در دهم فروردین 1326 با دخالت نظامی ارتش ایران، غائله مهاباد با سرکوب حزب دموکرات و اعدام رهبران آن از جمله قاضی محمد به پایان رسید. این فرقه سیـاس*ـی در پی آشوبهایی که در ایران بهواسطه جنگ جهانی دوم رخ داد فرصت بروز و ظهور پیدا کرد. تاریخ گواه آن است که این تشکل سیـاس*ـی ابزار دست شوروی برای پیشبرد اهداف استعماریش بود.
حزب دموکرات کردستان، از طرف عناصر فراری حزب توده، پس از ضربه خوردن از رژیم پهلوی در سال 1326 تشکیل شد. ریشه شکلگیری حزب دموکرات کردستان به سالهای 1320 باز میگردد. با شروع جنگ جهانی دوم که نقطه عطفی در مسائل کردستان ایران به شمار میآید، قوای آمریکا و انگلیس جنوب ایران را اشغال کردند و نیروهای شوروی شمال ایران وشمال کردستان به مرکزیت مهاباد و پادگان آن را به اشغال خود درآوردند و تا پایان جنگ جهانی دوم به مدت 5 سال منطقه تحت نفوذشان بود.
در همین زمان اولین تشکیلات سیـاس*ـی کردی به نام کومله ژـک یا جمعیت تجدید حیات کرد در مهاباد به وجود آمد. بنیانگذاران این جمعیت در ابتدا 15 نفر بودند که در 25 شهریور 1321 در مهاباد جمع شدند و جمعیت ژـ ک را که هدفش نجات بخشیدن و احیای آزادی ملت کرد و مبارزه با فاشیست بود، تشکیل دادند.
قاضیمحمد فرزند قاضیعلی یکی از با نفوذترین قاضیان کردستان و نوه قاضیقاسم بود که در 11 اریبهشت 1279 شمسی در مهاباد متولد شد. عربی و قرآن را در نزد ملاحسین مجدی آموخت و به زبانهای انگلیسی، فرانسه و عربی آشنایی کامل داشت. دیگر اقوامش نیز قاضی بودند. وی پیش از آنکه از سوی پدرش به عنوان قاضی معرفی شود، رئیس اداره اوقاف مهاباد شد. از شهریور 1320 به بعد در مهاباد کسانی که دارای ثروت بودند شهر را ترک و برای حفظ جان به مناطق دیگر پناهنده شدند و مردمی در مهاباد باقی ماندند که دستشان به جایی نمیرسید.
در چنین اوضاعی بود که قاضیمحمد به عنوان روحانی کمر همت بست و به رتق و فتق امور مردم پرداخت. در ابتدا قاضیمحمد عضو جمعیت ملی مذهبی ژ ـ ک نبود. این جمعیت تاثیر بسزایی بر مردم کرد گذاشت و آنان را دلبسته خود ساخته بود.
به عقیده این جمعیت تنها راه نجات مردم کرد ارتقای فرهنگ آنان بود. 2 حرف ژ و کاف مخفف دو واژه کردی به نام «ژاند نه وه ی کوردستان» بود. جمعیت به کردی کمله نام داشت و ترجمه کمله ژ جمعیت تجدید حیات کردستان میشد. این جمعیت در ابتدا با حزب هیوا در کردستان عراق ارتباط پیدا کرد و کردهای ترکیه هم سازمانهایی تشکیل دادند که تحت عنوان سازمان «خوی بون» به معنای خودی بودن نامیده میشد که با حزب هیوا و کمله ژـ ک در ارتباط بودند.
در سال 1320 نمایندگانی از کردستان ایران جهت دیدار از شوروی تعیین شدند و به آنجا رفتند. در سفر دوم به شوروی که در خرداد 1324 اتفاق افتاد ژنرال سلیم آتاکشیوف نماینده سیـاس*ـی شوروی در آذربایجان از قاضیمحمد خواست به همراه هیاتی از شوروی دیدن کنند. در این سفر رئیسجمهور آذربایجان باقراوف اعلام کرد تا روزی که جمهوری سوسیالیستی شوروی هست خودمختاری و آزادی مردم کرد نیز بر قرار است. تشکیل حزب دموکرات پس از سفر دوم به شوروی بود که جمعیت ژـ ک نیز در حزب دموکرات کردستان ادغام شد. در تیر 1324 اساسنامه حزب تصویب گردید و قاضیمحمد به عنوان دبیر کل انتخاب شد. برنامه حزب نیز این چنین اعلام شد:
1ـ ملت کرد در داخل ایران در اداره امور خود مختار باشند.
2ـ با زبان کردی در مدارس بتوانند تحصیل کنند و امور ادارات دولتی با همان زبان کردی اداره شود.
3ـ انجمن ولایتی کردستان طبق قانون اساسی به فوریت انتخاب شده و در تمام کارهای اجتماعی و دولتی نظارت و سرکشی کند.
4ـ مأموران قطعا باید از اهل محل باشند.
5ـ به واسطه قانون کلی بین رعیت وارباب سازش به عمل آید وآتیه هر دو تأمین شود.
6ـ مخصوصا حزب دموکرات کردستان سعی خواهد کرد بین اقوامیکه در آذربایجان زندگی میکنند (آشوری، ارمنی و...) وحدت کامل برقرار کند.
7ـ حزب دموکرات کردستان سعی خواهد کرد با استفاده از منابع سرشار کردستان در راه رفاه اقتصادی ملت کرد گام بردارد.
8ـ حزب میخواهد مللی که در داخل ایران زندگی میکنند، بتوانند برای آزادی و سعادت میهن خود تلاش کنند.
در سفر دوم قاضیمحمد کاملا انگیزههای سیـاس*ـی آن مشهود بود و در همین سفر آنها از دولت شوروی خواسته بودند که کمک مالی و نظامی به حکومت کرد کنند.
هنوز چند ماه از تشکیل حزب دموکرات کردستان نگذشته بود که در دوم بهمن 1324 تأسیس جمهوری خودمختار کردستان نیز اعلام شد. از اصلیترین اعضای این حزب قاضیمحمد، پیشهوری، ملامصطفی بارزانی، محمدحسینخان سیفقاضی و ژنرال کبیری بودند و بین خود قرار گذاشتند تا هر دو منطقه آذربایجان و کردستان تا آخرین قطره خون در برابر تهاجم ارتش شاهنشاهی مقاومت کند.
پس از سقوط جمهوری مهاباد و اعدام قاضیها و دستگیری شماری از اعضای کمیته مرکزی حزب دموکرات و فرار دیگر اعضای حزب به عراق، جنبش ملی کرد در ایران عملا فروپاشید
اما با سفر قوامالسلطنه، نخستوزیر وقت ایران به مسکو و قراردادهایی که میان دولت ایران و استالین برقرار شد، اوضاع به ضرر حکومت خودمختار مهاباد وقاضیمحمد تغییر داده شد و پس از این سفر نیروهای شوروی به دلیل وعدههای نفتی که از دولت ایران دریافت کرده بود، شمال ایران را تخلیه کردند و نیروهای ارتش ایران به فرماندهی سرتیپ همایونی در 10دی 1325 وارد مهاباد شدند.
در روزهای ابتدایی ورود ارتش ایران به مهاباد، فرمانده سپاه کردستان تا جا افتادن نیروهایش در ایران در منطقه، حتی ناهار را هم در منزل قاضیمحمد صرف میکرد و صحبتی از بازداشت وی به میان نیامده بود، اما پس از گذشت 3 روز توانستند قاضیمحمد و سران حزب دموکرات را دستگیر کنند و پس از تشکیل دادگاه نظامی قاضیمحمد در شب دهم فروردین 1326در فلکه چهارچرا مهاباد به دار آویخته شد.
پس از سقوط جمهوری مهاباد و اعدام قاضیها و دستگیری شماری از اعضای کمیته مرکزی حزب دموکرات و فرار دیگر اعضای حزب به عراق، جنبش ملی کرد در ایران عملا فروپاشید. هرچند تا حاکمیت دولت دکتر مصدق بین سالهای 1328ـ 1322 نیز در مهاباد بعضی اکراد نظیر غنی بلوریان، عبدالله اسحاقی و سلیمان معینی حرکتهایی را آغاز کردند که خیلی زود فروکش کرد.
روشن بود که شوروی به عنوان یک نظام سوسیالیستی از احزاب سوسیالیستی و کمونیست در ایران دفاع میکرد مانند حزب توده و دموکرات آذربایجان. تا زمانی که نیروهای شوروی در کردستان حضور داشتند، آنها به یک نوع وفاق باجمعیت اکراد نیاز داشتند تا به نیروهایشان آسیبی نرسد.
در هدف بعدی دولت شوروی از این نوع جمعیتها به عنوان اهرم فشار سیـاس*ـی علیه دولت ایران استفاده میکرد. پس از مذاکره و توافق با قوام نخستوزیر وقت ایران با هیات حاکمه شوروی از شمال ایران خارج شده و حزب دموکرات کردستان و قاضیمحمد را تنها گذاشت و مساله اکراد را مساله داخلی ایران دانست و اعلام کرد که دولت شوروی حق هیچگونه مداخله در امور داخلی کشورهای مجاور را به خود نخواهد داد.
حزب دموکرات کردستان، از طرف عناصر فراری حزب توده، پس از ضربه خوردن از رژیم پهلوی در سال 1326 تشکیل شد. ریشه شکلگیری حزب دموکرات کردستان به سالهای 1320 باز میگردد. با شروع جنگ جهانی دوم که نقطه عطفی در مسائل کردستان ایران به شمار میآید، قوای آمریکا و انگلیس جنوب ایران را اشغال کردند و نیروهای شوروی شمال ایران وشمال کردستان به مرکزیت مهاباد و پادگان آن را به اشغال خود درآوردند و تا پایان جنگ جهانی دوم به مدت 5 سال منطقه تحت نفوذشان بود.
در همین زمان اولین تشکیلات سیـاس*ـی کردی به نام کومله ژـک یا جمعیت تجدید حیات کرد در مهاباد به وجود آمد. بنیانگذاران این جمعیت در ابتدا 15 نفر بودند که در 25 شهریور 1321 در مهاباد جمع شدند و جمعیت ژـ ک را که هدفش نجات بخشیدن و احیای آزادی ملت کرد و مبارزه با فاشیست بود، تشکیل دادند.
قاضیمحمد فرزند قاضیعلی یکی از با نفوذترین قاضیان کردستان و نوه قاضیقاسم بود که در 11 اریبهشت 1279 شمسی در مهاباد متولد شد. عربی و قرآن را در نزد ملاحسین مجدی آموخت و به زبانهای انگلیسی، فرانسه و عربی آشنایی کامل داشت. دیگر اقوامش نیز قاضی بودند. وی پیش از آنکه از سوی پدرش به عنوان قاضی معرفی شود، رئیس اداره اوقاف مهاباد شد. از شهریور 1320 به بعد در مهاباد کسانی که دارای ثروت بودند شهر را ترک و برای حفظ جان به مناطق دیگر پناهنده شدند و مردمی در مهاباد باقی ماندند که دستشان به جایی نمیرسید.
در چنین اوضاعی بود که قاضیمحمد به عنوان روحانی کمر همت بست و به رتق و فتق امور مردم پرداخت. در ابتدا قاضیمحمد عضو جمعیت ملی مذهبی ژ ـ ک نبود. این جمعیت تاثیر بسزایی بر مردم کرد گذاشت و آنان را دلبسته خود ساخته بود.
به عقیده این جمعیت تنها راه نجات مردم کرد ارتقای فرهنگ آنان بود. 2 حرف ژ و کاف مخفف دو واژه کردی به نام «ژاند نه وه ی کوردستان» بود. جمعیت به کردی کمله نام داشت و ترجمه کمله ژ جمعیت تجدید حیات کردستان میشد. این جمعیت در ابتدا با حزب هیوا در کردستان عراق ارتباط پیدا کرد و کردهای ترکیه هم سازمانهایی تشکیل دادند که تحت عنوان سازمان «خوی بون» به معنای خودی بودن نامیده میشد که با حزب هیوا و کمله ژـ ک در ارتباط بودند.
در سال 1320 نمایندگانی از کردستان ایران جهت دیدار از شوروی تعیین شدند و به آنجا رفتند. در سفر دوم به شوروی که در خرداد 1324 اتفاق افتاد ژنرال سلیم آتاکشیوف نماینده سیـاس*ـی شوروی در آذربایجان از قاضیمحمد خواست به همراه هیاتی از شوروی دیدن کنند. در این سفر رئیسجمهور آذربایجان باقراوف اعلام کرد تا روزی که جمهوری سوسیالیستی شوروی هست خودمختاری و آزادی مردم کرد نیز بر قرار است. تشکیل حزب دموکرات پس از سفر دوم به شوروی بود که جمعیت ژـ ک نیز در حزب دموکرات کردستان ادغام شد. در تیر 1324 اساسنامه حزب تصویب گردید و قاضیمحمد به عنوان دبیر کل انتخاب شد. برنامه حزب نیز این چنین اعلام شد:
1ـ ملت کرد در داخل ایران در اداره امور خود مختار باشند.
2ـ با زبان کردی در مدارس بتوانند تحصیل کنند و امور ادارات دولتی با همان زبان کردی اداره شود.
3ـ انجمن ولایتی کردستان طبق قانون اساسی به فوریت انتخاب شده و در تمام کارهای اجتماعی و دولتی نظارت و سرکشی کند.
4ـ مأموران قطعا باید از اهل محل باشند.
5ـ به واسطه قانون کلی بین رعیت وارباب سازش به عمل آید وآتیه هر دو تأمین شود.
6ـ مخصوصا حزب دموکرات کردستان سعی خواهد کرد بین اقوامیکه در آذربایجان زندگی میکنند (آشوری، ارمنی و...) وحدت کامل برقرار کند.
7ـ حزب دموکرات کردستان سعی خواهد کرد با استفاده از منابع سرشار کردستان در راه رفاه اقتصادی ملت کرد گام بردارد.
8ـ حزب میخواهد مللی که در داخل ایران زندگی میکنند، بتوانند برای آزادی و سعادت میهن خود تلاش کنند.
در سفر دوم قاضیمحمد کاملا انگیزههای سیـاس*ـی آن مشهود بود و در همین سفر آنها از دولت شوروی خواسته بودند که کمک مالی و نظامی به حکومت کرد کنند.
هنوز چند ماه از تشکیل حزب دموکرات کردستان نگذشته بود که در دوم بهمن 1324 تأسیس جمهوری خودمختار کردستان نیز اعلام شد. از اصلیترین اعضای این حزب قاضیمحمد، پیشهوری، ملامصطفی بارزانی، محمدحسینخان سیفقاضی و ژنرال کبیری بودند و بین خود قرار گذاشتند تا هر دو منطقه آذربایجان و کردستان تا آخرین قطره خون در برابر تهاجم ارتش شاهنشاهی مقاومت کند.
پس از سقوط جمهوری مهاباد و اعدام قاضیها و دستگیری شماری از اعضای کمیته مرکزی حزب دموکرات و فرار دیگر اعضای حزب به عراق، جنبش ملی کرد در ایران عملا فروپاشید
اما با سفر قوامالسلطنه، نخستوزیر وقت ایران به مسکو و قراردادهایی که میان دولت ایران و استالین برقرار شد، اوضاع به ضرر حکومت خودمختار مهاباد وقاضیمحمد تغییر داده شد و پس از این سفر نیروهای شوروی به دلیل وعدههای نفتی که از دولت ایران دریافت کرده بود، شمال ایران را تخلیه کردند و نیروهای ارتش ایران به فرماندهی سرتیپ همایونی در 10دی 1325 وارد مهاباد شدند.
در روزهای ابتدایی ورود ارتش ایران به مهاباد، فرمانده سپاه کردستان تا جا افتادن نیروهایش در ایران در منطقه، حتی ناهار را هم در منزل قاضیمحمد صرف میکرد و صحبتی از بازداشت وی به میان نیامده بود، اما پس از گذشت 3 روز توانستند قاضیمحمد و سران حزب دموکرات را دستگیر کنند و پس از تشکیل دادگاه نظامی قاضیمحمد در شب دهم فروردین 1326در فلکه چهارچرا مهاباد به دار آویخته شد.
پس از سقوط جمهوری مهاباد و اعدام قاضیها و دستگیری شماری از اعضای کمیته مرکزی حزب دموکرات و فرار دیگر اعضای حزب به عراق، جنبش ملی کرد در ایران عملا فروپاشید. هرچند تا حاکمیت دولت دکتر مصدق بین سالهای 1328ـ 1322 نیز در مهاباد بعضی اکراد نظیر غنی بلوریان، عبدالله اسحاقی و سلیمان معینی حرکتهایی را آغاز کردند که خیلی زود فروکش کرد.
روشن بود که شوروی به عنوان یک نظام سوسیالیستی از احزاب سوسیالیستی و کمونیست در ایران دفاع میکرد مانند حزب توده و دموکرات آذربایجان. تا زمانی که نیروهای شوروی در کردستان حضور داشتند، آنها به یک نوع وفاق باجمعیت اکراد نیاز داشتند تا به نیروهایشان آسیبی نرسد.
در هدف بعدی دولت شوروی از این نوع جمعیتها به عنوان اهرم فشار سیـاس*ـی علیه دولت ایران استفاده میکرد. پس از مذاکره و توافق با قوام نخستوزیر وقت ایران با هیات حاکمه شوروی از شمال ایران خارج شده و حزب دموکرات کردستان و قاضیمحمد را تنها گذاشت و مساله اکراد را مساله داخلی ایران دانست و اعلام کرد که دولت شوروی حق هیچگونه مداخله در امور داخلی کشورهای مجاور را به خود نخواهد داد.