گالریهای تهران آخر هفتهای که گذشت میزبان افتتاح نمایشگاههای تازه شدند.
![20150517123634_18.jpg](http://www.cinemakhabar.ir/Picture/20150517123634_18.jpg)
به گزارش سینماخبر، گالریهای تهران آخر هفتهای که گذشت میزبان نمایشگاههای تازه شدند. از این میان افتتاح ۸ نمایشگاه را باهم مرور میکنیم
مردمی از نوع قدیم در گالری آران
نیما علیزاده ۱۵ عکس از زنان سالخورده یارسان یا اهل حق روستایی در کرمانشاه را در گالری آران و در مجموعهای با عنوان "دونادون" به نمایش گذاشته است. تصاویر سیاه و سفید و با پسزمینههایی سیاه هستند گویی عکاس با این شیوه قصد داشته است با حذف فضای اطراف و متحدالشکل کردن عکسها از بار مستند عکسها کاسته و بر چهره این زنان تاکید کند. زنان یارسان با لباسهای یک سره تیره، دستار برسر و گیسوان آویخته بر شانهها از درون این عکسها به مخاطب نگاه میکنند. آنها نمایندگان زمان هستند و آنچه بر ایشان گذشته است در خطوط عمیق صورت، سپیدی موها و نکاه بعضا تار آنان قابل خوانش است. آنان موجوداتی در حال انقراضاند و اگر تاکنون از دنیا نرفته باشند آخرین نمایندگان نوع خود هستند، آخرین زنانی که لباس اهل حق میپوشند و گیسوان بافته سیاهشان را اینگونه رها میکنند. با این حال عکسهای علیزاده جنبه توریستی ندارند، آنها بیش از آنکه برای سوغات یک توریست از همه جا بیخبر مناسب باشند تاریخی هستند و متحدالشکل بودنشان نیز موجب نشده است به طور کلی خالی از سویههای عکس مستند باشند. با این حال نمیتوان این عکسها را تنها همین دانست، علیزاده چهرههای یگانه خلق کرده است، چهرههایی انسانی که احساسات، داستانها و غمها یا شادیهای متفاوتی در آنها هست و به آسانی میتوان آنها را فارغ از کرد بودن، اهل حق بودن یا قدیمی بودن انسان دانست و به روح انسانی آنها نزدیک شد.
نمایش یازش در طراحان آزاد
یازش عنوانی است که حامد صحیحی برای تازهترین مجموعه از نقاشیهای سوررئالیستی خود انتخاب کرده است. او خود در توضیحی درباره این نام در کاتالوگ نمایشگاهش نوشته است که یازش در لغتنامههای فارسی دارای معانی بسیاری است و در مقابل آن معادلهایی چون قصد و اراده و آهنگ، تمایل، توجه، گرایش، حرکت و جنبش، نمو و بالیدگی، درازی، تمدد و بسیاری معانی دیگر آورده شده است. براین اساس یازش بر عنصر حیات دلالت دارد و تمام آنچه در طبیعت میان دارندگان حیات از ریشهها و شاخهها گرفته تا عصبها، انگشتان، بالها و... در جریان است در حقیقت یازیدن است. این مفهوم در حقیقت همانی است که در آثار جدید حامد صحیحی به بیانی فراواقعی و در جهانی از طرحها و رنگهای ناشناخته یا کمتر شناخته تصویر شده است. او این لحظههای حیات در حرکت دستها، عصبها و انگشتها فرارفته تا آسمان و اندامهای بریده شده از کل جسم نشان داده است هرچند به نظر میرسد این اندامهای جدا افتاده در فضاهای حبابگونهای که در آنها قرار داده شدهاند گرفتار شده و توانایی آن یازشی که نقاش در مقدمه به آن اشاره کرده است را ندارند.
پوشیدن تن در گالری اُ
"این تنی که پوشیدهام" عنوان مجموعهای از ۱۴ نقاشی مسعود کشمیری است که در گالری اُ به نمایش گذاشته است. کشمیری پرترههایی از زنان را برای این مجموعه انتخاب کرده است، زنانی در فضایی ساده و تک رنگ که به مخاطب نگاه نمیکنند. آنها در عوالم خود غرق هستند، به دستانشان نگاه میکنند یا با حالتی مات و غمزده به جایی در دوردست خیره شدهاند. جایی که به نظر میرسد خود نیز بیشتر در آنجا حضور دارند. انتخاب زمینههای ساده و تک رنگ از سوی مشیری نه تنها به بیزمانی و بیمکانی این پرترههای حیران کمک کرده است و آنان را در گیرودار میان بودن و نبودن نشان میدهد بلکه به لحاظ بصری نیز موجب شده است که رنگها بهتر دیده شده و مخاطب بدون درگیرشدن با هیچ نکته اضافهای تنها به پرتره، حالت چهرهاش و فرم دستهایش توجه خواهدکرد. در مواجه با این پرترهها که در کمال سادگی کشیده شدهاند و در مورد آنها تنها به نمایش لحظهای کوتاه از زندگیشان اکتفا شده است بیننده یا مخاطب تنها یک راه دارد و آن تماشاست.
گذشته و حال در گالری سیحون
آثار عدالتخواه بازتابدهنده میراث فرهنگی و ریشه های محیطی و بومی او توأم با تفسیری نو و جدید از زبان شعری ادبیات و مینیاتورهای ایرانی است.
در آثار او، نمادهای سنتی ایرانی، طرحهای گل تکراری یادگار دوران صفوی، تصاویر یا نمادهای رنگارنگ و شمایلها و پیکرههای تک رنگش چنان با هم ترکیب میشوند و درهم میآمیزند که گویی اثر او یا هنوز پایان نیافته یا با گذشت زمان به تدریج محو شده است. آثار او همچون استعارهای پیوند دهنده در شعر عمل میکنند و در واقع این آثار به دلیل کاربرد حسابشده نمادها و تصاویر برای معناسازی شاعرانه هستند.
جنسیت پیکرههای آثارش به درستی مشخص نیست. خطوط سیاهرنگی که تنها با گچ سیاه ترسیم شدهاند به پیکرههایش جلوهای مردانه میبخشند حال آنکه موی بلندی که بر شانههای این پیکرهها میلغزد به آنها جلوهای زنانه، ظرافت و شکنندگیای خاص و حجبی مرموز میبخشد. این پیکرهها دهان و چشم ندارند، به گونهای ترسیم میشوند که نیمرخشان متفکر و رویاگونه به نظر میرسد، گویی نمیخواهند با بیننده رو در رو قرار بگیرند. در آثار کوچکتر دیگرش، این پیکرهها به مجسمههای نیمتنهای که لایههای رنگارنگی سرهاشان را پوشانده و رو در روی بیننده دارند، تقلیل مییابند گویی تفکرات یا رویاهاشان که در حال تراوش از مغزهاشان بوده به حلقههای زیبای گلهایی خاموش بدل شدهاند."فوتوبوک تهران" در مرکز هنرهای معاصر سازماناب"فوتوبوک تهران" عنوان مجموعه برنامههاییست که با هدف شروع گفتوگوهایی در باب عکاسی و نقش و اهمیت چاپ کتابعکس، در اردیبهشت ۹۴ آغاز به کار کرده است. در اولین گام دو نمایشگاه به شکل همزمان در تهران و نیویورک برگزار شدهاند. نمایشگاه "بهترین کتابعکسهای همهٔ زمانها" به روایت محمدرضا میرزایی در مرکز هنرهای معاصر سازماناب و گزیدهای از آنچه از آثار عکاسان ایرانی در قالب کتاب منتشر شده، در مرکز بینالمللی عکاسی.
"بهترین کتابعکسهای همهٔ زمانها" روایت شخصی محمدرضا میرزایی از نسبت عکاسی جهان با مقولهای به نام کتابعکس است. قدیمیترین کتاب نمایشگاه "آمریکاییها" اثر رابرت فرانک است که در سال ۱۹۵۸ منتشر شده و جدیدترین کتاب "ترانه نامه" اثر الک ساوث است که چند ماه پیش توسط انتشارات مک به بازار عرضه شد.
در بخشی دیگر با ارائه مارکو جرماغیان با عنوان "ولی معنی..." روح عشق نمونهٔ یکبهیکِ طراحی یک باغ و صحنهٔ گفتوگوییست میان عقل و عشق. با وام گرفتن زبان نقاشی، مجسمه، معماری، و ویدیو اثر هر یک از این زبانها را قدری تحریف میکند. این پایهها که پیشتر بهشکل سنتی برای نمایش مجسمه به کار میرفتند، در اینجا به شکل بومهای تکرنگی درآمدهاند که در یک زمینهٔ شبکهای قرار گرفتهاند.
معبد سیبزمینی ازبهار ثابت رخدادی دیگر از این مجموعه است. "سوسک تاریکی" نام مرحلهایی از زندگی حشرهاییست که به "کرم آرد" معروف است. کرم آرد در طول زندگیاش چهار مرحله را تجربه میکند: تخم، کرم، شفیره، و سوسک. کرمهای آرد منبعی سرشار از پروتییناند و غذای مورد علاقهٔ پرندگان، خزندگان، ماهیها و... هستند همچنان که انسان نیز از کرم آرد تغذیه میکند. کرمها و سوسکهای تاریکی برای تغذیه خود مایعاتِ سبزیجات و غلات مختلف را میمکند.
مجنون در گالری اعتماد
مجموعه مجنون رامین شیردل در گالری اعتماد به لحاظ مفهومی داستان مجنون است به روایت مجنون. به لحاظ ساختاری ترکیبهایی هستند در فرم کلمات، از هزاران قطعه و صدها لایه، در رابـ ـطه با هم، متغیر و منتشر در فضا که گونهای تازه و معاصر از ادراک تصویر و مجسمه را خلق میکنند. هنرمند ساختار کلمات را به هم میریزد، آنها را به نظمی تازه به زبانی بصری و شخصی میگوید که قدرتمندتر، زیباتر، آهنگینتر، شدیدتر و عاشقانه ترند که شاید کلماتی شوند که از پس آنها رویایی زیبا در داستانی معاصر خوانده شود.
بزرگترین چیزی که خواهیم فهمید، آن قدر بزرگ که در کوچکتررین چیزها نفوذ میکند، عشق است. آن چنان که مجنون با چشمانی درخشان و مسحور، از معشوق با خود میگوید، پشت هر کلمهای او را تداعی میکند. پیش خود او را توصسف و تحسین میکند، او را حس میکند در هر کلمهای که هرگز نگفته است، در هر زمانی، در روزهایی که هنوز نیامدهاند، در هر مرز، در آسمان پرستاره، رویاهای بیمرز، در آهنگ و ملودی که او به کلمات داده است، حرف به حرف میخواند و سرمست از این اعجاز و جنون که از او دارد هستی را به عشق جشن میگیرد.
"مرحله آیینهای یا آنچه من نیستم"
"مرحله آیینهای یا آنچه من نیستم" در قالب مجموعهای از آثار نیومدیا آثار هفت هنرمند از اعضای گروه "راینیک" به نامهای آنیما احتیاط، نسترن محمدی، امین شاهمرادی، ندا نجفی، بابک ملکزاده، سمیرا نجفی و رضا طالبزاده را به نمایش گذاشته است.
در این نمایشگاه مدیاهایی مانند چیدمان، عکس، سفال، نور، ویدئو و صدا در کنار هم قرار گرفتهاند. موضوع اصلی درباره نظریهای است که ژاک لاکان آن را با عنوان "مرحله آیینهای" مطرح کرده است. به گفته لاکان در مرحله آیینهای کودک که هنوز در ماههای ابتدایی حیات خود قرار دارد برای نخستین بار خود را در آیینه میبیند و به این ترتیب به تصویری یک پارچه از خود دست یافته و جنسیت خود را تشخیص میدهد. اعضای گروه در این نمایشگاه تلاش کردهاند این موضوع را از زاویه دید خود و با مدیاهای مختلف به نمایش بگذارند.
فضای گالری آرته به چهار بخش تقسیم شده و در سه اتاق سه اثر به صورت جداگانه قرار داده شده و چهار اثر دیگر در بخش چهارم گالری در کنار هم آمده. به این ترتیب میتوان گفت آثار ارائه شده ر این نمایشگاه علاوه بر آنکه با هم ارتباط دارند میتوانند به شکل مستقل نیز مورد توجه قرار گیرند.
عکسهای موبایلی فرساد غفاریان در گالری شلمان
عکسهای این نمایشگاه منتخبی از عکسهای موبایلی با دید مینیمال و حامل احساسات درونی هنرمند است که در طول بیش از یک سال در ایران، ترکیه و برخی کشورهای اروپایی ثبت شدهاند. سویههای مینیمال این آثار نه در فرم و کادر، که بیشتر در حس و سوژهٔ آنهاست. در این گونه عکسها تلاشی جهت پیدا کردن سوژه و کادرهای مینیمال نشده بلکه بیشتر حسی که هنرمند به سمت سوژه و کادر میکشد دنبال شده است. گویی این کادرها و سوژهها هستند که او و دوربین را فرا میخوانند و دیگر نمیتوان دریافت که خود عکاس کجای اثر حضور دارد.
فرساد غفاریان در توضیحی برای عکسهای این نمایشگاه میگوید: "در مدت ده سالی که از آغاز تجربهٔ عکاسیام میگذرد، به تناوب ژانرها و تجهیزات فنی گوناگونی را آزمودهام. یکی از این عرصهها عکاسی با موبایل بوده است. حدود یک سال پیش و از نخستین روزهایی که عکاسی با موبایل را شروع کردم، تصمیم گرفتم به جای گرفتن عکسهای یادگاری و شخصی با دیدی حرفهایتر به دوربین موبایل نگاه کنم. به این ترتیب تلاش کردهام، محدودیتهای دوربین موبایل را با توانایی عکاسی خود به چالش بکشم و خود را متعهد به انتشار روزانهٔ یک عکس هدفمند و قابل ارائه در صفحه شخصی اینستاگرامم کردهام. تاکنون تجربهٔ جالبی بوده، همچنان از این چالش لـ*ـذت بـرده و بازخوردهای سازندهای دریافت میکنم.منبع:هنر انلاين
مردمی از نوع قدیم در گالری آران
نیما علیزاده ۱۵ عکس از زنان سالخورده یارسان یا اهل حق روستایی در کرمانشاه را در گالری آران و در مجموعهای با عنوان "دونادون" به نمایش گذاشته است. تصاویر سیاه و سفید و با پسزمینههایی سیاه هستند گویی عکاس با این شیوه قصد داشته است با حذف فضای اطراف و متحدالشکل کردن عکسها از بار مستند عکسها کاسته و بر چهره این زنان تاکید کند. زنان یارسان با لباسهای یک سره تیره، دستار برسر و گیسوان آویخته بر شانهها از درون این عکسها به مخاطب نگاه میکنند. آنها نمایندگان زمان هستند و آنچه بر ایشان گذشته است در خطوط عمیق صورت، سپیدی موها و نکاه بعضا تار آنان قابل خوانش است. آنان موجوداتی در حال انقراضاند و اگر تاکنون از دنیا نرفته باشند آخرین نمایندگان نوع خود هستند، آخرین زنانی که لباس اهل حق میپوشند و گیسوان بافته سیاهشان را اینگونه رها میکنند. با این حال عکسهای علیزاده جنبه توریستی ندارند، آنها بیش از آنکه برای سوغات یک توریست از همه جا بیخبر مناسب باشند تاریخی هستند و متحدالشکل بودنشان نیز موجب نشده است به طور کلی خالی از سویههای عکس مستند باشند. با این حال نمیتوان این عکسها را تنها همین دانست، علیزاده چهرههای یگانه خلق کرده است، چهرههایی انسانی که احساسات، داستانها و غمها یا شادیهای متفاوتی در آنها هست و به آسانی میتوان آنها را فارغ از کرد بودن، اهل حق بودن یا قدیمی بودن انسان دانست و به روح انسانی آنها نزدیک شد.
نمایش یازش در طراحان آزاد
یازش عنوانی است که حامد صحیحی برای تازهترین مجموعه از نقاشیهای سوررئالیستی خود انتخاب کرده است. او خود در توضیحی درباره این نام در کاتالوگ نمایشگاهش نوشته است که یازش در لغتنامههای فارسی دارای معانی بسیاری است و در مقابل آن معادلهایی چون قصد و اراده و آهنگ، تمایل، توجه، گرایش، حرکت و جنبش، نمو و بالیدگی، درازی، تمدد و بسیاری معانی دیگر آورده شده است. براین اساس یازش بر عنصر حیات دلالت دارد و تمام آنچه در طبیعت میان دارندگان حیات از ریشهها و شاخهها گرفته تا عصبها، انگشتان، بالها و... در جریان است در حقیقت یازیدن است. این مفهوم در حقیقت همانی است که در آثار جدید حامد صحیحی به بیانی فراواقعی و در جهانی از طرحها و رنگهای ناشناخته یا کمتر شناخته تصویر شده است. او این لحظههای حیات در حرکت دستها، عصبها و انگشتها فرارفته تا آسمان و اندامهای بریده شده از کل جسم نشان داده است هرچند به نظر میرسد این اندامهای جدا افتاده در فضاهای حبابگونهای که در آنها قرار داده شدهاند گرفتار شده و توانایی آن یازشی که نقاش در مقدمه به آن اشاره کرده است را ندارند.
پوشیدن تن در گالری اُ
"این تنی که پوشیدهام" عنوان مجموعهای از ۱۴ نقاشی مسعود کشمیری است که در گالری اُ به نمایش گذاشته است. کشمیری پرترههایی از زنان را برای این مجموعه انتخاب کرده است، زنانی در فضایی ساده و تک رنگ که به مخاطب نگاه نمیکنند. آنها در عوالم خود غرق هستند، به دستانشان نگاه میکنند یا با حالتی مات و غمزده به جایی در دوردست خیره شدهاند. جایی که به نظر میرسد خود نیز بیشتر در آنجا حضور دارند. انتخاب زمینههای ساده و تک رنگ از سوی مشیری نه تنها به بیزمانی و بیمکانی این پرترههای حیران کمک کرده است و آنان را در گیرودار میان بودن و نبودن نشان میدهد بلکه به لحاظ بصری نیز موجب شده است که رنگها بهتر دیده شده و مخاطب بدون درگیرشدن با هیچ نکته اضافهای تنها به پرتره، حالت چهرهاش و فرم دستهایش توجه خواهدکرد. در مواجه با این پرترهها که در کمال سادگی کشیده شدهاند و در مورد آنها تنها به نمایش لحظهای کوتاه از زندگیشان اکتفا شده است بیننده یا مخاطب تنها یک راه دارد و آن تماشاست.
گذشته و حال در گالری سیحون
آثار عدالتخواه بازتابدهنده میراث فرهنگی و ریشه های محیطی و بومی او توأم با تفسیری نو و جدید از زبان شعری ادبیات و مینیاتورهای ایرانی است.
در آثار او، نمادهای سنتی ایرانی، طرحهای گل تکراری یادگار دوران صفوی، تصاویر یا نمادهای رنگارنگ و شمایلها و پیکرههای تک رنگش چنان با هم ترکیب میشوند و درهم میآمیزند که گویی اثر او یا هنوز پایان نیافته یا با گذشت زمان به تدریج محو شده است. آثار او همچون استعارهای پیوند دهنده در شعر عمل میکنند و در واقع این آثار به دلیل کاربرد حسابشده نمادها و تصاویر برای معناسازی شاعرانه هستند.
جنسیت پیکرههای آثارش به درستی مشخص نیست. خطوط سیاهرنگی که تنها با گچ سیاه ترسیم شدهاند به پیکرههایش جلوهای مردانه میبخشند حال آنکه موی بلندی که بر شانههای این پیکرهها میلغزد به آنها جلوهای زنانه، ظرافت و شکنندگیای خاص و حجبی مرموز میبخشد. این پیکرهها دهان و چشم ندارند، به گونهای ترسیم میشوند که نیمرخشان متفکر و رویاگونه به نظر میرسد، گویی نمیخواهند با بیننده رو در رو قرار بگیرند. در آثار کوچکتر دیگرش، این پیکرهها به مجسمههای نیمتنهای که لایههای رنگارنگی سرهاشان را پوشانده و رو در روی بیننده دارند، تقلیل مییابند گویی تفکرات یا رویاهاشان که در حال تراوش از مغزهاشان بوده به حلقههای زیبای گلهایی خاموش بدل شدهاند."فوتوبوک تهران" در مرکز هنرهای معاصر سازماناب"فوتوبوک تهران" عنوان مجموعه برنامههاییست که با هدف شروع گفتوگوهایی در باب عکاسی و نقش و اهمیت چاپ کتابعکس، در اردیبهشت ۹۴ آغاز به کار کرده است. در اولین گام دو نمایشگاه به شکل همزمان در تهران و نیویورک برگزار شدهاند. نمایشگاه "بهترین کتابعکسهای همهٔ زمانها" به روایت محمدرضا میرزایی در مرکز هنرهای معاصر سازماناب و گزیدهای از آنچه از آثار عکاسان ایرانی در قالب کتاب منتشر شده، در مرکز بینالمللی عکاسی.
"بهترین کتابعکسهای همهٔ زمانها" روایت شخصی محمدرضا میرزایی از نسبت عکاسی جهان با مقولهای به نام کتابعکس است. قدیمیترین کتاب نمایشگاه "آمریکاییها" اثر رابرت فرانک است که در سال ۱۹۵۸ منتشر شده و جدیدترین کتاب "ترانه نامه" اثر الک ساوث است که چند ماه پیش توسط انتشارات مک به بازار عرضه شد.
در بخشی دیگر با ارائه مارکو جرماغیان با عنوان "ولی معنی..." روح عشق نمونهٔ یکبهیکِ طراحی یک باغ و صحنهٔ گفتوگوییست میان عقل و عشق. با وام گرفتن زبان نقاشی، مجسمه، معماری، و ویدیو اثر هر یک از این زبانها را قدری تحریف میکند. این پایهها که پیشتر بهشکل سنتی برای نمایش مجسمه به کار میرفتند، در اینجا به شکل بومهای تکرنگی درآمدهاند که در یک زمینهٔ شبکهای قرار گرفتهاند.
معبد سیبزمینی ازبهار ثابت رخدادی دیگر از این مجموعه است. "سوسک تاریکی" نام مرحلهایی از زندگی حشرهاییست که به "کرم آرد" معروف است. کرم آرد در طول زندگیاش چهار مرحله را تجربه میکند: تخم، کرم، شفیره، و سوسک. کرمهای آرد منبعی سرشار از پروتییناند و غذای مورد علاقهٔ پرندگان، خزندگان، ماهیها و... هستند همچنان که انسان نیز از کرم آرد تغذیه میکند. کرمها و سوسکهای تاریکی برای تغذیه خود مایعاتِ سبزیجات و غلات مختلف را میمکند.
مجنون در گالری اعتماد
مجموعه مجنون رامین شیردل در گالری اعتماد به لحاظ مفهومی داستان مجنون است به روایت مجنون. به لحاظ ساختاری ترکیبهایی هستند در فرم کلمات، از هزاران قطعه و صدها لایه، در رابـ ـطه با هم، متغیر و منتشر در فضا که گونهای تازه و معاصر از ادراک تصویر و مجسمه را خلق میکنند. هنرمند ساختار کلمات را به هم میریزد، آنها را به نظمی تازه به زبانی بصری و شخصی میگوید که قدرتمندتر، زیباتر، آهنگینتر، شدیدتر و عاشقانه ترند که شاید کلماتی شوند که از پس آنها رویایی زیبا در داستانی معاصر خوانده شود.
بزرگترین چیزی که خواهیم فهمید، آن قدر بزرگ که در کوچکتررین چیزها نفوذ میکند، عشق است. آن چنان که مجنون با چشمانی درخشان و مسحور، از معشوق با خود میگوید، پشت هر کلمهای او را تداعی میکند. پیش خود او را توصسف و تحسین میکند، او را حس میکند در هر کلمهای که هرگز نگفته است، در هر زمانی، در روزهایی که هنوز نیامدهاند، در هر مرز، در آسمان پرستاره، رویاهای بیمرز، در آهنگ و ملودی که او به کلمات داده است، حرف به حرف میخواند و سرمست از این اعجاز و جنون که از او دارد هستی را به عشق جشن میگیرد.
"مرحله آیینهای یا آنچه من نیستم"
"مرحله آیینهای یا آنچه من نیستم" در قالب مجموعهای از آثار نیومدیا آثار هفت هنرمند از اعضای گروه "راینیک" به نامهای آنیما احتیاط، نسترن محمدی، امین شاهمرادی، ندا نجفی، بابک ملکزاده، سمیرا نجفی و رضا طالبزاده را به نمایش گذاشته است.
در این نمایشگاه مدیاهایی مانند چیدمان، عکس، سفال، نور، ویدئو و صدا در کنار هم قرار گرفتهاند. موضوع اصلی درباره نظریهای است که ژاک لاکان آن را با عنوان "مرحله آیینهای" مطرح کرده است. به گفته لاکان در مرحله آیینهای کودک که هنوز در ماههای ابتدایی حیات خود قرار دارد برای نخستین بار خود را در آیینه میبیند و به این ترتیب به تصویری یک پارچه از خود دست یافته و جنسیت خود را تشخیص میدهد. اعضای گروه در این نمایشگاه تلاش کردهاند این موضوع را از زاویه دید خود و با مدیاهای مختلف به نمایش بگذارند.
فضای گالری آرته به چهار بخش تقسیم شده و در سه اتاق سه اثر به صورت جداگانه قرار داده شده و چهار اثر دیگر در بخش چهارم گالری در کنار هم آمده. به این ترتیب میتوان گفت آثار ارائه شده ر این نمایشگاه علاوه بر آنکه با هم ارتباط دارند میتوانند به شکل مستقل نیز مورد توجه قرار گیرند.
عکسهای موبایلی فرساد غفاریان در گالری شلمان
عکسهای این نمایشگاه منتخبی از عکسهای موبایلی با دید مینیمال و حامل احساسات درونی هنرمند است که در طول بیش از یک سال در ایران، ترکیه و برخی کشورهای اروپایی ثبت شدهاند. سویههای مینیمال این آثار نه در فرم و کادر، که بیشتر در حس و سوژهٔ آنهاست. در این گونه عکسها تلاشی جهت پیدا کردن سوژه و کادرهای مینیمال نشده بلکه بیشتر حسی که هنرمند به سمت سوژه و کادر میکشد دنبال شده است. گویی این کادرها و سوژهها هستند که او و دوربین را فرا میخوانند و دیگر نمیتوان دریافت که خود عکاس کجای اثر حضور دارد.
فرساد غفاریان در توضیحی برای عکسهای این نمایشگاه میگوید: "در مدت ده سالی که از آغاز تجربهٔ عکاسیام میگذرد، به تناوب ژانرها و تجهیزات فنی گوناگونی را آزمودهام. یکی از این عرصهها عکاسی با موبایل بوده است. حدود یک سال پیش و از نخستین روزهایی که عکاسی با موبایل را شروع کردم، تصمیم گرفتم به جای گرفتن عکسهای یادگاری و شخصی با دیدی حرفهایتر به دوربین موبایل نگاه کنم. به این ترتیب تلاش کردهام، محدودیتهای دوربین موبایل را با توانایی عکاسی خود به چالش بکشم و خود را متعهد به انتشار روزانهٔ یک عکس هدفمند و قابل ارائه در صفحه شخصی اینستاگرامم کردهام. تاکنون تجربهٔ جالبی بوده، همچنان از این چالش لـ*ـذت بـرده و بازخوردهای سازندهای دریافت میکنم.منبع:هنر انلاين