مطالب طنز ممکنه دختر من رو بپسندی!!!

  • شروع کننده موضوع honey maryam
  • بازدیدها 586
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

honey maryam

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/08/28
ارسالی ها
2,117
امتیاز واکنش
593
امتیاز
387
محل سکونت
تهران
مرد جوون : ببخشین آقا ، می تونم بپرسم ساعت چنده ؟



پیرمرد : معلومه كه نه !



جوون : ولی چرا ؟ ! مثلا” اگه ساعت رو به من بگی چی از دست میدی ؟ !



پیرمرد : ممكنه ضرر كنم اگه ساعت رو به تو بگم !



جوون : میشه بگی چطور همچین چیزی ممكنه ؟ !

پیرمرد : ببین … اگه من ساعت رو به تو بگم ، ممكنه تو تشكر كنی و فردا هم بخوای دوباره ساعت رو از من بپرسی !




جوون : كاملا” امكانش هست !



پیرمرد : ممكنه ما دو سه بار دیگه هم همدیگه رو ملاقات كنیم و تو اسم و آدرس من رو بپرسی !



جوون : كاملا” امكان داره !

پیرمرد : یه روز ممكنه تو بیای به خونه ی من و بگی كه فقط داشتی از اینجا رد میشدی و اومدی كه یه سر به من بزنی! بعد من ممكنه از روی تعارف تو رو به یه فنجون چایی دعوت كنم

! بعد از این دعوت من ، ممكنه تو بازم برای خوردن چایی بیای خونه ی من و بپرسی كه این چایی رو كی درست كرده ؟ !




جوون : ممكنه !

پیرمرد : بعد من بهت میگم كه این چایی رو دخترم درست كرده ! بعد من مجبور میشم دختر خوشگل و جوونم رو بهت معرفی كنم و تو هم دختر من رو می پسندی !




مرد جوون : لبخند میزنه !



پیرمرد : بعد تو سعی می كنی كه بارها و بارها دختر من رو ملاقات كنی ! ممكنه دختر من رو به سینما دعوت كنی و با همدیگه بیرون برید !



مرد جوون : لبخند میزنه !

پیرمرد : بعد ممكنه دختر من كم كم از تو خوشش بیاد و چشم انتظار تو بشه ! بعد از ملاقاتهای متوالی ، تو عاشق دختر من میشی و بهش پیشنهاد ازدواج می كنی !




مرد جوون : لبخند میزنه !



پیرمرد : بعد از یه مدت ، یه روز شما دو تا میاین پیش من و از عشقتون برای من تعریف می كنین و از من اجازه برای ازدواج میخواین !



مرد جوون در حال لبخند : اوه بله !

پیرمرد با عصبانیت : مردك ابله ! من هیچوقت دخترم رو به ازدواج یكی مثل تو كه حتی یه ساعت مچی هم از خودش نداره در نمیارم !



loudloudloud​
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
247
پاسخ ها
0
بازدیدها
611
پاسخ ها
0
بازدیدها
567
پاسخ ها
1
بازدیدها
1,378
پاسخ ها
0
بازدیدها
160
پاسخ ها
0
بازدیدها
119
بالا