- عضویت
- 2016/04/18
- ارسالی ها
- 4,852
- امتیاز واکنش
- 29,849
- امتیاز
- 1,120
وبسایت فرادید: همه ما شایعه میسازیم. سوال اینجا است که ما در کجای تاریخ انسان یاد گرفت که شایعه بسازد؟ آیا داستان اینکه شایعه از کجا آمده را شنیدهاید؟ نشنیدهاید! پس خوب بخوانید. من به شما میگویم. اما از من نشنیده بگیرید!
به گزارش بیبیسی، شایعهسازی رفتاری خاص است که پیدا کردن منشا آن بسیار دشوار است. نظراتی وجود دارد اما نمیتوان دقیق حدس زد که چه زمانی وارد سیر تکاملی انسان شد. داستانهای جالبی پشت منشا شایعهسازی وجود دارد که سیر تکاملی خود انسان بازمیگردند: اینکه چگونه همکاری میکنیم یا چگونه اجتماعی شدیم. آمادگی قبل از انجام کاری، توسعه جوامع بشری و نهادهای اجتماعی و همچنین اختراع آتش با این مسئله در ارتباط است.
صداهای معنادار
شایعه چیست؟ اگر به زبان ساده بگوییم، شایعه یک ابزار اجتماعی برای رفت و آمد روزانه افراد است. اکثر اوقات، شایعهسازی امری آزاردهنده است ولی دانشمندان میگویند گاهی اوقات نیز خوب است: مانند چسبی که جامعه را به هم میچسباند.
جولیان باگینی یک فیلسوف است و میگوید: «تشویق اخلاقی افراد دیگر است. شایعهسازی یعنی قضاوت مردم. اینکه کارشان درست است یا اشتباه، خوب است یا بد.» اگر قرار است که شایعه شکل بگیرد، پایههای یک زبان واحد باید شکل میگرفت. بر اساس تخمینها، اجداد مشترک ما با خانواده میمونها بین شش تا 13 میلیون سال پیش پدیدار آمد.
این اجداد مشترک از دسته انسانهای نخستین بوده و مغزی بسیار محدود داشته است. بدین ترتیب که قدرت ارتباطی آنها مانند شامپانزههای امروزی بوده است، یعنی تنها از طریق صدا و آوا گریها.
پژوهشهای اخیر به این نتیجه دستیافتهاند که شکل ارتباطی خانواده میمونها پیچیدهتر از آن چیزی است که انسان حدس میزند. نمونهی اخیر آن شامپانزه باغ وحش ادینبورو در اسکاتلند است که توانست آواگریهای جدید مانند «سیب» را درست تکرار کند. این صداها میتوانند حامل معنا باشند؛ هرچند برای شامپانزهها خیلی زود است!
مغزهای بزرگ
مغز انسان به تدریج بزرگ شد. یکی از گونههای ابتدایی انسان به نام «انسان راست قامت» 1.8 میلیون سال پیش زندگی میکرد. این گونه مغز بسیار بزرگتری را نسبت به پیشنیان خود داشته است و اولین گونهای بوده که از آفریقا خارج شده و بخشهایی از اروپا و آسیا را استعمار کرده است. همین مغز بزرگتر به این گونه کمک کرد تا جوامع پیچیدهتری را تشکیل دهد. علاوه بر آن، تکامل زبان نیز سرعت گرفت.
در مورد تواناییهای زبانی اجدادمان، ما فقط میتوانیم گمانهزنی کنیم. زیرا اسناد فیزیکی یا فسیلها هیچ اطلاعی در مورد زبان گفتاری به ما نمیدهد. اما به تدریج که انسان راست قامت به ما تبدیل شد، زبان پدید آمد. یک نسخه از ژن مورد نیاز زبان امروزی از 200 هزار سال پیش کشف شده است؛ درست همان زمانی که انسانهای امروزی پدید آمدند.
اما اینکه بفهمیم زبان چه زمانی پدید آمد به ما کمکی نمیکند تا بفهمیم «شایعه» چه زمانی به وجود آمد!
روابط بهتر
یکی ایده محبوب که دهه 90 میلادی مطرح شد این است که ما به شایعه نیاز داریم تا بتوانیم روابط اجتماعی خود را حفظ کنیم.
حفظ و بهبود روابط بین افراد بین انسانهای نخستین نیز مطرح بوده است. نزدیکترین خویشاوند زنده انسان شامپانزههای بزرگ هستند. آنها با نوازش روابط خود را با یکدیگر تقویت میکنند. همچنین موی سر و بدن یکدیگر را لمس میکنند تا انگل یا خاک را پاک کنند. اجداد انسان نیز احتمالا همین کار را میکرده است.
روبین دونبار از دانشگاه آکسفورد میگوید: «این کار احتمالا در ابتدا برای رعایت بهداشت بوده است. اما به مرور زمان، یک هدف اجتماعی را دنبال میکرد.» برای این کار شواهدی نیز وجود دارد؛ تمیز کردن بدن عضوی دیگر تنها چند دقیقه طول میکشد، اما برخی گونهها تا چندین ساعت این کار را انجام میدهند.
گوریل کوهی نیز اجتماعی است
این عمل بین گونههای خانواده میمونها محدود است. اما در سیر تکاملی انسان، ما گروههای بزرگتری را تشکیل دادهایم.
شاید به دلیل وجود چنین مکانیسمی بوده که ما میل به شایعهسازی داریم. همین مساله نیز در نهایت زبان را پدید آورده است.
به گزارش بیبیسی، شایعهسازی رفتاری خاص است که پیدا کردن منشا آن بسیار دشوار است. نظراتی وجود دارد اما نمیتوان دقیق حدس زد که چه زمانی وارد سیر تکاملی انسان شد. داستانهای جالبی پشت منشا شایعهسازی وجود دارد که سیر تکاملی خود انسان بازمیگردند: اینکه چگونه همکاری میکنیم یا چگونه اجتماعی شدیم. آمادگی قبل از انجام کاری، توسعه جوامع بشری و نهادهای اجتماعی و همچنین اختراع آتش با این مسئله در ارتباط است.
صداهای معنادار
شایعه چیست؟ اگر به زبان ساده بگوییم، شایعه یک ابزار اجتماعی برای رفت و آمد روزانه افراد است. اکثر اوقات، شایعهسازی امری آزاردهنده است ولی دانشمندان میگویند گاهی اوقات نیز خوب است: مانند چسبی که جامعه را به هم میچسباند.
جولیان باگینی یک فیلسوف است و میگوید: «تشویق اخلاقی افراد دیگر است. شایعهسازی یعنی قضاوت مردم. اینکه کارشان درست است یا اشتباه، خوب است یا بد.» اگر قرار است که شایعه شکل بگیرد، پایههای یک زبان واحد باید شکل میگرفت. بر اساس تخمینها، اجداد مشترک ما با خانواده میمونها بین شش تا 13 میلیون سال پیش پدیدار آمد.
این اجداد مشترک از دسته انسانهای نخستین بوده و مغزی بسیار محدود داشته است. بدین ترتیب که قدرت ارتباطی آنها مانند شامپانزههای امروزی بوده است، یعنی تنها از طریق صدا و آوا گریها.
پژوهشهای اخیر به این نتیجه دستیافتهاند که شکل ارتباطی خانواده میمونها پیچیدهتر از آن چیزی است که انسان حدس میزند. نمونهی اخیر آن شامپانزه باغ وحش ادینبورو در اسکاتلند است که توانست آواگریهای جدید مانند «سیب» را درست تکرار کند. این صداها میتوانند حامل معنا باشند؛ هرچند برای شامپانزهها خیلی زود است!
مغزهای بزرگ
مغز انسان به تدریج بزرگ شد. یکی از گونههای ابتدایی انسان به نام «انسان راست قامت» 1.8 میلیون سال پیش زندگی میکرد. این گونه مغز بسیار بزرگتری را نسبت به پیشنیان خود داشته است و اولین گونهای بوده که از آفریقا خارج شده و بخشهایی از اروپا و آسیا را استعمار کرده است. همین مغز بزرگتر به این گونه کمک کرد تا جوامع پیچیدهتری را تشکیل دهد. علاوه بر آن، تکامل زبان نیز سرعت گرفت.
![1082703_503.jpg](http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1395/9/13/1082703_503.jpg)
در مورد تواناییهای زبانی اجدادمان، ما فقط میتوانیم گمانهزنی کنیم. زیرا اسناد فیزیکی یا فسیلها هیچ اطلاعی در مورد زبان گفتاری به ما نمیدهد. اما به تدریج که انسان راست قامت به ما تبدیل شد، زبان پدید آمد. یک نسخه از ژن مورد نیاز زبان امروزی از 200 هزار سال پیش کشف شده است؛ درست همان زمانی که انسانهای امروزی پدید آمدند.
اما اینکه بفهمیم زبان چه زمانی پدید آمد به ما کمکی نمیکند تا بفهمیم «شایعه» چه زمانی به وجود آمد!
روابط بهتر
یکی ایده محبوب که دهه 90 میلادی مطرح شد این است که ما به شایعه نیاز داریم تا بتوانیم روابط اجتماعی خود را حفظ کنیم.
حفظ و بهبود روابط بین افراد بین انسانهای نخستین نیز مطرح بوده است. نزدیکترین خویشاوند زنده انسان شامپانزههای بزرگ هستند. آنها با نوازش روابط خود را با یکدیگر تقویت میکنند. همچنین موی سر و بدن یکدیگر را لمس میکنند تا انگل یا خاک را پاک کنند. اجداد انسان نیز احتمالا همین کار را میکرده است.
روبین دونبار از دانشگاه آکسفورد میگوید: «این کار احتمالا در ابتدا برای رعایت بهداشت بوده است. اما به مرور زمان، یک هدف اجتماعی را دنبال میکرد.» برای این کار شواهدی نیز وجود دارد؛ تمیز کردن بدن عضوی دیگر تنها چند دقیقه طول میکشد، اما برخی گونهها تا چندین ساعت این کار را انجام میدهند.
![1082704_635.jpg](http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1395/9/13/1082704_635.jpg)
گوریل کوهی نیز اجتماعی است
این عمل بین گونههای خانواده میمونها محدود است. اما در سیر تکاملی انسان، ما گروههای بزرگتری را تشکیل دادهایم.
![1082705_969.jpg](http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1395/9/13/1082705_969.jpg)
شاید به دلیل وجود چنین مکانیسمی بوده که ما میل به شایعهسازی داریم. همین مساله نیز در نهایت زبان را پدید آورده است.