- عضویت
- 2019/04/30
- ارسالی ها
- 4,521
- امتیاز واکنش
- 4,207
- امتیاز
- 593
به گزارش "ورزش سه"، مدافع چپ پای برزیلی رئال مادرید که حالا پس از مدتی سرمربیگری به هیئت اصلی خود (ستارگی) بازگشته است، چهره خبرساز جام دوستی در دومین جام مختص فوتبال پایه که در حاشیه فینال لیگ قهرمانان در مادرید در حال برگزاری است و تیمی از ایران نیز در آن شرکت دارد.
کارلوس که به دعوت برگزار کنندگان مراسم در نشست مطبوعاتی مراسم حاضر شده بود، از میهمانان ویژه لیگ قهرمانان در مادرید است که نه در برنابئو و در ورزشگاه وندومتراپولیناتانو برگزار میشود. جایی که کارلوس سابقه بازی در آن را ندارد که اتلتیکو از ورزشگاه سابق به آن کوچ کرده است.
کارلوس با شخصیتی شبیه به همان چیزی که در گذشته بود، با مهربانی و طنز خیلی زود رسمیت مراسم را میشکند و رشته کلام را در دست گرفته و تشویق خبرنگاران را به سمت خود میکشاند. او که زود فهمید در سرمربیگری بخت چندانی برای موفقیت ندارد، از اندوخته دوران درخشان بازیگری اش بهترین استفاده را بـرده و به کاری که مناسب آن است، میپردازد؛ گفتگو، تفسیر فوتبال و کمک به فوتبال پایه.
نوجوان هایی که حالا بازی های او را از یوتیوب نگاه میکنند و از خود سوال میکنند که چطور میشود با بیرون پا چنین کات عجیب و غریبی به توپ داد.
کارلوس درباره بهترین گلی که به ثمر رسانده به ضربه ای اشاره میکند که در بازی دوستانه مقابل فرانسه پیش از جام جهانی ۱۹۹۸ از فاصله دور به توپ زد و توپ پس از دور زدن خط دفاعی فرانسه وارد دروازه فابین بارتز شد. ضربه موزی شکل و بی همتا در تاریخ فوتبال که کارلوس میگوید راز و رمزش را از تعقیب و گریزها و روزهای سخت کودکی به خود اضافه کرده، زمانی که پاهای کت و کلفت و قدرتمندش به او کمک میکرد که از هر مانعی عبور کند، با سرعتی که او را تبدیل به یک بازیکن فوتبال و سپس یکی از بهترین های تاریخ در پست خود کرد.
کارلوس درباره تفاوت دوران خود و امروز میگوید: حالا امروز همه چیز راحت تر به دست میآید و بچه ها فرصت بهتری برای رشد دارند. فقط کافیست به زمین ها نگاه کنید و همچنین به مربی ها و تفاوت را از زمانی که ما در بچگی فوتبال بازی میکردیم احساس کنید. من امیدوارم این توجه در نهایت باعث رشد بیشتر بازیکنان فوتبال بشود.
خبرنگاران به سرعت کارلوس را به سمت سوالات مورد علاقه خودشان میکشانند. یک نفر از او درباره شانس اول کسب قهرمانی در فینال چمپیونزلیگ میپرسد که روبرتو با لبخند میگوید: هر دو تیم شایسته کسب جام هستند و شانس خاص و ویژه ای را برای هیچ کدام از دو تیم قائل نیستم.
او سپس در پاسخ به سوالی درباره شرایط فعلی تیم رئال مادرید و غیبت این تیم در فینال به حمایت از هم تیمی سابقش زیدان میپردازد و میگوید: شاید اگر او سرمربی رئال بود، فینال مادرید تیم دیگری را در خود میدید، تیمی که سه دوره قبلی این تورنمنت را فتح کرده اما در نوبت میزبانی (البته در ورزشگاه اتلتیکو) از دور رقابت ها خارج شده است.
در میانه صحبت ها کارلوس ناگهان از حاضران در سالن سوال جالبی میپرسد و میگوید چه کسی در این جمع اهل ترکیه است؟ که وقتی یکی دو خبرنگار دستشان را بالا میکنند، از آن ها درباره گرایش فوتبالی اش میپرسد و وقتی یکی از آن ها میگوید، طرفدار تیم بشیکتاش است او را دست میاندازد و از اهمیت فنرباغچه ای بودن میگوید، تیمی که پس از رئال مادرید مدتی را در آنجا بازی کرد و تبدیل به یکی از خاطرات خوب آن شد. کارلوس سپس اسم تیمهای دیگر لیگ ترکیه مثل سیواس اسپور، گالاتاسارای و ترابزون را به زبان می آورد و با هواداران آنها هم شوخی می کند.
کارلوس در همین اثنا مکثی میکند و میگوید: راستی یک گل هم به تنریف زدم که آن هم خیلی تماشایی بود.
او حالا نه در جنگ با مدافعان سرسخت که در نبرد دائمی و مسالمت آمیز با سلفی بگیران آماده در همه رویدادهایی است که در آن حضور پیدا میکند.
حتی در جایی مثل هتل نووتل مادرید که غیر از خبرنگار کسی در سالن نیست اما به محض پایان مراسم چنان به سمت او هجوم میآورند که چاره ای جز فرار از آن ها پیدا نمیکند.
کارلوس که به دعوت برگزار کنندگان مراسم در نشست مطبوعاتی مراسم حاضر شده بود، از میهمانان ویژه لیگ قهرمانان در مادرید است که نه در برنابئو و در ورزشگاه وندومتراپولیناتانو برگزار میشود. جایی که کارلوس سابقه بازی در آن را ندارد که اتلتیکو از ورزشگاه سابق به آن کوچ کرده است.
کارلوس با شخصیتی شبیه به همان چیزی که در گذشته بود، با مهربانی و طنز خیلی زود رسمیت مراسم را میشکند و رشته کلام را در دست گرفته و تشویق خبرنگاران را به سمت خود میکشاند. او که زود فهمید در سرمربیگری بخت چندانی برای موفقیت ندارد، از اندوخته دوران درخشان بازیگری اش بهترین استفاده را بـرده و به کاری که مناسب آن است، میپردازد؛ گفتگو، تفسیر فوتبال و کمک به فوتبال پایه.
نوجوان هایی که حالا بازی های او را از یوتیوب نگاه میکنند و از خود سوال میکنند که چطور میشود با بیرون پا چنین کات عجیب و غریبی به توپ داد.
کارلوس درباره بهترین گلی که به ثمر رسانده به ضربه ای اشاره میکند که در بازی دوستانه مقابل فرانسه پیش از جام جهانی ۱۹۹۸ از فاصله دور به توپ زد و توپ پس از دور زدن خط دفاعی فرانسه وارد دروازه فابین بارتز شد. ضربه موزی شکل و بی همتا در تاریخ فوتبال که کارلوس میگوید راز و رمزش را از تعقیب و گریزها و روزهای سخت کودکی به خود اضافه کرده، زمانی که پاهای کت و کلفت و قدرتمندش به او کمک میکرد که از هر مانعی عبور کند، با سرعتی که او را تبدیل به یک بازیکن فوتبال و سپس یکی از بهترین های تاریخ در پست خود کرد.
کارلوس درباره تفاوت دوران خود و امروز میگوید: حالا امروز همه چیز راحت تر به دست میآید و بچه ها فرصت بهتری برای رشد دارند. فقط کافیست به زمین ها نگاه کنید و همچنین به مربی ها و تفاوت را از زمانی که ما در بچگی فوتبال بازی میکردیم احساس کنید. من امیدوارم این توجه در نهایت باعث رشد بیشتر بازیکنان فوتبال بشود.
خبرنگاران به سرعت کارلوس را به سمت سوالات مورد علاقه خودشان میکشانند. یک نفر از او درباره شانس اول کسب قهرمانی در فینال چمپیونزلیگ میپرسد که روبرتو با لبخند میگوید: هر دو تیم شایسته کسب جام هستند و شانس خاص و ویژه ای را برای هیچ کدام از دو تیم قائل نیستم.
او سپس در پاسخ به سوالی درباره شرایط فعلی تیم رئال مادرید و غیبت این تیم در فینال به حمایت از هم تیمی سابقش زیدان میپردازد و میگوید: شاید اگر او سرمربی رئال بود، فینال مادرید تیم دیگری را در خود میدید، تیمی که سه دوره قبلی این تورنمنت را فتح کرده اما در نوبت میزبانی (البته در ورزشگاه اتلتیکو) از دور رقابت ها خارج شده است.
در میانه صحبت ها کارلوس ناگهان از حاضران در سالن سوال جالبی میپرسد و میگوید چه کسی در این جمع اهل ترکیه است؟ که وقتی یکی دو خبرنگار دستشان را بالا میکنند، از آن ها درباره گرایش فوتبالی اش میپرسد و وقتی یکی از آن ها میگوید، طرفدار تیم بشیکتاش است او را دست میاندازد و از اهمیت فنرباغچه ای بودن میگوید، تیمی که پس از رئال مادرید مدتی را در آنجا بازی کرد و تبدیل به یکی از خاطرات خوب آن شد. کارلوس سپس اسم تیمهای دیگر لیگ ترکیه مثل سیواس اسپور، گالاتاسارای و ترابزون را به زبان می آورد و با هواداران آنها هم شوخی می کند.
کارلوس در همین اثنا مکثی میکند و میگوید: راستی یک گل هم به تنریف زدم که آن هم خیلی تماشایی بود.
او حالا نه در جنگ با مدافعان سرسخت که در نبرد دائمی و مسالمت آمیز با سلفی بگیران آماده در همه رویدادهایی است که در آن حضور پیدا میکند.
حتی در جایی مثل هتل نووتل مادرید که غیر از خبرنگار کسی در سالن نیست اما به محض پایان مراسم چنان به سمت او هجوم میآورند که چاره ای جز فرار از آن ها پیدا نمیکند.