به موازات رشد ناسیونالیسم در قرن نوزدهم ، بسیاری از کشورهای اروپایی در اندیشه استقلال و آزادی برآمدند. آلمان و ایتالیا دو کشوری بودند که عمیقاً از وجود اختلافات داخلی و تفرقه میان ایالات و شاهزادهنشینان ، رنج می بردند؛ لذا ، گسترش تفکرات ملیگرایانه سبب شد که در این دو سرزمین کهن اقداماتی موثر برای یکپارچگی و وحدت ملی انجام شود.
پسری پرچم ایتالیای واحد را حمل می کند ؛ چنین پوسترهای تبلیغاتی توسط ملیگرایان برای تهییج افکار عمومی استفاده می شد.
****************
کشور باستانی ایتالیا پس از سقوط امپراتوری روم در ۴۷۶ میلادی رسماً وارد دوره تازه ای از حیات خود شد. از این زمان تا اواسط قرن نوزدهم ، ایتالیا به ایالاتی متفرق تقسیم شده بود که هر یک از آنان تحت تسلط شاهزاده یا امیری قرار داشت. در قلب ایتالیا – شهر رم – میزبان پاپ بود که اینک خود را حاکم بلامنازع متصرفاتش در ایتالیای مرکزی و حتی کل این سرزمین می دانست.
در طول این دورهی ۱۵۰۰ ساله (قرن ۵ تا ۱۹ میلادی) ایتالیا مورد هجوم کشورهای همسایه قرار گرفت که هرکدام انگیزههای متفاوتی داشتند؛ فرانکها ، امپراتوری مقدس روم ، پادشاهی فرانسه، اسپانیاییها ، خاندان هابسبورگ اتریش و حتی مسلمانان شمال آفریقا.
اما در اواسط قرن نوزدهم قدرت سیـاس*ـی در ایتالیا میان دو حکومت تقسیم شده بود ؛ امپراتوری بیگانهی اتریش به رهبری خاندان هابسبورگ که دو ایالت لمباردی (Lombardia) و ونسی (Venezia) را در اختیار داشت.
و پادشاهی ساردنی (Sardinia) که به مرکزیت شهر تورین در شمال غربی ایتالیا – هم مرز با فرانسه – قرار داشت.
نقشه ایتالیا در ۱۸۲۹ ؛ در آستانه انقلاب ملی
*********************
فتوحات ناپلئون در ایتالیا – که در اوایل قرن ۱۹ رخ داد – منجر به گسترش اندیشههای انقلابی و آزادیخواهانه در این کشور شد. اینک ایتالیاییها دیگر به هیچ وجه سلطهی دولت بیگانهی اتریش را تحمل نمی کردند.
انجمنهای سرّی به نام کاربوناری (Carbonari) توسط روشنفکران ایتالیایی ایجاد شد که هدف آن مبارزهی مخفیانه برای کسب استقلال کشور بود. فعالیت این انجمنها به خصوص پس از سال ۱۸۱۵ – که مجمع کشورهای اروپایی در وین ، حاکمیت اتریش در شمال ایتالیا را به رسمیت شناخت – افزایش یافت.
نخستین تحرکات انقلابیون
در ۱۸۳۰ سلسله انقلاباتی تمامی اروپا را دربرگرفت. ایتالیا نیز از این قاعده برکنار نبود. انقلابیون در شهرهای مودنا (Modena) و پارما (Parma) به نبرد مسلحانه با نیروهای نظامی اتریش پرداختند. با این حال ، قوای کمکی اتریش توانست شورشیان را سرکوب کند.
جبهه آزادیخواهان از این زمان به بعد به دو دسته تقسیم شد : ۱-میانهروها که چشم امید به پاپ یا پادشاه ساردنی -شارل آلبرت- داشتند. ۲- انقلابیونی که مازینی جمهوریخواه رهبری آنها را بر عهده داشت.
شارل آلبرت ، پادشاه ساردنی (۱۸۳۱-۱۸۴۹)
جوزپه مازینی ، رهبر جمهوری خواهان ایتالیا
طی سالهای بعد ، وقایع و تحولات پی در پی سرانجام به وحدت و یکپارچگی ایتالیا منجر شد ؛ کشوری که تا به امروز نقش مهمی در عرصه سیـاس*ـی اروپا ایفا کرده است.
پسری پرچم ایتالیای واحد را حمل می کند ؛ چنین پوسترهای تبلیغاتی توسط ملیگرایان برای تهییج افکار عمومی استفاده می شد.
****************
کشور باستانی ایتالیا پس از سقوط امپراتوری روم در ۴۷۶ میلادی رسماً وارد دوره تازه ای از حیات خود شد. از این زمان تا اواسط قرن نوزدهم ، ایتالیا به ایالاتی متفرق تقسیم شده بود که هر یک از آنان تحت تسلط شاهزاده یا امیری قرار داشت. در قلب ایتالیا – شهر رم – میزبان پاپ بود که اینک خود را حاکم بلامنازع متصرفاتش در ایتالیای مرکزی و حتی کل این سرزمین می دانست.
در طول این دورهی ۱۵۰۰ ساله (قرن ۵ تا ۱۹ میلادی) ایتالیا مورد هجوم کشورهای همسایه قرار گرفت که هرکدام انگیزههای متفاوتی داشتند؛ فرانکها ، امپراتوری مقدس روم ، پادشاهی فرانسه، اسپانیاییها ، خاندان هابسبورگ اتریش و حتی مسلمانان شمال آفریقا.
اما در اواسط قرن نوزدهم قدرت سیـاس*ـی در ایتالیا میان دو حکومت تقسیم شده بود ؛ امپراتوری بیگانهی اتریش به رهبری خاندان هابسبورگ که دو ایالت لمباردی (Lombardia) و ونسی (Venezia) را در اختیار داشت.
و پادشاهی ساردنی (Sardinia) که به مرکزیت شهر تورین در شمال غربی ایتالیا – هم مرز با فرانسه – قرار داشت.
نقشه ایتالیا در ۱۸۲۹ ؛ در آستانه انقلاب ملی
*********************
فتوحات ناپلئون در ایتالیا – که در اوایل قرن ۱۹ رخ داد – منجر به گسترش اندیشههای انقلابی و آزادیخواهانه در این کشور شد. اینک ایتالیاییها دیگر به هیچ وجه سلطهی دولت بیگانهی اتریش را تحمل نمی کردند.
انجمنهای سرّی به نام کاربوناری (Carbonari) توسط روشنفکران ایتالیایی ایجاد شد که هدف آن مبارزهی مخفیانه برای کسب استقلال کشور بود. فعالیت این انجمنها به خصوص پس از سال ۱۸۱۵ – که مجمع کشورهای اروپایی در وین ، حاکمیت اتریش در شمال ایتالیا را به رسمیت شناخت – افزایش یافت.
نخستین تحرکات انقلابیون
در ۱۸۳۰ سلسله انقلاباتی تمامی اروپا را دربرگرفت. ایتالیا نیز از این قاعده برکنار نبود. انقلابیون در شهرهای مودنا (Modena) و پارما (Parma) به نبرد مسلحانه با نیروهای نظامی اتریش پرداختند. با این حال ، قوای کمکی اتریش توانست شورشیان را سرکوب کند.
جبهه آزادیخواهان از این زمان به بعد به دو دسته تقسیم شد : ۱-میانهروها که چشم امید به پاپ یا پادشاه ساردنی -شارل آلبرت- داشتند. ۲- انقلابیونی که مازینی جمهوریخواه رهبری آنها را بر عهده داشت.
شارل آلبرت ، پادشاه ساردنی (۱۸۳۱-۱۸۴۹)
جوزپه مازینی ، رهبر جمهوری خواهان ایتالیا
طی سالهای بعد ، وقایع و تحولات پی در پی سرانجام به وحدت و یکپارچگی ایتالیا منجر شد ؛ کشوری که تا به امروز نقش مهمی در عرصه سیـاس*ـی اروپا ایفا کرده است.