هووووم اون موقع ها که مدرسه میرفتم دوتا حس کاملا متناقص بود یا اعصابم خورد میشد که صبح زود باید بیدارشم و یه حس دیگه که دوباره دوستانم رو میبینم
که از روز دوم به بعد فقط حس مزخرف اولی میموند
وااا ماهم امتحان داشتیم ولی تا صب نمی خوندم
مگه میخوای آپ.ل. هوا کنین اینقده بخونی ول کنین بابا منم کلاس هفتم این شکلی بودم حالا فهمیدمدرسی رو بیش از دو دور بخونی وقت گزرونیه.یه دور یاد گیری یه دور هم دوره
و تنها زجرش صب بیداریشه و بعضی اوقات تو یه روز چهارتا امتحاننننننننن