۱۷ مرداد ، نوروز بل به معنی آتش نوروزی و نام جشنی است که در نخستین روز از نوروز ما برگزار میشود. آغاز سال دیلمی است و در بزرگداشت آن شعله نوروزی میافروزند.
از غروب ۱۷ مرداد هجری خورشیدی سال جدید دیلمی آغاز شده و این روز در تقویم دیلمی معادل اول نوروز ما است..
مراسم آغاز سال جدید (نوروزبل) به طور متغیّر وابسته به محلّ برگزاری و نحوۀ قرار دادن پنج روز کبیسه بین سیزدهم تا هفدهم ماه برگزار می شد.امّا طبق محاسبات علمی آقای نصرالله هومند در کتاب «گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران» سال گیلکی همان ۱۷ مرداد ماه سال هجری شمسی است. در این شامگاه به پیشواز سال نو رفته آتشی بلند مانند سده می افروزند که آن را «نوروزبل» می گویند. یعنی «شعلۀ بلند و فروزان آتش نوروزی». نوروزما ماه رسیدن محصول گندم و غلّات دیگر است، پس ماه خوشی است و شادمانی. ماه دارایی و مالداری، ماه جشن و عروسی…
نوروز بل چیست و چگونه آیینی است؟ از کی و از کجا سر برآورده است؟
بَل bal در لفظ مردم کوهستان یا وَل val ، در تلفظ مردم جلگه، در زبان گیلکی به معنی شعله آتش است و نوروز بل یعنی شعله آتش نوروزی. منظور از نوروز، نه نوروز ملی و سراسری ایران، و حتی فراتر از آن، فلات قاره ایران، بلکه نوروز بومی و ولایتی معروف به دیلمی یا گالشی خودمان یعنی نوروز گیلان باستان است.
نوروز بل جشنی است که عصر آخرین شب سال یعنی آخرین روز اسپندار ما و شب اولین روز سال یعنی اول نوروز ما به تقویم مردم گیلان برگزار می شود و با مراسم خاصی همراه است که از گذشته های دور تاکنون حفظ شده و سـ*ـینه به سـ*ـینه به ما رسیده است. به گزارش گیل خبر:
جشن نوروز بل در نیمه مرداد هر سال یعنی وسط تابستان یا به تعبیر قدیمی ها قلب الاسد، بین ۱۳ تا ۱۷ مرداد برپا می شود و مرداد هم طبق نجوم قدیم ماه شیر و خورشید است. چون سال از مرداد و از خانه خورشید شروع می شود و سال شمسی و خورشیدی است، از این رو به «افتوشومار» یا آفتاب شمار یعنی سال و تقویم آفتابی یا شمسی معروف است و چون گالشان بیشتر در حفظ و نگهداشت آن کوشیده اند و با حساب روز و ماه و سال آن کار می کنند به گالش شومار یا تقویم گالشی نیز معروف است و چون سال شماری باستانی و مربوط به تاریخ قدیم و دوره دیلمی هاست به تقویم دیلمی نیز نامبردار است .مردم از گذشته های دور به هفت ستاره اعتقادی عمیق داشتند که خورشید یکی از آن ها و بزرگترین آن ها بوده است. این ستاره ها هر کدام فراز و فرودی داشتند که مال خورشید از همه نمایان تر و برجسته تر بود. حرکات زمین و آسمان، شب و روز، گردش ماه و سال، فصول چهارگانه، سرما و گرما را با فراز و فرود آن می سنجیدند. این سنجش که بر مبنای وضعیت خورشید بود، سال خورشیدی را رقم می زد و دو حالت داشت: حالت اعتدالی و حالت انقلابی.
تفاوت سال خورشیدی رسمی کشور با سال خورشیدی گیلان باستان در این است که در تقویم کشوری، ملی و رسمی جانب اعتدال شب و روز و گرما و سرما به اصطلاح اعتدال بهاری گرفته شده ولی در تقویم بومی و گیلانی ما جانب انقلاب تابستانی یعنی اوج گرما، طول روز و کوتاهی شب و آغاز فرود آن گرفته شده است، همانطور که در تقویم میلادی، جانب انقلاب زمستانی یعنی اوج سرما و بلندی شب و کوتاهی روز و فرود آن در نظر گرفته شده است. البته روشن کردن آتش در نیمه تابستان در برخی جاهای ایران و خارج از ایران نیز وجود دارد از جمله ملاحان جنوب کشور که نیمه تابستان را جشن می گیرند و آتش می افروزند و هموطنان زرتشتی هم در اواسط تابستان در یزد و کرمان آتش امرداد روشن می کنند.
بهرحال اجرای مراسم نوروز بل نشان دهنده پشت سر گذاشتن اوج گرما و طول روز و از سر گرفتن فرود آن است. در ضمن آغاز و ابتدای تهیه و تدارک کوچ از ییلاق به طرف دشت گیلان نیز هست و این البته مقارن زمانی است که محصولات دامی و زراعی برداشت شده و اوقات فراغت حاصل گشته است و مردم به انواع و اقسام مراسم به ویژه جشن ها رو می آورند که نمونه آن امروزه به صورت عروسی، جشن خرمن، علم واچینی و غیره در جای جای روستاهای منطقه برگزار می شود.
(تصاویر بالا نمایی از برپایی جشن در دیلمان است)
مبداء سالشماری گیلکی
مبداء سالشماری گیلکی، تاریخی است که مردم دیلمان با انتخاب و اجرای یک روز کبیسه به نام ویشَک (vishak) آغاز سال را در همان جایی که قرار داشت، ثابت نگاه داشتند.
نکته مثبت در این واقعیت این است که، مبداء تاریخی این مردم، نه یک رخداد سیـاس*ـی، یا مذهبی، که یک رخداد کاملا علمی و البته مردمی است. زیرا آنگونه که گفته شد، دلیل اصلیاش، راحتی مردم کشاورز و دامدار و صنعتگر در دادن خراج و مالیات سالیانه بوده است. بنابراین، این مبداء، متعلق به اندیشه یا مذهب یا تفکر سیـاس*ـی خاصی نبوده و تنها بر پایه مناسبات تولید به وجود آمده و میتواند مورد وفاق تمام گیلکان، از هر اندیشه و مذهبی قرار گیرد.
شاید خردهگیران اشکال بگیرند که چرا آغاز سال گیلکی، از میانه تابستان است. در حالی که نوروز ایرانی در اعتدال بهاری واقع شده است.
در پاسخ به این اشکال، دو پاسخ میتوان داد. اول اینکه: آغاز سال درصد بسیار بالایی از مردم کره زمین یعنی مسیحیان، در سوز و سرمای زمستانی است. و اینکه آغاز سال در چه فصلی، باشد، درگیر هیچ قاعدهای نیست.
دوم هم آنکه: نوروزی که در اعتدال بهاری (آغاز سال هجری شمسی) توسط تمام کشورهای منطقه نوروز (ایران، افغانستان، تاجیکستان، هند و…) جشن گرفته میشود، با نوروزِبل گیلکی که آغاز سال گیلکی است تفاوت داشته و این دو، دارای دو هویت متفاوتاند. اولی، جشن طبیعت و اعتدال بهاری و ریشه در اساطیر آریایی ایران دارد. و میتواند مبداء تحویل سال قرار گیرد یا نگیرد، چنانکه در هند یا تاجیکستان یا ترکیه، مبداء سال، همان اول ژانویه است، نه نوروز. اما نوروز هم جشن گرفته شود.
و دومی، جشنی برای آغاز سال گیلکی است که ریشه در فرهنگ و باور کهن اقوام بومی منطقه و بعدتر، مناسبات تولیدی منطقه جنوبی دریای کاسپین دارد.
در تمام طول تاریخ مناطق گیلکنشین، کوهنشینان گیلک (گالشها)، هم نوروز را جشن میگرفتند و هم در میانه تابستان، نوروزِبل را برمیافروختند. و این نشان دهنده استقلال هویت این دو جشن از هم، در تفکر گیلک است.
ماه ها و روزهای سالشماری گیلکی
سال گیلکی، دوازده ماه ۳۰ روزه دارد به علاوه ۵ روز اضافه به نام پنجیک (panjik) که به پایان ماه هشتم اضافه میگردند که روی هم رفته سیصد و شصت و پنج روز است. و هر چهار سال یکبار، یک روز به عنوان کبیسه به نام ویشَک بر پنج روز پنجیک اضافه میگردد.
(در مقایسه روزهای هجری شمسی با گیلکی، فرض بر سالهای ۳۶۵ روزه است. در سالهای با یک روز کبیسه، از آنجایی که یک روز به اسفند ماه هجری شمسی اضافه میشود و یک روز به پنجروز پنجیک در پایان ماه هشتم گیلکی، مقایسه اندکی تفاوت خواهد کرد)
اول: نوروز ما noruz mä
از ۱۷ مرداد شمسی هجری آغاز میشود و تا ۱۵ شهریور ادامه دارد. این ماه و روز اول آن، آغاز سال گیلکی است و در بزرگداشت آن شعله نوروزی (نوروزِ بل noruzə bal) میافروختند و جشن آغاز سال میگرفتند.
دوم: کورچ ما kurc mä
از ۱۶ شهریور تا ۱۴ مهر ماه هجری شمسی میباشد. در این ماه، کوهنشینان کمکم از کوهساران سربلند به سوی جلگهها سرازیر میشوند.
سوم: اریه ما arye mä
از ۱۵ مهرماه تا ۱۴ آبان هجری شمسی.
چهارم: تیر ما tir mä
از ۱۵ آبان تا ۱۴ آذر طول میکشد. صاحب فرهنگ اسدی، یکی از معانی تیر را فصل خزان نوشته است. شاید استعمال «تیر» و «تیرماه» در معنی فصل خزان، یادگار باقیمانده نوعی از گاهشماری قدیمیتر (پیش از مبداء سالهای باستانی ایرانی) باشد که تحویل سال را از اول تابستان میگرفتند.
در روز سیزدهم از ماه تیر ِ ما، جشن تیرما سینزه (سیزدهم تیرماه) برگزار میشود.
در این جشن، اعضای خانواده نیت میکنند و گوشوار، انگشتر، دکمه یا هرچیزی که میشناسند را در ظرف آبی که از پیش آماده شده میاندازند و دختر نابالغی در کوزه دست میکند و اشیاء را به طور تصادفی، یکییکی بیرون آورده و به بقیه نشان میدهد و رباعیخوان، یک دوبیتی گیلکی (گِلِکی) میخواند و بقیه گوش میدهند و صاحب آن چیز از محتوای دوبیتی درمییابد که نیتش برآورده میشود یا نه.
پنجم: موردال ما murdäl mä
۱۵ آذر تا ۱۴ دی ماه هجری شمسی. کوهنشینان، لاشه گوسفند و گاو را مردال گویند. در موردالما، اواخر پاییز به سبب بارندهگی، نوعی گیاه به نام tijə در کوهستانها میروید که گوسفند با خوردن آن دچار مرگ و میر میشوند.
ششم: شریر ما šarir mä
۱۵ دی تا ۱۴ بهمن هجری شمسی.
هفتم: امیر ما amir mä
۱۵ بهمن تا ۱۴ اسفند. به معنی نمیرماه، یا جاودان یا مهرماه گیلکی است. شانزدهم این ماه، امیر ِ مای هشت و هشت، یعنی ۱۶ مهرماه است که همان مهرگان معروف میباشد.
هشتم: آوَل ما äval mä
از ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین هجری شمسی (چون اسفندماه در سالشماری هجری شمسی ۲۹ روزه است) طول میکشد. این ماه مقارن با اسفند و فروردین هجری شمسی است و در آن آیین کولکول چارشمبه (چهارشنبهسوری) اجرا میشود.
در پایان همین ماه، ۵ روز اضافه بر ۳۶۰ روز با نام پنجیک (panjik) جا میگیرد. هر چهار سال، یک روز به نام ویشَک نیز به این پنج روز اضافه میگردد. اگر سال ۳۶۵ روزه باشد، روزهای پنجیک به ترتیب: شانزدهم، هفدهم، هجدهم، نوزدهم و بیستم فروردین هجری شمسی خواهد بود و اگر سال ۳۶۶ روزه باشد، پانزدهم فروردین ویشک نام میگیرد و روزهای شانزدهم تا بیستم، باز هم پنجیک خواهند بود. در قدیم، در روزهای پنجیک، جشن میگرفتند و شخم زدن زمین و خیس نمودن شلتوک و بذر افشاندن را درست نمیپنداشتند.
نهم: سیا ما seyä mä
از ۲۱ فروردین تا ۱۹ اردیبهشت هجری شمسی.
دهم: دیا ما deyä mä
از ۲۰ اردیبهشت تا ۱۸ خرداد ماه هجری شمسی.
یازدهم: ورفًنه ما varfəna mä
از ۱۹ خرداد تا ۱۷ تیر ماه هجری شمسی. ماهی که برف نمیآید، اوج گرما.
دوازدهم: اسفندار ما esfandär mä
۱۸ تیر تا ۱۶ مرداد ماه هجری شمسی.
واژهگان گیلکی مربوط به گاهشماری
وهار (vahär) یا بهار (bahär). / تاوَسُؤن (tävasön) / پئیز (paiz) / زِمِسان (zemessän)، زمسُؤن (zemessön) یا زوموسُؤن (zumussön).
زمانهای شبانهروز در گیلکی:
شبانهروز: شبندهروز (šabandə ruz) / شؤاروز (šowä ruz)
صبحدم، صبحگاه: صوب (sub) / سواینسر (suväyn-sar)
پیش از ظهر: پیشچاشت (piš cäšt)
ظهر: چاشت (cäšt)
عصر: ورچاشت (var cäšt)
نزدیک غروب و هنگام فرونشستن خورشید: پسچِم (pas cem) / مغریبدم (maqrib dam)
غروب: اَفتؤ پر دچین (aftow par dacin) یعنی هنگامی که افتاب، چون پرنده، پرهایش (اشعه خود) را جمع میکند.
تاریکروشن غروب: چِمالیم (cemä lim)
شبانگاه: شانهسر (šäne sar)
روز: روج (ruj)
شب: شؤ (šow)
امروز: امرو (emru)
دیروز: دیرو (diru)
جهتهای جغرافیایی در گیلکی:
شمال: کلسیا (kalseyä)
جنوب: نِسا (nesä) / نسوم (nasum)
شرق: خوراسون (xuräson) / خورتاب (xurtäb) / افتؤ وَرَس (aftow-varas) ورس یعنی برخیز. سویی که آفتاب برخیزد.
غرب: افتؤ زردی (aftow zardi)
منبع: گیل خبر
از غروب ۱۷ مرداد هجری خورشیدی سال جدید دیلمی آغاز شده و این روز در تقویم دیلمی معادل اول نوروز ما است..
مراسم آغاز سال جدید (نوروزبل) به طور متغیّر وابسته به محلّ برگزاری و نحوۀ قرار دادن پنج روز کبیسه بین سیزدهم تا هفدهم ماه برگزار می شد.امّا طبق محاسبات علمی آقای نصرالله هومند در کتاب «گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران» سال گیلکی همان ۱۷ مرداد ماه سال هجری شمسی است. در این شامگاه به پیشواز سال نو رفته آتشی بلند مانند سده می افروزند که آن را «نوروزبل» می گویند. یعنی «شعلۀ بلند و فروزان آتش نوروزی». نوروزما ماه رسیدن محصول گندم و غلّات دیگر است، پس ماه خوشی است و شادمانی. ماه دارایی و مالداری، ماه جشن و عروسی…
نوروز بل چیست و چگونه آیینی است؟ از کی و از کجا سر برآورده است؟
بَل bal در لفظ مردم کوهستان یا وَل val ، در تلفظ مردم جلگه، در زبان گیلکی به معنی شعله آتش است و نوروز بل یعنی شعله آتش نوروزی. منظور از نوروز، نه نوروز ملی و سراسری ایران، و حتی فراتر از آن، فلات قاره ایران، بلکه نوروز بومی و ولایتی معروف به دیلمی یا گالشی خودمان یعنی نوروز گیلان باستان است.
نوروز بل جشنی است که عصر آخرین شب سال یعنی آخرین روز اسپندار ما و شب اولین روز سال یعنی اول نوروز ما به تقویم مردم گیلان برگزار می شود و با مراسم خاصی همراه است که از گذشته های دور تاکنون حفظ شده و سـ*ـینه به سـ*ـینه به ما رسیده است. به گزارش گیل خبر:
جشن نوروز بل در نیمه مرداد هر سال یعنی وسط تابستان یا به تعبیر قدیمی ها قلب الاسد، بین ۱۳ تا ۱۷ مرداد برپا می شود و مرداد هم طبق نجوم قدیم ماه شیر و خورشید است. چون سال از مرداد و از خانه خورشید شروع می شود و سال شمسی و خورشیدی است، از این رو به «افتوشومار» یا آفتاب شمار یعنی سال و تقویم آفتابی یا شمسی معروف است و چون گالشان بیشتر در حفظ و نگهداشت آن کوشیده اند و با حساب روز و ماه و سال آن کار می کنند به گالش شومار یا تقویم گالشی نیز معروف است و چون سال شماری باستانی و مربوط به تاریخ قدیم و دوره دیلمی هاست به تقویم دیلمی نیز نامبردار است .مردم از گذشته های دور به هفت ستاره اعتقادی عمیق داشتند که خورشید یکی از آن ها و بزرگترین آن ها بوده است. این ستاره ها هر کدام فراز و فرودی داشتند که مال خورشید از همه نمایان تر و برجسته تر بود. حرکات زمین و آسمان، شب و روز، گردش ماه و سال، فصول چهارگانه، سرما و گرما را با فراز و فرود آن می سنجیدند. این سنجش که بر مبنای وضعیت خورشید بود، سال خورشیدی را رقم می زد و دو حالت داشت: حالت اعتدالی و حالت انقلابی.
تفاوت سال خورشیدی رسمی کشور با سال خورشیدی گیلان باستان در این است که در تقویم کشوری، ملی و رسمی جانب اعتدال شب و روز و گرما و سرما به اصطلاح اعتدال بهاری گرفته شده ولی در تقویم بومی و گیلانی ما جانب انقلاب تابستانی یعنی اوج گرما، طول روز و کوتاهی شب و آغاز فرود آن گرفته شده است، همانطور که در تقویم میلادی، جانب انقلاب زمستانی یعنی اوج سرما و بلندی شب و کوتاهی روز و فرود آن در نظر گرفته شده است. البته روشن کردن آتش در نیمه تابستان در برخی جاهای ایران و خارج از ایران نیز وجود دارد از جمله ملاحان جنوب کشور که نیمه تابستان را جشن می گیرند و آتش می افروزند و هموطنان زرتشتی هم در اواسط تابستان در یزد و کرمان آتش امرداد روشن می کنند.
بهرحال اجرای مراسم نوروز بل نشان دهنده پشت سر گذاشتن اوج گرما و طول روز و از سر گرفتن فرود آن است. در ضمن آغاز و ابتدای تهیه و تدارک کوچ از ییلاق به طرف دشت گیلان نیز هست و این البته مقارن زمانی است که محصولات دامی و زراعی برداشت شده و اوقات فراغت حاصل گشته است و مردم به انواع و اقسام مراسم به ویژه جشن ها رو می آورند که نمونه آن امروزه به صورت عروسی، جشن خرمن، علم واچینی و غیره در جای جای روستاهای منطقه برگزار می شود.
![394610_360670600670521_1551503-333x250.jpg](http://gilkhabar.ir/files/2014/08/394610_360670600670521_1551503-333x250.jpg)
(تصاویر بالا نمایی از برپایی جشن در دیلمان است)
مبداء سالشماری گیلکی
مبداء سالشماری گیلکی، تاریخی است که مردم دیلمان با انتخاب و اجرای یک روز کبیسه به نام ویشَک (vishak) آغاز سال را در همان جایی که قرار داشت، ثابت نگاه داشتند.
نکته مثبت در این واقعیت این است که، مبداء تاریخی این مردم، نه یک رخداد سیـاس*ـی، یا مذهبی، که یک رخداد کاملا علمی و البته مردمی است. زیرا آنگونه که گفته شد، دلیل اصلیاش، راحتی مردم کشاورز و دامدار و صنعتگر در دادن خراج و مالیات سالیانه بوده است. بنابراین، این مبداء، متعلق به اندیشه یا مذهب یا تفکر سیـاس*ـی خاصی نبوده و تنها بر پایه مناسبات تولید به وجود آمده و میتواند مورد وفاق تمام گیلکان، از هر اندیشه و مذهبی قرار گیرد.
شاید خردهگیران اشکال بگیرند که چرا آغاز سال گیلکی، از میانه تابستان است. در حالی که نوروز ایرانی در اعتدال بهاری واقع شده است.
در پاسخ به این اشکال، دو پاسخ میتوان داد. اول اینکه: آغاز سال درصد بسیار بالایی از مردم کره زمین یعنی مسیحیان، در سوز و سرمای زمستانی است. و اینکه آغاز سال در چه فصلی، باشد، درگیر هیچ قاعدهای نیست.
دوم هم آنکه: نوروزی که در اعتدال بهاری (آغاز سال هجری شمسی) توسط تمام کشورهای منطقه نوروز (ایران، افغانستان، تاجیکستان، هند و…) جشن گرفته میشود، با نوروزِبل گیلکی که آغاز سال گیلکی است تفاوت داشته و این دو، دارای دو هویت متفاوتاند. اولی، جشن طبیعت و اعتدال بهاری و ریشه در اساطیر آریایی ایران دارد. و میتواند مبداء تحویل سال قرار گیرد یا نگیرد، چنانکه در هند یا تاجیکستان یا ترکیه، مبداء سال، همان اول ژانویه است، نه نوروز. اما نوروز هم جشن گرفته شود.
و دومی، جشنی برای آغاز سال گیلکی است که ریشه در فرهنگ و باور کهن اقوام بومی منطقه و بعدتر، مناسبات تولیدی منطقه جنوبی دریای کاسپین دارد.
در تمام طول تاریخ مناطق گیلکنشین، کوهنشینان گیلک (گالشها)، هم نوروز را جشن میگرفتند و هم در میانه تابستان، نوروزِبل را برمیافروختند. و این نشان دهنده استقلال هویت این دو جشن از هم، در تفکر گیلک است.
ماه ها و روزهای سالشماری گیلکی
سال گیلکی، دوازده ماه ۳۰ روزه دارد به علاوه ۵ روز اضافه به نام پنجیک (panjik) که به پایان ماه هشتم اضافه میگردند که روی هم رفته سیصد و شصت و پنج روز است. و هر چهار سال یکبار، یک روز به عنوان کبیسه به نام ویشَک بر پنج روز پنجیک اضافه میگردد.
(در مقایسه روزهای هجری شمسی با گیلکی، فرض بر سالهای ۳۶۵ روزه است. در سالهای با یک روز کبیسه، از آنجایی که یک روز به اسفند ماه هجری شمسی اضافه میشود و یک روز به پنجروز پنجیک در پایان ماه هشتم گیلکی، مقایسه اندکی تفاوت خواهد کرد)
اول: نوروز ما noruz mä
از ۱۷ مرداد شمسی هجری آغاز میشود و تا ۱۵ شهریور ادامه دارد. این ماه و روز اول آن، آغاز سال گیلکی است و در بزرگداشت آن شعله نوروزی (نوروزِ بل noruzə bal) میافروختند و جشن آغاز سال میگرفتند.
دوم: کورچ ما kurc mä
از ۱۶ شهریور تا ۱۴ مهر ماه هجری شمسی میباشد. در این ماه، کوهنشینان کمکم از کوهساران سربلند به سوی جلگهها سرازیر میشوند.
سوم: اریه ما arye mä
از ۱۵ مهرماه تا ۱۴ آبان هجری شمسی.
چهارم: تیر ما tir mä
از ۱۵ آبان تا ۱۴ آذر طول میکشد. صاحب فرهنگ اسدی، یکی از معانی تیر را فصل خزان نوشته است. شاید استعمال «تیر» و «تیرماه» در معنی فصل خزان، یادگار باقیمانده نوعی از گاهشماری قدیمیتر (پیش از مبداء سالهای باستانی ایرانی) باشد که تحویل سال را از اول تابستان میگرفتند.
در روز سیزدهم از ماه تیر ِ ما، جشن تیرما سینزه (سیزدهم تیرماه) برگزار میشود.
در این جشن، اعضای خانواده نیت میکنند و گوشوار، انگشتر، دکمه یا هرچیزی که میشناسند را در ظرف آبی که از پیش آماده شده میاندازند و دختر نابالغی در کوزه دست میکند و اشیاء را به طور تصادفی، یکییکی بیرون آورده و به بقیه نشان میدهد و رباعیخوان، یک دوبیتی گیلکی (گِلِکی) میخواند و بقیه گوش میدهند و صاحب آن چیز از محتوای دوبیتی درمییابد که نیتش برآورده میشود یا نه.
پنجم: موردال ما murdäl mä
۱۵ آذر تا ۱۴ دی ماه هجری شمسی. کوهنشینان، لاشه گوسفند و گاو را مردال گویند. در موردالما، اواخر پاییز به سبب بارندهگی، نوعی گیاه به نام tijə در کوهستانها میروید که گوسفند با خوردن آن دچار مرگ و میر میشوند.
ششم: شریر ما šarir mä
۱۵ دی تا ۱۴ بهمن هجری شمسی.
هفتم: امیر ما amir mä
۱۵ بهمن تا ۱۴ اسفند. به معنی نمیرماه، یا جاودان یا مهرماه گیلکی است. شانزدهم این ماه، امیر ِ مای هشت و هشت، یعنی ۱۶ مهرماه است که همان مهرگان معروف میباشد.
هشتم: آوَل ما äval mä
از ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین هجری شمسی (چون اسفندماه در سالشماری هجری شمسی ۲۹ روزه است) طول میکشد. این ماه مقارن با اسفند و فروردین هجری شمسی است و در آن آیین کولکول چارشمبه (چهارشنبهسوری) اجرا میشود.
در پایان همین ماه، ۵ روز اضافه بر ۳۶۰ روز با نام پنجیک (panjik) جا میگیرد. هر چهار سال، یک روز به نام ویشَک نیز به این پنج روز اضافه میگردد. اگر سال ۳۶۵ روزه باشد، روزهای پنجیک به ترتیب: شانزدهم، هفدهم، هجدهم، نوزدهم و بیستم فروردین هجری شمسی خواهد بود و اگر سال ۳۶۶ روزه باشد، پانزدهم فروردین ویشک نام میگیرد و روزهای شانزدهم تا بیستم، باز هم پنجیک خواهند بود. در قدیم، در روزهای پنجیک، جشن میگرفتند و شخم زدن زمین و خیس نمودن شلتوک و بذر افشاندن را درست نمیپنداشتند.
نهم: سیا ما seyä mä
از ۲۱ فروردین تا ۱۹ اردیبهشت هجری شمسی.
دهم: دیا ما deyä mä
از ۲۰ اردیبهشت تا ۱۸ خرداد ماه هجری شمسی.
یازدهم: ورفًنه ما varfəna mä
از ۱۹ خرداد تا ۱۷ تیر ماه هجری شمسی. ماهی که برف نمیآید، اوج گرما.
دوازدهم: اسفندار ما esfandär mä
۱۸ تیر تا ۱۶ مرداد ماه هجری شمسی.
واژهگان گیلکی مربوط به گاهشماری
وهار (vahär) یا بهار (bahär). / تاوَسُؤن (tävasön) / پئیز (paiz) / زِمِسان (zemessän)، زمسُؤن (zemessön) یا زوموسُؤن (zumussön).
زمانهای شبانهروز در گیلکی:
شبانهروز: شبندهروز (šabandə ruz) / شؤاروز (šowä ruz)
صبحدم، صبحگاه: صوب (sub) / سواینسر (suväyn-sar)
پیش از ظهر: پیشچاشت (piš cäšt)
ظهر: چاشت (cäšt)
عصر: ورچاشت (var cäšt)
نزدیک غروب و هنگام فرونشستن خورشید: پسچِم (pas cem) / مغریبدم (maqrib dam)
غروب: اَفتؤ پر دچین (aftow par dacin) یعنی هنگامی که افتاب، چون پرنده، پرهایش (اشعه خود) را جمع میکند.
تاریکروشن غروب: چِمالیم (cemä lim)
شبانگاه: شانهسر (šäne sar)
روز: روج (ruj)
شب: شؤ (šow)
امروز: امرو (emru)
دیروز: دیرو (diru)
جهتهای جغرافیایی در گیلکی:
شمال: کلسیا (kalseyä)
جنوب: نِسا (nesä) / نسوم (nasum)
شرق: خوراسون (xuräson) / خورتاب (xurtäb) / افتؤ وَرَس (aftow-varas) ورس یعنی برخیز. سویی که آفتاب برخیزد.
غرب: افتؤ زردی (aftow zardi)
منبع: گیل خبر
دانلود رمان و کتاب های جدید