در قرن نوزدهم، بحران سیـاس*ـی و اجتماعی در امپراتوری عثمانی ، سلطان را بر آن داشت که از طریق پیاده کردن اصلاحات، از حجم مشکلات و مصیبتهای امپراتوری بکاهد. امپراتوری عثمانی عرصهی رقابت شدید مرتجعین و تجدد خواهان شده بود و ادامهی این روند، به سیاست خارجی دولت ضربه زد و موجب شد که دولتهای رقیب از عثمانی به عنوان مرد بیمار اروپا یاد کنند.
در سال ۱۸۷۶ سلطان عبدالحمید بر اریکهی سلطنت نشست. او در ابتدا همراهی خود را با اصلاحطلبان اعلام کرد اما چندین سال بعد، با سرکوب مخالفان، حکومت استبدادی در کشور برقرار نمود.
سلطان عبدالحمید
در سال ۱۸۸۹ گروهی از دانش آموختگان آکادمی امپراتوری در استانبول، علیه سلطان عبدالحمید قیام کردند. شورش سریعاً به بخشهای مختلف شهر سرایت کرد. سلطان به کمک نیروی نظامی، این قیام را سرکوب نمود. بسیاری از رهبران قیام، به خارج از کشور خصوصاً به پاریس گریختند. آنها طی چند سال آینده، طرح براندازی سلطنت عبدالحمید را پی ریزی کردند. از افراد برجستهی این سازمان – که بعدها به “جمعیت اتحاد و ترقی” شهرت یافت – فردی لیبرال به نام احمد رضا را میتوان نام برد که به عنوان سخنگوی سازمان ایفای نقش می کرد. او طرفدار اصلاحات برنامهریزی شده و سیاست خارجی انحصاری بود که در اختیار حکومت مرکزی عثمانی باشد.
تلاشهای جمعیت اتحاد و ترقی غیر قابل انکار است اما آنچه که موجب بروز انقلاب ۱۹۰۸ عثمانی و سقوط سلطنت عبدالحمید شد، عوامل داخلی امپراتوری بود که بیگمان تحرکات لشکر سوم عثمانی در مقدونیه، نقشی انکارنشدنی در پیشبرد اهداف انقلاب داشت. تعدادی از افسران جوان لشکر مذکور که آن زمان در ایالت سالونیکا (امروزه متعلق به یونان) قرار داشت، جبهه آزادی عثمانی را در سال ۱۹۰۶ تاسیس نمودند. این جنبش انقلابی سری با مقامات جمعیت اتحاد و ترقی در پاریس، ارتباط برقرار نمود. دیری نگذشت که بسیاری از فرماندهان لشکر سوم، به این نهضت ضدحکومتی ملحق شدند. سرانجام در سال ۱۹۰۷، این دو گروه با یکدیگر توافق کردند که برای رسیدن به هدف مشترک خود – سرنگونی حکومت عبدالحمید – متحد شوند.
قیام ژوئیه ۱۹۰۸
در ۳ ژوئیه ۱۹۰۸ احمد نیازی – فرمانده لشکر سوم – در مقدونیه دست به شورش زد. بقیهی توطئهگران با شنیدن اخبار قیام سالونیکا، اعلام کردند که دیگر از سلطان تبعیت نمی کنند. شورش سراسری در گوشه و کنار امپراتوری گسترش یافت. عبدالحمید که دیگر نمی توانست به نیروهای نظامیاش اتکا کند، در ۲۳ ژوئیه دستور احیای قانون اساسی سال ۱۸۶۷ عثمانی را صادر کرد. عبدالحمید تبعید شد و سران انقلاب قدرت را بدست گرفتند. آنها برادر عبدالحمید – شاهزاده محمد را که فاقد قدرت و استقلال کافی بود – به سلطنت نشاندند.
اعلام بازگشایی پارلمان ملی عثمانی پس از ۳۰ سال
جنگ جهانی اول
در سال ۱۹۱۳ طی تصفیه سیـاس*ـی در میان ترکان جوان، سه نفر به ریاست این گروه برگزیده شدند: طلعت پاشا، احمد جمال پاشا و انور پاشا.
سه رهبر اصلی ترکان جوان (از راست به چپ؛ انور پاشا، جمال پاشا و طلعت پاشا)
ترکان جوان با رسیدن به قدرت، برنامهی توسعهی عثمانی را از سر گرفتند. هدف نهایی آنان، متمرکزسازی قدرت در استانبول و تبعیت بی چون و چرای اقلیتهای قومی و مذهبی بود. اصلاحات ترکان جوان منجر به سکولاریزهشدن نظام قضایی ، حق آموزش برای زنان و توسعه صنعتی کشور شد.
با این حال، سیاست داخلی مدبرانهی ترکان جوان، تحتالشعاع سیاست خارجی ضعیف آنها قرار گرفت. قدرت نظامی آلمان و همچنین تمایل به خروج از نفوذ بریتانیا ، باعث شد که رهبران عثمانی بیطرفی خود را زیر پا گذارند. امپراتوری عثمانی در ۱۹۱۵ به طرفداری از آلمان، وارد جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) شد.
جنگ جهانی با شکست آلمان و متحدانش در ۱۹۱۸ به اتمام رسید. در ۹ اکتبر ۱۹۱۸، سران جمعیت اتحاد و ترقی از سمت خویش استعفاء کردند. یک ماه بعد، قرارداد مودروس به امضا رسید که به موجب آن، دولت عثمانی از کلیهی مناطق تحت نفوذ خویش در خارج از آناتولی (شامل سرزمینهای عربی و قفقاز) چشم پوشید.
*****************************
اگرچه نهضت ترکان جوان در نهایت با شکست مواجه شد، میراث اعتقادی آن در ترکیه امروز باقی ماند. مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) بعدها از تجربیات و سرگذشت جمعیت اتحاد و ترقی بهره برد و طرح مدرنیزهسازی ترکیه را به پیش راند.
در سال ۱۸۷۶ سلطان عبدالحمید بر اریکهی سلطنت نشست. او در ابتدا همراهی خود را با اصلاحطلبان اعلام کرد اما چندین سال بعد، با سرکوب مخالفان، حکومت استبدادی در کشور برقرار نمود.
![Abdul-hamid.jpg](http://historical-site.persiangig.com/image/ottoman%20empire/young%20turks/Abdul-hamid.jpg)
سلطان عبدالحمید
در سال ۱۸۸۹ گروهی از دانش آموختگان آکادمی امپراتوری در استانبول، علیه سلطان عبدالحمید قیام کردند. شورش سریعاً به بخشهای مختلف شهر سرایت کرد. سلطان به کمک نیروی نظامی، این قیام را سرکوب نمود. بسیاری از رهبران قیام، به خارج از کشور خصوصاً به پاریس گریختند. آنها طی چند سال آینده، طرح براندازی سلطنت عبدالحمید را پی ریزی کردند. از افراد برجستهی این سازمان – که بعدها به “جمعیت اتحاد و ترقی” شهرت یافت – فردی لیبرال به نام احمد رضا را میتوان نام برد که به عنوان سخنگوی سازمان ایفای نقش می کرد. او طرفدار اصلاحات برنامهریزی شده و سیاست خارجی انحصاری بود که در اختیار حکومت مرکزی عثمانی باشد.
تلاشهای جمعیت اتحاد و ترقی غیر قابل انکار است اما آنچه که موجب بروز انقلاب ۱۹۰۸ عثمانی و سقوط سلطنت عبدالحمید شد، عوامل داخلی امپراتوری بود که بیگمان تحرکات لشکر سوم عثمانی در مقدونیه، نقشی انکارنشدنی در پیشبرد اهداف انقلاب داشت. تعدادی از افسران جوان لشکر مذکور که آن زمان در ایالت سالونیکا (امروزه متعلق به یونان) قرار داشت، جبهه آزادی عثمانی را در سال ۱۹۰۶ تاسیس نمودند. این جنبش انقلابی سری با مقامات جمعیت اتحاد و ترقی در پاریس، ارتباط برقرار نمود. دیری نگذشت که بسیاری از فرماندهان لشکر سوم، به این نهضت ضدحکومتی ملحق شدند. سرانجام در سال ۱۹۰۷، این دو گروه با یکدیگر توافق کردند که برای رسیدن به هدف مشترک خود – سرنگونی حکومت عبدالحمید – متحد شوند.
قیام ژوئیه ۱۹۰۸
در ۳ ژوئیه ۱۹۰۸ احمد نیازی – فرمانده لشکر سوم – در مقدونیه دست به شورش زد. بقیهی توطئهگران با شنیدن اخبار قیام سالونیکا، اعلام کردند که دیگر از سلطان تبعیت نمی کنند. شورش سراسری در گوشه و کنار امپراتوری گسترش یافت. عبدالحمید که دیگر نمی توانست به نیروهای نظامیاش اتکا کند، در ۲۳ ژوئیه دستور احیای قانون اساسی سال ۱۸۶۷ عثمانی را صادر کرد. عبدالحمید تبعید شد و سران انقلاب قدرت را بدست گرفتند. آنها برادر عبدالحمید – شاهزاده محمد را که فاقد قدرت و استقلال کافی بود – به سلطنت نشاندند.
![Opening_ceremony_of_the_First_Ottoman_Parliament_at_the_Dolmabahce_Palace_in_1876.jpg](http://historical-site.persiangig.com/image/ottoman%20empire/young%20turks/Opening_ceremony_of_the_First_Ottoman_Parliament_at_the_Dolmabahce_Palace_in_1876.jpg)
اعلام بازگشایی پارلمان ملی عثمانی پس از ۳۰ سال
جنگ جهانی اول
در سال ۱۹۱۳ طی تصفیه سیـاس*ـی در میان ترکان جوان، سه نفر به ریاست این گروه برگزیده شدند: طلعت پاشا، احمد جمال پاشا و انور پاشا.
![0Ez9DA3.png](http://historical-site.persiangig.com/image/ottoman%20empire/young%20turks/0Ez9DA3.png)
سه رهبر اصلی ترکان جوان (از راست به چپ؛ انور پاشا، جمال پاشا و طلعت پاشا)
ترکان جوان با رسیدن به قدرت، برنامهی توسعهی عثمانی را از سر گرفتند. هدف نهایی آنان، متمرکزسازی قدرت در استانبول و تبعیت بی چون و چرای اقلیتهای قومی و مذهبی بود. اصلاحات ترکان جوان منجر به سکولاریزهشدن نظام قضایی ، حق آموزش برای زنان و توسعه صنعتی کشور شد.
با این حال، سیاست داخلی مدبرانهی ترکان جوان، تحتالشعاع سیاست خارجی ضعیف آنها قرار گرفت. قدرت نظامی آلمان و همچنین تمایل به خروج از نفوذ بریتانیا ، باعث شد که رهبران عثمانی بیطرفی خود را زیر پا گذارند. امپراتوری عثمانی در ۱۹۱۵ به طرفداری از آلمان، وارد جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) شد.
جنگ جهانی با شکست آلمان و متحدانش در ۱۹۱۸ به اتمام رسید. در ۹ اکتبر ۱۹۱۸، سران جمعیت اتحاد و ترقی از سمت خویش استعفاء کردند. یک ماه بعد، قرارداد مودروس به امضا رسید که به موجب آن، دولت عثمانی از کلیهی مناطق تحت نفوذ خویش در خارج از آناتولی (شامل سرزمینهای عربی و قفقاز) چشم پوشید.
*****************************
اگرچه نهضت ترکان جوان در نهایت با شکست مواجه شد، میراث اعتقادی آن در ترکیه امروز باقی ماند. مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) بعدها از تجربیات و سرگذشت جمعیت اتحاد و ترقی بهره برد و طرح مدرنیزهسازی ترکیه را به پیش راند.