شب بياييد شله گلي بخوريد، مي خواهيم برويم قبله دعا.»
    [/BCOLOR]

    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    فردا شب همه جمع مي شوند، شله مي پزند و در سيني بزرگي که معروف به سيني فراشبندي است مي ريزند و دور از چشم ديگران مهره اي را زير شله مخفي کره بعد آش را ميان اهالي تقسيم مي کنند. يکي از دو نفر مواظبند که مهره نصيب چه کسي مي شود. به محض اينکه مشخص شد مهره نزد چه کسي است. يک آسک (دست آس) به دو شش مي اندازند، سپس همه جمع مي شوند. يک نفر قرآن روي سر مي گذارد و ديگران به اتفاق آن مرد اسک به دوش با شادي و هلهله اين ابيات را مي خوانند:
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    پيرزن کوري تشنه لنگ آسک کولشه
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    قبله دعا مي شيم سي او خدا مي شيم
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بلکه خدا رحمش بياد بيا تا بشيم قبله دعا
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بلکه خدا رحمش بياد
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مردم که جمع شدند، به سوي محلي به نام «قبله دعا» راه مي افتند و دسته جمعي مي خوانند:
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بار باروني شار شاروني
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    الله تو بده بارون سي ما عيال وارون
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مشت جو داشتيم سر تلي کاشتيم
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بارون زد و در اومد مشتي مو مشتي تو
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    مشتي خير باروني
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    و در هر خانه اي مي ايستند و ادامه مي دهند:
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    تال خيز مي مشتک يک تک نان مشتک يه دسته دوني مشتک
    [/BCOLOR]

    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    قسمت اول را يک عده و واژه «مشتک» را عده اي ديگر در پاسخ آنان مي گويند. صاحب خانه با توجه به وضع مالي اش مقدار حبوبات، هيزم، پول و يا چيزهاي ديگري به آنان هديه مي دهد و نيتي هم مي کند. بدين ترتيب گروه راهش را ادامه مي دهد و گهگاه سر راه به آسمان نگاه مي کنند و مي خوانند:
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    اي بارون مرواري تا کي تو نمي باري؟
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    هنگامي که به محل قبله دعا رسيدند، سر دسته که آش در خانه او طبخ خواهد شد مي گويد: «او انبارها، او ندارن» جمعيت مي گويند: «بده، بچه ها نون ندارن» اهالي مي گويند: «خدا بده، بوجيلا دون ندارن» مردم مي گويند: «خدا بده» و باز مي گويند:
    [/BCOLOR]

    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بار باروني شار شاروني
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    الله تو بزن بارون سي ما عيال وارون
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    اين مراسم تکرار مي شود تا باران ببارد. روزي که باريد با استفاده از مواد خوراکي جمع آور شده آشي مي پزند و سکه اي در آن مي اندازند. آش را ميان مردم تقسيم مي کنند و بر اين باورند که هر کس در آشش سکه پيدا کند به مرادش مي رسد. در اولين روز بارش باران در بيشتر منازل بوشهر معجوني به نام «شيره» که قبلا از خرماي بي هسته، شيره خرما، کنجد و مغز گردو تهيه و آماده کرده اند و يمن آمدن باران ميل مي کنند و دسته جمعي مي خوانند:
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    بارون تيره تيره دسام (دستهايم) تو خرما شيره
    [/BCOLOR]
     
    بالا